یکشنبه, ۹ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 28 April, 2024
مجله ویستا

نبرد اهالی فارس با شعاع السلطنه


فارس به مركزیت شیراز از ولایاتی است كه در تحولات ایران تأثیری در خور توجه داشته است. در دوره قاجار این خطه كه به خلیج فارس منتهی می شود به دلیل همجواری با هندوستان كه مقر فعالیت های سیاسی انگلستان است اهمیتی دو چندان یافت شاهان قاجار بر حفظ آرامش و برقراری امنیت در فارس تأكید داشتند. از این رو حكام این ولایت را از میان شاهزادگان یا رجال قدرتمند قاجار انتخاب می كردند ولی باز هم شورشهایی در فارس رخ می داد كه امنیت منطقه را مختل می كرد. در سال ۱۳۲۳ق قبل از آغاز نهضت مشروطه خواهی در تهران، مردم شیراز بر ضد ملك منصور میرزا شعاع السلطنه پسر مظفرالدین شاه شوریدند. در این مبارزه روحانیون، تجار، ملاكین، عشایر و سایر اقشار شركت داشتند. در بروز این شورش عوامل متعددی دخیل بود كه برخی زمینه ساز و برخی محرك آن بوده است.
زمینه اصلی شورش را نارضایتی عمومی از شیوه حكومت ملك منصور میرزا شعاع السلطنه فراهم آورد، زیرا سختگیری و قساوت او و مأمورانش در وصول مالیات ها، تصرف املاك خالصه، تعدیل قیمت ها و تعویض سران عشایر بر مردم فارس گران می آمد و نارضایتی آنها هر روز بیشتر می شد و به شكلی نمود می یافت. مثلا هنگامی كه گوش دو قصاب را در شیراز به جرم گرانفروشی بر دكانهایشان میخ كردند، صنف قصاب شیراز در اعتراض به این اقدام حكومت دست به تحصن زد.
موضوع تصرف خالصه ها نیز از موضوعات مناقشه برانگیز میان حكومت فارس و مردم بود. شعاع السلطنه هنگامی كه به حكومت فارس منصوب شد املاك خالصه آنجا را به مبلغ نود هزار تومان از مظفرالدین شاه خرید. بسیاری از این خالصه ها حدود صد سال بود كه در اختیار مردم قرار داشت و مردم حاضر نبودند به سهولت آنها را از دست بدهند. مضاف بر اینكه مأموران شعاع السلطنه برخی از املاكی را كه جزء خالصه جات نبود و صاحبان آن، اسناد معتبر داشتند نیز به زور تصاحب و در زمره املاك خالصه ضبط می كردند، این قبیل اعمال زمینه لازم برای شورش اهالی فارس را فراهم آورد. در بستر همین عوامل عده ای موفق شدند با تحریك مردم شورشی در شیراز برپا كنند از جمله محركین مردم به شورش، محمدرضا خان قوام الملك و دو پسرش حبیب الله خان سالارالسلطان و محمدعلی خان نصرالدوله بودند.
خاندان قوام الملك از خاندانهای بانفوذ فارس بود كه از اوایل دوره قاجار در شیراز قدرت گرفت و صاحب ثروت و املاك فراوان شد. این خاندان به مرور چند ایل مقتدر فارس مشهور به ایلات خمسه را در اختیار گرفت. نفوذ آنها به حدی بود كه رشته همه حوادث فارس را در اختیار داشتند. گرچه محمدرضاخان قوام الملك هنگام شورش مذكور به صورت تبعید در تهران به سر می برد ولی نفوذ و و قدرتش عاملی مهم در بركناری شعاع السلطنه بود. به دلیل همین نفوذ است كه رهبران شورش شیراز در عرایضشان خواهان بازگشت قوام الملك شدند و از طرف دولت هم پس از اوج گیری شورش به طور رسمی از سالارالسلطان پسر قوام الملك خواستند برقراری نظم و امنیت در شیراز را بر عهده گیرد.
محرك و مشوق دیگر شورش شیراز كنسولگری انگلیس بود، زیرا از ابتدای حكومت شعاع السلطنه بر شیراز میان او و تامس جورج گراهام (Thams George Graham) كنسول انگلیس در آن شهر به دلیل مداخلاتش در امور فارس اختلافاتی بروز كرد.شعاع السلطنه طبق اسناد و مدارك به جا مانده در مقابل مداخلات گراهام ایستاد. همین امر موجب شد كه انگلیسی ها خواهان بركناری او شدند. گراهام در گزارشی شعاع السلطنه را بی كفایت، ضعیف، ناكارآمد و پیشكارش عبدالله خان قره گوزلو سردار اكرم را جاهل و طماع خواند. گرانتداف كاردار سفارت انگلیس هم كه برای پیشبرد مقاصد انگلیس در فارس، شعاع السلطنه را سد راه می دید او را تهدید كرد كه در صورت مانع تراشی به ولیعهد كه در هنگام سفر شاه مسئول اداره مملكت است، شكایت خواهد كرد.
در جریان شورش شیراز كنسولگری انگلیس فعالانه شركت داشت. منشی كنسولگری به ویژه نقش اساسی در تحریك مردم بر ضد حكومت بازی كرد. او رابط بین اهالی شیراز و كنسولگری انگلیسی بود. در گزارش كارگزاری به وزارت امور خارجه ایران از منشی كنسولگری به عنوان فردی جمهوری طلب و فتنه جو یاد شده است. سفارت انگلیس در نامه های متعدد از مردم شیراز حمایت می كند و از دولت ایران می خواهد كه حكومت فارس را اصلاح كند. حتی تهدید می كند كه در صورت ادامه اغتشاشات در شیراز برای حفظ جان اتباعش نیروهای نظامی هندی را به آن منطقه اعزام خواهد كرد. تلگرافخانه و كنسولگری انگلیس هم در فارس تبدیل به مأمن معترضین و مخالفان حكومت فارس می شود.
با توجه به موارد مذكور یعنی زیاده روی ها و فشارهای شعاع السلطنه و عمالش، نارضایتی عمومی، تحریكات كنسولگری انگلیس و خاندان قوام، اهالی شیراز آماده شورش شدند و فقط به دنبال بهانه ای می گشتند. در اواخر رجب ناگهان مردم شیراز بازارها را تعطیل كردند و ارگ حكومتی كه مقر شعاع السلطنه و سردار اكرم و كاركنان عالیرتبه ایالت بود به محاصره عده ای مسلح درآمد. آنها چند شبانه روز برای ارعاب شعاع السلطنه و مأمورین دولتی اقدام به تیراندازی هوایی كردند تا جایی كه شعاع السلطنه از مظفرالدین شاه اجازه گرفت به منظور معالجه عازم فرنگ شود و به این بهانه از شیراز خارج شد، اما از حكومت فارس استعفا نداد.
با خروج شعاع السلطنه از شیراز مردم بازارها را باز كردند. اما در ماه رمضان عده ای از اهالی فارس احداث خانه ای بلند توسط فردی یهودی را بهانه قرار دادند و در اعتراض به حمایت سردار اكرم از آن یهودی در شاه چراغ متحصن شدند. تقاضای مردم متحصن رنگ كاملا سیاسی به خود گرفت و خواهان عزل شعاع السلطنه و باز گرداندن زمین های خالصه شدند. مظفرالدین شاه در پاسخ به درخواست اهالی شیراز اعلام داشت كه حكم زمین های خالصه حكم حكومتی است و برگشت ندارد و درباره عزل شعاع السلطنه هم به مردم وعده داد كه برای رسیدگی به این امر، شخصی به شیراز اعزام خواهد كرد.
اهالی شیراز و علمای شهر از این پاسخ برآشفتند و بر شدت مخالفت هایشان افزوده شد. عین الدوله، وزیر مخصوص را مأمور اصلاح میان شعاع السلطنه و مردم فارس كرد. او در ماه شوال عازم شیراز شد و به محض حركت نیز برقراری امنیت شیراز را به حبیب الله خان سالارالسلطان پسر بزرگ قوام الملك واگذار كرد تا بلكه از نفوذ قوامی ها در پایان بخشیدن به شورش بهره جوید.
دراول شوال سالارالسلطان به حرم شاه چراغ رفت و آقا میرزا محمد را از تحصن كرد. پس از آن بازارها باز شدند و شهر رو به آرامش نهاد، اما مدتی طول نكشید كه مردم باز در شاهچراغ متحصن شدند و بر عزل شعاع السلطنه پافشاری كردند. در این مرحله برای عزل او حتی به نمایندگی های دول خارجی نیز متوسل شدند. متحصنین كه در میان آنها میرزا ابراهیم مجتهد و سید محمد امام جمعه نیز حضور داشتند خواهان بازگشت قوام الملك به شیراز، استرداد زمین های خالصه و عزل شعاع السلطنه و خروج سردار اكرم بودند.
سالارالسلطان در ذیقعده خواهان مذاكره با آقا میرزا ابراهیم مجتهد شد تا به تحصن خاتمه دهد اما مذاكرات راه به جایی نبرد و تحصن ادامه یافت. در شهرهای دیگر فارس مانند فسا، كازرون و برازجان مردم به بهانه های مختلف دست به اعتراض و تحصن زدند بدین ترتیب امنیت از كل خطه فارس رخت بربست. حوادث شیراز با تحصن علمای تهران در حضرت عبدالعظیم (س) همزمان شد. بنابراین عین الدوله سعی كرد كه هر چه سریعتر به شورش خاتمه دهد و از وزیر مخصوص خواست كه به سرعت به شیراز رود و مردم را از تحصن خارج كند و خانواده شعاع السلطنه را كه در محاصره مردم شیراز بودند واجازه خروج به آنها نمی دادند از شهر خارج كند و به تهران بفرستد.
وزیر مخصوص در اول ذیحجه به شیراز رسید ولی تلاشش برای فرو نشاندن شورش بی حاصل بود تا اینكه در دهم ذیحجه عین الدوله طی تلگرافی انفصال شعاع السلطنه را از حكومت فارس اعلام كرد. متحصنین پس از اطمینان از انفصال او در ۱۴ ذیحجه به تحصن خود پایان دادند. پیروزی اهالی فارس نقطه قوت دیگری برای مشروطه خواهان بود و حوادث فارس نشان داد كه با اتحاد، مردم قادر خواهند بود شاه را وادارند كه حتی فرزند مورد علاقه اش شعاع السلطنه رااز كار بركنار كند.
منبع : پارسی فا


همچنین مشاهده کنید