یکشنبه, ۹ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 28 April, 2024
مجله ویستا

نا امیدی؛ بلایی عظیم


نا امیدی؛ بلایی عظیم
یکی از راه‌های کسب توفیق توبه و بازگشت به سوی خداوند، این است که به پیشگاه با‌عظمتش به ارتکاب گناه و دوری از خوبی‌ها و دستوراتی که او ما را به آنها امر فرموده است، اقرار کنیم.
حضرت امام محمّد باقر(ع) فرموده است: به خدا قسم، خدا از مردم جز دو خصلت و خوی نخواسته است؛ به نعمت‌ها اعتراف کنند که برای ایشان می‌افزاید، و به گناهان اقرار نمایند که آنها را از آنان می‌آمرزد. همچنین از آن حضرت رسیده که فرموده است: سوگند به خدا از گناهان نمی‌رهد جز کسی که به درگاه خدای تعالی اقرار کند.
امام زین‌العابدین(ع) در یکی از دعاهای صحیفة سجادیه، یعنی دعای دوازدهم که اقرار و درخواست توفیق برای بازگشت به سوی طاعت خداوند است، مناجاتی بسیار زیبا و شیوا دارد. البته تمام علمای امامیّه بر عصمت انبیا و ائمّه(‌علیهم السّلام‌) اتّفاق نظر دارند و این‌که گناهی از گناهان کوچک و بزرگ از ایشان سر نمی‌زند. اعتراف به گناه و آمرزش طلبیدن آنان از آن جهت است که می‌خواستند چگونگی اعتراف و درخواست آمرزش گناهان را یاد مردم دهند، و یا آن‌که به زبان امّت و شیعیان سخن می‌گفتند، پس اعتراف ایشان به گناه اعتراف به گناه امّت و شیعیان است.
یا این‌که انبیا و ائمّه(‌علیهم السّلام‌) همیشه به یاد خدا بوده و به عالم ارواح توجّه داشتند، پس هرگاه برای خوردن و آشامیدن و آنچه که مباح است از آن مرتبه به این عالم رومی‌آوردند، از آن استغفار می‌کردند.
به هر حال بخشی از مناجات زیبا و دلنشین آن حضرت را با هم مرور می‌کنیم:«اللَّهُمَّ إِنَّهُ یَحْجُبُنِی عَنْ مَسْأَلَتِکَ خِلَالٌ ثَلَاثٌ، وَ تَحْدُونِی عَلَیْهَا خَلَّةٌ وَاحِدَةٌ: یَحْجُبُنِی أَمْرٌ أَمَرْتَ بِهِ فَأَبْطَأْتُ عَنْهُ، وَ نَهْیٌ نَهَیْتَنِی عَنْهُ فَأَسْرَعْتُ إِلَیْهِ، وَ نِعْمَةٌ أَنْعَمْتَ بِهَا عَلَیَّ فَقَصَّرْتُ فِی شُکْرِهَا. وَ یَحْدُونِی عَلَی مَسْأَلَتِکَ تَفَضُّلُکَ عَلَی مَنْ أَقْبَلَ بِوَجْهِهِ إِلَیْکَ، وَ وَفَدَ بِحُسْنِ ظَنِّهِ إِلَیْکَ، إِذْ جَمِیعُ إِحْسَانِکَ تَفَضُّلٌ، وَ إِذْ کُلُّ نِعَمِکَ ابْتِدَاء»[۱]
بار خدایا! سه خصلت مرا از درخواست از تو باز می‌دارد و یک خصلت مرا بر آن می‌دارد: باز می‌دارد مرا امری که به آن فرمان دادی و من از به‌جا آوردن آن درنگ کردم، و نهیی که از آن جلوگیری کردی و من به سوی آن شتافتم، و نعمتی که به من بخشیدی و من در سپاسگزاری‌اش کوتاهی کردم و وا می‌دارد مرا به درخواست از تو، تفضّل تو(تفضّل احسان به دیگری است بدون حقّی که احسان جزای آن باشد) به کسی که رو به تو آورد و با گمان نیک به سویت آید؛ زیرا همة احسان‏های تو از روی تفضّل است، و همة نعمت هایت ابتدایی است؛(نه این‌که پاداش حقی باشد، البته این منافات ندارد با این‌که عمل و کردار نیک سبب داخل شدن به بهشت شود، همان‌طوری که خداوند می‌فرماید:«ادْخُلوا الْجنَّةَ بِما کُنْتُمْ تَعْمَلونَ»[۲] یعنی به سبب اعمال نیکی که به‌جا آوردید به بهشت وارد شوید؛ زیرا عمل نیک موجب پاداش متوقّف بر وجود و هستی و قدرت و توفیق و سائر اسباب است و همه آنها تفضّل و احسان خداوند است، بی‌آن‌که جزای کرداری باشد.)
در فراز آخر این مناجات امام به حسن ظن داشتن به تفضل خداوند و بخشش او اشاره کرده و امید داشتن به بخشش خداوند متعال، چرا که سوء ظن نسبت به بخشش و مغفرت خداوند گناهی نابخشودنی است.
«یا أَیُّهَا الَّذینَ آمَنُوا اجْتَنِبُوا کَثیراً مِنَ الظَّنِّ إِنَّ بَعْضَ الظَّنِّ إِثْم»[۳] یعنی ای کسانی که ایمان آورده‏اید! از بسیاری از گمان‌ها بپرهیزید؛ چرا که بعضی از گمان‌ها گناه است‏.
«الظَّانِّینَ بِاللَّهِ ظَنَّ السَّوْءِ عَلَیْهِمْ دائِرَةُ السَّوْء ِ وَ غَضِبَ اللَّهُ عَلَیْهِمْ وَ لَعَنَهُمْ وَ أَعَدَّ لَهُمْ جَهَنَّمَ وَ ساءَتْ مَصِیرا»[۴] یعنی و نیز مردان و زنان منافق و مردان و زنان مشرک را که به خدا گمان بد می‏برند، مجازات کند، حوادث سویی(که برای مؤمنان انتظار می‏کشند) تنها بر خودشان نازل می‏شود، خداوند آنها را غضب کرده، و آنها را از رحمت خود دور و جهنم را برای آنها آماده کرده، و چه بد سرانجامی است.
یکی از ریشه‌های سوء ظن، یأس و نا امیدی است؛«وَ الَّذینَ کَفَرُوا بِآیاتِ اللَّهِ وَ لِقائِهِ أُولئِکَ یَئِسُوا مِنْ رَحْمَتی»[۵] یعنی کسانی که به آیات خدا و لقای او کافر شدند از رحمت من مأیوسند.
در سخنان گرانبهای پیشوایان می‌خوانیم که بزرگ‌ترین بلا و مصیبت برای انسان جدا شدن و دوری از امید است؛«أعظم البلاء انقطاع الرّجاء»[۶]
عالم بزرگ، آقا جمال‌الدین خوانساری در کتابش در شرح این روایت توضیح مبسوطی دارد: «بزرگ‌ترین بلا بریده شدن امّید است، ممکن است مراد، بریده شدن امّید از درگاه حق تعالی باشد به این‌که کاری چند کند که دیگر از آن درگاه امیدی نداشته باشد، و ممکن است که مراد این باشد که بریدن امید از آن درگاه بدترین بلاها و گناهان است؛ بلکه هر چند آدمی گنه‌کار و بدکردار باشد، باید که قطع امید از آن درگاه نکند که آن از همه گناهان او بدتر است، چنان‌که از احادیث دیگر مستفاد می‏شود، و ممکن است که مراد، بریدن امیدی باشد که در وقت مرگ و معاینه احوال آخرت حاصل می‏شود؛ چون بعد از آن دیگر امید بر قبول توبه نیست و آن بزرگ‌ترین بلاها است، پس باید که آدمی تأخیر توبه و انابت از گناهان خود ننماید که مبادا ناگاه امید او از قبول توبه بریده شود هر چند امید عفو و بخشایش باشد و ممکن است که مراد بریدن امید مردم باشد از این کس و از خیر و احسان او در جمعی که مردم توقّع‏ خیر و احسان از ایشان داشته باشند مثل پادشاهان، و«بودن این بزرگ‌ترین بلاها» به‌اعتبار این باشد که با وجود قبح این معنی و خسران و زیان در آخرت در دنیا نیز منشأ ضررها گردد؛ بلکه بسا باشد که مردم به زودی در صدد دفع او درآیند و او را هلاک کنند یا از آن مرتبه بیندازند»[۷]
۱ـ صحیفه سجادیه، ص ۶۴، دعای دوازدهم.
۲ـ نحل: ۳۲.
۳ـ حجرات: ۱۲.
۴ـ فتح : ۶.
۵ـ عنکبوت: ۲۳.
۶ـ غرر الحکم، ص ۸۳.
۷ـ شرح آقا جمال الدین خوانساری بر غرر الحکم ، ج‏۲ ، ص ۳۷۳.
هادی الیاسی
منبع : خبرگزاری رسا


همچنین مشاهده کنید