جمعه, ۱۴ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 3 May, 2024
مجله ویستا

غم غزه و غمزه غرب


غم غزه و غمزه غرب
نیمی‌ از دنیا، میلا‌د مسیح و سال نو میلا‌دی را به بزم نشسته است و در سمت و سوی دیگر جهان، جمعیتی خون بالا‌ می‌آورد از زخم و درد. نیمی ‌از دنیا، محو آتشبازی مدرن مخصوص سال نو است و چشم ملتی برق می‌زند از تکه‌های زیبای آتشی که در آسمان سیاه می‌رقصد، جمعی دیگر روی همین کره خاکی چشم‌هایشان برای همیشه از رقص رذالت‌بار یک آتشبازی دیگر از حدقه بیرون جهیده است و مانده است روی تلی از خاکستر و خرابه. هرچه مرثیه در سوگ این بازی نابرابر گفتند و نوشتند باز هم کم است و دل، آرام نمی‌گیرد، اما تنها یک کلمه هذیان گفتن در برابر آنان که از قاعده جنگ جز جان‌دادن چیز دیگری نمی‌دانند، زیاد است و دل می‌لرزاند. این روزها که اسراییلی‌ها با ریختن بمب‌هایشان بر سر شهروندان عادی و غیرنظامی‌غزه، دارند فخر و توان نظامی‌ خود را به رخ جهان می‌کشند از گوشه و کنار، هذیان‌هایی شنیده می‌شود که بی‌شک باید از تب تندی سرچشمه گرفته باشد. این همه غمزه غرب در برابر غم غزه یک‌طرف و حکایت غریب بی‌تفاوتی اهالی نزدیک نیز یک طرف که بیشتر و پیش‌تر از همیشه باید ریشه‌یابی شود. هذیان جمعی که حساب حماس و ایران را از هم جدا نمی‌دانند و حمایت‌های ایران از حماس را دوست ندارند‌ در برابر کشتار اخیر کودکان غزه، بیشتر از همه دل می‌لرزاند، حتا بیشتر از مواضع عجیب و غریب مقامات آمریکایی در حال وداع با کاخ سفید. معمولا‌ً این‌گونه است و همیشه بیشتر، از کسانی دلت می‌گیرد که بدی‌کردن و یا در برابر بدی سکوت‌کردن با قواره و قیمت شعارهایشان همخوانی ندارد.
مثل سکوت سنگین و درک‌ناشدنی باراک حسین اوباما که برای روزنامه‌نگارهای آزاداندیش‌تر غربی زخم‌سازتر از هزار موضع تند بوش و همراهانش است و در نشریات انگلیسی نیز علا‌مت سوالی سنگین در برابر سکوت او جا خوش کرده است و اینک رسالت ما است تا یک علا‌مت سوال کوچک در برابر جمعی از جامعه که منتقد مواضع دولت هستند قرار دهیم و بپرسیم آیا انتقاد به سیاست‌های دولت در تمام این سال‌ها کافی است تا مهر سکوت و یا بعضاً طعنه‌ای بر جسدهای به زمین مانده خواهران و برادرانمان در غزه بزنیم و بگوییم خودمان درد به اندازه کافی برای گریستن داریم؟ نمی‌شود به دلیل این‌که حمایت از فلسطین در این سال‌ها بعد رسمی‌ و دولتی یافته است، این روزها شاهد بود که جمع ناراضی و منتقد به شیوه‌های کمک‌رسانی دولت ایران، سر در کت و کلا‌ه فرو برند و اگر هم کسی ندا داد که غزه چشم یاری به جامعه جهانی دوخته است، همه زخم‌ها و دلخوری‌های این سال‌ها را بر رخ کشند. اما زخمی‌که بر پیکر مسلمانان غزه نشسته است، بخش‌هایی از غیرمسلمانان جهان را هم از پایکوبی برای سال نو میلا‌دی باز‌داشته است و در همین ایام در دنیای کوچک مجازی‌شان یکدیگر را به همدردی برای کشتار و فاجعه در غزه فرا خوانده‌اند، همان فاجعه‌ای که در میزگردهای تلویزیونی از آن تنها تحت عنوان تحولا‌ت، در خاورمیانه یاد می‌شود و در نهایت نیز پرونده جنازه‌ها و اجساد بی‌گناه شهروندان غزه با چند اعلا‌میه و بیانیه بسته می‌شود و در عوض پروندهای جدید در افکار عمومی‌ جهان گشوده می‌شود تا فراموشی، بی‌تفاوتی، شانه‌بالا‌ انداختن و تنها به درد خویش فکر‌کردن را یاد بگیرند. در این وانَفْسا است که این پرسش به‌وجود می‌آید، پس چگونه ممکن است که چهره‌های جوان غربی، برای نیفتادن در ورطه‌ای که برایشان ناگزیر می‌نماید، خودشان دست به کار می‌شوند و از گام‌های کوچک و گاه خرد برای ارضای عواطف انسانی خویش دریغ نمی‌کنند؛ بایکوت کالا‌های اسراییلی.
تحریم محصولا‌تی که اسراییل در کشورهای غربی بازار داغی برای فروش آن دارد، این روزها نه توسط دولت‌های غربی، بلکه توسط مردم عادی توصیه می‌شود. بر سردر مغازه‌های بزرگ اسراییلی مثل «مارکس اند اکسپنسر» دختر جوانی با یک بلندگوی دستی می‌ایستد و با احترام و احساس همدردی مثال‌زدنی، مردم را دعوت می‌کند تا تنها دقایقی پیش از خرید از این مغازه بزرگ اسراییلی به حرف‌هایش گوش دهند. سایت‌ها و وبلا‌گ‌ها بارکدهای کالا‌های اسراییلی را در معرض اطلا‌ع مخاطبان خود قرار می‌دهند تا این محصولا‌ت را از سبدهای خرید خود بیرون بکشند. گام کوچکی است، اما رفته‌رفته موجی برمی‌انگیزد و در کوچه‌ها و خیابان‌ها و خانه‌ها زمزمه درمی‌گیرد که حتا اگر دولت‌های غربی، اسراییل را حمایت می‌کنند، مردم خودشان از طریق گفت‌وگو دیگران را متقاعد کنند که شرکت‌های تولیدی بی‌شمار اسراییلی به واسطه آنان بایکوت شود تا شاید آنان که نگران کودکان و مردمان بی‌گناه فلسطینی هستند حداقل در کمک به اقتصاد اسراییل سهمی ‌نداشته باشند. این همراهی خودجوش را که می‌بینی همان گاه است که دلت می‌گیرد از رفتار آنان که ظاهراً در فصل سرد سیاست، تب کرده‌اند و مدام و مکرر هذیان می‌گویند.
منبع : روزنامه تحلیل روز