یکشنبه, ۱۶ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 5 May, 2024
مجله ویستا


جشنواره ای که فقط جشن نیست


ویژگی هایی كه شاید موقعیت آن را فراتر از یك جشنواره سینمایی صرف قرار می دهند. چه، با بررسی دوره های مختلف برگزاری جشنواره می توان به برداشتی كلی از تاریخ سینمای ایران در سال های بعد از انقلاب رسید. این جشنواره هم مانند سینمای ایران دوران پر فراز و نشیبی را از سر گذرانده كه این فراز و نشیب ها در برخی مواقع به تغییر جهت كلی سینما هم منجر شده است.نیاز به برگزاری جشنواره فیلم فجر را باید مربوط به سال هایی دانست كه در آن قرار بود سینمای نوین ایران به همگان معرفی شود. سینمایی كه با گذشته خود تفاوت های بسیاری داشت و این تفاوت ها به دلیل شرایط تازه ای بود كه در سال های پس از انقلاب در جامعه رواج داشت. دست اندركاران و برنامه ریزان سینمای پس از انقلاب تلاش داشتند تا تعریف كلی سینما در ایران را تغییر دهند. تا پیش از آن در سینمای موسوم به فیلم فارسی، سینما به عنوان سرگرمی صرف مطرح می شد و پی گیری دغدغه های نخبه گرایانه و روشنفكرانه از آن، بسیار اندك و محدود بود. در واقع جریان فیلم فارسی، تنها دغدغه و هدفش كشاندن مردم به سالن های سینما به هر وسیله ممكن بود و به همین خاطر نمی توانست نیازهای فرهنگی طبقه متوسط ایران را پوشش دهد. طبقه ای كه با گسترش شهرنشینی، جمعیت زیادی را در بر می گرفت و بنابراین نقشی تاثیرگذار در موفقیت یا عدم موفقیت یك فیلم ایفا می كرد. جریان فیلم فارسی در سال های میانی دهه ۵۰ با بحران های عدیده ای مواجه شد كه بسیاری، مهم ترین دلیل آن را اكران فیلم های خارجی در سینماها می دانند. اما شاید یكی دیگر از دلایل آن، اعتراض جامعه فرهنگی و هنری آن زمان نسبت به این جریان بود. سینمای روشنفكری دهه ۵۰ كه در بخش هایی نظیر رادیو و تلویزیون و كانون پرورش فكری شكل گرفت در واقع واكنشی به این جریان غالب در سینما بود. آنها تلاش داشتند تا بخش های تاثیرگذار جامعه را با سینمای ایران آشتی دهند. البته این تلاش، منحصر به فیلمسازان و اهالی سینما نمی شد. بلكه به طور مثال جریان های فرهنگی دیگری هم بودند كه می خواستند سینما از یك ابزار سرگرمی صرف خارج شود و در خدمت «آگاهی بخشی» به جامعه عمل كند این جریان های فرهنگی، بیش از همه درگیر مبارزه با رژیم شاه بودند و جریان فیلمفارسی را همه به عنوان یكی از نمادهای این رژیم تقبیح می كردند. بسیاری از این ها در سال های پس از انقلاب در حوزه های سیاسی و فرهنگی مهمی به فعالیت مشغول شدند كه مدیران سینمایی هم از جمله آنها بودند.در واقع سینمای بعد از انقلاب اسلامی بر مبنای دیدگاه و باوری شكل گرفته بود كه سرچشمه آن را باید در سال های میانی دهه ۵۰ ایران جست وجو كرد. بر همین مبناست كه تقریباً همه فیلمسازان سینمای نوگرای دهه ۵۰ ایران در سال های بعد از انقلاب هم به فیلمسازی می پردازند و تاثیرگذار جلوه می كنند. در واقع اگر این جریان نوگرا در دهة ۵۰ در اقلیت قرار داشت، در دهه ۶۰ به وجه و جریان غالب سینما تبدیل شد و بسیاری از فیلمسازانی كه در سال های بعد از انقلاب وارد سینما شدند به نوعی ادامه دهنده آن جریان بودند. جشنواره فیلم فجر در این میان به نوعی معرفی این جریان جدید را بر عهده گرفت. بسیاری بر این باورند كه تاریخ سینمای ایران در سال های پس از انقلاب را باید از نخستین دوره جشنواره فیلم فجر بررسی كرد. چه، در این جشنواره است كه سینمای ایران شرایط جدید خود را به عرضه ظهور می رساند و سیستم و سازمانی متفاوت پیدا می كند. همان طور كه سینمای نوگرای دهه ۵۰ ایران در بخش هایی نظیر كانون پرورش فكری شكل گرفته بود كه در آن دغدغه های اقتصادی و صنعتی برای ساخت یك فیلم وجود نداشت، در سال های بعد از انقلاب هم دولت، هزینه تولید یك فیلم را بر عهده گرفت تا به این وسیله بتواند سینما را از «نگاه تجاری صرف» نجات دهد. در زمانی كه پول تولید یك فیلم تامین می شود، آن وقت باید دغدغه های دیگری مورد توجه قرار گیرد. این دغدغه ها در سال های پس از انقلاب در فیلم های فیلمسازان جوانی انعكاس پیدا كرد كه پیش از آن در نهادهای دیگری به مبارزه با رژیم شاه پرداخته بودند و همچنین در شكل گیری فضای فرهنگی پس از انقلاب هم تاثیر به سزایی داشتند. اگر فیلم های آن دوره این فیلمسازان را بار دیگر ببینیم متوجه می شویم كه تقریباً تمامی آنها شعارها و دیدگاه های جامعه انقلابی آن زمان را بازتاب می دهند و اتفاقاً مهم ترین جوایز جشنواره فیلم فجر را هم از آن خود كرده اند. جشنواره فجر در سال های آغازین برگزاری خود، ویترین فیلم هایی بود كه توسط فیلمسازان انقلابی ساخته می شد و به این طریق توانست به رشد و بالندگی این فیلمسازان كمك كند. از این جهت ما با جشنواره ای مواجهیم كه به تقویت یك جریان نمی پردازد بلكه در درون خود جریان های جدیدی را به وجود می آورد كه می تواند نیازهای روز جامعه را انعكاس دهد و تاثیری مستقیم بر آن داشته باشد. در سایه حضور جشنواره است كه سینمای دفاع مقدس مراحل شكل گیری خود را طی می كند و به عنوان یكی از مهم ترین ژانرهای سینمای بعد از انقلاب اسلامی مطرح می شود. در سال های میانی دهه ۶۰ اما جشنواره فیلم فجر، موقعیت استراتژیك خود را به طور موقت از دست می دهد. در این سال ها همان فیلمسازانی كه با جریان سینمای بعد از انقلاب و به تبع آن جشنواره فیلم فجر وارد سینما شده بودند، به بیان دیدگاه هایی پرداختند كه توجه علاقه مندان سینما را برانگیخت در كنار آن فیلمسازان سینمای نوگرای دهه ۵۰ همه به طور جدی به فیلمسازی پرداختند و فیلم هایشان در كنار نسل جدید سینماگران در جشنواره فجر به نمایش درآمد. از همین سال هاست كه جشنوار در نزد عموم سینمادوستان هم موقعیت متفاوتی پیدا می كند و در جلوی سینماهای برگزاركننده جشنواره صف های طویلی به وجود می آید كه پیش از آن كمتر دیده شده بود. اما طیف های متفاوت فیلمسازانی كه فیلم هایشان در جشنواره فجر سال های میانی و پایانی دهه ۶۰ به نمایش درآمد به آن دو گروه مذكور ختم نشد. بلكه مثلاً فیلمسازان دیگری هم از نسل انقلاب بودند كه دیدگاه های صنعتی و تجاری را هم در تولید یك فیلم دخیل می دانستند. فیلم های اینان هم در جشنواره فیلم فجر به نمایش درآمد و اتفاقاً با استقبال توامان برگزاركنندگان و تماشاگران جشنواره مواجه شد. این گونه است كه جشنواره فیلم فجر به محلی برای نمایش فیلم هایی بادیدگاه های مختلف تبدیل شد و به خصوصیت اصلی خود كه جشنواره باشد، رسید. بر اساس این تحلیل می توان استقبال عمومی تماشاگران از جشنواره را هم توجیه كرد. چه، در این سال ها حضور برخی فیلم ها در جشنواره، بسیار جنجال برانگیز بود و این خود به خود نگاه ها را به سمت این رویداد سینمایی معطوف می كرد. در سال های دهه هفتاد همچنان جشنواره فیلم فجر از اقبال عمومی فراوانی برخوردار بود. به طوری كه برخی از علاقه مندان جدی سینما در صف های جشنواره با هم آشنا شدند و به تبادل دانش و دیدگاه های خود پیرامون سینما پرداختند. اما در این سال ها باز هم جشنواره به موقعیت استراتژیك خود در عرصه سینمای ایران بازگشت. این مسأله به خصوص در نیمه اول دهه هفتاد به شكل بارزتری وجود داشت. مثلاً با افزایش تولید فیلم ها و آمدن آدم های مختلف به عرصه فیلمسازی به قانون حضور فیلم ها در جشنواره به عنوان شرط اكران به عنوان یك معضل جدی نگریسته شد. موسسات فیلمسازی در نیمه دوم هر سال به یكباره دچار جوش و خروش می شدند تا فیلم های خود را هرطور كه شده به جشنواره برسانند.در كنار آن نوع اهدای جوایز، رویكردهای دولت در حمایت از فیلم های مختلف آن سال را مشخص می كرد. البته این مسأله تقریباً از دوره های آغازین جشنواره وجود داشت اما در سال های دهه هفتاد به شكل جدی تری پیگیری شد. با این حال چنین مواردی باعث نشد كه جشنواره فیلم فجر از خصوصیت جنجالی خود دور بماند. در همان سال ها هم فیلم هایی در بخش های دولتی دیگر تولید شد كه سیستم سینمای آن زمان استقبال چندانی از آنها به عمل نیاورد و این فیلم ها در سال های بعد از آن به نمایش درآمدند. بعد از سال ۷۶، جشنواره تغییراتی را از سرگذراند كه امروز با نگاهی دوباره به آن متوجه می شویم كه این تغییرات چندان ریشه ای نبوده است كه پرداختن به دلایل آن فرصت دیگری را می طلبد. اما مثلاً شرط حضور فیلم ها در جشنواره برای اكران حذف شد و همچنین مسابقه بین الملل آن به شكل جدی تری مورد پیگیری قرار گرفت. در این سال ها آنچه بیش از همه مورد توجه بود در دیدگاه های جدید فیلمسازان خلاصه می شد كه بخش اعظم شان متعلق به فیلمسازان دهه ۶۰ بودند. آنها فیلم هایی می ساختند كه نگرش متفاوتی را نسبت به گذشته، انعكاس می داد.چنین فیلم هایی نخستین بار در جشنواره فجر به نمایش درآمدند و بنابراین نقطه آغاز این جریان را هم باید از جشنواره دانست. اما به نظر می رسد كه از همان سال ها جشنواره به تدریج از موقعیت اساسی خود در عرصه سینمای ایران فاصله گرفته و به نقشی حاشیه ای و سمبلیك بسنده كرده است. این اتفاق را باید از جهاتی مثبت دانست. چه، در چنین شرایطی است كه جشنواره فیلم فجر به خصوصیت جشنواره بودن خود نزدیك می شود و می تواند به یك نوع مراسم خاص در سینمای ایران تبدیل گردد. در طول سالیان گذشته، جشنواره ادوار مختلفی را از سر گذرانده و به همین خاطر هیچگاه در جایگاه اصلی و معقول خود قرار نگرفته است. تغییر مدیریت های پی درپی هم این موقعیت را تشدید كرده.به طوری كه بخشی از مهم ترین تحولات جشنواره فیلم فجر ناشی از همین تغییر و تحولات در معاونت سینمایی و بنیاد فارابی بوده است. جشنواره ای كه بیست و سه دوره از زمان برگزاری آن می گذرد دیگر نباید به دنبال تثبیت موقعیت خود از راه تغییر شرایط باشد. به نظر می رسد تا زمانی كه برگزاری جشنواره فجر در اختیار نهادی است كه مسؤولان آن هر چند سال یك بار عوض می شوند نمی توان توقع داشت كه این جشن سینمایی موقعیتی در خور توجه پیدا كند. در طی این سال ها از آن جا كه جشنواره فجر از موقعیت مبدا و استراتژیك خود در برنامه ریزی های سینمایی فاصله گرفته ، این امكان به وجود آمده كه به عنوان نماد و سمبلی از یك جشن سینمایی در كشور شناخته شود. در چنین حالتی دیگر نمی توان از این جشن توقع برنامه ریزی كلان و درازمدت را داشت. چه، تجربه ثابت كرده كه هرگاه اهداف و برنامه های دیگری هم در برگزاری جشنواره پی گیری شده، نه تنها آن اهداف تحقق پیدا نكرده بلكه تعریف و ذات اصلی جشنواره هم زیر سؤال رفته است.در آینده مشخص خواهد شد كه شرایط این جشن سینمایی به كدام جهت سوق پیدا كرده است.
منبع : روزنامه کیهان