پنجشنبه, ۲۰ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 9 May, 2024
مجله ویستا

در تجزیه و تحلیل اردوغان...


در تجزیه و تحلیل اردوغان...
آیا اعمال نخست وزیر مغایر با اندیشه‌هایش است؟
آیا استعفای دنگیر میرمحمد فرات، اعتراضی به این است؟ آیا نخست وزیر با «فرستادن نیروی نظامی» در شرق و جنوب شرقی، به طرف «خط حمایت از دولت» حرکت کرد؟
آیا آوردن عبدالقادر اکسو، در کنار جمیل چیچک، برای محکم کردن خط فرضی «حمایت از دولت» است؟
آیا نخست وزیر برای انتخابات محلی است که به «زبان دولت» سخن می‌گوید و یا اندیشه شخصی خودش است؟ آیا بین نخست وزیر و رئیس جمهور عبدالله گل در رابطه با مسئله «حساسیت دموکراسی» اختلاف نظری وجود دارد؟
در حال حاضر قسمت لیبرال – دموکرات، به طور یکصدا تمام این مشکلات را از سر نخست وزیر می‌بینند. نخست وزیر هم در واکنش به این نظرات، می‌گوید «خوش باشید». شاید کمی هم به امید «درک کردن» می‌گوید «صبر کنید.»
درحقیقت، می‌خواستم دلیل استعفای دنگیرمیرمحمد فرات را بدانم. من، بعضی اوقات برای اندیشه‌های آقای فرات درمورد دموکراسی ارزش زیادی قائل شدم. درمورد «مسئله کردها» نه دنبالروی خط حزب دموکرات و پ.ک.ک. بود و نه دنبالروی خط دولت؛ با اندیشه‌هایی متفاوت از این و با هویت «سیاستمدار اصیل کرد» در حزب عدالت و توسعه به جاهای مهمی رسید. اما آیا استعفای او، ارتباطی با این موضوع دارد؟ از نظر من که باید این مسئله تشریح شود. وگرنه روشن است که نخست وزیر برای این استعفا بهای سنگینی خواهد پرداخت.
مشکل عدم سلامت جسمانی نمی‌تواند دلیل خوبی برای این مسئله باشد، و «سوءاستفاده» که اتهامی است که قلیچداراوغلو به فرات برای استعفایش نسبت داده نیز چیزی است که بهایش را خواهد پرداخت. در اینجا دومین موضوع، جایی است که مسئله چیچک و آکسو در مرکز آن قرار دارد. از خیلی وقت پیش لیبرالها با جمیل چیچک و همچنین آکسو واکنشهای مخالف نشان می‌دهند. چیچک را از زمان جوانی‌اش تاکنون می‌شناسم.
چون که در انجمن مبارزه باهمدیگر بودیم. چیچک کسی است که در مدرسه امام خطیب درس خوانده است و فارغ‌التحصیل رشته حقوق است. از طریق حزب نجات ملی (MSP) وارد سیاست شد، در حزب مام میهن (ANAP) با مرحوم اوزال ارتباط نزدیکی داشت، بعد با مسعود ییلماز به مخالفت برخاست، زمانی که در حزب مام میهن بود از حزب رفاه حمایت کرد، بعد وارد حزب رفاه شد و بعد از مدتی بین بانیان حزب عدالت و توسعه (AKP) جایی برای خود باز کرد... زمانی که در حزب رفاه بود، تا آنجاکه مشاهده کرده‌ام، با تجربه‌ای که از رهبریت حزب رفاه از زمان اوزال به دست آورده است، از «حساسیتهای دولت» آگاه بوده است.
ازنظر من آنچه که «حساسیت دولت» گفته می‌شود، جواب سوال «در ترکیه چه باید کرد؟» است. فکر می‌کنم که جمیل چیچک، وقتی که می‌گوید «انسانها در موقعیتهای خاص فکر می‌کنند توانایی انجام خیلی کارها را دارند اما زمانی که به قدرت می‌رسند می‌بینند که قدرتهای بزرگتری وجود دارد که مانع از حرکتشان می‌شود» نشان می‌دهد که در این موضوع باتجربه است.
چیچک این را در ساختار حزب عدالت و توسعه نیز باید انجام داده باشد. دراصل حزب عدالت و توسعه، به جواب سوال «در موقعیت اقتصادی دنیا و ترکیه، حزب حاکم ترکیه چه می‌تواند انجام دهد؟» نزدیک شده است.
شاید به همین خاطر هم سران حزب عدالت و توسعه (رجب طیب اردوغان، عبدالله گل، بولنت آرنچ و عبداللطیف شنر) هم در ساختار حزب و هم در حکومت مسئولیت‌های مهمی به جمیل چیچک داده‌اند. در وزارت دادگستری که یکی از حساس‌ترین وزارتخانه‌های دولت است. به عنوان سخنگوی دولت که چهره حکومت را به کشورهای خارجی منعکس می‌کند. و اکنون نیز به عنوان معاونت نخست وزیری و عضو هیئت عالی مبارزه با ترور...
آیا می‌شود فکر کرد که طیب اردوغان (و همچنین رئیس جمهور عبدالله گل) از همان اول از محاصره قدرت، ارتش، دادگاه، رسانه‌ها، تجارت و مراکز قدرت داخلی مثل حزبهای مخالف بی‌اطلاع باشد؟ و همین طیب اردوغان (و بازهم آقای رئیس جمهور) می‌تواند بی‌اطلاع باشد که تحت محاصره آمریکا و اتحادیه اروپا از یک طرف و مخالفین داخلی علیه این مسئله ازطرف دیگر باشد؟
اسم این پوشیدن لباسی از آتش است. اگر این لباس آتشین را جمیل چیچک به ما یادآوری کرده باشد، آیا باید وی را به عنوان یک طرفدار دولت و حکومت دید؟ در این موقعیت برای مشکلات ترکیه باید راه حلی پیدا کرد. مشکلات مربوط به اسلام به اضافه مسئله کردها... به همین خاطر دولت هم درمورد مسئله کردها و هم درمورد مسئله اسلام باید بینش خود را عوض کند. دموکراسی شدن یعنی این. و برای این لازم است که دولت طرحی نو ایجاد کند.
برای همین حتی لازم است که زبان جدیدی خلق شود. و زبانی که خلق می‌شود هم از طرف دولت، وهم از طرف شرق و غرب کشور لازم است که مورد توجه قرار گیرد.
اما شما، به عنوان یک حزب، اگر برای حل مسئله کردها، از مسئله اسلام استفاده کنید، این بار مورد هدف دولت قرار خواهید گرفت. انحلال حزب، بالای سرتان مثل شمشیر داموکلس است... آنچه که انجام می‌دهید تحت نظر آمریکا و اروپاست. در چنین ترکیه‌ای، استعفای دنگیر میر محمد فرات باعث زیر سوال رفتن طیب اردوغان، و پشت سرش جمیل چیچک و آکسو می‌شود...
آیا راه حلی هست؟ اتین محجوبیان، در روزنامه طرف، در تیتری که شخصیت نخست وزیر را ارزیابی کرد، از کلمه‌هایی مثل «رندی، حماقت، عقل سلیم» استفاده کرد. انتقادات زیادی انجام داد. اما در آخر چیزهای متفاوتی گفته است. از قبیل: «بازهم اردوغان چنین گفت: به همه حسابها خوب رسیدگی می‌کنیم... صبر کنید... میوه خام قابل خوردن نیست.»
آنطور که واضح است نخست وزیر منتظر این است که روشنفکران کاری برای این مشکلات ترکیه انجام دهند. به نظر من کاملا حق دارد... اما اینطور به نظر می‌رسد که خودش برای برنداشتن قدمهای حمایت‌کننده از این فکر پافشاری می‌کند. برای رسیدن به ترکیه‌ای با فکری روشن و ارزشیابی‌کننده مشکلات روز... برای هرکس کاری برای انجام دادن وجود دارد... به همین خاطر، به هنگام تجزیه و تحلیل کسی، لازم است که دو بار روی آن فکر شود...
منبع : شبکه خبری تی‌ آر