جمعه, ۲۸ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 17 May, 2024
مجله ویستا

وسواسی ها را از کجا بشناسیم


وسواسی ها را از کجا بشناسیم
غالب روان پزشکان و روان شناسان بر این عقیده هستند که اختلال وسواس اجباری، اکثراً ریشه ژنتیکی دارد و در برخی از موارد هم بر اثر یک سانحه یا اتفاق خاص، در فرد ظهور می کند یا انرژی محرک برای بروز آن بر اثر توابع بیرونی ایجاد می شود.
وسواس در حد متعادل و کنترل شده، یکی از نشانه های ابتکار، خلاقیت و استعداد است و اکثراً نوجوانان یا کودکانی که با نشانه های ابتلا به این بیماری شناسایی می شوند، افراد هوشمند و خلاقی هستند که باید برای استفاده درست از نیروی فکری آنها برنامه ریزی کرد.
«گوستاو فلوبر» نویسنده بزرگ فرانسوی و خالق رمان معروف «مادام بوواری» از جمله معروف ترین مبتلایان به اختلال وسواس اجباری در قرن نوزدهم بود که گاه برای نوشتن یک صفحه از داستان خود، صدها بار می نوشت و دست نوشته هایش را پاره می کرد، به دور می انداخت و از نو شروع می کرد،
Obsessive Compulsive Disorder معمولاً ریشه ها و زمینه های درونی و فکری خاصی دارد که در برخی مقاطع زمانی خاص، به ایجاد افسردگی و درون گرایی عمیق منجر می شود اما نشانه های ظاهری و بیرونی آن را از طرق زیر عمدتاً می توان دریافت؛
۱) بی قراری و ناتوانی در حفظ کردن یک حالت فیزیکی خاص (نشستن و درس خواندن به صورت ساکن برای مدت چند ساعت، خوابیدن یا دراز کشیدن، تکیه دادن به صندلی، مبل یا نشستن پشت میز و حتی قدم زدن در یک بازه زمانی و مسافت مشخص).
۲) ایجاد عدم تعادل در حفظ کردن یک حالت و وجه روحی خاص. برای مثال، افسردگی شدید و بلافاصله شادی مفرط در عرض چند ساعت بدون ایجاد دلیل و محرک بیرونی.
۳) تکرار کردن یک موضوع یا پرسیدن چندین باره یک سوال برای ایجاد اطمینان و آرامش که معمولاً هرچند دقیقه یکبار در مورد یک موضوع مشخص تکرار می شود. آرامش دهنده ترین پاسخ ها نیز در عرض چند دقیقه تاثیر خود را از دست می دهند و فرد بیمار برای کسب آرامش مجدد، دوباره با شرح و تفصیلات همان پاسخ را از شما طلب می کند.
۴) تکرار کردن و انجام دادن مکرر یک عمل انجام شده و به پایان رسیده. برای مثال روشن و خاموش کردن چندین باره چراغ ها و لوازم برقی یا الکترونیکی برای خروج از منزل و اظهار عدم اطمینان از انجام درست و کامل این کار به طور مکرر.
۵) پرهیز از رفت و آمد، برخورد و معاشرت با دوستان، اطرافیان، ترس، اجتناب و اضطراب شدید نسبت به حضور در یک محیط جدید و خودداری از تغییر محل دائمی که به صورت عادت درآمده است. افراد وسواسی ترجیح می دهند پس از اینکه به فضای یک محیط ساکن و تکراری مثل خانه عادت کردند، به هیچ منظوری از آن خارج نشوند و حتی خود را در معرض مواهب طبیعی مانند آفتاب، باد و باران نیز قرار ندهند.
۶) اصرار و تاکید مکرر بر امور مربوط به نظافت شخصی. شستن دست ها پس از برقراری تماس با هر شیء، استحمام به طور غیرطبیعی (برای مثال دو یا سه بار در روز و هر بار به مدت ۳۰ الی ۴۵ دقیقه)، شست وشوی چندین باره لباس های تازه شسته شده، تعویض لباس به دفعات مکرر در یک روز.
۷) مرتب کردن یا به هم ریختن بی نظمی یا نظم فعلی و موجود برای یافتن گمشده یی احتمالی و فرضی که همواره ذهن آنان را آزار می دهد. این گمشده ها معمولاً یا وجود خارجی ندارند یا مربوط به دوران های گذشته و اتفاقاتی خاتمه یافته هستند و غالباً هم ارزش کمی دارند. برای مثال جست وجو و تلاش مکرر برای یافتن خودکار یا مدادی که بر اثر سهل انگاری یا اتفاقی خاص در دوران کودکی در محیط مدرسه گم شده است.
۸) یادآوری مکرر خاطرات تلخ و ناگوار سال های دور و درگیری سخت با خود و حتی اطرافیان جهت پاک کردن خاطره آن اتفاق از ذهن. معمولاً یادآوری این خاطرات در هر بار به ایجاد یک افسردگی مفرط، سکوت و انزوای چندروزه و حتی اجتناب از خوردن غذا و سخن گفتن با اطرافیان می انجامد تا زمانی که درگیری های درونی و تنازعات فکری آنها برای از بین بردن خاطره آن اتفاق پایان بیابد.
۹) ابراز احساسات و عواطف شخصی به طور مکرر و غیرطبیعی و تلاش برای جذب و جلب احساسات افراد نزدیک و مطمئن شدن از علاقه، پشت گرمی، حضور و رضایت همیشگی آنها در بازه های زمانی کوتاه. پرسیدن چندین باره این سوال از نزدیک ترین اعضای خانواده مبنی بر اینکه آیا هرگز ترک گفته خواهند شد یا نه.
۱۰) ابراز نگرانی از اتفاقات احتمالی طبیعی و غیرطبیعی که سانحه یا مرگ را به دنبال خواهند داشت. پرهیز از انجام هر حرکت خاص و جدید برای جلوگیری از بروز این اتفاقات.
سیدایمان ضیابری
منبع : روزنامه اعتماد