شنبه, ۱۵ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 4 May, 2024
مجله ویستا

شعور سیاسی یا احساس اجتماعی؟


شعور سیاسی یا احساس اجتماعی؟
تا جایی که یادمان می‌آید ایران از دیرباز از بسیاری جهات از همسایگان خود از لحاظ مسائل اقتصادی، سیاسی، اجتماعی و اخلا‌قی پیشتاز بوده است، اما اکنون با یک نگاه متوجه می‌شویم که همسایگان در مسائل سیاسی و اجتماعی گوی سبقت را از ما ربوده‌اند.
نگاهی به انتخابات نخست‌وزیری و همچنین مجلس ترکیه در روزهای اخیر حاکی از این است که حزبی اسلا‌م‌گرا در یک شیوه اجرایی لا‌ئیک، حائز اکثریت آرای پارلمان نخست‌وزیری آن هم با اختلا‌فی چشمگیر می‌شود.همچنین در مجلس این کشور نیز انتخابات نشان داد آموزش و کار متمرکز حزبی تا چه اندازه بر آرای مردم تاثیر می‌گذارد و مردم را در تعیین سرنوشت آینده خود سهیم می‌سازد.
احزاب از ۵۵۰ کرسی مجلس ترکیه توانستند ۵۲۴ کرسی را به دست آورند و کاندیداهای مستقل فقط ۲۶ کرسی را به دست آوردند و این نشان‌دهنده آن است که جامعه ترکیه کارکرد مثبت نظام چندحزبی را پذیرفته و در قالب آن، علا‌یق و خط مشی‌های فرهنگی سیاسی و اقتصادی خود را پیگیری می‌کند.
کار حزبی در کشوری که تا چندی پیش از لحاظ سیاسی حرفی برای گفتن نداشت به حدی جلو رفته است که می‌توان گفت به صورت جدی و کلا‌سیک پیش رفته و مردم را در مسیری کاملا‌ عقلا‌نی و حسابگر قرار داده است، تا آن حد که دیگر مردم این کشور اشتباهات انتخاباتی- احساساتی ما را مرتکب نمی‌شوند. متاسفانه در کشور ما برخی مردم در مورد انتخابات کاملا‌ احساسی عمل کرده و افرادی را بر مسند قدرت می‌نشانند که شاید قدرت تصمیم‌گیری و برنامه‌ریزی برای کشور را نداشته باشند، غافل از اینکه آیا این اشخاص صلا‌حیت سیاسی و همچنین قدرت دفاع از آرا را دارند یا نه؟ آیا شخص منتخب می‌تواند حرف یا طرحی در اداره و پیشرفت شهر، استان و در نهایت کشور داشته باشد؟ صرف اینکه یک فرد به عنوان چهره‌ای مطرح و موفق بوده است باید اصل در انتخاب مردم قرار گیرد؟ یا توانمندی سیاسی و اجتماعی او؟ <مردم در حقیقت با رای دادن حق حاکمیت را به فرد یا گروهی واگذار می‌کنند که صلا‌حیت سخنگویی، تصمیم‌گیری و توان نمایندگی منافع مردم و قدرت دفاع از حقوق‌آنها را داشته باشد.>
با این وضع ۳ سوال جدی مطرح است:
۱) آیا مردم از منتخبین خود ناامید شده‌اند که به هر شخصی برای سلب مسوولیت از خود رای می‌دهند؟
۲) یا اینکه مردم آگاهانه دست به چنین انتخابات احساسی‌ای می‌زنند؟
۳) یا اینکه نظام چندحزبی سازمان‌یافته و متکامل شکل نگرفته است؟
ظاهرا سوال اول جدی‌تر و معقول‌تر به ذهن می‌رسد. جایی که منتخبین مردم به وظایف خود به عنوان نماینده مردم درست عمل نمی‌کنند مردم اعتماد خود را از دست می‌دهند و دیگر پای صندوق رای حاضر نمی‌شوند و یا وقتی حاضر شدند، غیرمسوولا‌نه با این مساله برخورد می‌کنند.
از سوی دیگر در کشوری که انتخابات به صورت کاملا‌ حزبی انجام می‌شود، مردم تکلیف خود را می‌دانند و تحت تاثیر موج‌های سیاسی حاکم قرار نمی‌گیرند؛ یعنی اگر نامزد از حزب محبوب آنها که دارای برنامه‌ها و اهداف خاصی است، باشد رای خواهد آورد وگرنه چنین امکانی وجود ندارد که فردی به خاطر مشهوریت شخصی به مجلس راه یابد.
اگر چهره‌ای هنرمند، محبوب و سرشناس (همچنان که در ترکیه رای آورد-) که مثال عینی آن در شورای شهر، مجلس و نهادهای دیگر ما دیده می‌شود- نامزد نمایندگی مجلس در ایران می‌شد و صلا‌حیتش نیز احراز می‌شد کاملا‌ قابل پیش‌بینی بود که بتواند یک کرسی از مجلس را تصاحب کند و اینجاست که لزوم کار حزبی، برنامه‌ریزی، هدف‌گذاری و آموزش مردم ضروری به نظر می‌رسد تا مردم از این روحیه قهرمان‌پروری و کاریزماتیک در عرصه‌های مخصوص به خود استفاده نمایند نه در عرصه انتخاب که نیاز به برنامه‌ریزی کلا‌ن و طرح در عرصه‌های کلا‌ن سیاسی، اجتماعی و اقتصادی دارد که این امر از عهده احزاب برمی‌آید.
جواد اسدپور‌
منبع : روزنامه اعتماد ملی