پنجشنبه, ۲۰ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 9 May, 2024
مجله ویستا

دولت بزم و دولت عزم!


دولت بزم و دولت عزم!
سرمقاله نویس بسیاری از روزنامه های «شبیه به هم» كه مردم در ایران آنها را به عنوان «زنجیره ای ها» می شناسند در یكی از جراید مخالف دولت ذیل عنوان «دولت یا كمیته امداد» درباره آنچه كه فضیلت عدالت بر سخاوت نامیده است، یادداشتی به رشته تحریر درآورده كه از وجوهی مختلف قابل بررسی است.
۱) روزنامه های زنجیره ای اگر در هیچ چیز با هم اشتراك نداشته اند اما در تقدم سیاست بر توسعه هم قسم بوده اند. آنها به مدد قدرت سیاسی و ثروت، به صورتی مجعول، به تولید و اختراع نیازها در ایرانیان شهرت دارند. شارلاتان های مطبوعاتی خود را به جای همه می گذاشتند تا به ایرانی بگویند به چه متاع و كالاهایی بیش از دیگر كالاها نیازمندند!
بر طبل آزادی و پلورالیسم كوفتند و تاختند به نحوی كه آدمی تصور می كرد پیش نیاز حیاتش، هم آنهایی است كه گردانندگان روزنامه های زنجیره ای در شورای تیتر می بافند. غلبه شارلاتانیزم رسانه ای دیری نپایید و ملت اما دوباره دولت و قوه مجریه را در سوم تیر بر نظم و نسق واقعی نشاند.
این كه فلسفه بافان تقدم سیاست بر سایر ابواب رشد، اینك در باب فضیلت عدالت بر سخاوت بنویسند، به عین الیقین نمایانگر آن است كه فراگفتمان عدالت بر گفتمان های غنی شده قدرت در ایران به پیروزی رسیده است. به گمانم احمدی نژاد به همین پدیده در محافل زنجیره ای ها هم به دیده محبت نظر خواهد كرد.
چه این كه به قول مرحوم آل احمد، این جماعت دیرزمانی است كه لوتری بازی را در سنت های اسلامی و شیعی می آزماید، غافل از این كه در اسلام و شیعه جای لوتری بازی نیست. لذا همین كه مخالفان دولت برای اثبات حرف خویش به ناكارآمدی تبیین های پیش ساخته و غیربومی پی برده و برای حصول به مقاصد خود به مفاهیم والا و مقدس دینی و ایرانی و مورد تأكید رئیس جمهور روی آورده اند، می توان گفت غلبه ادبیات و واژگان رئیس جمهور حاصل شده است. اما این بار نه به مدد قدرت و ثروت «صنایع گفتمان ساز» كه جزوی از نیازهای حقیقی، غیراختراعی و غیرمصنوع در ایرانیان است. نیازی كه حتی فلسفه بافان تقدم سیاست بر دیگر وجوه رشد و پیشرفت را محاط خویش ساخته است. اما ما نیك می دانیم كسانی كه سال ها در متن مدرن، تمرین دموكراسی كرده اند و مساجد، اسلام، روحانیت شیعه و دولت دینی را در قالب كلیسا، كشیش ها وحكام قرون وسطی طرح بندی كرده اند، اندكی زمان خواهد برد تا عدل و دادگری را در تعریف هایی جامع و مانع به كار بندند.
۲) تحقیر «نامه نویسی ملت» به رئیس جمهور و تكریم روزنامه نویسی در ایران از دیگر نكات خوشمزه در گفتار صدرالاشاره است. عزیز برادر! چه گویم كه خود كرده را تدبیر نیست! چه این كه نگارش حداقل ۸ میلیون نامه به رئیس جمهور، خود گویای آن است كه شارلاتانیسم مطبوعاتی در این سامان سنخیتی با فرهنگ و ادب ایرانی ندارد و تازه این نامه ها غیر از میلیون ها تماسی است كه با احمدی نژاد در سایت رئیس جمهور برقرار می شود.
دیر زمانی است كه برخی روزنامه ها در ایران نه سخنگوی ملت كه مبلغ ایدئولوژی های حاكم بر احزاب در ایران هستند. ایرانی به فراست دریافته است، روزنامه هایی كه با پول اجنبی و بنیادهایی چون «سوروس» منتشر می شوند، قادر نیستند برای درمان دردهای او نسخه بپیچند و شایسته نمایندگی مطالبات ملی ایرانیان نمی باشند.
فراموشی قصور خویش در رسالت روزنامه نویسی و تحقیر میلیون ها ایرانی كه جرمشان نگارش نامه به رئیس جمهور خویش است از مروت و جوانمردی و ادب ایرانی به دور است. به راستی، اشكال نویسنده زنجیره ای ها، به كدامین وجه از این تعامل ملت و رئیس جمهور است؟ اگر منظور آن است كه ملت شخصاً صلاحیت بیان آمال و خواسته های خویش را ندارد و این میدان را باید به «عریضه نویسان مدرن» در برخی روزنامه ها بسپارد، باید گفت دیرزمانی است كه احمدی نژاد به این وكالت «من غیر حق» پایان بخشیده و عرصه را به خود مردم واگذار كرده است و اگر منظور آن است كه ملت چرا از آن جماعت روی برگردانده كه باید عیب را در خویش جست و جو كنند. عصبانیت شارلاتان های مطبوعاتی و نظرسازان تقدم سیاست بر فرهنگ و رشد كشور از مردم هوشمند ایران به خاطر روی گردانی از شارلاتانیزم مطبوعاتی و رجوع به رئیس جمهور ملی، خود مؤید آن است كه حذف واسطه ها و دلالان سیاست در روابط دولت و ملت به دستاورد بزرگ ملی منجر گردیده و ناراحتی ها و كج سلیقگی های حسودان، بیشتر به پیروزی های دولت نهم در این عرصه بازگشت دارد.
۳) نویسنده زنجیره ای ها اما به رغم مزین نمودن طلیعه كلام خود به مفاهیم عدل و داد، نتوانسته به قدر تحمل اتمام یك یادداشت هم شده از ستایش دولت مدرن دست بكشد. وی گفته است و درست گفته كه ما در ۱۰۱ سالگی مشروطه به سر می بریم، اما به این بهانه باز هم با دوری از هویت اسلامی و ایرانی به مدح دولت مدرن پرداخته شد.
عزیز برادر! امروز دیگر كسی نیست كه نداند «لویاتان» لجام گسیخته دولت هابزی در دولت نهم به گل نشسته است. بسیار سفر باید كرد تا پخته شود خامی! آری برادر! ۱۰۱ سال است كه ملت در تمنای تأسیس عدالتخانه، خون دل می خورد، اما نظریات غنی شده حاصل از دیگ پلوی سفارت روس و انگلیس، عدالتخانه ای ها را به مذبح و شیخ شهید مشروعه خواه عدالت طلب ما را بر سر دار برد!
شارلاتانیزم مشروطه قبل از تدارك چوبه دار، شیخ عدالت خواه ما را برای در امان ماندن از مرگ به پذیرش بیرق اجنبی سفارش كرد. شیخ اما هفتاد سال محاسن خویش را برای اسلام و عدالت سپید كرده بود، وبه این توصیه عمل نكرد. وصف حال این جماعت را آل احمد به نیكی گفته است. نعش او اما بالای دار، علامت استیلای غرب زدگی بر این سامان بود. استیلایی كه زور و قوت آن از انرژی سرشار حاصله از دیگ پلوی سفارتخانه ها بود. اتفاقاً سده شهادت شیخ شهید ما با سده مشروطه مصادف شده و احمدی نژاد نیك می داند عقده فروخورده ایرانیان از ۱۰۱ سال پیش تاكنون در كمند لویاتان هابز محبوس است.
كیست كه نداند دولت مدرن در سوم تیر سقوط كرده است! كیست كه نداند اتوریته مدرنیته در سوم تیر، به زیر كشیده شده است! دیگر قدرت لجام گسیخته دولت مدرن سوغات روس و انگلیس، قادر به زورگویی به ضعیف ترین شهروندان این سامان نیست. اكنون اما آیا می توان حكمرانی را در این ملك یافت كه سایه خوفناك اژدهای ۷ سر را بر سر ملت مستولی كند؟ امروز هر خانه ای خود، یك دولت است، بی واسطه و بی حد و مرز!
كیست كه نداند اژدهای هابزی و دولت مدرن، ۲ سال است كه سقوط كرده و در كمند ملت است. به قول رئیس جمهور، این را می شود از صدای بلند «سارا» و «فاطمه» در ۳۰ منطقه ایران فهمید. دولتی سیار كه با اشاره دختركی مظلوم بر زمین می نشیند و بار عام می دهد! و هیچ سالوس سودجویی را به حضور نمی پذیرد. این را می شود از دویدن دختركی بی پناه به سوی اتاق سیار دولت در بالگرد فهمید!
اكنون، سرهای متلون و جهنده اژدهای ۷ سر قطع شده است، دیگر صدای آدم های این سامان لرزشی ندارد. صدای كلفت دولت مدرن نازك شده و می رود كه روح از قالب خوفناكش تهی گردد، حداقل این كه نزد ملت به لكنت افتاده است. گذشت آن دولت و شكست آن هیمنه؛ اكنون دیگر نوبت دولت فرداست. دولتی كه جا ندارد.جایی از پیش تعیین شده، در سعد آباد و پاستور! دولتی كه دیگر فرا نمی خواند، فرا می رود! بخشنامه صادر نمی كند خود به بخش می رود! دستور نمی دهد و هیچ پیشقراولی برای قرق كردن نمی رود و برای مردم خط و نشان نمی كشد، ریاست نمی كند، خدمت می رساند، دولت بزم نیست دولت عزم است. در شكایت بین خویش و شاكیان، جانب خویش را نمی گیرد. دولت تهران و اصفهان نیست. دولت همه جا هست. دولت تیولداران، رانت خواران و نماینده طبقه ای شایسته و متنفذ نیست. دولتی همه گیر و در اندیشه تمام جمهوری است، خواصش بر عوام كشور برتر نیست. رضایت خواص در ازای غضب تمامیت ملت به یك ارزن نیز رئیس اش نمی ارزد.
۴) تمسخر امدادرسانی دولت به محرومین از سوی شارلاتانیزم مطبوعاتی نیز حاكی از موفقیت احمدی نژاد در این میدان است. به نظر نگارنده، دولت اسلامی از این كه متصف به امدادرسانی به محرومین و غیربرخوردارها باشد نه این كه ابایی ندارد، بلكه بدان مباهات می كند. دولت به مدد اكثریت خاموش ایرانیانی آمده است كه زیر چرخ های دیوان سالاری دولت مدرن درد و غمی جانكاه را تحمل می كردند.
در فرض مذكور، دولت، دولت امداد باشد، به از آن است كه دولت چپاول قلمداد گردد. امداد به كسانی كه جنگ زده دیوان سالاری اند و با بمب و باروت دیوانیان ثروتمند و دولتیان فرصت طلب مورد ضرب و جرح عینی و متافیزیكی واقع شده اند به عهده چه كسی است؟! گذشت آن زمانی كه خزانه ملت برای هبه به دیوانیان ثروتمند و با نفوذ تاراج می شد. اكنون عدل حكم می كند، هبه ها و سرقت هایی كه حتی جزوی از كابین زنان دیوانیان زرسالار هم به شمار آمده به ملت بازگردانده شود. اكنون دیگر ملت رشید شده و به قیمومیت مالی و دیوانی بی نیاز است.
۵) عدالت چیست؟ و جودكدام است؟ عدل و جود هرچه می خواهد، باشد، مهم آن است كه حكومت دینی صفات «خاصگان» و «همگان» را بشناسد و به قول امیر بیان و امیر مؤمنان علی(ع)، «حق» و «باطل» را با ملاك و مناط افراد و مقامات نسنجد، بشناسد حق را تابشناسد اهل آن را و بشناسد باطل را تا بشناسد اهل آن را.
دولت احمدی نژاد، دولت امداد باشد یا نباشد، بر آن است كه ترجیح بلامرجح «خاصگان» بر «همگان» را لغو نماید و این همان است كه شارلاتانیزم مطبوعاتی از آن به پوپولیسم یاد می كند و آن را بر طریق سامورایی ها و طبقه عیاران تبیین می نماید. نتیجه این كه دولت اسلامی به دنبال تعمیق و تثبیت عدل و داد است و در این مسیر با احدی مماشات نخواهد كرد. چه این كه دولت اسلامی خویش را مسبوق به عدالت علوی می بیند كه لایقیم امرلله سبحانه، الا من لایصانع و لایضارع و لایتبع المطامع؛ «امر خدا اقامه نمی شود مگر این كه اهل سازش، مضارعه و مطیع طمع ها نباشیم.»
مجتبی زارعی
منبع : روزنامه ایران