جمعه, ۱۴ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 3 May, 2024
مجله ویستا

ولایت الهی، ولایت شیطانی


ولایت الهی، ولایت شیطانی
ولایت از ریشه ولی گرفته شده و به طور كلی، به معنای تقرب و نزدیكی است. این تقرب و نزدیكی، به واسطه اطاعتی كه عبد از مولای خود می‏كند، حاصل می‏شود و به وجود آمدن این تقرب، آثاری را به دنبال دارد.
ولایت دارای انواع مختلفی است؛ اما به طور كلی در عالم، دو نوع ولایت حاكم است كه عبارتند از: ولایت مثبت و ولایت منفی.
ولایت مثبت؛ این ولایت، همان ولایت مطلق الهی است كه از خداوند متعال شروع شده، به ترتیب رسول اكرم، امامان معصوم علیهم‏السلام، انبیا و اولیای الهی، فقیهان، متقین و مؤمنین، برحسب درجات ایمان، از آن برخوردار می‏گردند. در ولایت مثبت، هدف، خداخواهی و رسیدن به توحید است.
در این نوع از ولایت، تنها راهكار، اطاعت و بندگی است كه در معارف اسلامی در سه حوزه مشخص عنوان می‏شود كه عبارتند از:
۱) عقاید.
۲) احكام.
۳) اخلاق.
تعبد و عمل به این معارف، آثار زیر را به دنبال خواهد داشت:
۱) بصیرت.
۲) تسلط بر قوای نفس.
۳) تسلط بر قوه خیال.
۴) بی‏نیازی روح از بدن.
۵) تسلط روح بر جسم.
۶) تصرف در عالم طبیعت.
در نتیجه، انسان با هدف خداخواهی و رسیدن به توحید و قرار گرفتن در مسیر بندگی و عبودیت حق، صاحب ولایت شده، به كمال لایق انسانی می‏رسد.
ولایت منفی؛ ولایت منفی، در مقابل ولایت مثبت قرار می‏گیرد. این نوع ولایت، همان ولایت شیطان است. خداوند متعال در قرآن كریم می‏فرماید: شیطان بر كسانی كه از او پیروی كنند و تابع هوای نفس خویش باشند، ولایت و تسلط پیدا می‏كند.
در این نوع نظام ولایی، ولایت از خود شیطان شروع شده، به ترتیب، منافقین، كفار و تمام كسانی را كه از او تبعیت می‏كنند، فرا می‏گیرد. در ولایت منفی، هدف، خودخواهی و خودپرستی است.
در این نوع از ولایت، راه و روش، پیروی از هوای نفس و گام‏های شیطان است كه بر سه محور زیر انجام می‏پذیرد:
۱) شهوت.
۲) غضب.
۳) وهم.
● آثار ولایت شیطانی‏
این نوع ولایت، مانند ولایت الهی، آثاری دارد كه در ظاهر، شبیه به یكدیگر به نظر می‏رسند؛ ولی در باطن، با هم تفاوت داشته، بر ضد یكدیگر می‏باشند؛ زیرا یكی انسان را به سعادت و دیگری به ضلالت و بدبختی می‏كشاند. باید توجه داشت كه انحرافات و فریب خوردگی‏ها، از همین جا آغاز می‏شود؛ زیرا همان كراماتی كه از اولیای حق دیده یا شنیده می‏شود، از این افراد نیز دیده و شنیده می‏شود و مردم نمی‏توانند این دو را از یكدیگر تشخیص دهند. اولیای شیطان نیز به همین وسیله، ادعاهای دروغین خود را مطرح نموده، اقدام به فریب مردم می‏كنند.
● ملاك‏های تشخیص ولایت مثبت از ولایت منفی
۱) در ولایت منفی، تفاوت زیادی بین ظاهر و باطن افراد وجود دارد. آنها ظاهری پسندیده و مقبول و باطنی ناپسند و آلوده دارند؛ ولی در ولایت مثبت، ظاهر و باطن فرد، یكسان است؛ یعنی اگر شخص، ظاهری زیبا و آراسته دارد، باطنش نیز پاك و آراسته است؛ چون انسان سالك، در سیر الی الله به اصلاح باطن خود می‏پردازد و این اصلاح باطن، در ظاهر او نیز نمایان می‏شود.
۲) اولیای شیطانی در اعمال، رفتار و گفتار خود، به هیچ وجه، تعادل را حفظ نمی‏كنند و همیشه در حال افراط و تفریط هستند.
۳) در ولایت منفی، افراد سعی می‏كنند تا آن چه كه منافعشان را تأمین می‏كند، مورد توجه قرار دهند و از بقیه مسائل كه برای آنها تكلیف‏آور است، چشم بپوشند؛ در صورتی كه در ولایت مثبت، انسان عارف، وظیفه خود می‏داند كه به تمام دستورات خداوند متعال پایبند باشد؛ چون می‏داند كه كمال انسان، در اطاعت محض از مولی است.
۴) افراد در ولایت منفی، در زمان‏ها و مكان‏های مختلف، تغییر چهره می‏دهند و به اصطلاح، با جماعت، همرنگ می‏شوند تا از این طریق، مردم را به خود جذب نمایند؛ چون ملاك عمل برای آنها، فقط نظر مردم و جلب قلوب آنهاست؛ اما در ولایت مثبت، انسان عارف سالك، فقط در پی جلب رضایت الهی است كه البته رضایت الهی، سعادت فرد و اجتماع را در پی خواهد داشت.
۵) در ولایت منفی، انسان‏های شیطان صفت، برای رسیدن به اهداف خود، از هیچ عملی كوتاهی نكرده، به هر كار زشتی دست می‏زنند؛ از این رو، آنها مرتكب اعمالی چون دروغ، غیبت، تهمت، سخن چینی و... می‏شوند؛ اما در ولایت مثبت، انسان سالك، ابتدا تمامی رذایل اخلاقی را از خود دور و تمامی فضایل اخلاقی را در خود ایجاد می‏كند؛ چون در ولایت الهی، هدف، وسیله را توجیه نمی‏كند.
۶) در ولایت منفی، اینها سعی می‏كنند در تحقق اهداف خود، از اعتقادات، عواطف و احساسات مردم سوء استفاده نمایند؛ ولی در ولایت مثبت، انسان عارف، خود را مسئول می‏داند و هیچ گاه در پی سوءاستفاده نبوده، هر گاه مردم را در خطر گمراهی می‏بیند، برای هوشیاری و نجات آنها اقدام می‏كند.
۷) در ولایت منفی، اولیای شیطانی، به دنبال سودجویی‏های مادی، اجتماعی، نفسانی و جنسی هستند؛ اما در ولایت مثبت، انسان مؤمن، فقط در پی اصلاح خود و دیگران است.
۸) در ولایت منفی، افراد، مردم را به خود دعوت می‏كنند و از دیگر مسائل، برای بزرگ جلوه دادن خود استفاده می‏كنند؛ اما در ولایت مثبت، عارف، مردم را فقط به سوی خدا و حق می‏خواند.
۹) در ولایت منفی، شیاطین برای جذب و فریب مردم، سعی می‏كنند خود را ملتزم به مسائل ظاهری دین نشان دهند؛ در صورتی كه در باطن، هیچ پایبندی به دین ندارند؛ ولی در ولایت مثبت، انسان عارف، خداوند را در همه جا حاضر و ناظر می‏بیند و خود را ملتزم به دستورات الهی می‏داند.
۱۰) در ولایت منفی، افراد همیشه اشتباهات و كارهای ناپسند خود را توجیه می‏كنند تا كارهای خود را درست جلوه دهند؛ اما در ولایت مثبت، ولیّ خدا، سعی می‏كند تا اعمال خود را مطابق دستورات خداوند متعال انجام دهد و اگر سهواً دچار اشتباه شد، توبه نموده، به سوی حق بازگشت می‏كند.
۱۱) در ولایت منفی، مدعیان دروغین، كارهای خارق العاده‏ای را كه از طریق غیرشرعی توان انجام آنها را به دست آورده‏اند، به مردم نشان می‏دهند تا آنها را به خود جلب و اهداف سوء خود را عملی كنند؛ اما در ولایت مثبت، انسان كامل، هیچ گاه چنین چیزهایی را كه نشان دهنده مقامات معنوی او باشد، ظاهر نمی‏كند؛ مگر در مواردی كه مصلحتی در جهت هدایت مردم باشد و یا به طور اتفاقی، این امور از او دیده شود.
۱۲) در ولایت منفی، سعی می‏شود تا مردم از ادای تكلیف شرعی باز داشته شوند؛ زیرا انسان، ذاتاً راحت‏طلب است و گرایش به نفسانیات دارد و آنها از این طریق می‏توانند محبوبیتی در بین مردم كسب كنند؛ ولی در ولایت مثبت، آن چه مهم است، ادای تكالیف الهی است.
۱۳) در ولایت منفی، كارهای خاصی كه به عنوان كرامات از افراد سر می‏زند، محدود به زمان و مكان خاصی است؛ یعنی در هر مكان و هر زمان، قادر به انجام آن كارها نیستند؛ اما در ولایت مثبت، كراماتی كه از اولیای حق سر می‏زند، محدود به زمان و مكان خاصی نیست و هر زمان كه اراده نمایند و لازم باشد، قادر به انجام آنها می‏باشند.
۱۴) در ولایت منفی، افراد سعی می‏كنند تا در طرح موضوعات و بیان مسائل، فراتر از فكر مردم صحبت كنند تا از این طریق، مردم را به گمراهی بكشانند؛ اما در ولایت مثبت، اولیای الهی، سعی می‏كنند با مردم، به تناسب عقلشان سخن گویند تا هر كس در هر مرحله‏ای و به تناسب استعداد خود، بتواند از این سخنان بهره‏مند شود و به مقصد اصلی كه همان توحید است، برسد.
۱۵) در ولایت منفی، افراد برای تحقق اهداف خود و فریب و انحراف دیگران، به سراغ قشرهای مخصوص می‏روند؛ مثلاً گروه‏هایی مثل زنان كه به دلیل برخوردار بودن از احساسات قوی، زودتر فریب این افراد را می‏خورند و یا جوانان كه به خاطر نداشتن اطلاعات و تجربیات كافی در مسائل اجتماعی، زودتر به دام آنها می‏افتند؛ اما در ولایت مثبت، ولی خدا، با توجه به وظیفه‏ای كه در هدایت مردم دارد، اولاً همه انسان‏ها را مورد خطاب قرار می‏دهد و ثانیاً با هر قشری، به تناسب سطح علم و اندیشه او، با وی سخن می‏گوید و او را به سوی حق دعوت می‏كند.
محمد آموزگار
منبع : نشریه الکترونیکی پرسمان