پنجشنبه, ۲۰ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 9 May, 2024
مجله ویستا

زمان رفتن از عراق


زمان رفتن از عراق
برخورد میان نیروهای آمریكایی و شورشیان در همه نقاط عراق، مانورهای سیاسی ایالات متحده به دلیل حضورش در این كشور و بازتاب های این حضور در جهان، جای هیچ شكی باقی نمی گذارد كه همه امیدهایی كه درباره تغییر عقیده دولت بوش درباره حضورش در عراق وجود داشت به یأس تبدیل شده است.
افزایش اخیر نیروهای آمریكایی در عراق نیز تنها موجب شده كه آمار قربانیان نظامی، غیرنظامی و ویرانی ها بیشتر شود. كنگره آمریكا نیز منابع مالی موردنیاز برای ادامه حضور نیروهای این كشور را بدون درخواست تاریخ مشخصی برای عقب نشینی از عراق، تصویب كرد. اما با وجود این كه دولت كنونی آمریكا ادعا می كند كه در عراق پیروز شده است، برخی گزارش های منتشر شده در رسانه ها، خاطرنشان می سازند كه دولت بوش به خوبی می داند كه سیاست های كنونی اش در عراق دور باطلی را طی كرده و بی نتیجه بوده است.
آن طور كه به نظر می رسد دولت آمریكا در حال بررسی كاهش ۵۰ درصدی نیروهایش در سال آینده در عراق است، و همچنین تغییراتی در كار خود ایجاد كرده و تصمیم گرفته مأموریت های كمك رسانی و سازماندهی نیروهای خود را جایگزین مأموریت های جنگی اش كند. اكنون علاقه دوباره ای به پیشنهادات گروه مطالعات درباره عراق موسوم به بیكر ـ هامیلتون در دولت بوش بوجود آمده است كه تا چند ماه پیش كاملاً آنها را نشنیده می گرفت. افزون بر این، دولت آمریكا مشورت هایی را با همسایگان عراق یعنی ایران و سوریه، آغاز كرده است. به عبارت دیگر، حتی كسانی مانند بوش كه دوست دارند به خطاها و خیال های واهی و غلط خود ادامه دهند، اكنون می بینند كه باید در سیاست های خود تجدیدنظر كنند.
اما آیا با این اشتباهات تغییری واقعی در سیاست های كلان آمریكا ایجاد خواهد شد و شاهد بهبود آن سیاست ها خواهیم بود؟ آیا امیدی وجود دارد؟
در پاسخ باید گفت: خیر. رمز درك این وضع ـ آن گونه كه امروز آشكار است و همانطور كه ۲ یا ۳ سال پیش و در واقع از روز اول تهاجم به عراق آشكار بود ـ ساده است، عراق به دست نیروهای آمریكایی اشغال شده است. این مسأله (اشغال عراق) نه با تشكیل پارلمان، نه انتخاب دولتی جدید و نه برقراری آرامش نسبی در برخی بخش های عراق، هیچ تغییری نكرده است. اشغال عراق به مناقشه های گروهی، جنگ داخلی و تداوم بی ثباتی این كشور دامن می زند. در این میان بوش، رئیس جمهور آمریكا تروریست ها را مقصر می داند و از همسایگان عراق و جامعه بین المللی درخواست می كند كه برای ثبات این كشور همكاری فوری داشته باشند.
بیشتر متحدان بین المللی ایالات متحده ـ نه تنها اعضای ائتلاف، بلكه كشورهایی كه تهاجم آمریكا را به عراق محكوم كردند ـ مصمم به همكاری با آمریكا هستند. در كنفرانسی كه به تازگی در شرم الشیخ (مصر) برگزار شد، توافق شده كه بدهی های عراق كه بیش از ۳۰ میلیارد دلار بود، بخشیده شود. این تصمیم با حمایت چین، عربستان سعودی، اسپانیا و چند كشور دیگر همراه شد. روسیه نیز پیش از این، بخش زیادی از بدهی عراق را بخشیده بود، در نتیجه، علتی برای متهم كردن جامعه جهانی به درك نكردن اهمیت عراق باثبات وجود ندارد. با وجود این ، به نظر می رسد كه دولت بوش از این اقدام سازنده، با هدف كمك های بین المللی در جهت توجیه برنامه های خود استفاده می كند. به این ترتیب است كه دولت بوش در حالی كه از متحدان خود می خواهد كه به عراق كمك كنند، از انجام دادن تنها كاری كه واقعاً به این كشور كمك می كند سر باز می زند یعنی اتخاذ یك استراتژی برای عقب نشینی از عراق.
اكنون آمریكایی ها بیش از پیش به دولت خود فشار می آورند تا دقیقاً همین كار را انجام دهد، یعنی هرچه سریع تر از عراق خارج شود. شاید حفظ شماری از نیروهای آمریكایی درعراق برای مدت زمانی معقول خوشایند اكثریت مقام های عراقی ها و جامعه بین المللی باشد، اما این مسأله تنها زمانی پذیرفته می شود كه اشغال پایان یافته باشد و عادی سازی اوضاع عراق به خواست واقعی بین المللی تبدیل گردد و ایالات متحده برخی از اقدامات خود در زمینه اشغال را كه گمان می كند اقدام هایی اساسی هستند، متوقف كند. به هر حال خروج آمریكا از عراق اجتناب ناپذیر است. اما آیا بهتر نیست كه این خروج زمانی صورت گیرد كه بازیگران بزرگ داخل و خارج عراق در مورد مسائل و موضوعات كلیدی آینده این كشور به توافق رسیده اند؟ موضوعاتی كه نه تنها چگونگی خروج بلكه چگونگی رفتن به سوی آشتی ملی و تضمین صلح و امنیت منطقه را نیز دربرمی گیرند.
برای شروع و فراهم آوردن اندكی نظم، شاید لازم باشد كه سربازان دیگر كشورها كه حضورشان موجب نارضایتی اكثریت عراقی هاست، جایگزین سربازان آمریكایی شوند، نیروهایی كه باید با تصویب شورای امنیت سازمان ملل متحد وارد این كشور شوند. حمایت جامعه بین المللی نیز می تواند برای كمك به پیشرفت روند سیاسی در عراق لازم باشد، عراقی كه در حال حاضر در آستانه خطر واقعی تجزیه شدن قرار دارد. هیچ كس نباید از بین المللی شدن راه حل مشكلات عراق واهمه داشته باشد زیرا این اقدام در نهایت به سود همه طرف ها خواهد بود.
در سال ۱۹۸۵ برای جبران اشتباه مداخله در مناقشه افغانستان لازم بود كه رهبری اتحاد جماهیر شوروی تغییر یابد. این رهبری جدید ـ كه من رئیس جمهوری آن بودم ـ هدف خود را خروج از افغانستان تعیین كرد و با این حال از دیگر كشورها خواست تا برای تضمین صلح و ثبات افغانستان كمك كنند. متأسفانه آن روز، دولت آمریكا تصمیم گرفت كه وعده های خود را فراموش كند، كاری كه در دیگر مواقع نیز انجام داده بود. آمریكا به جای همكاری با همه نیروهای مسئول افغان از جمله رئیس جمهوری این كشور، محمد نجیب الله به نفع نمایندگان برخی عناصر در پاكستان اقدام كرد. ما درباره خطرهای درازمدت این بازی به متحد آمریكایی خود هشدار داده بودیم، اما به ظاهر آنها چنین نتایجی را قبول نداشتند. در نهایت، وقتی روسیه از مسائل افغانستان كناره گیری كرد، راه برای افراط گرایی به طور كامل باز شد.
ضربه چنین تصمیم های كوركورانه آمریكا صبح ۱۱ سپتامبر ،۲۰۰۱ با حوادث نیویورك و واشنگتن به این كشور نمایان شد. برخی با این عقیده مخالفند و می گویند كه این حوادث تاریخی از قبیل جنگ ویتنام و یا بحران های افغانستان تنها بخشی از زمینه ها و علل حوادث ۱۱ سپتامبر را تشكیل می دهند. درست است كه هر مناقشه ویژگی های منحصربه فرد خود را دارد، اما بسیاری از درس هایی كه باید از این حوادث گرفته شود، مشابه هستند. پیش از حل هر مسأله ای از طریق نظامی، باید به طور عمیق درباره آن فكر كرد.
گفتن این كه همه راه های مسالمت آمیز بسته شده است، تقریباً سخنی بی پایه است: همواره گزینه ای صلح آمیز پیش رو خواهد بود، اما اگر یك قدرت بزرگ اشتباه كند و در مناقشه ای مسلحانه درگیر شود نبایستی مسائل را بدتر كند و به طور مستبدانه به نتایج وخیمی كه ممكن است گرفتار آن شود بی توجه باشد.باید درك كرد كه در نهایت هر مناقشه باید با راه حلی سیاسی خاتمه یابد، برای این كار پس ضروری است كه صادقانه راه حلی جست وجو شود كه منافع جهان را لحاظ كند و تنها به منافع روزمره خویش فكر نكرده و بلكه سال های پیش رو را در نظر بگیرد.
منبع: ال پریودیكو، چاپ اسپانیا
نویسنده: میخائیل گورباچف
ترجمه: مهدی صفری
منبع : روزنامه ایران