شنبه, ۸ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 27 April, 2024
مجله ویستا

امام صادق(ع) و نهضت عظیم علوی


امام صادق(ع) در سن ۳۱ سالگی، پس از شهادت امام باقر(۷ ذیحجهٔ الحرام ۱۱۴ ق) از سوی خداوند به امامت امت و جانشینی پیامبر برگزیده شد و به مدت ۳۴ سال رهبریش به طول انجامید و سرانجام در سن ۶۵ سالگی به وسیله زهر منصور دوانیقی در ۲۵ شوال ۱۴۸ ق به شهادت رسید. پیشوای ششم شیعیان، حضرت ابوعبدالله جعفر بن‏محمد صادق علیه السلام، در سپیده دم روز دوشنبه، ۱۷ ربیع‏الاول سال ۸۳ ق۱ در مدینهٔ الرسول از دامان پاك ـ امّ فروه ـ بانوی بزرگ۲ از خاندانی شرافتمند، دختر قاسم بن‏محمد بن‏ابی‏بكر از فقهای هفتگانه مدینه، پا به عرصه وجود نهاد. معروفترین لقب آن بزرگوار "صادق" است كه به علت متمایز شدن از جعفر كذّاب ـ برادر امام حسن عسكری علیه السلام ـ انتخاب شده است. صدوق المحدّثین ابن‏بابویه قمی در این باره به سند خویش از پیامبر اكرم روایت كرده است كه: "هنگامی كه فرزندم جعفر بن‏محمد بن علی بن‏الحسین به دنیا آمد، او را "صادق" بنامید. زیرا در نسل او همنامش به وجود خواهد آمد كه بدون حق ادّعای امامت خواهد كرد و او نزد خدا، جعفر كذّاب است." امام سجاد علیه السلام پس از نقل این گفتار پیامبر گریست و فرمود: گویا می‏بینم جعفر كذاب را كه خلیفه بناحق زمان خویش را بر جستجوی امام پنهان و بر حق (امام مهدی علیه السلام) برانگیخته است.۳
مدّت زندگی و امامت حضرت
امام صادق(ع) در سن ۳۱ سالگی، پس از شهادت امام باقر(۷ ذیحجهٔ الحرام ۱۱۴ ق) از سوی خداوند به امامت امت و جانشینی پیامبر برگزیده شد و به مدت ۳۴ سال رهبریش به طول انجامید و سرانجام در سن ۶۵ سالگی به وسیله زهر منصور دوانیقی در ۲۵ شوال ۱۴۸ ق به شهادت رسید. طبرسی در مشكوهٔ الانوار می‏نویسد: یكی از اصحاب آن حضرت در مرض وفاتش بر آن جناب وارد شد، دید آن حضرت بیش از اندازه لاغر و ضعیف شده است. پس به گریه درآمد، حضرت فرمود: برای چه گریه می‏كنی؟ گفت: گریه نكنم، با آنكه شما را به این حال می‏بینم؟ حضرت فرمود: چنین مكن، همانا مؤمن چنان است كه هر چه عارض او شود خیر اوست و اگر اعضایش بریده شود یا مغرب و مشرق را مالك شود، برایش خیر است. ابوهریره عجلی ـ از شعرای اهلبیت ـ به هنگام تشییع پیكر پاك امام صادق چنین سرود:
اتدرون ما ذا تحملون الی الثری
بثیرا ثوی من رأس علیاء شاهق
غداه حتی الحاثون فوق ضریحه
ترابا و اولی كان فوق المفارق۴
نقش امام در زدودن انحراف از چهره دین
پس از آنكه مسیر خلافت اسلامی از راه مستقیم خود منحرف گردید و خاندان پاك پیامبر منزوی و خانه‏نشین شدند، بیان احكام دین نااهلان و كژاندیشان بیافتاد و چهره نورانی اسلام را زنگار جهل و گمراهی و سیاهی انحرافات و بدعتها پوشانید و مردم به جز اندكی بدعت را به جای سنّت صحیح انگاشتند. با شهادت امام مجتبی و حضرت سیدالشهدا و زین‏العابدین علیهم السلام می‏رفت تا چراغ هدایت یكسره خاموش گردد اما اختلافات سیاسی و كشمكش‏های بنی‏امیه و بنی‏العباس نسیم رحمتی بود كه یكباره وزیدن گرفت و باقرالعلوم و پس از او امام صادق ـ علیهما السلام ـ با استفاده از موقعیت به دست آمده به ترسیم چهره روشن آیین پرداختند و با بیان اخبار و احادیث فراوان انحرافات را پیراستند و مردم را از گمراهی نجات بخشودند. به گونه‏ای كه مسلمانان و به ویژه شیعه امامیه در فكر و عقیده بر این دو امام و خصوصا امام صادق اعتماد كرده، بخش عمده‏ای از دانش اهلبیت به وسیله آنان گسترش یافت.امام صادق با گسترش حوزه علمی خویش دین را زنده كرد و جانی تازه در كالبد بی‏رمق دین دمید.شیخ مفید ـ علیه الرحمهٔ ـ می‏نویسد: "آنقدر مردمان از دانش حضرت نقل كرده‏اند كه به تمام شهرها منتشر گشته و كران تا كران جهان را فرا گرفته است و از احدی از علمای اهلبیت این مقدار احادیث نقل نشده، به اندازه‏ای كه از آن جناب نقل شده است. اصحاب حدیث، راویان آن جناب را با اختلاف آراء و مذاهبشان گردآورده و عددشان به چهار هزار تن رسیده و آنقدر نشانه‏های آشكار بر امامت آن حضرت ظاهر شده كه دلها را روشن كرده و زبان مخالفین را از ایراد شبه لال گردانده است.۵ سید مؤمن شیلنجی شافعی می‏گوید: "مناقب آن حضرت بسیار است، تا آنجا كه شمارشگر حساب ناتوان است. از آن جناب عده‏ای از بزرگان اهل سنت چون یحیی بن‏سعید، ابن جریح، مالك بن‏انس، سفیان ثوری، سفیان بن‏عینیه، ابو ایوب سجستانی نقل حدیث كرده‏اند.۶ محمد بن‏حسن شیبانی و ابویزید طیفور سقا و ابراهیم بن ادهم و مالك بن‏دینار نیز از خدمتگزاران حضرت بوده‏اند.۷ جاحظ و ابن‏حجر میثمی مكی به دانش‏اندوزی ابوحنیفه نزد امام صادق(ع) تصریح كرده‏اند.۸و خود ابوحنیفه می‏گوید: من هرگز فقیه‏تر از جعفر بن‏محمد ندیده‏ام و او حتما داناترین امت اسلامی است۹ حسن بن‏زیاد می‏گوید: از ابوحنیفه سؤال كردند: كه را دیدی كه از تمام مردم فقاهتش بیشتر باشد؟ گفت: جفعر بن‏محمد. روزی منصور دوانیقی به من گفت: مردم توجه زیادی به جعفر بن‏محمد پیدا كرده‏اند و سیل جمعیت به سوی او سرازیر شده است. پرسشهایی دشوار آماده كن و پاسخ‏هایش را از جعفر بخواه تا از چشم مسلمانان بیافتد. من چهل مسأله دشوار مهیا ساختم ... هنگامی كه وارد مجلس منصور شدم، دیدم امام صادق در جانب راست وی نشسته است. سلام كرده و نشستم، آنگاه منصور به من گفت: پرسشهای خویش را بر ابوعبدالله عرضه كن. من سؤالات خود را می‏پرسیدم و حضرت در جواب می‏فرمود: در مورد این مسأله نظر شما چنین است و اهل مدینه چنان می‏گویند و فتوای خودش گاهی موافق ما بود و گاهی مخالف و یك‏یك را جواب داد. سپس در اشاره به مقام علمی امام صادق گفت: آگاه‏ترین مردم كسی است كه به فتاوی و نظریات گوناگون دانشمندان احاطه داشته باشد.۱۰ مالك بن‏انس امام دیگر اهل سنت می‏گوید: "من بسیار نزد جعفر بن‏محمد می‏رفتم. آن حضرت اهل شوخی بود و تبسم ملایمی همواره بر لبانش نقش می‏بست وقتی كه در حضورش نامی از پیامبر خدا برده می‏شد، رنگش به سبزی و سپس به زردی می‏گرایید آن حضرت را بیرون از سه حالت ندیدم. یا نماز می‏خواند و یا روزه بود و یا به خواندن قرآن می‏پرداخت. هرگز بدون وضو از پیامبر اكرم(ص) سخنی نقل نمی‏فرمود، سخنی كه سودی نداشت بر زبان نمی‏آورد. وی از آن دسته مردم بود كه ترس از خداوند سراسر وجودشان را فرا گرفته بود. حضرت كثیرالحدیث، خوش مجلس و پرفایده بود.هیچ گاه به خدمتش مشرف نشدم، جز آنكه بالش خود را برایم می‏گذاشت.۱۱ علمای بزرگ شیعه نیز همه از خوشه‏چینان خرمن فیض آن بزرگوارند. امام صادق خود می‏فرماید: ابان بن‏تغلب سی هزار حدیث از من روایت كرده است، پس آنها را از من روایت كنید.۱۲ محمد بن‏مسلم هم شانزده هزار حدیث از امام صادق نقل كرده است.۱۳ حسن بن‏علی وشا می‏گوید: من در مسجد كوفه نهصد شیخ را دیدم كه همه می‏گفتند: جعفر بن‏محمد برایم چنین گفت.۱۴اقدامات علمی و فرهنگی امام صادق
امام صادق(ع) در جهت گسترش اسلام اصیل و روشن ساختن حقایق مذهب چند كار ویژه انجام داد:
۱ ـ برخورد شدید باغُلات: كه در تكفیر و تكذیب عقاید ایشان و پرهیز دادن شیعیان از دوستی و هم‏صحبتی و مجالست با آنان رخ می‏نماید.۱۵
۲ ـ تربیت روایان حدیث كه هر یك با فرا گرفتن هزاران حدیث در علومی همچون: تفسیر، فقه، تاریخ، مواعظ، اخلاق، كلام، طبّ و كیمیا سدّی در برابر انحرافات و بدعتها بودند. كسانی مانند: زرارهٔ بن‏اعین، محمد بن‏مسلم، برید بن‏معابوه عجلی، ابوبصیر لیث بن بختری مرادی، ابان بن‏تغلب، اسحق بن عمار، هشام بن‏حكم، مؤمن الطاق محمد بن‏نعمان، هشام بن‏سالم، حمزه طیار، حریز بن‏عبدالله سجستانی، عبدالله بن‏ابی‏یعفور، حمران بن‏اعین، بكیر بن‏اعین، فضیل بن‏یسار نهدی و جابر بن‏یزید جعفی و جابر بن حیّان كوفی.
۳ ـ تربیت مبلّغان و مناظره‏كنندگان كه اباطیل و انحرافات كلافی را پاسخ می‏دادند و شبهات را از چهره دین می‏زدودند كسانی چون: هشام بن‏حكم، هشام بن‏سالم، قیس الماصر، مؤمن الطاق محمد بن‏نعمان و حمران بن‏اعین. مناظره‏ای كه در پی می‏آید، نشانگر مهارت شاگردان آن حضرت در دانشهای گوناگون و موفقیت چشمگیر آن حضرت در حفظ كیان تشیع از هجوم مذاهب مختلف كلامی است. هشام بن‏سالم گوید: در محضر امام صادق بودیم كه مردی از شامیان وارد شد و به امر امام نشست. امام پرسید: چه می‏خواهی؟ گفت: به من خبر داده‏اند كه شما داناترین مردم به پرسشهای آنان هستید، آمده‏ام با شما مباحثه كنم. امام فرمود: در باره چه چیز؟ گفت: در قرآن، در حروف مقطّعه و در سكون و رفع و نصب و جرّ آن. امام فرمود: ای حمران! به این مرد پاسخ گوی. مرد شامی گفت: من می‏خواهم با شما سخن گویم، نه یا حمران! امام فرمود: اگر بر او پیروز شدی، بر من پیروز شده‏ای. مرد شامی آنقدر از حمران پرسید تا خودش خسته شد و حمران پی در پی به او پاسخ می‏داد. امام(ع) فرمود: مرد شامی او را چگونه یافتی؟ گفت: مرد توانایی است و هر چه سؤال كردم، پاسخ داد. امام فرمود: حمران تو هم سؤالی از او كن. حمران پرسش كرد و مرد شامی در جواب فرو ماند. آنگاه خطاب به حضرت گفت: می‏خواهم با شما در علم نحو و ادبیات مناظره كنم. حضرت رو به ابان بن تغلب كرد و فرمود: با او بحث كن. ابان به سخنان او پاسخ داد و او را ناتوان ساخت. مرد شامی گفت: می‏خواهم با شما در علم فقه سخن گویم. امام(ع) به زرارهٔ بن‏اعین فرمود: با او مناظره كن. زراره در مسائل فقهی او را عاجز كرد. این بار گفت: پیرامون علم كلام می‏خواهم بحث كنم. حضرت به مؤمن الطاق فرمود: با او مناظره كن. مؤمن الطاق محمد بن‏نعمان احوال با او بحث كرد و مغلوبش ساخت. مرد شامی پیرامون استطاعت درخواست مناظره كرد. امام صادق به حمزهٔ بن‏محمد طیّار فرمود: با او بحث كن. مرد شامی از مناظره با طیّار نیز درمانده شد. و به همین ترتیب در باره توحید و مسائل مربوط به آن مغلوب هشام شد. در باره امامت هشام بن‏حكم پیروز شد. امام صادق با مشاهده این وضعیت چنان خندید كه دندانهای مباركش آشكار شد. مرد شامی به امام عرض كرد: گویا خواستی به من بفهمانی كه در میان شیعیانت چنین مردمی هستند؟ حضرت فرمود: بلی. سپس مرد شامی به امامت حضرت اعتراف كرد و در جرگه شیعیان آن حضرت درآمد.۱۶
۴ ـ از دیگر اقدامات امام صادق(ع)، ایستادگی در برابر مذهب قیاس و اهل رأی كه آن روزها دامنگیر فقهای اهل سنت، به علت فقر روایی و عدم وجود جوامع حدیثی شده بود، است: زیرا منشأ پیدایش مذهب قیاس، مرام ابوحنیفه در عراق بود و شیعیان نیز در آنجا فراوان بودند و با سنّیان آمیختگی بسیار داشتند و لذا برخورد شیعیان و اصحاب رأی دور از انتظار نمی‏بود و از همین رهگذر بود كه امام(ع) با تمام قوا در صدد محو مبانی قیاس و استحسان برآمد. و گرنه معلوم نبود كه این مذهب غیر مستند به كتاب و حدیث چه ضررهایی را متوجه اسلام می‏ساخت؟ جان كلام آنكه: امام صادق(ع) با پی افكندن انقلاب سترگ علمی، اسلام را از دستبرد منحرفان بازداشت و سیمای زیبای اسلام را در چهره تابناك مكتب تشیع جلوه‏گر ساخت و این مذهب از چنان ذخایر علمی برخوردار شد كه تنها پاسخگوی مشكلات فكری جوامع بشری ـ تا چه رسد به جوامع اسلامی ـ تا اعصار و قرون متمادی می‏باشد. احكام فقهی مذاهب اسلامی همه به وی برمی‏گردد.۱۷ جوامع حدیثی شیعه، آكنده از احادیث امام صادق است و هیچ تفسیری از تفاسیر امامیه از گفتار تفسیری آن حضرت خالی نیست. احادیث اخلاقی حضرت در كتاب "الاخلاق عند الامام الصادق"۱۸ و آراء فلسفی او در كتاب "فلسفهٔ الامام الصادق"۱۹ و نظرات فلكیی و هیوی ایشان در "الهیئهٔ و الاسلام"۲۰ و گفتارش در علم كیمیا در كتاب "الامام الصادق ملهم الكیمیا"۲۱ و فرمایشاتش در علم طبّ در "طبّ الامام الصادق"۲۲ و ادعیه در كتاب "الصحیفهٔ الصادقیهٔ"۲۳ و ادعیهٔ الامام الصادق۲۴ و شمار علم آموختگان و اصحاب و راویان آن حضرت در كتابهای "الفائق فی اصحاب الصادق"۲۵ و "اصحاب امام صادق"۲۶ و معرفی كتابهایی كه در باره آن بزرگوار نگاشته شده در "كتابشناسی امام صادق(ع)"۲۷ گرد آمده است.
پاورقیها:
۱ ـ مناقب ابن‏شهرآشوب، ج ۱، ص ۲۷۹.
۲ ـ منتهی‏الآمال، ج ۱، ص ۱۳۸. امام صادق در باره مادرش می‏فرمود: مادرم از جمله زنانی بود كه ایمان آورد و تقوا و پرهیزكاری اختیاركرد و احسان و نیكوكاری كرد و خداوند نیكوكاران را دوست دارد.
۳ ـ علل‏الشرایع؛ ص ۲۳۴ (باب ۱۶۹) و معانی الاخبار، ص ۶۵.
۴ ـ منتهی الآمال؛ ج ۲، ص ۱۷۶ ـ ۱۷۷.
۵ ـ ارشاد مفید؛ ص ۲۵۴.
۶ ـ منتهی الآمال؛ ج ۲، ص ۱۳۹.
۷ ـ همان كتاب.
۸ ـ رسائل الجاحظ؛ ص ۱۰۶ و الصواعق المحرقهٔ، ص ۱۲۰.
۹ ـ جامع المسانید؛ ص ۲۲۲ و الامام الصادق، ابوزهره، ص ۲۲۴.
۱۰ ـ منتهی الآمال؛ ۲/۱۴۰، الامام الصادق ـ محمد ابوزهره و ۲۷ و ۲۸.
۱۱ ـ الامام الصاق و المذاهب الاربعه؛ ج ۲، ص ۵۳، التوسل و الوسیلهٔ، ابن‏تمیمه، ص ۵۲.
۱۲ ـ رجال النجاشی؛ ج ۱، ص ۷۸ و ۷۹، معجم رجال الحدیث، ج ۱ (ش ۲۸).
۱۳ ـ رجال كشّی؛ ج ۱، ص ۳۸۶.
۱۴ ـ رجال نجاشی؛ ج ۱، ص ۱۳۸ و ۱۳۹.
۱۶ ـ بحارالانوار؛ ج ۴۷، ص ۴۰۸.
۱۵ ـ رجال كشّی؛ ج ۲، ص ۵۸۶.
۱۷ ـ شرح نهج‏البلاغه ابن‏ابی‏الحدید؛ ج ۱، ص ۶.
۱۸ ـ نوشته: شیخ محمد امین‏زین‏الدین.
۱۹ ـ نوشته: شیخ محمد جواد جزایری.
۲۴ ـ تألیف: شیخ محمد حسین مظفر.
۲۶ ـ نوشته: علی محدّث‏زاده.
۲۰ ـ تألیف: سید هبهٔ الدین شهرستانی.
۲۷ ـ نوشته: ناصرالدین انصاری.
۲۳ ـ تألیف: باقر شریف قرشی.
۲۵ ـ نوشته: عبدالحسین شبستری.
۲۲ ـ نوشته: شیخ محمد خلیلی.
۲۱ ـ نوشته: محمد یحیی هاشمی.
منبع:نشریه فرهنگ كوثر ، شماره ۱۲
نویسنده:ناصرالدین انصاری قمی
منبع : خبرگزاری فارس


همچنین مشاهده کنید