پنجشنبه, ۱۳ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 2 May, 2024
مجله ویستا

برخورد نزدیک از نوع سوم


برخورد نزدیک از نوع سوم
شاید به ذهن كمتر كسی می‌رسید، مؤسسه‌ای كه در سال‌های اولیه پس از پیروزی انقلاب، با سرمایه عمومی و نیز كمك حضرت امام (ره) برای گسترش آموزش عالی كشور بنا نهاده شد، روزی به یكی از بزرگ‌ترین و حجیم‌ترین مراكز انسانی و منابع مالی كشور تبدیل شود.
دانشگاه آزاد اسلامی، كه به گفته عبدالله جاسبی، ایده آن از سوی وی تقدیم اكبر هاشمی رفسنجانی، رئیس مجلس وقت ایران شده و پس از بررسی‌های كارشناسی و با تعیین خط مشی آموزشی و اجرایی آن، به تأیید حضرت امام(ره) رسیده و آغاز به كار كرد، در حال حاضر، با نزدیك به پنج میلیون دانشجو و فارغ‌التحصیل و عوامل مرتبط، به خاطر تغییرات محتوایی و مبنایی، كه سیستم آن را فرا گرفته، موضوعی برای رسانه‌ها و اهالی اطلاع‌رسانی و نیز مقامات مسئول و مدیران اجرایی كشور شده است.
گفتنی است، هیأت امنای اولیه (موسس) و اصلی این دانشگاه، عبارتند از آیت‌الله خامنه‌‌ای، آقای هاشمی رفسنجانی، آیت‌الله موسوی اردبیلی، مهندس میرحسین موسوی، حجت‌الاسلام و المسلمین حاج احمد خمینی و دكتر عبدالله جاسبی، كه در حال حاضر، حاج احمد خمینی فوت كرده و آیت‌الله موسوی اردبیلی به خاطر بیماری شدید جسمی، از حضور در جلسات معذور بوده و آیت‌الله خامنه‌ای نیز به خاطر محذورات موجود و تشخیص خود در این هیأت، حضور نمی‌یابند. مهندس موسوی نیز سال‌هاست كه عملا در چنین هیأتی نیست؛ یعنی در عمل، هیأت امنای دانشگاه آزاد، شامل آقایان هاشمی رفسنجانی و جاسبی است و جاسبی هم‌اكنون ریاست دانشگاه را بر عهده دارد.
حال با توجه به این مقدمات و نیز ابهامات مدیریتی كه از سوی مطبوعات و مقامات اجرایی كشور درباره نقایص موجود در این دانشگاه در عرصه‌های گوناگون رسانه‌ای و ملی منتشر شده و بازخوردهایی كه از سوی متصدیان دانشگاه آزاد، نشان داده شده، ‌به نظر لازم است نكات زیرفارغ از مسائل مطرح شده درباره ماهیت اصلی این نزاع و مسائلی كه از دید دو طرف مغفول مانده، یا به آن توجهی نشده، مطرح شود:
۱) یكی از نقیصه‌های جدی سیستم مدیریتی و حاكمیتی كشور، به رغم گذشت نزدیك به سه دهه از انقلاب اسلامی، نگرش «صفر و صد» و «سیاه و سفیدی» است كه بسیاری از مسئولان را احاطه كرده و آن را محور رویكرد و قضاوت خود قرار داده‌اند.
یكی از مسائلی كه جنجال‌های بسیاری آفرید، موضوع تغییرات در دانشگاه آزاد و تهدید ریاست‌جمهوری بود كه در صورت عدم تمكین مسئولان ارشد این دانشگاه، اقدام انقلابی به وجود خواهد آورد.
باید خاطرنشان كرد، تصمیم‌گیری درباره مركزی كه چندین میلیون دانشجو و فارغ‌التحصیل را در خود جای داده و عملا جای دو وزارتخانه علوم و بهداشت را در بخش خصوصی پر كرده است، مطلبی نیست كه بتوان به سادگی و با صرف اقدامات انقلابی بدان دست یازید.
لازمه هر تغییر و تحول، ایجاد نقاط مثبت و زدودن پیرایه‌های منفی است؛ یعنی نگاه ما در اصلاح، باید رو به جلو باشد. با این فرض، حال پرسش این است كه آیا دانشگاه آزاد و مدیریت آن، هیچ نقطه مثبتی در كارنامه خود به ثبت نرسانده است كه بی‌محابا بر آن تاخته می‌شود؟
از سوی دیگر، آیا دانشگاه آزاد، هیچ رخنه‌ اجرایی و سوءعملكرد و نقطه ضعفی ندارد كه مسئولان و حامیان آن، زبان در كام مخالفان خشكانده، مجالی برای اظهارنظر و انتقاد نمی‌دهند؟
به یقین، هر دوی اینها هست، اما هیچ كدام به تنهایی نیست. پس بهترین روش، در پیش گرفتن رویكردی منطقی و عقلانی است كه هم مدیریت دانشگاه‌، ضعف‌های خود را بازشناسی كنند و به آن پی ببرند و هم دولتیان از برطرف كردن نقایص موجود بهره‌مند شوند.
حال اگر اقدامات جاری ادامه یابد، آیا مقامات دولتی به این اندیشیده‌اند كه صرف قرار گرفتن چنین مؤسسه‌ای تحت نظر شورای عالی انقلاب فرهنگی و یا دیگر ارگان‌ها ـ اگر بدون نگرش واقع‌گرایانه باشد ـ ممكن است وضع را از این نیز بدتر ‌كند؟ سازوكارهای نظارت دولت برای اجرایی كردن و به نتیجه رساندن برنامه اصلاحی چیست؟
۲) عمر مفید مدیریتی در دنیا، محدوده خاص سنی است كه سفید و سیاه و انقلابی و غیرانقلابی و متخصص و غیرمتخصص نمی‌شناسد. ذات انسانی هم مانند همه موجودات طبیعت، می‌تواند فشار مادی و معنوی محدودی را بر دوش بكشد.
این‌كه آقای جاسبی به عنوان یكی از مدیران جوانی كه پس از سال‌ها تحصیل در اروپا به ایران بازگشته و با ایده تأسیس چنین دانشگاهی، قصد خدمت به مردم و هم‌وطنان را داشته، موضوعی است تقدیر شدنی و در جای خود متین، اما حتی اگر زمان ریاست ایشان را در سن سی سالگی بدانیم، هم‌اكنون ۲۵ سال از دوران مدیریت ایشان می‌گذرد؛ بنابراین، با توجه به فشارهای كاری موجود، می‌توان به نوعی او را شامل قانون سختی كار دانست و بازنشسته كرد.
حال كه چنان نیست و چنین است، نمی‌دانم چه اصراری برای ادامه حضور ایشان در مجموعه دانشگاه آزاد وجود دارد؟ مصاحبه‌های متعدد جناب جاسبی كه در همه آنها، قصد خود را برای ادامه حضور در دانشگاه آشكارا بیان می‌كند، چه معنایی، جز بستن در دانشگاه آزاد بر هر نوع تغییر و تحولی می‌تواند داشته باشد؟ آیا این‌كه دانشگاه آزاد در حال حاضر، نه به عنوان یك نهاد نخبه علمی و قانونی برای پرورش فرهیختگان، كه مؤسسه‌ای كه عمل دریافت پول و صدور مدرك را انجام می‌دهد، ناشی از این نیست كه مدیران دانشگاه نتوانسته‌اند تا به حال اقدامات زیربنایی و اصولی برای رفع این تصویر منفی انجام دهند؟ صرف گسترش كمیتی ملاك پیشرفت نیست، تحولات كیفی مثبت رخ داده در دانشگاه چه مقدار است؟ آیا تفاوت اساسی با دانشگاه آزاد تأسیس ‌شده در سال‌های اول انقلاب دارد و یا صرفا صدها ساختمان و میلیون‌ها دانشجو بر آن مركز اولیه افزوده شده‌اند؟
۳) عملكرد وزارت علوم در سالیان گذشته و نیز در دولت كنونی، نشان داده است كه این وزارتخانه، یكی از بحث‌برانگیزترین سازمان‌ها، بوده است. آیا بهتر نیست كه آقای احمدی‌نژاد، اقدام انقلابی جدی در مجموعه تحت مدیریت خودشان انجام دهند؟ «چراغی كه به خانه رواست به مسجد حرام است»!
دانشگاه آزاد هرچند یكی از ارگان‌های تابع نظام حكومتی ایران است، اما هرچه هست،‌ دولتی نیست. پس بهتر است نخست سیستم آموزش دولتی به خوبی صیقل خورده، شفاف شود تا نوبت به دیگری برسد. هنوز مشخص نشده است كه در بحث موسوم به «دانشجوهای ستاره‌دار»، حق با برخی نمایندگان مجلس است كه به نمایندگی از موكلانشان در مصاحبه‌ها نسبت به این امر اظهار نارضایتی كرده‌اند یا با وزیر علوم، كه وجود چنین دانشجوهایی را در كل، نفی كرده و حتی تجمعات آنان را چندین نفر معدود دانسته است.
بحث خوابگاه‌های دانشجویان، كاهش شهریه پیام نور، دانشجویان دوره شبانه، دانشجویان معروف به پولی و بسیاری دیگر از موارد اینچنینی، پرسش‌‌های بی‌پاسخی است كه یك اقدام نه چندان انقلابی هم می‌تواند در مورد آنها رفع معضل كند.
توصیه ما به دولتمردان محترم این است كه با اصرار بیش از حد بر موضوع دانشگاه آزاد، شبهه فرافكنی نسبت به مجموعه‌های تابعه و سازمان‌های تحت امر را پیش نیاورند، بلكه با عملكرد منطقی و در عین حال شفاف، موضع بی‌طرفانه و غیرجانبدارانه خود را اثبات كنند.
۴) از جمله پشت‌گرمی‌های قابل توجه دانشگاه آزاد، كه آقای جاسبی، بارها آن را خاطرنشان كرده‌اند، موضوع غیردولتی و خصوصی بودن آن است؛ یعنی این مسئله بارها بیان شده كه اگر قرار است تغییری در بنیان و ساختار این دانشگاه شكل بگیرد، باید از سوی هیأت امنا؛ یعنی آقایان هاشمی و جاسبی باشد.
در این میان، مقامات دانشگاه آزاد، خلط ظریفی كرده و به این نكته توجه نداشته‌اند كه اولا این دانشگاه، مؤسسه‌ای عمومی بوده؛ یعنی این‌كه دولتی نیست و دلیلی بر دخل و تصرفات و اعمال نظر شخصی در آن نیست، بلكه این مركز به دلیل عمومیت داشتن آن از سوی رهبران بلندپایه نظام، مورد مداقه قرار گرفته و به آن توجه می‌شده است.
ثانیا همه مقاماتی كه از سوی حضرت امام (ره) به عنوان هیأت امنای این مؤسسه برگزیده شدند، همگی در آن زمان دارای شخصیت حقوقی بودند؛ آیت‌الله خامنه‌ای، آقای هاشمی، میرحسین موسوی، حاج احمد آقا خمینی، آیت‌الله اردبیلی و ... می‌بینید كه هیچ شخصیت حقیقی كه فارغ از امور عمومی باشد، در آن هیأت حضور نداشته است.
از سوی دیگر، به این نكته نیز باید توجه كرد كه مقداری از پول اولیه دانشگاه، از طرف امام یا اشخاص و مراكز دیگر تأمین شده است و به علاوه دانشگاه آزاد بنا بر ارتباط خود با اكثر مجموعه‌های دولتی به بهانه ایجاد زمینه گسترش دانشجو، از مواهب گسترده و رانت‌های حكومتی در نقاط مختلف كشور بهره برده است. پس هیچ محملی برای اصرار بر این مطلب كه آقای هاشمی یا جاسبی آن را جدا از سیستم عمومی كشور و خصوصی بدانند، وجود ندارد، چراكه دانشگاه آزاد هم مانند بسیاری مؤسسات عمومی دیگر، باید از مسئولان حقوقی بالفعل بهره ببرد، نه این‌كه با مسئولیت كنونی، زمینه‌ساز تداوم مدیریتی بی‌پایان، آن هم بر چنین مركز وسیعی باشیم.
حال فارغ از هیاهوی سیاسی، بازنگری شورای عالی انقلاب فرهنگی در اصل هیأت امنا و تعیین نوع ارتباط كاری آنها با سیستم حاكمیتی ضروری است.
۵) نكته پایانی، گره زدن سرنوشت میلیون‌ها دانشجوی مشغول به تحصیل در این دانشگاه به مسائل سیاسی و اختلافات فكری سران این منازعه بی‌پایان است. به تعبیر روشن‌تر، شاید بتوان گفت، اختلافات آقای احمدی‌نژاد و پافشاری او بر ایجاد رفرم اساسی در بنیان این دانشگاه و تعبیرات آقای هاشمی، مبنی بر تحذیر مسئولان از نزدیكی به این دانشگاه و مسائل مرتبط با آن، ادامه اختلافاتی است كه پس از مدت زیادی در انتخابات نهم ریاست‌جمهوری رخ نمایانده و تا به امروز آشكارا از طریق موافقان و طرفداران هر دو طرف پیگیری شده است.
از دیگر سو، نزدیك شدن به انتخابات حساسی مانند شوراها و خبرگان و حضور طرفداران این هر دو شخصیت در این جدال سیاسی، بر پررنگ‌تر شدن این احتمال كه این اختلاف، جهت‌دار بوده و شاید ناشی از رویكردهای شخصی باشد، كمك كرده است.
۶) به نظر می‌رسد دخالت مقامات بلندپایه نظام و ورود صاحب‌نظران، فارغ از خط‌ و مشی‌های نزدیك یا دور از دو طرف، بتواند بر رفع این بحران كه به راحتی و از راهكارهای قانونی می‌توان آن را برطرف كرد، كمك كند.
صدرا خلیلی