شنبه, ۸ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 27 April, 2024
مجله ویستا


مبلغان و پدیده کم‏حجابی


مبلغان و پدیده کم‏حجابی
به اعتقاد جامعه شناسان هیچ پدیده اجتماعی بدون علت رخ نمی‏دهد، جز آنکه ریشه یابی و شناخت علت‏برخی از آن‏ها چنان دشوار و پیچیده است که گمان می‏شود علت‏خاصی ندارد. این پدیده‏ها به سادگی رخ می‏دهد و رشد می‏یابد اما سامان دهی آن‏ها همچون کوه‏ها ناممکن است، یا همچون آب است که به راحتی بر خاک جریان می‏یابد اما چون در زمین فرو رود بیرون آوردن آن بسی دشوار است.
موضوع پوشش زنان امروز از زمره همان پدیده‏ها است که در نگاه سطحی علت عمده آن ناآگاهی یا سست اعتقادی و ضعف ایمان است، اما به دیده عمیق‏تر این پدیده برگرفته از عوامل روانی و اجتماعی دیگری است که چاره‏جویی برای آن بدون شناخت دقیق علت‏بروز آن ممکن نیست. چنانکه پزشک پیش از چاره اندیشی برای درمان بیمار، درصدد شناخت عوامل بیماری و علائم آن بر می‏آید، درد را از علائم آن تشخیص می‏دهد و آنگاه به درمان می‏پردازد، در پدیده‏های اجتماعی نیز بدون شناخت علت دقیق هر پدیده ارائه یک راهکار برای اصلاح همه آن‏ها همانند صدور یک نسخه برای همه دردها است که نه تنها درد و ضایعه را برطرف نمی‏کند، گاه مشکل را پیچیده‏تر و درمان ناپذیر می‏گرداند.
بی‏تفاوتی زنان و دختران به پوشش اندام، برگرفته از عوامل و انگیزه‏های متفاوتی است که مبلغ بدون شناخت دقیق علت آن نمی‏تواند در طریق اصلاح رفتار فرد گامی مؤثر بر دارد. شاید یکی از عوامل بی تاثیر شدن اندرزها در این باره همین نکته باشد که معمولا افراد بدون شناسایی انگیزه و علت‏بد حجابی، با روش و برخوردی ثابت در صدد اندرز و اصلاح بر می‏آیند و چون نتیجه‏ای مشاهده نمی‏کنند، اینان دلسرد و آنان جسورتر می‏گردند و رفته رفته از موضوعی عادی، مشکلی بزرگ پدید می‏آید.
در این نوشتار سعی شده است پیرامون برخی از انگیزه‏ها و عوامل مهم‏تر بد حجابی نکاتی ارائه و آنگاه شیوه کار تبلیغی بیان شود.
این عوامل چند گونه‏اند: فرهنگی، اعتقادی، روانی و اجتماعی. در این نوشتار به موضوع ناآگاهی زنان و جنبه‏های درست و نادرست تبلیغی در این باره اشاره می‏گردد.
● دورنمای عوامل و انگیزه‏ها
بر پایه نظرسنجی و تحقیق هشت‏ساله اینجانب پیرامون علت کم توجهی دختران و زنان به حجاب، نتایجی به دست آمده که برخی به قرار زیر است:
الف ) از میان پانصد نفر بانوی کم حجاب، اظهارات هشتاد درصد آنان نشان داد که بی‏اطلاعی از فوائد و آثار پوشیدگی و پیامدهای ناپوشیدگی، اصلی‏ترین عامل کم حجابی ایشان است; هر چند انگیزه‏های دیگری نیز در رفتار آنان تاثیر داشته است.
ب ) در میان بانوان بی تفاوت به حجاب، برخی دخترانی از خانواده‏های مذهبی بودند که مادران ایشان در توجیه و تربیت آنان موفق نبوده‏اند. در نظر خواهی از مادران، آن‏ها اظهار کرده‏اند که با همه اعتقاد خود به خوبی حجاب، نتوانسته‏اند دلایل قانع کننده‏ای به فرزندانشان ارائه کنند.
ج ) به تصور عده‏ای پوشش مورد اعتقاد و عمل آنان همان است که خداوند از ایشان خواسته است و بیش از این لازم نیست.
د ) به اظهار عده‏ای دیگر، مراعات پوشش اسلامی دشوار و مانع از فعالیت‏های اجتماعی است. بعضی با اعتقاد به لزوم پوشش بهتر، اعتراف می‏کردند که برای چنین کاری باید ایمان زیادی داشت که آن‏ها از آن بی بهره‏اند.
ه ) گروهی بدین سبب به پوشیدگی خود اهمیت نمی‏دادند که حجاب را در زندگی شان عامل خوشبختی و موفقیت‏یا پیشرفت نمی‏دانستند و نقش آن را خنثی می‏پنداشتند. نزد این عده نه فقط حجاب، بلکه بیشتر امور مورد تایید دین عامل خوشبختی یا پیشرفت نیست. پس از تحقیق و نظر سنجی از بانوان با حجاب و معتقد نیز معلوم شد که تعداد فراوانی، هر چند مراعات حریم میان زن و مرد را نوعی وظیفه ضروری می‏دانستند، ولی از آثار شگرف آن در سلامت محیط جامعه و ایجاد امنیت عمومی و استحکام پیوند خانوادگی بی‏اطلاع بودند.
از دیگر دلایل بی‏اطلاعی افراد از فلسفه حجاب و پیامدهای نا پوشیدگی، وجود بهانه‏های واهی است که نسبت‏به حجاب مطرح می‏کنند. از آن نمونه برخی می‏گویند:
ما همه آزاد آفریده شده‏ایم. نباید دختران و زنان را در حجاب زندان کرد. زن و مرد همه باید مثل خواهر و برادر باشند. پوشش ظاهر مهم نیست، قلب باید پاک باشد. وظیفه مردان است که از نگاه دوری کنند.
دختری دانشجو در نظر سنجی اظهار کرده بود: «حجاب به دوره ما مربوط نمی‏شود، چون باید با زمانه پیش رفت‏» اما وی معلوم نکرده بود که درستی یا نادرستی حرکت زمانه را چه کسی معین می‏کند. او معنی «با زمانه پیش رفتن‏» را «زمانه تو را به پیش بردن‏» دانسته بود.
برخی از ابعاد بی اطلاعی زنان به قرار زیر است:
الف ) نشناختن ویژگی‏های جسمی و روحی خود.
ب) نشناختن مرد.
ج ) ندانستن هدف آفرینش خود و تفاوت‏هایش با مرد.
د ) بی‏آلایشی زنان که سبب می‏شود به همگان اعتماد داشته باشند.
ه ) بی‏اطلاعی از معارف دین و احکام.
و ) وجود همسران کم اطلاعی که در رشد فرهنگی خانواده خود کوشش نمی‏کنند.
ز ) کمبود مجالس پربار برای بانوان.
ح ) کمبود کتاب‏های ویژه زنان.
زنان به علت اشتغال به کار خانه کمتر فرصت مطالعه یا حضور در نشست‏های علمی دارند و وظیفه مدیر خانه است که تا می‏تواند در رشد فکری و فرهنگی آن‏ها بکوشد. «گویند: اولین کسانی که در روز قیامت‏به انسان می‏آویزند همسر و فرزندانند که فرد را در پیشگاه خداوند باز می‏دارند و می‏گویند: پروردگارا، حق ما را از او بستان، زیرا آنچه نمی‏دانستیم به ما تعلیم نداد و بی آنکه ما بدانیم از مال حرام ما را تغذیه می‏نمود.پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله فرموده است: هیچ کس خدای را به گناهی بزرگتر از جهالت همسر و فرزندان دیدار نمی‏کند.» (۱)
گفت و گوی ما با گروهی از بانوان، آشکار ساخت که بیشتر بانوان بی آلایش، به علت نشناختن طبیعت غرایز مرد، به آن‏ها بسیار خوشبین‏اند و اظهار نظرها و نگاه‏های آنان را ناپسند و غرض‏آلود نمی‏دانند، عده‏ای نیز می‏پندارند هر گاه مردی همسر داشته باشد نگاه و رفتارش بی‏غرض و نسبت‏به زنان بی‏تفاوت است. غافل از اینکه تا ایمان اشخاص آزموده نشده و نگاه‏هایشان مهار نگردیده باشد نمی‏توان به آن‏ها مطمئن بود.
● آموزگاران ناآزموده
پیوسته باید این اصل روان شناختی را در نظر داشت که برای تخریب یک عقیده یا پدیده اجتماعی دفاع نادرست همانند مبارزه سنجیده تاثیرگذار است. مشکل پوشش ناکامل بانوان، فقط نبود کتاب راهنما نیست. وجود برخی گفتارها یا کتاب‏های بی‏محتوا نیز در این بحران نقش داشته است.
نویسنده‏ای در ده‏ها صفحه از کتاب خود پیرامون حجاب، بدون ارائه دلایل منطقی و قانع کننده، ضمن نقل روایاتی چنین نوشته است: هر مردی که زنش آرایش کرده از خانه بیرون رود، بی‏غیرت است. هر زنی که معطر از خانه خارج شود تا مردان بوی او را دریابند، بدکار و آلوده است. هر زنی که خود را برای غیرشوهرش خوشبو کند مایه ننگ است.
در درستی سند و دلالت روایات نامبرده تردید نیست، جز آنکه آنچه بیش از نقل روایت دارای اهمیت است‏شیوه ارائه روایت و بیان دلایل است.
راستی، آیا می‏توان از مردان انتظار داشت که کتابی برای همسرشان به خانه ببرند که در آن بدون ارائه دلیل، کوشش شده تا ابت‏شود مردی که زنش کم حجاب است، بی‏غیرت و همسرش آلوده و مایه ننگ است؟ ! آیا امروزه راهی برای انضباط اخلاقی دختران و زنان باقی نمانده است مگر آنکه مانند برخی نویسندگان به زنان هشدار دهیم که با برهنگی، ران آن‏ها چاق می‏شود و دچار سرماخوردگی و سنگ کیسه صفرا می‏گردند. آیا این همان «بهترین شیوه‏» راهنمایی افراد است که خداوند پیامبرش را به آن سفارش کرده است! آنجا که می‏فرماید: «و جادلهم بالتی هی احسن‏» (۲) ; «با آنان به شیوه‏ای که نیکوتر است‏به گفت و گو بپرداز.»
در گفتار رهبران معصوم: از رفتار هر زنی که خود را برای غیرهمسر خوشبو کند نکوهش شده است، خواه بی‏حجاب باشد یا با حجاب; هرچند می‏پذیریم که این رفتار از بانوان متدین و با حجاب کمتر مشاهده می‏شود. متن صحیح گفتار چنین است: «ایما امراهٔ تعطرت ثم خرجت فمرت علی قوم لیجدوا ریحها فهی زانیهٔ; (۳) هر زنی [با حجاب باشد یا بی‏حجاب] عطر استفاده کند و از خانه بیرون رود و از کنار مردان بگذرد تا آن‏ها بوی خوش او را دریابند، وی زشت‏کار است.»
کسی که نمی‏داند با چه شیوه‏ای نابسامانی فرهنگی را سامان دهد هرچند دارای بهترین ابزارها باشد نمی‏تواند کمترین قدمی در راه زدودن آن نابسامانی بردارد و کار را برای دیگران دشوارتر می‏سازد. به گفته سعدی: یا سخن دانسته گوی ای مرد بخرد یا خموش.
به فرموده رسول اکرم صلی الله علیه و آله «من عمل علی غیر علم کان ما یفسد اکثر مما یصلح; (۴) آن که ندانسته بخواهد کاری را سامان دهد، آنچه تباهی و خرابی بارآورد بیشتر است از آنچه اصلاح کند.»
نیز امام صادق علیه السلام فرموده است: «العامل علی غیر بصیرهٔ کالسائر علی غیر الطریق لایزیده سرعهٔ السیر الا بعدا; آن که بدون آگاهی و شناخت، کاری را انجام می‏دهد مانند کسی است که بیراهه می‏رود. هر چند شتاب کند از هدف دورتر می‏گردد.» (۵)
باید بدین واقعیت تلخ اعتراف کرد که بخشی از علت پوشش ناکامل بانوان امروز جامعه ما به سبب برخوردهای ناصحیح یا ناآشنایی به شیوه آموزش و راهنمایی افراد است. آدمی زمانی که بتواند با شیوه‏های صحیح، دیگری را با خود هم عقیده کند، به توجیهات غیرمنطقی یا تحمیل و ناسزاگویی رو نمی‏کند. زمانی که تحمیل و ناسزا به میان آمد معلوم می‏شود که فرد از راه‏های عاقلانه و سنجیده به بن بست رسیده است. اجبار در جایی به کار می‏رود که همه شیوه‏های تربیتی به کار گرفته شده و شخص با همه توجیهات، نخواسته ست‏سخن درست را بپذیرد و از طرفی می‏خواهد محیط اجتماعی را برای دیگران آشفته و آلوده سازد.
رنج‏آور است که اینک پس از گذشت‏بیست‏سال از پیروزی انقلاب شکوهمند ملت مسلمان ایران، کمتر کتابی را می‏توان یافت که به طور گزیده و جامع، موضوع پوشش بانوان را با نگاهی روان شناختی و جامعه‏شناختی مورد تحقیق و بررسی قرار داده باشد و محتوای آن، بدون مطالب شعار گونه و تکراری، برای زنان و دوشیزگان مفید باشد و حجاب را تنها از یک جنبه ارزیابی نکرده باشد.
نخستین موضوعی را که مبلغ مورد توجه قرار می‏دهد، این است که پیوسته عامل بی توجهی زنان و دختران به حجاب را انحراف اخلاقی و اعتقادی نمی‏داند و مطمئن است که برای معتقد کردن دختران و زنان به حجاب، تنها دانش افزایی آنان نیز چاره کار نیست و باید به اموری دیگر هم توجه داشت. در این گفتار به سه علت این پدیده اشاره می‏کنیم:
۱) سستی و تزلزل ایمان
اولین قدم در راه هدایت این گروه از بانوان، پس از آگاه کردن ایشان، معتقد ساختن آنان به مبانی اخلاقی و دینی است. تا زمانی که فرد به خداوند و حکیم بودن او و نیز به وجود روز واپسین اعتقاد نداشته باشد، بسیار دشوار است که بتوان در وی اعتقاد و رفتاری پایدار نسبت‏به حجاب پدید آورد. اگر ایمان زن استوار نباشد، در پی سیراب ساختن حس محبت‏خواهی، به شیوه‏های ناروا رو می‏کند و خود و دیگران را به رنج می‏افکند. بنابراین باید کوشید که اول والدین از محبت‏به فرزندان خود دریغ نورزند تا آن‏هادر محیط خانه احساس شکوه و ارج کنند و به جلوه‏گری‏های خیابانی نپردازند.
برای این کار باید احادیثی که در گرامی داشت مقام آن‏ها است، به ایشان یادآوری کرد. یک ضرب المثل ایرلندی می‏گوید: زن را با شمشیر بزنی بهتر از آن است که به او بی‏اعتنایی کنی.
دوم آن که: از تبعیض میان فرزندان و مقایسه آن‏ها با یکدیگر بپرهیزند. زیرا پیوسته در این مقایسه کردن‏ها فرد شکست‏خورده که احساس حقارت می‏کند، می‏کوشد تا به هر وسیله به خودنمایی و جلب توجه بپردازد و همین امر زمینه‏های انحراف او و دیگران را فراهم می‏سازد.
سستی ایمان در مردان نیز گاه سبب دور شدن ایشان از غیرت می‏گردد. بنابراین سزاوار است که به موازات هدایت‏بانوان، در طریق تقویت ایمان و اعتقادات مردان نیز کوشید تا ناخواسته عامل کم توجهی خانواده‏شان به حجاب نشوند.
زمانی که مرد در جنبه‏های مختلف زندگی احساس ناکامی کند، ناخواسته با توسل به توانایی‏های آماده‏اش در پی جبران کست‏بر می‏آید. در چنین موقعیتی، برای مردانی که ایمان کاملی ندارند، یکی از راه‏ها، وادار ساختن همسر و اعضای خانه به کم حجابی است. فرد ممکن است‏بدین وسیله بخواهد با نمایش گذاشتن زیبایی‏های همسرش، احساس توانمندی و مباهات کند.
از این رو باید نیمی از مسؤولیت زنان را در پایبندی به حجاب بر عهده مردان دانست. هرگاه او به هر علت نتواند حضور تاثیرگذاری در خانواده داشته باشد، فرزندان تربیت و پرورش صحیحی نمی‏یابند، نیز باید حدود روابط فامیلی را برای اعضای خانواده مشخص کرد و از آمیختگی جلسات زن و مرد بپرهیزیم.
۲) انحراف اخلاقی و اعتقادی
وراثت و محیط دو عامل تاثیرگذار با اهمیت در تربیت افراد است. مربی و مبلغ بدون در نظر گرفتن این دو عامل نه می‏تواند موقعیت افراد را دریابد و نه با تبلیغ خود تاثیر دلخواهی بر رفتار ایشان داشته باشد. چگونه می‏توان از دختری که در دامن مادری ناآشنا به اصول اخلاقی تربیت‏شده و در محیط مدرسه و اجتماعش به این اصول بهایی داده نشده، انتظار داشت که به پوشش اسلامی معتقد باشد. از این رو مربی ناچار است در آموزش‏های خود، نسبت‏به رعایت اصول اخلاقی، انگیزه آفرینی کند و برخی از زیان‏های اختلاط زن و مرد و بی توجهی به اصول اخلاقی را یادآور شود. گاه لازم است‏بعضی حوادث و خاطرات تلخ که در اثر انحراف اعتقادی برای خانواده‏ها پیش آمده است، بیان گردد و از آن بهره‏برداری تبلیغی شود.
۳) راهی برای ستیز با جامعه
این واقعیت تلخ را نمی‏توان از نظر دور داشت که یکی از عوامل بی‏توجهی دختران و زنان به حجاب، ستیز با جامعه و گریز از تحقیر است. ارائه تصویر ناصحیح از حجاب و انتظار گوشه نشینی از زنان مسلمان، گویا سبب شده است که برخی پوشش اسلامی را برای خود نوعی عامل تحقیر و مانع پیشرفت‏بپندارند. آموزه‏های ناصحیح نیز سبب شده است که زن در بسیاری از مواقع، خود را مقهور مرد بشناسد و بپندارد که او می‏خواهد زن را به خدمت‏خویش محدود سازد. گویا در نگاه مردان، زن موجودی است که فقط برای خدمت‏به مرد آفریده شده است و خود در آفرینش سهمی ندارد.
با چنین پندار و توهم ناصواب، زن هر گونه اصول انضباطی و اخلاقی را که از سوی مرد سفارش شود، برای خود نوعی عامل محدودیت‏زا قلمداد می‏کند و می‏خواهد از آن بگریزد. در این حالت، زن با بی‏توجهی خود به حجاب قصد فسادانگیزی ندارد و تنها می‏خواهد نشان دهد که وی نیز دارای امتیازاتی است که در صورت لزوم می‏تواند در جلب توجه مردان از آن استفاده کند. در این مرحله زنان چند کوشش را سر لوحه کار خود قرار می‏دهند:
۱ - ۳) همدوش شدن با مردان
هنگامی که زن خود را در نظام آفرینش و درنگاه مرد کم مقدار بپندارد، در پی اثبات استعداد و توانایی خود به تکاپو می‏افتد و یکی از راه‏های موفقیت‏خود را در هم دوش شدن با مردان جست وجو می‏کند. به گمان او هر چه به حوزه فعالیت مردان نزدیک شود و در قلمرو مرد گام نهد بهتر و زودتر می‏تواند به نقش حقیقی خود دست‏یابد و نیرو و استعدادش را شکوفا سازد. در آن صورت، مرد نمی‏تواند به دارا بودن امتیازی خود را بر زن برتر بنمایاند و او را از چیزی محروم کند.
در چنین حال باید به زنان امنیت داد و در عمل به آن‏ها ثابت کرد که مرد خود را برتر از او نمی‏داند و زن را در درک، هوش، هنر و فرهنگ، خردتر از خود نمی‏شناسد و او را مکمل خود می‏داند، نه رقیب.
۲ - ۳) سلطه بر مرد
چون کسی نسبت‏به فرد یا گروهی احساس ستم کند و در خود توان مقابله و مبارزه نبیند، کینه ستمگر را در دل جای می‏دهد تا در فرصت مناسب بر او بتازد و حق خود را از او بستاند.
هیچ تردیدی نیست که یکی از علل بدخلقی و بهانه‏جویی زنان در محیط خانه و بی‏توجهی به حجاب در بیرون خانه، احساس ستمدیدگی است. وقتی زن در نگاه مرد، بی‏لیاقت و کم خرد و سست همت‏شناخته شود، شک نیست که زن در صدد تلافی بر می‏آید و می‏کوشد تا با ارائه امتیازات ظاهری و جسمی، مرد را اسیر هوس‏های خود و به داشتن توان زن معترف سازد.
۳ - ۳) آزار رسانی
زن در نیروی عاطفی برتر از مرد است و از این که مشاهده کند مرد با قدرت جسمانی سعی دارد در همه چیز، خود را برتر از زن بشناساند، ناخرسند است. از طرفی زن به خوبی ضعف مرد را در نیاز غریزی به زن، حس می‏کند و می‏داند که آفریدگار، مرد را در این طلب و نیاز بسیار ضعیف و سست آفریده و زن را در غریزه جلوه‏گری و ناز، قدرت بخشیده تا بدین وسیله ضعف جسمی زن در برابر قدرت بدنی مرد جبران شده باشد.
در این حال، اگر زن از ایمان، کم بهره باشد، با نشان دادن زیبایی‏های خود و سود جستن از ضعف مرد، قدرت خود را به رخ می‏کشد تا مرد را به شیفتگی وادارد و خود از این حالت وی لذت ببرد.
مربی آشنا در مقابله با چنین نگرش‏های نسنجیده می‏کوشد تا زن را از این تفکر اشتباه بیرون آورد و به او بفهماند که با توسل بدین شیوه نه فقط مرد به وظایف خود در قبال زن آشنا نمی‏شود، بلکه راه‏های آسیب به زنان فراهم‏تر می‏گردد. جامعه در موقعیت نابسامان اخلاقی، نه برای زن امنیت آور است نه برای مرد. تا فرهنگ اجتماعی و تفکر بشری، زن را آنچنان که آفریدگارش خواسته است، نشناسد، با خود نمایی‏های خیابانی به حقی دست نمی‏یابد. آنچه زن با توسل به خودنمایی به دست می‏آورد، نمای آزادی است نه خود آزادی.
هنگامی که زن شخصیت‏خویش را باور کرد و خود را والاتر از یک شی‏ء گران‏بها شناخت، بدون کمترین سفارشی آنچه را لازمه محافظت از خویشتن است، به کار خواهد بست و طوری رفتار می‏کند که مرد هم او را یک انسان تمام عیار بداند. باید مربی به بانوان و مردان بیاموزد که حجاب حق مرد نیست که زن ناچار از مراعاتش باشد. زن برای حفظ پاکی از برهنگی می‏پرهیزد، هرچند از پاک ماندن او، مرد (همسر) نیز بهره‏مند می‏شود. اگر مراعات حجاب برای حفظ حق شوهر و پدر بود می‏بایست‏با رخصت آن‏ها و بی‏تفاوتی‏شان نسبت‏به حجاب، زن بتواند ناپوشیده در مجامع حاضر شود، حال آن که چنین حقی به ایشان داده نشده است.
نویسنده: یوسف - غلامی
پی‏نوشت‏ها:
۱) مسائل و مشکلات زناشویی، دکتر احمدبهشتی، ج ۲، ص ۲۸۶. «لایلقی الله سبحانه احد بذنب اعظم من جهالهٔ اهله و اولاده‏» قرآن کریم نیز می‏فرماید: «یا ایها الذین آمنوا قوا انفسکم و اهلیکم نارا...» .
۲) نحل/۱۲۵.
۳) نهج الفصاحه، ص ۱۰۱۹، مشابه این حدیث در منابع معتبر فراوان است.
۴) الکافی، ج ۱، حدیث ۱۰۶، کتاب فضل‏العلم، باب «من یعمل بغیر علم.»
۵) همان، ح ۱۰۴.
منبع : باشگاه اندیشه


همچنین مشاهده کنید