جمعه, ۱۴ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 3 May, 2024
مجله ویستا


بافت اجتماعی در دوران صفویه


بافت اجتماعی در دوران صفویه
در ترسیم ساختمان اجتماعی و اقتصادی دولتمردان صفویه می توان هرمی را ترسیم كرد كه در راس آن شاه قرار داشت.
بعد از آن صاحب منصبان دولت كه اركان دولت نامیده می شوند قرار دارند و وزیر كه در آن روزگار اعتمادالدوله نامیده می شد در راس دیوانسالاری قرار داشت. در پایین این هرم نیز مردم كه شامل دهقانان، برزگران، تجار، صنعتگران... بودند جا خوش كرده بودند.
در جامعه شهری در دوران صفویه تمام صنف ها برای خود نماینده ای داشتند كه از سوی همان كسبه خاص انتخاب می شدند و بعد به شاه معرفی شده تا مورد تایید قرار گیرند.
نماینده صنف های مختلف معمولاً بر مستند خود باقی می ماندند، مگر این كه در كار خود ضعف داشته یا شكایت مردم را برمی انگیختند.
جدای از این در شهرهای بزرگ افرادی به كار مشغول بودند كه كدخدا نامید می شدند. كدخدا مامور اجرایی قوانین عمومی و عرف بوده. با این حال بر كار او كلانتر نظارت داشته و نمی توانسته شخصاً احكام را صادر كند.
همین كدخداها در روستاهای كوچك هم وجود داشتند با این تفاوت كه در روستاها ریاست كامل را بر عهده داشتند.
جالب این است كه این افراد هم توسط شاه یا صاحب منصبان انتخاب نمی شدند، بلكه این مردم بودند كه فرد مذكور را برمی گزیدند. شاه تنها كلانتر هر شهر را برمی گزید و تنها در مقابل شاه پاسخگو بود.
در جامعه دوره صفوی به رغم این كه شاهزادگان و اشراف حضور داشتند، یك جامعه اشرافی به حساب نمی آید. در این جامعه افراد به میزان توانمندی تلاش و استعدادهای فردی خود ارتقا می یافتند.
دروغ، نیرنگ و افترا به شدت در آن دوران مزمت و خاطیان مجازات می شدند، از این رو هر كس برای پیشرفت در كار و زندگی مجبور بود سخت كار كند و لیاقت خود را نشان دهد.
از این رو اشراف و درباریان تنها از یك طبقه خاص نبودند، بلكه هر فردی كه لیاقت و استعداد فراوان داشت در این سیستم می توانست به این وادی وارد شود و همین مساله باعث شد تا روند شكل گیری جامعه بی نقص باشد و كشور دوران شكوفایی و اقتدار خود را شاهد باشد.
البته نباید به این مساله بی توجه بود كه در دوران صفویه حاكمان ترك و حمایت گران اصلی حكومت صفویه رفته رفته به قدرت رسیده و از موقعیت خود سوءاستفاده می كردند از این رو شاه برای كاهش قدرت آن ها بر آن شد تا ملل و اقوام مختلفی مثل چركس ها و ارامنه... را به ایران راه دهد و بر آن شود تا براساس قانون استعداد، هوش و توانمندی و تلاش به افراد درجه و رتبه بدهد.
در دوران شاه عباس این مساله كاملاً محسوس بود. در آن دوران قزلباش ها به تدریج قدرتشان كاهش یافت و دیگر به عنوان خطری در كنار شاه قرار نداشتند. در پایان باید به نقش علما و روحانیون دوران صفویه اشاره داشت كه ارتباط محكم و پایداری با مردم عامی داشتند و همراه مردم گوش به فرمان آنان بودند.
در این میان ارتباط میان روحانیون و اهالی بازار بسیار قوی بود و بسیاری از نقشه های شوم با این اتحاد و یگانگی از میان می رفت. در آن دوران علما از قدرت خوبی برخوردار بودند و حیطه فعالیتشان در دوران صفویه افزایش یافت.
منبع : مجله اینترنتی هفت سنگ