پنجشنبه, ۱۳ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 2 May, 2024


مجله ویستا

فنون تبدیل مشکل به مسئله


فنون تبدیل مشکل به مسئله
۱ ) طرح مسئله :‌ پژوهش از مواجهه محقق با مشکل آغاز می‌شود،‌اما توقف در سطح مشکل و فراتر نرفتن از آن،‌ فرآیند پژوهش را به انحراف می‌کشاند. مفهوم و اهمیت تمایز مشکل و مسئله را که غالبا مورد توجه قرار نمی‌گیرد را پیشتر بیان کردیم اینک از راه‌ها و روش‌های عبور از مشکل به مسئله می‌پرسیم. با چه فنونی می‌توان مشکل را به مسئله دقیق، واضح و متمایز تبدیل کرد؟ با چه آزمون‌هایی می‌توان نسبت به تشخیص درست مسئله اطمینان یافت؟ چگونه می‌توان مهارت و توانایی تشخیص دقیق مسئله را به دست آورد؟
۲ ) فنون و فرآیند تشخیص مسئله : تشخیص مسئله فرآیندی است که آغاز آن مواجهه محقق با مشکل است و گام پایانی، صورتبندی دقیق مسئله می‌باشد. واسطه بین گام نخست و گام پایانی مرحله مهم اما غالبا مورد غفلتی است که آن را مرحله تبدیل مشکل به مسئله می‌نامیم. تبدیل مشکل به مسئله خود در واقع فرآیندی است مرکب از شش فرمان. هر فرمان در واقع فن یا فنونی را به میان می‌آورد. در بیان فنون،‌به آزمون‌هایی اشاره می‌کنیم که محقق به وسیله آنها پایبندی خود را به فرامین ارزیابی کند. مجموعه فرآیند‌ها،‌فرامین‌،‌فنون و آزمون‌‌های مربوط را دستور نامه تبدیل مشکل به مسئله می‌نامیم.
۳ ) دستور نامه تبدیل مشکل به مسئله:
فرمان نخست. تحلیل مشکل: مشکل مرکب از مسائل مختلفی است . وقتی مسائل مختلف در ظاهر واحدی ترکیب شوند محقق را به خطا می‌کشانند. این خطا در منطق سنتی به نام مغالطه “جمع مسائل بسیار در یک مسئله” )Complex question fallacy( خوانده می‌شود. (طوسی، اساس الاقتباس ،‌ص ۳۷۸) به عنوان مثال وقتی می‌پرسیم استاد مطهری چرا در عرصه پژوهش موفق بوده است ،‌این پرسش مرکب از دو سوال است: علل و عوامل موفقیت و دلیل و شواهد آن. یک پرسش به مقام استدلال و دیگری به مقام تبیین متعلق است و یا وقتی که از هدف امری می‌پرسیم، گاهی سوال از هدف فاعلی است وگاهی مسئله به هدف فعل مربوط است . مشکل مبهم است وجای حیرت “یا این یا آن” . نخستین فرمان در دستور نامه تبدیل مشکل به مسئله‌، ‌تجزیه کردن مشکل به مسائل محتمل است . این فرمان را باید با گرایش حداکثری عمل کرد. یعنی تمام مسائل احتمالی را که دراین معضل می‌توانند در میان باشند، باید به دقت استقصاء کرد. در نخستین فرمان، سعی می‌کنیم فهرستی از مسائل محتمل به دست آوریم. تاکید بر “محتمل” به دلیل گرایش حداکثری در تحلیل مشکل است . آزمون “من در اینجا با چه مسائل محتملی می‌توانم روبرو باشم؟” در تجزیه مشکل به مسائل، کارایی دارد. به عنوان مثال، استاد مطهری وقتی با معضله‌ای به نام “علل انحطاط مسلمین “ مواجه می‌شود ابتدا با این آزمون سعی می‌کند به استقصای مسائل محتمل در این مشکل بپردازد و د رنهایت بیست و هفت مسئله را فهرست می‌کند (مطهری، مجموعه آثار ، ج ۱ ،‌ص ۳۵۷ - ۳۵۸) تجزیه مشکل به مسائل را می‌توان به طریق بارش افکار و با استفاده از فنون مختلف انجام داد.

دکتر احد فرامرز قرا ملکی
منبع : روزنامه رسالت