شنبه, ۱۵ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 4 May, 2024
مجله ویستا


اخلاق و روش در انسان‏شناسی فرهنگی


اخلاق و روش در انسان‏شناسی فرهنگی
● رئوس کلی
انسان‏شناسان با آگاهی روز افزون از زمینه‏های حقوقی و اخلاقی کارشان، دریافته‏اند که برخی چیزها را صرفاً به خاطر جالب بودن یا دارا بودن ارزش علمی نمی‏توان مطالعه کرد.انسان‏شناسان زبان‏شناختی و انسان‏شناسان فرهنگی، عمدتاً زندگی مردم را مطالعه می‏کنند و عمیق‏ترین تعهد اخلاقی انسان‏شناس متوجه مردمی است که مطالعه‌شان می‌کند. پیش از این انسان‏شناسی فرهنگی به کار میدانی در جوامع دیگر نیاز داشته است. مردم‏نگاری، مطالعه شخصی و بی‏واسطهٔ مجموعه‏های فرهنگی محلی است. مردم نگاران در اجتماعات طبیعی کار می‏کنند. آنها در حین مطالعه زندگی مردم محلی با ایشان روابط شخصی به وجود می‏آورند.
جداول مصاحبه‏ ممکن است برای راهنمایی مصاحبه‏ها استفاده شوند و تضمین کنند که مجموعه‏های تولید شده توسط مردم‏نگاران اطلاعات قابل مقایسه‏ای هستند که از همه افراد به دست آمده‏اند. مردم نگاران همراه با مشاوران فرهنگی به طور فشرده‏ای روی زندگی محلی مناطق ویژه کار می‏کنند. زندگی‌نامه‌ها، تجربیات شخصی افراد را با استفاده از فرهنگ و تغییر فرهنگی مستند می‏سازد. اطلاعات تبارشناختی خصوصاً در جوامعی اهمیت دارد که در آنها زندگی اجتماعی براساس قوانین توراث خویشاوندی و ازدواج پایه‏ریزی شده است. تحقیقات زبان شناختی که اغلب توسط یک گروه انجام شده، مطالعهٔ نظام‏مند یک حوزه یا میدان کاری است که به شکل اضافه کار صورت گرفته است.
پیش از این، انسان‏شناسان فرهنگی در جوامع کوچک و جامعه‏شناسان در کشورهای مدرن کار می‌کردند. چرا تحقیق پیمایشی که نماینده جامعه‏شناسی است با مردم‏نگاری متفاوت است؟ تحقیقات پیمایشی با استفاده از پاسخگویانی که تحصیلات بیشتری دارند، از پرسشنامه‏هایی استفاده می‏کند که افراد مورد تحقیق آنها را پُر می‏کنند. جامعه‏شناسان نمونه‏ها را مطالعه می‌کنند تا نتایجی دربارهٔ جمعیت بزرگ‏تر به دست آورند. تنوع زندگی اجتماعی در کشورهای مدرن نیازمند آن است که حتی انسان‏شناسان نیز برخی روش‏های پیمایشی را به کار گیرند. هر چند انسان‏شناسان نیز ویژگی تحقیق دوستانه و بی‏واسطهٔ مردم‌نگاری را حفظ می‌کنند.
انتقادات گزارش انجمن انسان‏شناسی درباره محققان یانومی و منتقد آنها.
در سال ۲۰۰۰ انسان‏شناسی با اخبار تهمت‏هایی که به محققان زده بودند، دچار تنش شده بود. این محققان در میان سرخپوستان یانومامی ونزئلا و برزیل کار کرده بودند. در کتابی با عنوان تاریکی در اِل‌دو‌رادو، پاتریک تیرنی، روزنامه‏نگار محقق، از بین سایرین، مرحوم جیمز نیل پزشک و تبارشناس معتبر و ناپلئون چاگنون، انسان‏شناس مشهور را به اعمال خطاهائی در تحقیق متهم کرده بود. تیرنی ادعا کرده بود که نیل آگاهانه از واکسن سرخک خطرناکی استفاده کرده، که بجای آنکه به پانومامی‌ها کمک کند به آنها آسیب زده است و دیگر اینکه نیل از درمان پزشکی سرخپوستان برای حفاظت از درستی طرح تحقیقش دریغ کرده است.
انجمن انسان‏شناسی آمریکا (AAA) برای بررسی ادعاهای تیرنی گروه بازرسی را سازمان دهی کرد. به دنبال آن گزارش پایانی بازرسان که در یکم جولای ۲۰۰۲ به چاپ رسیده بود به شکل مقاله‏ای مطرح شد. در پاسخ به این سوال که آیا دکتر نیل بایستی برای واکسن‏های سرخکی که به یانومامی‌ها داده است محکوم شود، گزارش گروه بازرسی چنین تعیین کرده است که: واکسن‏ها «قطعاً... بسیاری از زندگی ها را حفظ کرده است» و «تدبیری مفید» بوده است. گزارش AAA بسیاری از اتهامات چاگنون را بیشتر اشتباه، غیرقابل اثبات، مبالغه آمیز یا نمونه‌ای از قضاوت نادرست دانست تا یک رابطه نامشروع اخلاقی. در برخی موارد ادعاهای تیرنی بر پایهٔ تحقیق مستقل او بنا نشده بود بلکه براساس مواردی بود که خود چاگنون در مجموعه کتاب ها و مقالات یانومامی‌ها منتشر کرده بود.
کتاب تیرنی و واکنش‏های انسان‏شناسان مختلف در برابر آن در حرفهٔ انسان‏شناسی هیجان شدیدی آفرید. پزشکان، تبارشناسان و انسان‏شناسان مشهور مختلف در حمایت از دکتر نیل گرد هم آمدند. بسیاری از انسان‏شناسان نیز از چاگنون حمایت کردند و در ادعاهای تیرنی نقایص ویژه‏ای را مورد شناسایی قرار دادند.
دیگران خودشان خواسته بودند که بدترین چیزها را دربارهٔ چاگنون باور کنند. شاید سوءظن آنها به وسیله گزارش ماجراجویانه خود چاگنون در کتاب‏ها و فیلم‏ها تحریک شده باشد. بسیاری از انسان‏شناسان گزارشات چاگنون، خصوصاً گزارش او را در مورد طراحی مدل‏های زیستی برای شرح پرخاشگری انسان، ناقص و باور نکردنی یافتند. بسیاری دیگر فکر می‏کردند کار چاگنون به خاطر دیدگاه های نظری غیر معمول‏اش یا به علت حسادت حرفه‏ای، با انتقادی غیرمنصفانه، برجسته شده بود. انتقادی هم بر ترکیب گروه بازرسی AAA وارد بود، گفته شده که برخی از آنها در برابر چاگنون و دیدگاه هایش سوگیری داشتند و لذا بعید بود که به نتایج منصفانه‏ای دست یابند. گزارش کامل پایانی در وب سایت AAA قابل دسترس است.
(http: // www.aaanet. Org/edtf/index. Htm)
مادامی که شما این مقاله را بخوانید، می‏بینید که چگونه نسبت به نتیجه گیری‏های گروه بازرسی و به بیرحمی اتهامات مختلف واکنش نشان می‏دهید. آیا شما فکر می‏کنید کتاب تیرنی برای انسان‏شناسی خوب بود؟ برای دست‏یابی به نتیجه یا دست کم برای رسیدن به وضعیت ثابت جدید، بحث در رساله‏ای، در انسان‏شناسی در گرفته بود. دوشنبه یکم جولای ۲۰۰۲، موسسه انسان‏شناسی آمریکا گزارش هیأت منصفه‏ای را منتشر کرد که مسؤول تجدید نظر اتهامات رفتار غیراخلاقی انسان‏شناسان سرشناسی بود که در پایان دهه ۱۹۶۰ در سرچشمه‏های رودخانه آمازون روی مردم یانومامی مطالعه کرده بودند.
گزارش ۳۴۰ صفحه‏ای، علاوه بر تحلیل که در آن هم از انسان‏شناسان متهم و هم از مدعیان آنها انتقاد شده است، شامل گزارشات بازتابی‏ای است که قصد داشته اعمال اخلاقی را در میان انسان‏شناسانی که با اجتماعات بومی کار می‏کردند، بهبود بخشد.
کتاب سال ۲۰۰۰ پاتریک تیرنی، تاریکی در اِل‌دورادوبراساس کار انسان‏شناسان در میان یانومامی (یک گروه قومی بومی در مناطق دور افتاده برزیل و ونزوئلا) نوشته شده بود. آقای تیرنی ادعا کرد در اواخر دههٔ ۱۹۶۰، ناپلئون چاگنون، که اکنون پرفسور بازنشسته انسان‏شناسی دانشگاه کالیفرنیا در سانتا باربارا است و جیمز او. نیل پرفسور قدیمی تبارشناسی انسانی در دانشگاه میشگان در آن آربور، بدون هیچ ملاحظه‏ای اجتماعاتی را که مطالعه می‏کردند به خطر انداخته بودند. در این میان یکی از جدی‏ترین اتهامات این است که آقای چاگنون به طور نامحسوسی دست به خشونت بی‏رحمانه‏ای در میان یانومامی‌ها زده بود و تلاش‏های آقای نیل برای توزیع و اکسن‏های سرخک میان یانومامی‌ها بیشتر برای کنجکاوی علمی انجام شده بود تا برای انجام عمل پزشکی مطمئن.
در انتقاداتی که به کتاب آقای تیرنی شده این اتهامات کاملاً رد شده است و دو گزارش قبلی ـ که به وسیله جامعه آمریکایی ژنتیک انسانی و دانشگاه کالیفرنیا درسانتا باربارا تهیه شده است ـ نیز این اتهامات را به درد نخور دانسته‏اند. کمیته هیأت اجرایی انجمن طی مقدمه کوتاهی در گزارش اعلام کرد که کتاب آقای تیرنی «شامل موارد متعدد بی‏اساس، تحریف شده و اتهامات جنجال برانگیزی درباره رفتار انسان‏شناسی در میان یانومامی‌ها می‏باشد.» علیرغم این، گزارش بیان می‏کند که کتاب هر چند عمیقاً ناقص است اما موضوعات اخلاقی‏ای را مطرح می‏کند که ما بایستی با آنها روبرو شویم. بازنمائی یانومامی ها در رسانه‏های جمعی مثال مناسبی بود، گزارش روشن می‏کند که چاگنون دچار ناکامی شد وقتی سیستم‏های خبری تصاویر کاریکاتوری ساده‏ای از یانومامی نمایش دادند که به اندازهٔ «مردم وحشی»‏ای که در گفته‏های چاگنون از آن یاد شده بود خشونت داشتند.
مثال دیگر کوتاهی کردن در کسب اجازهٔ آگاهانه هنگامی که از یانومامی‌ها نمونه‏های خونی می‏گرفتند بود. گزارش نتیجه می‏گیرد که آقای نیل و همکارانش موفق نشده‏اند که به یانومامی ها توضیح دهند که تشریفات خون‏گیری به طور قطع «فواید فوری برای سلامتی نشان نخواهد داد.» این کار هیأت منصفه، مجمع انسان‏شناسی را به چالش کشید و نتوانستند با استانداردهای اجازهٔ آگاهانه که در اواخر دهه ۱۹۶۰ ایجاد شده بود، مواجه شوند.
گزارش همچنین شامل رسائلی درباره مفاهیم مورد بحث اِل‌دو رادو برای سرمشق‏های اخلاقی کامل انسان‏شناسی می‏باشد. یکی از این رسائل توسط ای. واتکینز باستان‏شناس ادارهٔ آمریکایی امور سرخپوستی ـ که رئیس کمیته اخلاقی انجمن نیز بود، نوشته شده بود.آقای واتکینز می‏نویسد که قضیه یانومامی بایستی باعث شود که از میدان کار بازدید بعمل بیاید و رهنمون‏های میدان بر اجازهٔ آگاهانه تاثیر بگذارد و این به راحتی بین انسان‏شناسان و مردمی که مورد مطالعه قرار می‏گیرند ردّ و بدل شود.
نخستین واکنش به گزارش حالتی ترکیبی داشت. مایکل دی. فیشر یک سخنران برجستهٔ انسان‏شناسی در دانشگاه کنت، در انگلستان، طی یک ای‌میل بیان داشت که به اعضای هیأت نظارت دستور داده است تا در مورد قصورشان برای رسیدن به اجماع روی سؤالات مختلف درباره واقعیت و مفهوم، صریح باشند.
ارزیابی بسیار مبهمی نیز از سوی ریموند هایمز انجام شده است، پرفسور انسان‏شناسی دانشگاه نبراسکا درلینکل آقای هایمز به ماندی گفت که از عبارات خبری شکایت آمیز یانومامی در مورد رسانه‏های جمعی متعجب شده است. او گفت: گزارش، در این مورد که کاریکاتورهای یانومامی در رسانه‏های جمعی آمریکای شمالی چه نوع تخریبی ایجاد کرده، توضیح کاملی نداده است. او گفت: شاید علاقهٔ مجمع این است که چنین کاریکاتورهایی به عنوان دلایل استخراج معادن و قطع کردن درختان استفاده شده‏اند تا توجه کسانی را که امید به مصادره کردن زمین‏های یانومامی‌ دارند را به خود جلب کنند. هایمز معتقد است که جاذبه‏های تجاری راههایی را برای استثمار کردن یانومامی ها، با یا بدون کمک تحریف رسانه‏ای مطالعات انسان‏شناسی، پیدا خواهند کرد. او گفت: به این دلیل که علت گزارش چنین سؤالاتی مبهم است، لذا برای خواننده مشکل است که دقیقاً بسنجد که چگونه ممکن بود شرایط یانومامی‌ها متفاوت شده باشد اگر آقای چاگنون از کاریکاتورسازی رسانه‏های خبری از روی کارش ممانعت کرده بود.
جیمز اس. بوستر پرفسور انسان‏شناسی دانشگاه کانکتیکات، گفت: این برای کمیته احمقانه بود که درست همان وقتی که اشتباه بودن بسیاری از اتهامات آقای تیرنی روشن شده بود، انرژی زیادی را صرف کنند. «چاگنون به قتل متهم شد و مستوجب مرگ بود و به نظر می‏رسد که حالا برای یک اشتباه در پارک کردن ماشین مجرم شناخته شده است».
روبرت بروفسکی، پرفسور انسان‏شناسی دانشگاه هاوائی پاسیفیک، معتقد است که کمیته «نسبت به جلسه نوامبر پیشرفت چشمگیری حاصل کرده است» در جلسهٔ انجمن، کمیته گزارش مقدماتی‏ای را منتشر کرد که به سرعت در بحث‌ها پوشیده شد. دو نفر از اعضای کمیته گفتند که با شیوه بیان آن کاملاً موافق نبوده‏اند و خواستند که گزارش پس گرفته شود. آقای بروفسکی گفت او عمیقاً ناامید بوده با وجود اینکه گزارش پایانی شامل گزارشات اخلاقی در مورد کار کمیته که از نوامبر روی سایت انجمن پست شده بود، نبوده است.گزارش شامل دستورالعمل‏هایی برای یافتن تفاسیر کامپیوتری است، اما در متن خودش فاقد آنها می‏باشد. برخلاف تایید سازمان‏های پزشکی و قانونی، انجمن انسان‌شناسی آمریکا فاقد توانایی لازم برای مجازات امور غیراخلاقی است. هر چند انجمن انسان‌شناسی آمریکا می‏تواند به اتهامات وارد بر برخی رفتارهای اخلاقی، رسیدگی کند و یافته‏هایش را به اطلاع عموم برساند. همانطور که این کار را در موردی که درباره‏اش خواندید انجام داده بود.
مباحث اخلاقی مثل موارد فرضی‏ای که از موضوعات اخلاقی ناشی می‏شوند، بطور منظم در نشریه ماهانهٔ انجمن انسان‌شناسی آمریکا دیده می‏شوند. در فصل دوم شما قسمت‏هایی از نشانه‏های اخلاقی AAA را می‏خوانید که توسط انجمن بعنوان سرمشق‏هایی برای انسان‏شناسان پیشنهاد شده است تا از این طریق آنها تحقیقات شان را طراحی و اجرا کنند و با همکارانشان در داخل و خارج رابطه برقرار کنند. این فصل به بررسی اخلاق و روش در انسان‏شناسی زبان‏شناختی و انسان‏شناسی فرهنگی می‏پردازد. مسائل اخلاقی مشترک بسیاری در انسان‏شناسی فرهنگی و زبان‏شناختی مشترک است تا این دو با زندگی مردم به کار خود ادامه دهند. سپس بحث روش‏ها در این بخش روی انسان‏شناسی فرهنگی و خصوصاً بر مردم‏نگاری تمرکز خواهد کرد.
● اخلاق:
مردم‏نگاران (کسانی که در انسان‏شناسی فرهنگی روی میدان تحقیق می‏کنند) عموماً روی زمین تحقیق خارج از منطقه کشور خودشان کار کرده‏اند. در کشور میزبان، مردم‏نگار مجوز، کمک و دانش از مقامات رسمی دولت، متخصصین و بسیاری دیگر تقاضا می‏کند. خصوصاً اگر مردم آن اجتماع قبلاً مورد مطالعه قرار گرفته باشند. وقتی که سوژه تحقیق زندگی مردمی است که انسان‏شناسان در آن دخالت می‏کنند، میزان حساسیت فرهنگی بسیار زیاد می‏شود. انسان‏شناسان به بنیان‏ نهادن و حفظ روابط غیر استثمارگرایانه، مشترک و مناسب با همکاران شان در کشور مهمان نیاز دارند.
انجمن انسان‌شناسی آمریکا به انسان‏شناسان توصیه می‏کند که با نشانه‏های اخلاقی آن سازمان پیش روند. به یاد داشته باشید وضعیت نشانه‌هایی که انسان‌شناسان دارند الزاماتی برای زمین علمی، جامعه و فرهنگ وسیع‏تر و برای نژادهای انسانی و سایر نژادها و محیط‏ها، ایجاد می‌کند. شما ممکن است بخواهید نشانه‏ها را برای عمیق شدن در این بحث بازنگری کنید.
برای کار کردن در یک کشور و اجتماع میزبان، محققان باید مقامات و همکاران آنجا را درباره هدف و یافته‏ها و نتایج پیش بینی شده و تاثیرات تحقیق مطلع کنند. محققان مجبورند که موافقت آگاهانه همه هیأت‏های مربوط را به دست آورند. مثل مراجعی که راه های دست یابی به میدان‏های تحقیق را کنترل می کنند. پیش از شروع تحقیق محققان بایستی درباره هدف، نوع و روال کار تحقیقی ، سودها و هزینه‏های احتمالی‏شان برای آنها صحبت کنند. موافقت آگاهانه (موافقت برای انجام بخشی از تحقیق) باید از هر کسی که اطلاعات می‏دهد یا هر کسی که تحقیق ممکن است روی او انجام شود، کسب شده باشد.
روش شبکه‏سازی فرهنگی‏‌ای که از کشوری به کشور دیگر متفاوت است، پیش از آنکه کار میدانی آنجام شود لازم است. برای این بحث توجه به اینکه من برای اولین کار میدانی‏ام در ماداگاسکار که از سال ۱۹۶۶ آغاز شده بود، چگونه آماده شدم،مثال خوبی است. پیش از رسیدن به ماداگاسکار برای انجام تحقیقم در آنجا از سفارت ماداگاسکار در فرانسه، جایی که ۶ ماه برای آمادگی زبان در آنجا گذراندم، روادید گرفتم. ابتدا به آنتانانویوو، پایتخت ماداگاسکار رسیدم و با انسان‏شناسان دانشگاهی آنجا برای یاری گرفتن از تبحر آنها و توصیه آنها درباره طرحم، ملاقات کردم. سپس وقتی که به منطقه گروه قومی بتسیلئو که تصمیم داشتم مطالعه‏اش کنم، رسیدم، با رئیس منطقه ملاقات کردم.
بالاخره من با روسای همهٔ بخش‏های اجرائی سطح پائین جائی که می‏خواستم کار کنم، ملاقات کردم. سپس با مردم مطلع شهر کوچکی که ابتدا در آن مستقر شده بودم، دوست شدم. مردم شهر شبکه‏های اجتماعی‏ای داشتند که ادامه‏اش به مناطق روستایی می‏رسید، جائی که من می‏خواستم بخش عمدهٔ مردم‏نگاری‏ام را در آن انجام دهم. من از میان ارتباطات شخصی شبکه‏ای بوجود آوردم که بالاخره مرا قادر ساخت تا در مناطق مختلف روستایی که یکی از آنها هم اولین مکان میدان کاری من بود، کار کنم. من تلاش کردم در تمام مدت اقامتم در ماداگاسکار با دانشمندان و کارمندان اداری‏ای که در آغاز به من کمک کرده بودند، در تماس باشم. بعدها وقتی من از بورس برای بازگشت به ماداگاسکار استفاده کردم، دو تا از آن دانشمندان را بعنوان همکاران اصلی در تحقیق به حساب آوردم.
براساس آئین نامه انجمن انسان‌شناسی آمریکا، انسان‏شناسان نسبت به مردمی که در میدان با آنها کار می‏کنند دینی دارند و باید متقابلاً با راه های مناسب پاسخگوی آنها باشند. برای مثال: برای انسان‏شناسان آمریکای شمالی مناسب است که در کشورهای دیگر کار کنند، زیرا:
۱) شامل همکاری کشور میزبان در طرح‏های تحقیقی‏شان و تقاضاهای بودجه‏ای می‏شود.
۲) برقراری روابط مشترک با همکاران و نهادهای آنها را در پی دارد.
۳) همکاری کشور میزبان در انتشار نتایج تحقیق را در پی دارد.
البته در انسان‏شناسی زبان‏شناختی و فرهنگی، مثل سایر شاخه‏ها، وظیفه اصلی انسان‏شناسی این است که مردم را مطالعه کند.
● طرح تحقیق
انسان‏شناسان برای انجام تحقیقات شان به سرمایه‏ نیاز دارند. بنیاد علمی بین‏المللی (NSF) و بنیاد ونر – گرن برای تحقیق انسان‏شناسی در بین ۴ زیر گروه انسان‏شناسی وام بلندمدت تحقیقات می‏دهند. شورای تحقیقات علوم اجتماعی (SSRC) هم مانند سایر ادارات و برنامه‏های مختلف دولتی از تحقیقات انسان‏شناسی فرهنگی پشتیبانی می‏کند. پیش از موافقت با طرح تحقیق، همه ادارات فدرال به «بررسی سوژه‏های انسانی» نیاز داشتند. شوراهای دانشگاهی طرح‏ها را بازبینی می‏کنند تا مطمئن شوند که تحقیق، مخاطره‏ای برای مردمی که مورد مطالعه قرار می‏گیرند، نداشته باشد.
یک طرح خوب بایستی به بسیاری از سوالات کلیدی پاسخ دهد.(دانشجویان کالج اگر می‏خواهند تحقیق خارج از کلاس انجام دهند بایستی از این سوالات به عنوان الگو استفاده کنند). موضوع و مشکل برای تحقیق کردن چیست؟ چرا تحقیق مهم است؟ کجا و چه موقع انجام خواهد شد؟ چه چیزی و چگونه آزمایش خواهد شد؟ آیا کسی که تحقیق را طرح می‏کند برای انجام آن آموزش می‏بیند؟ شوراهای تأمین کننده بودجه در این مورد که کدام تحقیق به درد حمایت کردن می‏خورند، تصمیم می‏گیرند. کسانی که بورسیه‏ها را رقم می‏زننند بایستی نشان دهند که به چه علت موضوع آنها برای بودجه گرفتن در یک زمان از بقیه موضوعات مطرح شدهٔ موجود مهم‏تر است. برخی طرح‏ها در مکان‏های مشخصی منطقی هستند و نه در بقیه جاها، نویسندگان بورسیه باید این ارتباط را نشان دهند.
بنابراین برای من آسان بود که تحقیقم را در مورد تاثیر فرهنگی تلویزیون در برزیل توجیه کنم، چرا که این کشور بیشترین تعداد بینندهٔ آگهی‏های تلویزیونی شبکه تلویزیونی را با نفوذ ملّی در سطح جهان دارد. در مقابل برای من اهمیت چندانی نداشت که تلویزیون را در ماداگاسکار مطالعه کنم، جائی که مجموعه‏ها و برنامه‏ها، تماشاگران محدودی را به خود اختصاص می‏دهند.
وقتی تعداد انسان‏شناسان اینگونه افزایش می‏یابد، عجیب نخواهد بود اگر چنین پیش بیاید که دو نفر بخواهند موضوعات مشابهی را در یک کشور بررسی کنند. مخصوصاً در این اتفاق یا در هر مورد دیگری، مهم این است که صلاحیت شخصی که قصد دارد در منطقه خاصی تحقیق کند، تشخیص داده شود. در اینجا عواملی نظیر تاریخ اقامت در کشور، آموزش یا فصاحت زبان و تجربهٔ موضوعی یا روشی در جای دیگر بایستی در نظر گرفته شود.
مباحث روش‏های استفاده شده و فرضیات آزمون شده، در تحقیق مهم هستند. کتاب هائی مانند: «تحقیق مردم‏شناسی، ساختار تحقیق» نوشته گرتل پهو پتی(۱۹۷۸) و مخصوصاً «روش های تحقیق در انسان‏شناسی»اچ.راسل برنارد و «روش‏های کمی و کیفی» (۲۰۰۲) به جریانات روش‏های انسان‏شناسی امکان شکوفایی در کالج‏ها و دانشگاه ها را داده است. یکی دیگر از منابع خوب در این زمینه «راهنمای روش‏ها در انسان‏شناسی فرهنگی» است (Bernard ed.۱۹۹۸).
● روش‏ها ـ مردم‏نگاری
در ابتدای قرن بیستم انسان‏شناسی آغاز به جدا شدن از جامعه شناسی نمود. دانشجویان اولیه مثل امیل دورکیم معروف، از جمله پایه‏گذاران جامعه‏شناسی و انسان‏شناسی بودند. دورکیم برای نظریه پردازی دربارهٔ سازمان‏دهی جوامع ساده و پیچیده به همان اندازه که به محاسبات ثبت شدهٔ مذاهب استرالیای بومی (دورکیم، ۱۹۶۱ ـ ۱۹۱۲) پرداخته بود، به پدیده‏های جمعی (مانند نرخ خودکشی) در جوامع مدرن نیز رسیدگی کرده بود. سرانجام طی این دوره تخصص انسان‏شناسی در گذشته و جامعه‏شناسی در بخش دیگر بوجود آمد. انسان‏شناسی در میدان جداگانه‏ای توسعه یافت، طوری که انسان‏شناسان اولیه روی محل اتراق سرخپوستان (امریکای بومی) کار می‏کردند و به سرزمین‏های دور سفر می‏کردند تا گروه های کوچک کشاورزان و علوفه‏کاران را مطالعه کنند. این نوع اولیهٔ مطالعهٔ شخصی مکان‏های محلی، مردم‏نگاری نامیده شده است. بطور سنتی روندی که یک نفر طی آن به انسان‏شناس فرهنگی تبدیل می‏شود نیاز به تجربه میدانی در جوامع دیگر داشته است.
مردم‏نگاران اولیه در جوامع نسبتاً پرت محدودی با تکنولوژی و اقتصادی ساده زندگی می‏کردند. بنابراین مردم‏نگاری بعنوان یک برنامه‏ریزی تحقیقی در جوامعی با یکپارچگی فرهنگی زیادتر و تفاوت‏های اجتماعی کمتر از آنچه در جوامع صنعتی مدرن یافت می شد، شکل گرفت. در چنین مکان‏های غیرصنعتی، مردم‏نگاران به راه های کوتاهتری از فرهنگ آموزی برای فهم زندگی اجتماعی نیاز داشته‏اند. بطور سنتی، مردم‏نگاران کوشیده‏اند که همه فرهنگ خاص را بفهمند (یا بطور واقع‏بینانه‏تری، تا آنجا که می‏توانند، محدودیت‏های زمان و ادراک را مشخص کنند) برای تعقیب این هدف، مردم نگارها برنامهٔ خانگی‏ای را برای جمع‏آوری اطلاعات اتخاذ می‏کنند. در جامعه یا اجتماع مفروض، مردم‏نگار از محلی به محل دیگر جابجا و سوژه به سوژه برای کشف ارتباطات و کلیت زندگی اجتماعی حرکت می کند. مردم‏نگاری با گسترش دانش ما از محدودهٔ تنوع انسان، ساختاری برای نتیجه‏گیری درباره رفتار و زندگی اجتماعی انسان تهیه کرده است. فصل یک خاطرنشان کرد که مردم‏نگاری شامل کار میدانی در جامعه‏ای خاص می‏شود. در حالی که مردم‏شناسی جنبه مقایسه‏ای انسان‏شناسی فرهنگی است. اهداف انسان‏شناسی شناسائی کردن، مقایسه کردن و توضیح شباهت‏ها و تفاوت‏های فرهنگی و ایجاد تئوری‏ای در این باره است که چگونه سیستم‏های فرهنگی و اجتماعی کار می‏کنند. شما ممکن است بخواهید بخشی از فصل ۱ را با عنوان «علم، تفسیر و آزمون فرضیات» بازنگری ‏کنید. در آن فصل بحث شد که چگونه اطلاعات مردم‏نگاری از میان تکنیک‏هایی که در این جا مطرح شده است، جمع‏آوری شده و برای مقایسه و سنجش و ساختن نتایجی در مورد فرهنگ‏ها و جوامع استفاده شده است.
در این فصل ما بر تکنیک‏های میدانی مردم‏نگاری متمرکز می‏شویم. مردم‏نگاران باز هم تکنیک‏هایی را برای بازسازی تصویر جداگانه‏ای از زندگی غریبه‏ای دیگر طراحی کرده‏اند. انسان‏شناسان معمولاً از همهٔ تکنیک‏هایی که در اینجا بحث می‏شود استفاده می‏کنند.
● تکنیک‏های مردم‏نگاری
تکنیک‏های میدانی ویژه مردم‏نگاران شامل موارد زیر است:
۱) مشاهدهٔ بی‏واسطهٔ رفتار روزانه، شامل مشاهده مشارکتی
۲) گفتگو با رعایت درجه‏های مختلف آداب، از گپ روزانه که به حفظ رابطه دوستانه و تهیه اطلاعات درباره اتفاقات روزمره کمک می‏کند، تا مصاحبه‏های طولانی که می‏تواند ساختارمند یا بدون ساختار باشد. برنامه‏های مصاحبه‌ای منتشر شدهٔ رسمی یا پرسش‏نامه‏ها نیز ممکن است برای حصول اطمینان از اینکه اطلاعات قابل مقایسه‏ای کاملی برای انجام هرگونه مطالعه در دسترس است استفاده شود.
۳) روش‏ تباری
۴) کار مفصل با مشاوران کلیدی در مورد مناطق خاص زندگی اجتماعات.
۵) مصاحبه‏ عمیق، که اغلب برای جمع‏آوری تاریخچه‏های زندگی مردم خاصی (گویندگان) انسان‏شناسان را هدایت می‏کند.
۶) کشف عقاید و احساسات محلی که ممکن است بوسیله مشاهدات و نتیجه‏گیری‏های خود مردم‏نگاران سنجیده شده باشد.
۷) تحقیق مسأله مدار درباره بسیاری جنبه‏های زندگی مردم
۸) تحقیق طولی ـ مطالعه‏ طولانی مدت پیوستهٔ یک مکان یا منطقه
۹) تحقیق گروهی ـ تحقیق هماهنگ که توسط مردم‏نگاران متعدد انجام می‏شود.
● مشاهده و مشاهده مشارکتی
مردم نگاران می‏خواهند میزبانانشان را بشناسند و گاهی در تمام زندگی‏شان جذب آن می‏شوند. مردم‏نگاران بایستی به جزئیات زندگی روزمره، وقایع فصلی و اتفاقات غیرمعمول توجه کنند. آنها بایستی رفتارهای فردی و گروهی را در مکان‏های مختلف مشاهده کنند. آنها باید آنچه را که می‏بینند، همانطور که دیده‏اند ثبت کنند. مسائل، مثل روزهای کوتاه‏مدت و هفته‏های اولیه در میدان، غریبه باقی نمی‏مانند. مردم‏نگار سرانجام با آشنا شدن با الگوهای فرهنگی (و پذیرش آن به عنوان مساله‏ای عادی) به اندازه‏ای که در ابتدا بیگانه به نظر می‏رسید، آنها را مشکل نمی‏بیند. مردم‏نگاران معمولاً بیش از یکسال در زمین تحقیق می‏مانند. این به آنها امکان می‏دهد که دورهٔ سالیانهٔ کامل و دست نخورده‏ای را مشاهده کنند. ماندن مردم‏نگار در میدان به مدت بیش از یکسال این امکان را می‏دهد که فصلی را که مردم‏نگار در آن به آن ناحیه رسیده بوده، تکرار کند، یعنی زمانی که وقایع ممکن بوده در اثر شوک فرهنگی و ناآشنایی اولیه از دست رفته باشد، تکرار می‏شود.
بسیاری از مردم‏نگاران آثارشان را به شکل خاطرات شخصی ثبت می‏کنند که از بسیاری یادداشت‏های میدانی رسمی متفاوت است. بعداً این ثبت خاطرات اولیه به یادآوری تعداد زیادی از جنبه‏های اساسی تنوع فرهنگی کمک خواهد کرد. برخی جنبه‏ها شامل بوهای خاص، صداهایی که مردم ایجاد می‏کنند، اینکه چگونه دهانشان را هنگام غذاخوران می‏بندند و چگونه به دیگران خیره می‏شوند، می‏باشد. این الگوها اساسی‏تر از آن هستند که به نظر می‏رسند و در واقع قسمتی از آن چیزی هستند که مالینوفسکی آن را «جنبه‏های غیرقابل محاسبهٔ زندگی طبیعی و رفتار خاص» نامید. (مالینوفسکی، ۱۹۶۱ـ ۱۹۲۲ ـ ض ۲۰). این خصوصیات فرهنگی آنقدر ریشه‏ای هستند که مردم بومی آنها را عادی می‏پندارند. اما چشم غریبهٔ انسان‏شناس بی‏تجربه آنها را به چنگ می‏آورد. آنگاه پس از آشنا شدن، گرایش پیدا می‏کنند که آگاهی از آن را در حاشیه قرار دهند. تاثیرات اولیه ارزشمند هستند و بایستی یادداشت شوند.
اولین و برجسته‏ترین انسان‏شناسان بایستی مشاهده‏گران، ثبت کنندگان و خبرگزاران دقیقی از آنچه که در میدان می‏بینند باشند. انسان‏شناسان حیوانات را در قفس‏های آزمایشگاهی مطالعه نمی‏کنند. آزمایشاتی که فیزیولوژیست‏ها روی کبوترها، جوجه‏ها، خوکچه‏های هندی و موشها انجام می‏دهند متفاوت است از روال کار مردم نگاری، بسیار انسان‏شناسان که بطور منظم تنبیهات و پاداش‏های سوژه‏ها یا نمایش آنها را در برابر محرک آشکار کنترل نمی‏کنند.
مباحث ما حیوانات غیرناطق نیستند بلکه انسانها هستند. بهره‏برداری از آنها، کنترل کردن محیطشان یا برانگیختن آزمایشی رفتارهای قطعی‏شان قسمتی از مردم نگاری نیست. مردم‏نگاران تلاش می‏کنند که رابطه محبت‏آمیزی با میزبانان شان برقرار سازند ـ رابطه کاری دوستانه و خوبی که بر ارتباط شخصی پایه‏گذاری شده است. یکی از فرایندهای ویژه مردم‏نگاری، مشاهدهٔ مشارکتی است. معنای آن این است که ما قسمتی از زندگی اجتماعی را که در آن مطالعه می‏کنیم، دریابیم. بعنوان انسانی که در بین دیگران زندگی می‏کند ما نمی‏توانیم در کل مشاهده گرانی بی‌طرف و مستقل باشیم. ما باید قسمتی از همهٔ روندها و عناصری را که مشاهده می‏کنیم، درک کنیم و تلاش کنیم که این طور باشد. ما با مشارکت می‏توانیم یاد بگیریم که چگونه و چرا، بومیان برخی از عناصر را معنادار می‏یابند یا اینکه چگونه آنها سازمان یافته و با هم مرتبط شده‏اند.
برای مثال در مورد مشاهده مشارکتی، اجازه بدهید جنبه‏های کار میدانی مردم نگاری خودم را در ماداگاسکار ـ جزیره بزرگ دور افتاده‏ای در ساحل جنوب شرقی آفریقا، و در برزیل ـ توصیف کنم. من ۱۴ ماه طی سالهای ۶۷ ـ ۱۹۶۶ در مادگاسکار زندگی کردم و در بسیاری از مراسم زندگی بتسیلومشاهده و مشارکت داشتم. من در فصل درو به بقیه مردم که بالا می‏رفتند تا کُپه‏هائی از ساقه‏های برنج را خارج و جمع‏آوری کنند، کمک کردم. در ماه سپتامبر برای جشن تدفین مجدد، پوششی ابریشمی برای نیای روستا خریداری کردم. من وارد مقبرهٔ روستا شدم و دیدم که مردم استخوانها و جسم پوسیده اجدادشان را دوباره می‏پوشانند. من دهقانان بتسیلو را تا شهر و بازار همراهی کردم و معاملات آنها را با غریبه‏ها دیدم و گاهی وقتی مشکلی ایجاد می‏شد، به آنها پیشنهاد کمک می‏دادم.
در آرمبپ برزیل ماهی‏گیری با قایق را در آتلانتیک و در قایقهای ساده از ماهیگیران محلی آموختم. ماشین جیپم را دادم که با آن کودکانی که دچار سوء تغذیه بودند، مادران باردار و یک بار هم دختر جوانی که توسط روح تسخیر شده بود به مرکز بروند. همهٔ آنها نیاز داشتند که به متخصصان خارج از روستا مراجعه کنند. در مراسم جشن آرمیپ رقصیدم، شراب‏های جشن تولدهای نوزادان را نوشیدم و پدر تعمیدی یک دختر روستایی شدم. بسیاری از انسان‏شناسان تجربیات میدانی مشترکی دارند. انسانیت مشترک بین دانشجو و آنچه مطالعه‏اش می‏کند، برای مردم‏نگار و جامعهٔ مورد تحقیق، مشاهده مشارکتی را اجتناب ناپذیر می‏سازد.● گفتگو، مصاحبه و برنامه‏های مصاحبه‏ای:
شرکت در زندگی محلی به این معناست که مردم‏نگاران دائماً با مردم صحبت کنند و از آنها در باره چیزی که مشاهده می‏کنند سوال نمایند. هر قدر دانش آنها درباره زبان محلی افزایش یابد، چیزهای بیشتری نیز می‏فهمند. مراحل مختلفی برای یادگیری زبان میدان کار وجود دارد. در وهله اول پرسیدن نام‏های اشیاء یکی پس از دیگری از اطرافیانمان است. سپس قادر می‏شویم که سوالات پیچیده‏تری مطرح کنیم و پاسخ‏ها را بفهمیم. بعد شروع می‏کنیم به فهمیدن گفتگوی سادهٔ بین دو روستائی. اگر مهارتهای زبانی ما به اندازه کافی چیزی عایدمان کند، سرانجام قادر می‏شویم که مباحث عمومی پیاپی و گفتگوهای گروهی را بفهمیم.
یکی از تکنیک‏های جمع‏آوری اطلاعات که من هم در آرمبپ و هم در ماداگاسکار از آن استفاده کرده بودم، نوعی پیمایش مردم‏نگاری بود که شامل برنامه‏ مصاحبه‏ای می‏شد. در ۱۹۶۴، من و دستیاران میدانی‏ام سعی می‏کردیم که برنامه مصاحبه‏ای را در مورد تمام ۱۶۰ نفر اهالی آرمبپ تکمیل کنیم. ما شروع کردیم به پرسیدن مجموعه‏ای از سوالات از همه اهالی که در فرمی کپی شده بود (کمتر از ۵% از مشارکت خودداری کردند).
نتایج به دست آمده آمار و اطلاعات اساسی را درباره روستا در اختیارمان قرار داد. ما نام، سن و جنسیت همه اهالی، مخارج، رژیم غذایی، موقعیت‏ها و بسیاری از آیتم‏های دیگری که در فرم ۸ صفحه‏ ای ما آمده بود، جمع‏آوری کردیم. با وجود اینکه ما یک پیمایش انجام می‏دادیم، اما رویکردمان با تحقیقات پیمایشی شامل نمونه‏گیری (انتخاب گروه مطالعهٔ مناسب و کوچک از جمعیتی بزرگ‏تر) و مجموعه‏ای از اطلاعات بی‏طرفانه است. ما نمونه ناقصی را از جمعیت کل انتخاب نکردیم. در عوض تلاش کردیم که با همهٔ ساکنین جامعه مورد مطالعه‏ها برای داشتن نمونه کامل مصاحبه کنیم. ما از برنامه مصاحبه‏ای بجای پرسشنامه استفاده کردیم. مردم‏نگار با استفاده از برنامهٔ مصاحبه‏ای، با مردم رودرو صحبت می‏کند، سوال می‏پرسد و پاسخ‏ها را یادداشت می‏کند. تهیه کنندگان پرسش‏نامه‏ها تمایل دارند که بیشتر فرعی و بی‏طرف باشند. پاسخگویان اغلب فرم‏ها را پر می‏کنند.
هدف ما از یافتن نمونه کامل به ما این امکان را داد تا همه افراد روستا را ملاقات کنیم و به ما در تهیه گزارش کمک کرد. یک دههٔ بعد آرمبپ‌ها هنوز صمیمانه دربارهٔ اینکه ما چگونه در بازدید از خانه‏هایشان و پرسش از آنها به ایشان علاقمند شده بودیم صحبت می‏کردند. ما دقیقاً در تضاد با خارجیانی بودیم که روستائیان می‏شناختند، کسانیکه آنها را فقیرتر و عقب مانده‏تر از آن می‏دانستند که بطور جدی تحت تاثیرشان قرار بگیرند.
به هر حال پیمایش برنامه مصاحبه‏ای ما، مثل بقیه تحقیقات پیمایشی، اطلاعات قابل اندازه‏گیری و قابل مقایسه‏ای را گردآوری کرده بود. این برای ما مبنایی برای الگوها و استثنائات معین در زندگی روستا بوجود آورد. برنامه‏های ما شامل یک رشته اصلی سوالاتی بود که برای همه مطرح شده بود. به هر حال برخی از جنبه‏های جالب موضوعات را اغلب در طول مصاحبه یا دیرتر پی‏گیری کرده و بعضی از سرنخ‏ها را در بسیاری از ابعاد زندگی روستا تعقیب می‏کردیم. برای مثال زمانی که ما جزئیات اطلاعات درباره تولد محلی بچه‌ها را می‌خواستیم. زنی مشاور فرهنگی ما شد. زن دیگری نیز در شهر، در یک فرهنگ برزیلی ـ آموئی این کار را انجام داده بود. او هنوز برای مطالعه رقص و تسخیر ارواح به آنجا می‌رفت. او کارشناس ما شده بود.
بنابراین، پیمایش برنامه‌ای ـ مصاحبه‌ای ما ساختاری به دست داده بود که ما را بعنوان محقق «رهبری می‌کرد، اما محدود نمی‌کرد» و موجب می‌شد که مردم‌نگاری ما هم کمی باشد و هم کیفی. قسمت کمّی شامل اطلاعات مبنائی بود که ما ابتدا گردآوری و سپس بطور آماری تحلیل کرده بودیم. ابعاد کیفی از سئوالات بعدی، مباحثات آزاد، درنگ برای گپ‌زدن و کار با مشاوران کلیدی گرفته شده بود.
● روش تبارشناسی
بسیاری از ما بعنوان مردم عادی، درباره تبار و خویشاوندی خودمان با ترسیم تبارمان چیزهائی می‌آموزیم. برنامه‌های کامپیوتری مانند Brothers keeper نیز به ما این امکان را می‌دهد که «درخت خانوادگی» مان و درجات خویشاوندی‌مان را ترسیم کنیم. روش تبارشناسی تکنیک مردم‌نگاری پرسابقه‌ای است.
نخستین مردم‌نگاران، برای برقراری روابط خانوادگی، نژادی و ازدواج، ملیت‌ها و نشانه‌ها را گسترش دادند(نگاه کنید به فصل خویشاوندان – روابط خویشاوندی و تبار). ژن‌شناسی در سازمان اجتماعی جوامع غیرصنعتی، عنصر برجسته‌ای است. منظور از جامعه غیرصنعتی، جامعه‌ای است که مردم در آن هر روز با روابط خویشاوندی خودشان کار و زندگی می‌کنند. انسان‌شناسان برای فهم روابط اجتماعی کنونی و برای بازسازی تاریخ، به جمع‌آوری اطلاعات ژن‌شناسی نیاز دارند. در بسیاری از جوامع غیرصنعتی پیوندهای خویشاوندی،مبنائی برای زندگی اجتماعی است. انسان‌شناسان حتی چنین فرهنگ‌هایی را «جوامع خویشاوند محور» نامیده‌اند. هر کسی در این نوع جوامع به دیگری ارتباط یافته و وقت زیادی را برای روابطش می‌گذراند. قوانین رفتاری که به روابط خویشاوندی خاص وابسته‌اند، پایه‌ در زندگی روزمره‌ دارند. در سازمان جوامع غیرصنعتی ازدواج دشوار است چرا که ازدواج‌های استراتژیک، بین روستاها، قبایل و کلان‌ها اتحادهای سیاسی بوجود می‌آورند.
● مشاورین فرهنگی: اطلاع رسانان کلیدی
در هر اجتماعی اشخاصی هستند که بطور تصادفی، از روی تجربه، از روی استعداد یا با آموزش می‌توانند اطلاعات مفیدی و کامل زیادی را درباره جنبه‌های خاص زندگی تهیه کنند. این اشخاص، مشاورین فرهنگی کلیدی هستند. در ایواتو روستایبسیلو جائی که من بسیاری از اوقاتم را در آن گذراندم، مردی بنام راکوتو بود که خصوصاً درباره تاریخ روستا معلومات زیادی داشت. به هرحال وقتی از او خواستم روی تبارشناسی ۶۰ـ ۵۰ نفر از کسانی که در گورستان روستا دفن شده‌اند کار کند او عمویش «پدر سه‌شنبه» را که اطلاعات بیشتری درباره این موضوع داشت معرفی کرد. «پدر سه‌شنبه» از آنفولانزای واگیرداری که ماداگاسکار و بسیاری از جهان را در حدود سال ۱۹۱۹ نابود کرده بود، جان سالم به در برده بود. وی به دلیل مبتلا نشدن به بیماری، مجبور بود خویشاوندان مردهٔ خود را دفن کند. او حساب هر کسی را که در گورستان دفن کرده بود، نگه داشته بود. «پدر سه‌شنبه‌» در تبارشناسی گورستان به من کمک کرد. راکوتو نیز در دادن جزییات شخصی درباره روستائیان متوفی به او ملحق شد.
● چرخه‌های زندگی
شخصیت‌های فردی، علائق و توانایی ها در جوامع غیر صنعتی نیز مانند جوامع خودمان مختلف است. برخی روستائیان در همکاری با انسان‌شناسان علاقه‌مندتر از آب در می‌آیند و نسبت به سایرین سودمندتر، جذاب‌تر و دوستانه‌تر هستند. انسان‌شناسان دوست داشتن‌ها و نفرت‌ها را در میدان کارشناسان به همان اندازه گسترش می‌دهند که ما در خانه خودمان. اغلب ما وقتی شخصی را جالب می‌یابیم، زندگی‌نامه‌اش را جمع‌آوری می‌کنیم. این یاد‌آوری تجربیات زندگی شکل فرهنگی دوستانه‌تری را نسبت به آنچه ممکن است از اشکال دیگر بدست آید، ممکن می‌کند.
چرخه زندگی، که ممکن است برای بازنگری و آنالیز بعدی ثبت یا فیلم‌برداری شده باشد، چگونگی درک، واکنش و همکاری در برابر تغییراتی را که بر زندگی تاثیر دارد نشان می‌دهد. چنین محاسباتی می‌تواند تمایزی را که در هر اجتماعی وجود دارد توضیح دهد، چرا که هر گروهی براساس چگونگی تفاسیر و روابطی که مردم با برخی مشکلات مشابه برقرار کنند، شکل می‌گیرد.
● عقاید و ادراکات محلی و عقاید و ادرکات انسان شناسان
یکی از اهداف مردم نگاری کشف دیدگاه ها، عقاید و ادرکات محلی است که ممکن است با نتایج و مشاهدات خود مردم نگاران مقایسه شود. مردم نگاران در میدان کار دو استراتژی تحقیق امیک (دیدگاه محلی) و اتیک (دیدگاه محققان) را ترکیب می کنند. این اصطلاحات که از زبان شناسی استخراج شده اند توسط انسان شناسان متعدد برای مردم نگاری بکار برده می شوند ماروین هریس (۱۹۶۸) معانی زیر را برای این اصطلاحات رایج کرده است. رویکرد امیک بررسی می کند که مردم محلی چگونه فکر می کنند، چگونه درک می کنند و چگونه جهان را طبقه بندی می کنند؟ قوانین رفتاری آنها چیست؟ چه معانی برای آنها دارد؟ چگونه اشیا را تصور می کنند و توضیح می دهند؟ رویکرد امیک کاوش های مردم نگاران یعنی جستجوی ‹‹دیدگاه محلی›› بر توضیح دادن چیزها و گفتن اینکه آیا بعضی چیزها از نظر مردم محلی معنی دار هستند یا نه، متکی است. اصطلاح ‹‹مشاور فرهنگی›› به افرادی برمی گردد که مردم نگاران در میدان برای دانستن از آنها استفاده می کنند، مردمی که به مردم نگار درباره فرهنگشان توضیح می دهند، کسانی هستند که دیدگاه امیک را فراهم می آورند.
رویکرد اتیک (دیدگاه محققان) گروه را از طبقه بندی ها، اصطلاحات، توضیحات و تفاسیر محلی به آنچه مربوط به انسان شناسان است، منتقل می کند. رویکرد اتیک می پذیرد که اغلب اعضای یک فرهنگ آنقدر با آنچه انجام می دهند درگیر هستند که نخواهندتوانست فرهنگ شان را به خاطر خانه تفسیر کنند. در عمل کردن با رویکرد اتیک، مردم نگار بر آنچه که خودش (بیننده) متوجه می شود و درک می کند، تأکید می کند. مردم نگار به عنوان دانشمندی آموزش دیده بایستی سعی کند که دیدگاه جامع و منصفانه ای برای مطالعه فرهنگ های دیگر پدید آورد. البته مردم نگار نیز مانند دیگر دانشمندان علوم انسانی همراه است با دیدگاه فرهنگی خاص که از انصاف کامل او جلوگیری می کند. آموزش صحیح، مانند سایر علوم، می تواند تعصب بیننده را کاهش دهد اما آن را کاملاً از بین نمی برد. هرچند انسان شناسان برای مقایسه رفتار بین جوامع مختلف آموزش های خاصی می بینند.
● فهم خودمان
چگونه تفاوت امیک - اتیک به ما کمک می کند که خودمان را بفهمیم؟ در مثال زیر با چشم اندازی اتیک در مقایسه با امیک اینطور به تعطیلات خودمان می پردازیم. عید شکرگزاری برای مردم آمریکای شمالی معنای خاصی دارد. در دیدگاه ما (امیک) این جشن فرهنگی منحصر بفردی است که برای یادبود موضوع خاص تاریخی برگزار می شود. اما دیدگاه اتیک در عمیق ترین نگاه، عید شکرگزاری را فقط مثالی از جشن های پوستاروست می بیند که در بسیاری جوامع برگزار می شود. در مثالی دیگر: مردم عادی (شامل بسیاری از آمریکائی ها) ممکن است معتقد باشند که سرما و کوران مسبب سرماخوردگی هاست، چیزی که دانشمندان معتقدند توسط میکروب به وجود آمده است. در فرهنگ هایی که فاقد تئوری میکروب برای بیماری ها است، بیماری ها بطور امیک با دلایل متفاوتی از جمله، ارواح سرگردان، اجداد و جادوگران توضیح داده می شود. در رویکرد امیک بیماری به درک فرهنگی از فقدان سلامتی برمی گردد، در حالی که در رویکرد اتیک بیماری به توضیح علمی فقدان سلامتی شامل پتوژن‌های شناخته شده برمی گردد. مطابق آنچه مردم در هر فرهنگی برجسته کرده اند، ما هم از تمارض (بیماری که فکرمی کنیم داریم) و هم از بیماری (آنچه واقعاً داریم) رنج می کشیم که این دو مانند هم نیستند. فقدان سلامتی هم ریشه های امیک دارد و هم ریشه های اتیک. مثال دیگر دیدگاه امیک و اتیک واژه شناسی رنگ است که ما آن را به فصل زبان عودت می دهیم. در فرهنگ های مختلف، مردم رنگ ها را بطور متفاوتی شناسائی می کنند. بعضی فرهنگ ها فقط دو نوع رنگ اصلی دارند که برای روشن و تیره- در حالی که بقیه همهٔ ۱۱ نوع رنگ اولیه، باضافه رشته ای که برای تمایزات سایه و روشن بکار می رود، را دارا می باشند. با رویکرد اتیک طیف رنگ همه جا وجود دارد اما با رویکرد امیک مردم بطور متفاوتی در جوامع مختلف تقسیم و طبقه بندی می کنند.
مردم نگاران بطور خاصی دو استراتژی امیک و اتیک را در کار میدانی شان ترکیب می کنند. اظهارات، ادراکات، طبقه بندی ها و اعتقادات محلی به مردم نگاران در فهم عملکرد فرهنگ ها کمک می کند. باورهای محلی در میان خودشان جذاب و گران بها هستند. به هرحال مردم محلی اغلب دلایل و نتایج اصلی رفتارشان را نمی پذیرند. این به همان اندازه که درباره همه جوامع صدق می کند دربارهٔ آمریکایی شمالی هم صحت دارد. مردم نگاران برای شرح و تفسیر فرهنگ بایستی تعصباتی را که از فرهنگ خودشان نشأت می گیرد کنار گذاشته و هرآنچه مربوط به مردم مورد مطالعه شان است درک کنند.
● تطور مردم نگاری
برونیسلاو مالینوفسکی انسان شناس لهستانی (۱۹۴۲-۱۸۸۴). که زمان زیادی از زندگی حرفه ای اش را در انگلستان صرف کرده بود- پدر مردم نگاری نامیده شده است. مالینوفسکی مانند بسیاری از انسان شناسان هم عصرش مردم نگاری را انجام داد، با این اعتقاد که وظیفه مردم نگاران مطالعه و ثبت اختلافات فرهنگی ای است که با غربی شدن تهدید شده اند. ارزیابی مردم نگاری های گذشته، مانند اثر کلاسیک مالینوفسکی “آرگونوت های اقیانوس غربی” (۱۹۶۱-۱۹۲۲)، در مورد توصیف آنچه که نویسنده از مکان ها و مردمان ناشناخته کشف کرده بود، شبیه گزارشات مسافران و کاوشگران قدیمی بود. به هرحال اهداف علمی مردم نگاری ها آنها را از کتاب های کاوشگران و تازه کارها متمایز می کرد.
شیوه ای که بر مردم نگاری های کلاسیک حاکم بود، مردم نگاری واقع‌گرایانه نام داشت. هدف نویسندگان مطرح کردن گزارش علمی، منصفانه و صحیح از شیوه های مختلف زندگی است که توسط شخصی که برای اولین بار این شیوه ها را شناخته نوشته شود. این دانش از نوعی مردم نگاری ماجراجویانه شامل غرق شدن در زبان و فرهنگی بیگانه نشأت می گیرد. مردم نگاران نفوذشان را – هم به عنوان دانشمند و هم به عنوان صدای “بومی” یا “دیگری”- از این تجربه تحقیقی شخصی کسب کرده اند. مردم نگاری های مالینوفسکی از این فرضیه که عناصر و جنبه های مختلف فرهنگ درهم تنیده شده و بهم مربوط شده اند، برگرفته شده است. مالینوفسکی ابتدا تروبریاند را توصیف کرده و سپس مسائلی مثل جادوگری، مذهب، اساطیر، روابط خویشاوندی و بازرگانی را با هم مقایسه کرده است. مردم نگاران امروزی کوشش می کنند که کمتر کلی و جمعی عمل کنند و بیشتر بر موضوعات خاص مثل خانواده یا مذهب تمرکز می‌کنند.
براساس نظریه مالینوفسکی، وظیفه ابتدایی مردم نگار این است که ‹‹چشم اندازهای یک بومی، روابط زندگی اش و تصورش از جهانی که دارد را درک کند›› (۲۵. ص مالینوفسکی ۱۹۶۱-۱۹۲۲). این موقعیتی است که برای فهم دیدگاه امیک لازم است. از دهه ۱۹۷۰، “انسان شناسی تفسیری” به موضوع توصیف و تفسیر مواردی پرداخته است که برای بومیان معنی دار است. مفسرانی مانند کلیفورد گیرتز(۱۹۷۳) فرهنگ ها را مانند متن های معنی داری می بینند که بومیان به استمرار آن را “می خوانند” و مردم نگاران بایستی آن را رمزگشایی کنند. به عقیده گیرتز، انسان شناسان ممکن است هرچیزی در فرهنگ که مورد علاقه شان باشد را برای مطالعه انتخاب کنند. جزئیات مفصلی را برای آن موضوعات فهرست کنند که برای آگاهی خوانندگانشان درباره معانی آن فرهنگ پر طول و تفصیل باشد.
معانی فرهنگی در اشکال سمبولیک عمومی مثل لغات، مناسک و رسوم وجود دارند. گرایش حاضر در متون مردم نگارانه، پرسش انتقادی از اهداف سنتی، روش ها و شیوه هاست که مردم نگاری واقع‌گرایانه آنها را دربر می گیرد. (Clifford ۱۹۸۲, ۱۹۸۸, Marcus and cushman ۱۹۸۲). مارکوس و فیشر درباره لزوم ارزیابی انتقادی نوشته های مردم نگاری بحث می کنند، چرا که همه مردمان و فرهنگ ها به تازگی کشف شده اند و بایستی در تغییرات شرایط تاریخی "بازکشف شوند"(۲۴p ۱۹۸۶).در واقع، انسان شناسان انتقادی مردم نگاری ها را به همان اندازه که علمی می بینند، هنری هم می بینند. متن های مردم نگاری ممکن است بعنوان متن هایی ادبی دیده می شوند که در آنها مردم نگار بعنوان میانجی، اطلاعات را از “بومیان” به خوانندگان مرتبط می کند. “گفت و گو” جزئی از مردم نگاری های تجربی است. مردم نگاری امروزی مثل گفت و گو بین انسان شناس و منبع یا منابع خبری بومی است (e. g. Dwyer ۱۹۸۲ ; Behar ۱۹۹۳).مردم نگاران معاصر معمولاً معتقدند که فرهنگ ها پیوسته در حال تغییرند و گزارش های مردم نگارانه برای زمان‌های خاص بکار می روند. در حال حاضر تلاش مردم نگاری بر این است که روی راه هایی تمرکز کند که در آنها آرمان های فرهنگ به مصالح اقتصادی و سیاسی خدمت می کنند. تلاش دیگر این است که توصیف کند که چگونه ‹‹بومیان›› خاص مناطق مختلف در فرایندهای وسیع تر تاریخی، سیاسی و اقتصادی شرکت می کنند (shostak ۱۹۸۱).
● مردم نگاری مسأله مدار
رفته رفته تمایلی برای حرکت از گزارشات تاریخی به مردم نگاری های مسئله مدارتر و تجربی تر دیده می شود. هرچند انسان شناسان به همهٔ زمینه های رفتار انسانی علاقمند هستند، اما این غیر ممکن است که همه چیز را مطالعه کنند. تحقیق میدانی معمولاً به سؤالات خاصی می پردازد. امروزه بسیاری از مردم نگاران برای بررسی کردن مسأله خاصی وارد میدان می شوند و اطلاعاتی درباره متغیرهایی که برای آن مسئله مناسب فرض شده، جمع آوری می کنند. پاسخ های مردم محلی به سؤالات تنها منابع اطلاعات نیستند. انسان شناسان اطلاعات را براساس عواملی از جمله جمعیت، تراکم، کیفیت محیط، آب و هوا، جغرافیای فیزیکی، غذا و استفاده از زمین جمع آوری می کنند. گاهی اوقات این عوامل شامل اندازه گیری های مستقیمی چون بارندگی، دمای نواحی، محصولات، کمیت های غذاها یا تقسیم زمان می شود (Bailey ۱۹۹۰, Johnson ۱۹۷۸).
اطلاعات جالب برای مردم نگاران به آنچه که مردم محلی برای نشان دادن به ما انجام می دهند، محدود نشده است. در جهانی پیچیده که بطور روز افزونی وابستگی در آن ایجاد می شود، مردم محلی دانش زیادی درباره عواملی که روی زندگیشان تأثیر می گذارد، ندارند. مشاورین محلی ما ممکن است به همان اندازه سردرگم باشند که ما در اعمال قدرت در مراکز محلی، ملی و بین المللی هستیم.
● تحقیق طولی
امروزه جغرافیا انسان شناسان را نسبت به گذشته کمتر محدود می کند. زمانی رفتن به یک میدان تحقیق می توانست ماه ها وقت بگیرد و بازدیدکنندگانی که از میدان برمی گشتند بسیار نادر بودند. سیستم های جدید مسافرتی به انسان شناسان این امکان را می دهد که سطح تحقیقشان را بالا برده و بارها و بارها به میدان رفت و آمد کنند. امروزه گزارشات مردم نگاری عموماً شامل اطلاعاتی از دو اقامت گاه میدانی یا گاهی تعداد بیشتری از این اقامت گاههاست. تحقیقی طولی مطالعه طولانی مدت یک اجتماع، منطقه، جامعه، فرهنگ یا واحدهای دیگری است که عموماً براساس بازدیدهای مکرر پایه گذاری شده‌اند،جی ومب مطالعه طولی زامبیا، نمونه‌ای از اینگونه تحقیق هاست.
این مطالعه در سال ۱۹۵۶ بعنوان یک تحقیق طولی توسط الیزابت کولون و تایر اسکودرز طراحی شد و توسط دستیارانشان که از ملیت های مختلف بودند، ادامه یافت. با اینکه غالباً مطالعه جی‌ومب نوعی تحقیق طولی است اما برای تحقیق گروهی (تحقیق مشارکتی با چند مردم نگار) نیز مثال زده می شود. پروژه تحقیقی جی‌ومب هم طولی (چند زمانه) و هم چند مکانه (شامل مکانهای مختلف تحقیق) می باشد (Colson and Scudder ۱۹۷۵, Scudder and Colson ۱۹۸۰). چهار روستا در مناطق مختلف در طی پنج دهه مورد تحقیق قرار گرفته اند. سرشماری های دوره‌ای روستا اطلاعات پایه را براساس جمعیت، اقتصاد، خویشاوندی و رفتار مذهبی فراهم می سازد. با مردمی که مورد سرشماری قرار گرفته و سپس روستا را ترک کرده‌اند، مصاحبه شده و‌ مورد پیگیری قرار گرفته‌اند تا ببینیم آنها چگونه زندگی خود را با مردمی که در روستا مانده‌اند مقایسه می‌کنند. دستیاران زامبیائی حساب عناصر محلی را به همان خوبی که خاطرات غذاهای خریده و خورده شده را نگه می دارند، دارند. تغییرات سلایق بوسیله سیستمهای خریدی که بوسیله روستائیان تهیه شده، ثبت شده‌اند. یادداشت‌های میدان، حضور در دادگاه ها، گردهم آیی ها، خدمات کلیسا، خاکسپاری ها و مراسم را توصیف می‌کند.
این اطلاعات توسط مصاحبه هایی با رهبران سیاسی، مقامات، تجار، کارکنان فنی و خارجیانی که برای هیأت های مذهبی و سازمان های غیر دولتی (NGO) کار می کنند، تکمیل شده است. انسان شناسان همچنین به آرشیوهای دولتی و اسناد دیگر نیز مراجعه می کنند. عالمان اجتماعی زامبیائی که روی منطقه کار می کنند، همچنین درباره تغییرات مکان های جذاب نیز شناخت هایی ایجاد می کنند. مجموعه هایی از سؤالات مختلف تحقیق نیز هنگامی که باید اطلاعات مربوط به اجتماعات و شخصیت ها قرار بوده جمع آوری شود، شکل گرفته اند. اولین تمرکز، مطالعه تأثیر سد آبی ای بود که مردم جی ومب را مجبور به کوچ کرده بود. سد همچنین آنها را به ساختن جاده مجبور کرده و سبب ایجاد فعالیت های دیگری شده بود که در نتیجه آن مردم جی ومب با بقیه جاهای زامبیا ارتباط نزدیک تری پیدا کرده بودند (Colson ۱۹۷۱, Scudder ۱۹۸۲, Scudder , Habarad ۱۹۹۱).
در اواخر ۱۹۶۰ آموزش ، محور تحقیق شد. اسکودر و کولسون (۱۹۸۰) بررسی کردند که چگونه آموزش راه های دسترسی به فرصت های جدید را فراهم می آورد، همانطوری که فاصله اجتماعی را بین مردم با رتبه های آموزشی متفاوت، شدت می بخشد. سومین مطالعهٔ مهم، تغییر در الگوهای تهیه و نوشیدن را بررسی کرد که شامل افزایش در الکلیسم، در ارتباط با تغییر معاملات، حمل و نقل و تبلیغ ارزش های شهری می شد (Colson, Scudder ۱۹۸۸).
● تحقیق گروهی
همانطور که اشاره شد، تحقیق طولی اغلب تحقیق گروهی است. برای مثال میدان کاری خود من در آرمبپ در برزیل، برای اولین بار بعنوان روستایی برای کار گروهی میدانی در دهه ۱۹۶۰ وارد دنیای انسان شناسی شده است. این یکی از چهار مکانی بود که برای برنامه مطالعات میدانی تابستانی کلمبیا، کرنل، هاروارد، در انسان شناسی در نظر گرفته شده بود که در حال حاضر نیز این برنامه از بین رفته است. حداقل به مدت سه سالی که طبق برنامه ۲۰ دانشجوی لیسانس- که شامل من هم می شود- برای انجام تحقیق تابستانی فرستاده شدند. ما در اجتماعات روستایی در چهار کشور، برزیل، اکوادور، مکزیک و پرو مستقر شده بودیم. از هنگامی که من و همسرم ایزابل واگلی کوتاک در سال ۱۹۶۲ شروع به مطالعه در آرمبپ کردیم، این مکان، مکان میدانی طولی شده است. محققان در نسل های متمادی جنبه های مختلف تغییر و توسعه را کنترل کرده اند. اجتماع نیز از روستا به شهر تغییر کرده است. اقتصاد، مذهب و زندگی اجتماعی آن نیز تغییر کرده است.
محققان برزیلی و آمریکایی در پروژه های تحقیق گروهی در طول دهه ۱۹۸۰ (روی تأثیر تلویزیون) و در طی دهه ۱۹۹۰ (روی آگاهی اقتصادی و درک خطر محیطی) با ما کار می کردند. دانشجویان فوق لیسانس دانشگاه میشیگان براساس محورهای اصلی تحقیق ما اطلاعاتی از دهه ۱۹۶۰ استخراج کرده و خصوصیات مختلف در آرمبپ را مطالعه کرده اند. در سال ۱۹۹۰، دوگ جینز، دانشجوئی از میشیگان از آرمبپ بعنوان مکانی میدانی برای بررسی استانداردهای جذابیت فیزیکی در انجام تحقیق زیست فرهنگی استفاده کرد. در سالهای ۹۷-۱۹۹۶، ژانت‌دان تنظیم خانواده و تغییر استراتژی ها تناسلی زنانه را مطالعه کرد. (Dunn ۲۰۰۰) کریس اُلبری کسی که برای اولین بار آرمبپ را در تابستان ۱۹۹۷ دیده بود، جنبه های قابل ملاحظه ای از تغییر مذهبی در آرمبپ با ورود پروتستانیزم را بررسی کرده است، سپس مطالعه ای نیز درباره تغییر سلایق غذایی انجام داد. (o lebry ۲۰۰۲). بنابراین آرمبپ مکانی است که محققان مختلفی بعنوان اعضای تیم طولی در آن کار کرده اند.
بیشتر محققان اخیر، تحقیق هایشان را بر اساس زمینه های پیشین تحقیق بنا کرده اند و یافته هایشان دانش ما را درمورد اینکه مردم محلی چگونه با شرایط جدید روبر می شوند و آن را مدیریت می کنند، ارتقا داده اند. من فکر می کنم که بورس تحصیلی باید یک اقدام جسورانه در اجتماع ]هم اجتماع آکادمیک و هم اجتماع مورد مطالعه[ باشد. اطلاعاتی را که ما در گذشته جمع آوری کردیم برای استفاده نسل های جدید آنجا وجود دارد. ژانت دان برای کنترل تغییر دیدگاه ها و رابطه بین تلویزیون و تنظیم خانواده، دوبار با بسیاری از زنانی که ما در دهه ۱۹۸۰ با آنها مصاحبه کرده بودیم، مصاحبه کرد. کریس اُلبری نیز عادات غذای و موقعیت اجتماعی غذایی در آرمبپ و شهرهای دیگر برزیل مقایسه کرده بود و به اطلاعات غذایی ما در مصاحبه هایمان در سال ۱۹۶۴ مراجعه نموده بود.
مردم نگار نباید فرض کند که در میدان کار یا در مورد اطلاعاتی که از آنجا بدست آورده است حقوق منحصر بفرد دارد. با این وجود، این اطلاعات از روابط دوستانه، همکاری و مشاوره با مردم محلی بدست آمده است. میدان های کاری بیشتر و بیشتری شامل جزایر تروبریاند مالینوفسکی دوباره مطالعه شده اند. بطور آرمان گرایانه ای، مردم نگاران اخیر با هم همکاری داشته و برکار مردم نگاران قبلی متمرکز بوده اند. در مقایسه با مدل مردم نگار تنها، کار جمعی در طول زمان مانند آرمبپ (مانند مطالعات مقایسه ای ما در شهرهای مختلف برزیل) فهم بهتری از تغییر فرهنگ و پیچیدگی اجتماعی فراهم می آورد.
● تحقیق پیمایشی
انسان شناسانی که رفته رفته در جوامع بزرگ کار می کنند، روش های ابتکاری آمیخته ای از مردم نگاری و تحقیق پیمایشی را گسترش می دهند (Fricke ۱۹۹۴). پیش از توضیح این ترکیبات، من بایستی تحقیق پیمایشی و تفاوتهای عمده بین تحقیق پیمایشی و روش مردم نگاری را بیان کنم.
جامعه شناسان، دانشمندان سیاسی و اقتصاددانان ضمن کارکردن در جوامع پرجمعیت و بزرگ، به طرح تحقیق پیمایشی که شامل آزمودن مجموعه اطلاعات غیر شخصی و آنالیز ریاضی می‌باشد، توسعه و بهبود بخشیده اند. تحقیق پیمایشی معمولاً نمونه ای را از جمعیتی بزرگ تر استخراج می کند (مطالعه گروهی قابل کنترل). جامعه شناسان با مطالعه نمونه ای که صحیح انتخاب شده و بیانگر باشد، می توانند نتایج دقیقی درباره جمعیتی بزرگ تر بدست آورند. در جوامع کوچک، مردم نگاران به فهم بسیاری از مردم نائل می شوند، اما وقتی تحقیق به جوامع پیچیده و با اندازه بزرگ تر اختصاص پیدا می کند، تحقیق پیمایشی نیز نمی تواند به غیر شخصی تر بودن کمکی نماید. محققان پیمایشی، کسانی را که مورد مطالعه قرار می دهند، پاسخ دهنده‌ها می‌نامند. اینها کسانی هستند که در طول یک پیمایش به سؤالات پاسخ می‌دهند. گاهی اوقات محققان پیمایشی شخصاً با آنها مصاحبه می‌کنند. گاهی اوقات نیز پس از یک ملاقات ابتدایی، از پاسخگویان می‌خواهند که پرسشنامه ای را پر کنند. در موارد دیگر محققان پرسشنامه‌های چاپ شده را برای افرادی که بطور تصادفی انتخاب شده اند یا افرادی که دانشجویان فوق لیسانس با آنها مصاحبه کرده اند یا به آنها تلفن زده اند، می فرستند.
در یک نمونه تصادفی همهٔ اعضای جمعیت شانس آماری یکسانی برای انتخاب شدن دارند. نمونه های تصادفی ای که با فرایندهای تصادفی انتخاب شده اند درست مثل جداول تصادفی شماره گذاری شده ای هستند که در کتابهای درسی آماری پیدا می شوند. جدول ۳-۱ اختلافات عمده بین مردم نگاری و روش تحقیق پیمایشی را جمع بندی کرده است. هرکسی که اخیراً در آمریکا یا کانادا بزرگ شده دربارهٔ نمونه چیزهایی شنیده است. شاید شبیه ترین مثال آن انتخابات است که برای پیش بینی رقابت های سیاسی استفاده شده است.آژانس های خبری برای تخمین زدن نتایج و یافتن پاسخ به این سؤال که چه قسمی از مردم به کدام کاندیدا رأی داده اند، نظرسنجی انجام می دهند. در طول نمونه گیری، اطلاعاتی درباره سن، جنس، مذهب، شغل، میزان درآمد و ترجیح حزبی سیاسی توسط محققان جمع آوری می شود. اینها خصوصیات (متغیرها- ویژگی هایی که میان اعضای یک نمونه یا طبیعت متفاوت است) شناخته شده ای هستند که روی قضاوت سیاسی تأثیر می گذارند.
تعداد متغیرهای تأثیرگذار بر رفتار و هویت اجتماعی با پیچیدگی اجتماعی افزایش می یابد. متغیرهای بسیار زیادی در دولت مدرن بر هویت اجتماعی، تجربیات و فعالیت ها نسبت به آنچه که بر جوامع کوچکی که مردم نگاری در آن رشد کرده تأثیر گذار بوده است. در آمریکای شمالی معاصر صدها عامل بر رفتار اجتماعی و عقاید ما تأثیر می گذارد. این پیش بینی های اجتماعی شامل مذهب ما، منطقه کشوری که در آن رشد می کنیم، چه از شهر کوچک آمده باشیم و چه از شهر بزرگ و چه از حاشیه شهر، مشاغل خانواده هایمان مناطق قومی و پایه های درآمدی ما می باشد.
▪ تحقیق پیمایشی
مردم نگاری
نمونه کوچکی از جمعیت بزرگ را مطالعه می کند.
عموماً رابطه ای بین محقق و سوژه وجود ندارد یا رابطه بسیار کم است، کما اینکه محقق با فرم های کپی شده یا تلفن با طرف ،مصاحبه می کند.
عموماً روی تعداد کمی از اختلافات تمرکز می کند، عواملی که تأثیرات یگانه ای دارند و نه اینکه روی همه زندگی مردم تأثیر بگذارند.
عموماً روی ملت های مدرن انجام می شود، جائی که بیشتر مردم باسوادند و می توانند پرسشنامه های خود را با پاسخ های مدلل پرکنند.
عموماً بر آنالیزهای آماری که روی جمعیت های مختلف صورت می گیرد پایه ریزی شده و اساسش بر اطلاعات جمع آوری شده از نمونه کوچک از جمعیت است.
همهٔ اجتماع را مطالعه می کند.
معمولاً بر پایه کارمیدانی دست اول است، اطلاعاتی که پس از گزارش بدست آمده بر پایه ارتباط شخصی بین افراد است و بین محقق و میزبانان صورت می گیرد.
برپایه همه جنبه های زندگی محلی است.
بطور سنتی به جوامع غیرصنعتی و کوچکی ارتباط پیدا می‌کند که اغلب مردمانش نمی خوانند و نمی نویسند.
استفاده کمی از آمار می کند، چرا که جوامعی که مطالعه می‌شوند کوچک بوده و اطلاعاتشان بر پایه سن، جنس و اختلافات شخصی می باشد.
به سبب اینکه تحقیق پیمایشی با گروههای بزرگ و متنوع و با نمونه ها و احتمالات، مربوط می شود، نتایج آن بایستی بطور آماری تحلیل شوند.مردم نگاری می تواند بعنوان مکمل و برای تنظیم با دقت تحقیق پیمایشی بکار برده شود. انسان شناسان می توانند تحقیقات اولیه شخصی مردم نگاری را به هر مجموعه ای که شامل انسان باشد، مربوط کنند. ترکیبی از تحقیق پیمایشی و مردم نگاری می تواند چشم اندازهای جدیدی را در زندگی جوامع پیچیده (جوامع بزرگ و پرجمعیت با قشربندی اجتماعی و دولت مرکزی) برای ما فراهم کند. مردم نگاری ابتدایی می تواند به طرح توسعه و سؤالات مناسب فرهنگی برای وارد کردن در تحقیق پیمایشی نیز کمک کند.
کنراد فیلیپ کوتاک
ترجمه: رایحه رضایی
این مقاله ترجمه فصل سوم از کتاب Cultural Ahthropoly اثر Conrad phillip KottaK
است که Kottak.ph, ۲۰۰۴(۱۰ed), Cultural Ahthropoloy, Mc Graw Hill, Newyork
. Conrad phillip kottak
. دانشجوی کارشناسی ارشد انسان‌شناسی
. Yanomami
. Darkness in El Dorado
. Patrick Tierney
. James Neel
. Naplelen chagnon
. Tierney
. Neel
. American Anthropological Association
. Santa Barbara
. Ann Arbor
. Informed - consent
. E-watkins
. Michael D.Fischer
. Kent
. e-mail
. Reymoud Hames
. Nebraska
. Lincon
. monday
. James S.Boster
. Connecticut
. Robert Brofsky
. Hawaii pacific
. Antananvivo
. Betsileo
. Wenner – Gern
. Gretle peho, Petti
. H.Russell Bernard
. Betsileo
. Arembepe
. Ivato
. Besileo
. Rakoto
. Tuesday father
. Emic
. Etic
. Marvin Harris
. postharvest
. pathogen
. Bronislaw Malinowslei
. realism
. adventure
. Terbriand
. Clifford Geertz
. Marcus and ficsher
. thayer scudders , Elizabeth cdson
. Isable Wagley Kottak
Doug janes
. Janes Dunn
. Chris o leary
منبع : خانه انسان شناسی ایران