شنبه, ۲۲ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 11 May, 2024
مجله ویستا


اینجا سینما تمدن است


اینجا سینما تمدن است
یاد گذشته اگرچه به کار زندگی امروز ما نمی آید، اما اوقات تلخ و ایام فسرده ما را پیوند می دهد به خوشی ها و لذت هایی که از آن جز در داستان ها، رنگ و بویی باقی نمانده است. همین اندک را غنیمتی است که لحظات سرد خسته ما را رنگی دیگر بخشد. نوستالوژی بد چیزی است؛ برای آن که یقه ات را می چسبد، برای آن که تو را به یاد پدر، عمو، دایی و فامیل و بر و بچه های زیر بازارچه می اندازد که مردانه زندگی کردند، و حال در نبودشان یک مشت خاطره تلخ و شیرین از آنان باقی است. و هم اکنون در حال و هوای آنچه کودکی و بازی و سرخوشی مان با آن گره خورده، همچنان زندگی می کنیم و به اتفاق سری به چهارراه مولوی خیابان اسماعیل بزاز می زنیم و با نقبی به روزهای پرخاطره ۵۰-۴۰ سال پیش خاطرات دوران کودکی را مروری مجدد می کنیم.
سینما تمدن در انتهای باغ فردوس مولوی با فیلم های صاعقه، تارزان، سوپرمن و نخستین فیلم ناطق ایران «دختر لُر» جان گرفت.
بعدها اکران فیلم های عربی برای بچه ها جاذبه داشت.
در دوران نیمه دوم دهه ،۳۰ فیلم های تخیلی ـ علمی نظیر صاعقه در کره ماه و صاعقه در کره مریخ، مشتری های زیادی را به خود جلب می کرد. فیلم های سریالی با سری ۱-۲-۳ بین بچه ها خیلی هواخواه داشت، مثل فیلم «بلای جان نازی». دیگر محصولاتی هم از کشورهای گوناگون نمایش داده می شد با نام های میشل استروگف، دختر جنگل، بهشت مصنوعی، سه تفنگدار، رابین هود، زورو، راسپوتین، سوار غیبی و... که مضمون اصلی این فیلم ها، ماجراهای عشقی با گرایش تاریخ و ادبیات بود. در آن موقعیت که هنوز تلویزیون به خانه ها راه نیافته بود، فقط سینما نقش تعیین کننده داشت. سینما اوقات فراغت بچه ها، بویژه جوانان و نوجوانان را پر می کرد.
● سینما دماوند (رامسر)
در سراسر خیابان مولوی چهار کیلومتری (از ری تا گمرک) فقط سینما تمدن و تماشاخانه شاهین به عنوان دو مرکز فرهنگی و نمایشی نقش ایفا می کردند. البته با کمی فاصله در خیابان ری، پائین تر از کوچه آبشار سینما دماوند که بعدها نامش به «رامسر» تغییر پیدا کرد محل دیگری جهت جذب علاقه مندان بود. سینما دماوند در حقیقت سینمای محل زندگی نوجوانانی بود که بعداً در سینمای آن سال ها صاحب نام شدند؛ مثل مسعود کیمیایی، فرامرز قریبیان، حسین گیل و... که در حقیقت سینما دماوند یکی از پاتوق های هنری آنان به حساب می آمد.
● گسترش سالن های سینما
از آغاز سلطنت پهلوی اول به تدریج سالن های سینما تقریباً به شکل امروزی شکل گرفت که نخستین آن «گراندسینما» بود که از تبدیل سالن گراندهتل با ۵۰۰ صندلی به سینما کار خود را با بلیت های یک، دو و سه قرانی آغاز کرد. در قسمت سه قرانی که به قول امروز لژ سینما محسوب می شد حدود ۱۰۰ صندلی و در درجات پائین تر ۴۰۰ صندلی قرار داشت.
در سال ۱۳۰۸ چند سالن سینما در تهران بنا شد از آن جمله سینما ایران در لاله زار و سینما مایاک و سینما سپه که گنجایش بیش از ۱۱۰۰ نفر را داشت. سینماهای دیگری نیز در سطح شهر تهران افتتاح شد از آن جمله سینما درخشان که توسط سینما سپه و سینما ایران اداره می شد. گلستان، تهران، فارس و ملی از دیگر سینماهای دایر شهر تهران به حساب می آمد. تا قبل از نمایش نخستین فیلم بلند سینمایی که در ایران ساخته شد سالن های نمایش فیلم چون قارچ یکی پس از دیگری سر برمی آورد مثل سینماهای سعادت، پالاس، همایون و بهارستان. با آغاز به کار سینماهای متعدد به مشتریان آن نیز افزوده شد و سه سینمای معروف لاله زار گراندسینما، ایران و خورشید هر شب مملو از علاقه مندان بود.
● چگونگی تأسیس سینما تمدن
در تاریخ تحلیلی ۱۰۰ سال سینمای ایران آمده است: «در طول این سال ها خان بابا معتضدی، کماکان، فیلمبرداری بی رقیب است. معتضدی هرچند تنها کسی نبود که می توانست با آپارات کار کند دستگاه حکومتی خواستار همکاری او بود. کسانی چون مصطفی فاتح (از مشاوران عالی شرکت نفت) از معتضدی درخواست می کردند که بعضی فیلم های «شرکت نفت ایران و انگلیس» را که از تأسیسات جنوب برداشته شده بود، علاوه بر کارکنان شرکت نفت در آبادان، کرمانشاه و قزوین برای دربار هم نمایش بدهد. در پایان یکی از جلسه های نمایش در دربار، از سرتیپ درگاهی، رئیس شهربانی درباره تعداد و محل سالن های سینما پرسیده می شود و درگاهی گزارش می دهد که پانزده سالن در شمال شهر فعال هستند.
سپس درباره سینماهای جنوب شهر می پرسند و درگاهی پاسخ می دهد که در آن نواحی هنوز سینمایی احداث نشده است. در همین پرسش و پاسخ است که دستور احداث سینمایی در خیابان اسمال بزاز (مولوی) صادر می شود. این موضوع را خود معتضدی نقل کرده است. درگاهی وظیفه احداث سینما را به معتضدی واگذار می کند. معتضدی در چند مأخذ روایت کرده است که سرتیپ درگاهی او را با تلفن احضار کرده و در حضور سلطان حسن خان، رئیس کل شهری ناحیه اسمال بزاز، به او مأموریت می دهد که در مدت سه ماه سینمایی در خیابان اسمال بزاز احداث کند. سلطان حسن خان نیز مأمور می شود که در رتق و فتق امور به معتضدی مساعدت کند. آنها به اتفاق به خیابان اسمال بزاز می روند و ساختمانی را که متعلق به حاجی قاضی نامی بوده و کارگران برای احداث مسافرخانه می ساخته اند، می بینند و می پسندند و در ازای پرداخت ماهی هشتاد تومان اجاره می کنند.
معتضدی گفته است که برای راه اندازی این سینما، که تمدن نام گرفت، ناگزیر از انحلال سینما پری و انتقال اسباب اثاثیه آن به سینما تمدن شده است. سینما تمدن در موعد مقرر، که سرتیپ درگاهی دستور داده بود، با فیلمی از ریشارد تالماج افتتاح شد. بهای بلیت یک، دو وسه ریال بود. روزهای نخست از فیلم های سینما تمدن استقبال چشمگیری می شد؛ شبی پنجاه تا شصت تومان فروش داشت، اما چند صباحی گیشه کفاف خرج سینما و هزینه کرایه فیلم و دستمزدکارکنان را نکرد. معتضدی موضوع را با سرتیپ درگاهی در میان می گذارد و او نیز سلطان حسن خان را شماتت می کند که چرا باید محله ای با آن همه جمعیت سینمایی خالی داشته باشد سلطان حسن خان می رود و روز بعد معتضدی با خبر می شود که سالن تماشاگر ایستاده دارد و فروش هم بالغ بر صدتومان شده است. ساده است. عده ای از این جماعت مواجب بگیرها ی سلطان حسن خان و عده ای دیگر کسانی بوده اند که یک شبه به اجبار و تطمیع به سینما علاقه مند شده بودند.» این سینما در دهه ۵۰ به سینما «زرین» تغییر نام پیدا کرد. این عمل مورد اعتراض پدر بزرگ های محله مولوی، باغ فردوس و ری که دوران نوجوانی مشتری این سینما بودند و گوشه ای از خاطرات نوجوانی شان متعلق به فضای سینما تمدن بود قرار گرفت. ولیکن واژه زرین همچنان به جای تمدن جا افتاد و سرانجام سینما که در سال ۱۳۱۰ شمسی شروع به کار نموده بود بعد از نیم قرن فعالیت فرهنگی برای همیشه تعطیل شد و اخیراً نیز تبدیل به کارگاه ساخت انواع الک شده است که نمونه های آن به جای پلاکارد سینمایی به سردر ساختمان آویزان است! سینما تمدن که بچه های مولوی به طنز نامش را «سینما ته میدون» گذارده بودند، در مطبوعات هم سوژه ای طنز گونه داشت. مطلب ذیل در مجله «خواندنی ها»ی روز شنبه ۱۳۲۹‎/۱‎/۲۹ درج شده بود که خالی از لطف نیست:
● سینما تمدن از نگاه طنز
«سینما تمدن یکی از سینما های ارزان قیمت شهر در نوع نمایش و شکل برخورد با مشتریان، شهره خاص و عام است. در این سینما، واقع در خیابان اسمال بزاز (مولوی) مشتری ها الاغ خود را به دربان می سپارند و نمره می گیرند؛ مثل سینماهای بالا شهر که دوچرخه ها را می سپارند و نمره می گیرند.
به دیوار سینما به جای «استعمال دخانیات ممنوع» نوشته «بر پدر و مادرش لعنت که سیگار و چپق بکشد!» در بوفه سینما به جای بستنی و آجیل، سیراب و شیردان موجود است و بوفه چی وسط سالن داد می زند «شیردون یک قرون! سیراب ۱۰ شاهی!» ته سالن، یعنی محل یک ریالی، عوض نیمکت و صندلی، زیلو پهن کرده اند و در لژ آن مبل های یک نفری را پیت بنزین خالی تشکیل می دهد. با وجود آن که فیلم های فعلی ناطق است، مثل زمان سابق یک مترجم وسط سالن راه می رود و با لهجه «داش وار» مثل مرشد های درکه، فیلم را برای مشتری های بی سواد ترجمه می کند و مشتری های یک قرانی، قبل از شروع، سینی کباب را جلوگذاشته و مشغول خوردن می شوند.
شما هم بد نیست برای یک مرتبه به تماشای این سینمای محلی تشریف ببرید و کیف کنید.»
● سینماهایی که دیگر نیستند
سینما تمدنی دیگر در کار نیست، همین طور سینماهای خیابان لاله زار که در گذشته ای نه چندان دور، چیزی حدود چهل سال پیش، تفرجگاهی بود، با محوریت هنرهای تصویری که حالا به بورس لوازم الکتریکی؛ تبدیل شده است سینما های شلوغی چون خورشید، رکس، ایران، البرز، مرجان، اطلس، آزیتا، فردوسی، پردیس، دنیا، خارک و چند تای دیگر که قدیمی تر ها بهتر یادشان است.
روح الله مهرپارسا
منبع : روزنامه ایران