شنبه, ۱۵ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 4 May, 2024
مجله ویستا


خیلی از سوال ها را نمی شود بپرسم


خیلی از سوال ها را نمی شود بپرسم
گفت وگو با مرتضی حیدری، گفت وگو با یک گفت وگوکننده است. کسی که حرفه اش مصاحبه است و از این راه و از طریق رسانه فراگیری چون تلویزیون به شهرت هم رسیده. حیدری بارها نشان داده که مصاحبه کننده خوبی است و همین مسئله توقعات را از مصاحبه های او بالا می برد. گاهی مخاطبان احساس می کنند او مثل همیشه نیست و در حد و اندازه های خودش ظاهر نمی شود. طبعا برای این حس دلیل های مختلفی هم در ذهن می تراشند. ما برای این که دلایل دقیق تری به دست بیاوریم، سراغ خود حیدری رفته ایم. او مدتی است که گوینده خبر ساعت ۲۱ هم شده است و گفت وگوهای خبری شبکه دو را هم اداره می کند. پیش از مصاحبه گمانمان این بود که او گفتنی های بسیاری دارد، اما معلوم شد که گویا نگفتنی هایش بیشتر است!
▪ مصاحبه سخت چطور مصاحبه ای است؟
ـ مصاحبه برای مصاحبه کننده همیشه شیرین و قشنگ است. مصاحبه سخت اما مصاحبه ای است که مصاحبه کننده نسبت به موضوع مصاحبه اشراف نداشته باشد و شناخت لازم از مصاحبه شونده را هم نداشته باشد. از این مصاحبه چیزی هم بیرون نمی آید. خب این برای مصاحبه کننده سخت است.
▪ مصاحبه ای که خطوط قرمز آن را سخت کند.
ـ خب این که زیاد پیش می آید. من همیشه خودم را جای بیننده می گذارم و می گویم الان او چه می خواهد بپرسد. طبعا سوال هایی به ذهن می رسد که پرسیده هم نمی شود.
▪ یک مورد عینی را بگویید.
ـ واقعیت این است که خطوط قرمز در مورد موضوعات مختلف و افراد مختلف متفاوت است. گاهی موضوع جنبه امینتی دارد، خب فضا تنگ تر است. گاهی موضوع اجتماعی است، پس فضا بازتر است. بحث اصلی ، موضوع مصاحبه است که خطوط قرمز را تعیین می کند نه اشخاص.
▪ این موضوعات در یک فرد مصاحبه شونده تعین پیدا می کند.
ـ بله، قبول دارم.
▪ در چه شخصی برایتان فرق کرده.
ـ فرق نکرده. مورد به خصوصی نبوده.
▪ اگر شما سوالی کنید که مصاحبه شونده پاسخ قانع کننده ای ندهد، شما به عنوان مصاحبه کننده پی گیر سوالتان نمی شوید؟
ـ من معمولا پی گیر می شوم. البته ماکزیمم دو دور یا سه دور. اما اگر مصاحبه شونده ای پاسخ ندهد یا شانه خالی کند، چون فکر می کنم مخاطب هم این را می فهمد ادامه نمی دهم.
▪ چند وقت پیش مصاحبه شما با رئیس جمهور را دیدم و این که در سوالی تصریح کردید رئیس مجلس گفته دولت آبی بر آتش قیمت مسکن بریزد اما آقای رئیس جمهور گفتند همیشه این طور بوده و حتی طبق آماری که دادند امسال نسبت به بعضی سال ها کمتر هم گران شده بود! شما اما نه پی گیر شدید نه پرسیدید پس دلیل آن حرف رئیس مجلس که از آتش گرانی مسکن حرف می زند چیست. این عدم پی گیری از یک مصاحبه کننده حرفه ای پذیرفتنی است؟
ـ در آن مصاحبه خب موضوع مصاحبه یک موضوع نبود. اگر یک موضوع بود می شد ابعاد ماجرا را شکافت، اما اگر قرار است از موضوعات سیاسی گرفته تا اجتماعی تا... خب نمی شود روی بحث تاکید کرد. ما در آن مصاحبه ده، دوازده محور را باید مطرح می کردیم، آن هم در یک ساعت و نیم. این جور جاها نمی شود روی یک سوال پافشاری کرد. علت این که من از آن سوال گذشتم، این نبود که محدودیتی وجود داشته باشد. من می خواستم سوالات دیگر را مطرح کنم. وضعیت زمانی آن برنامه درواقع بیش از این اجازه نمی داد.
▪ مصاحبه ای که دوازده محور باید در آن مطرح شوداحتمالا پاسخ کلی سوالا ت معلوم نشود ، چقدر مفید است ؟
ـ وقتی یک مصاحبه عام است، شما باید تمام این محورها را پوشش دهید. اگر یک محور معین باشد با بر فرض یک ساعت وقت، آن وقت شما می توانید موضوع را از ابعاد مختلف بررسی کنید. اما رئیس جمهور به تمام حوزه های کشور مربوط می شود و این شکل که چندین محور باشد مفیدتر است.
▪ در چنین مصاحبه هایی اگر شما به پاسخ سوال نرسید هم لاجرم سوال دیگری می پرسید و کار در عمل بی فایده می شود.
ـ هر نوع مصاحبه یک معایب و محسناتی دارد. ما دو راه داریم; یا بر یک سوال زوم کنیم و آن را بکاویم یا محورهای متعدد را طرح کنیم. خب رئیس جمهور بیست وزیر دارد و می شود مباحث تخصصی تر را از آنها پرسید.
▪ حرف شما متین ، ولی خب چرا از اول از وزیر نمی پرسید ؟
ـ این را در نظر داشته باشید که در بسیاری اوقات باید نتیجه گیری از مصاحبه را به مخاطب واگذار کرد. خب من سوالی می پرسم جوابی را هم مقام مصاحبه شونده می دهد. آن اتفاقی که در ذهن مخاطب می افتد مهم است. راجع به همین سوال مسکن حالا باید دید مخاطبان قانع می شوند از پاسخ یا به ابهاماتشان افزوده می شود. ولی به هر حال من احساس می کنم فواید کار بیشتر از معایبش است.
▪ پس محدودیتی در آن مصاحبه در ذهنتان متصور نبود.
ـ نه... نخیر. مصاحبه ای آزاد بود و هیچ کس با ما در تماس نبود...
▪ ببخشید کلامتان را قطع می کنم. خب الان هم کسی با من در تماس نیست، اما من خطوط قرمز را در ذهن خودم دارم.
ـ خب ببینید، به هر حال ما که در خلا زندگی نمی کنیم. ما در واقعیات زندگی می کنیم. هر رسانه ای هم برای خودش محدودیت هایی دارد. طبیعی است که رسانه ما محدودیت هایی دارد. طبیعی است که من خیلی سوال های دیگری دارم که دوست دارم بپرسم، اما می دانم که نباید بپرسم. اما فکر می کنم بیش از این محدودیت ها گاهی ترس من مصاحبه کننده، از جایگاهم، صندلی ام و ... باعث می شود خودسانسوری کنم. این محدوده را تنگ تر می کند و هم به مصاحبه کننده هم به رسانه ضربه می زند.
▪ یکی از همین سوالاتی که می خواستید بپرسید اما احساس کردید نباید بپرسید چه بوده؟!
ـ مسئله کار با نخبگان بود. در جامعه گروه های مختلف هستند. مثل آن پنجاه اقتصاددانی که نامه دادند به رئیس جمهور و خیلی های دیگر، خیلی نخبه ها... سوالم این بود که طریقه عملی ارتباط اینها با تصمیم سازان چگونه است که آن را البته بنا به دلیل کمبود زمان نپرسیدم.
▪ یعنی در طول تاریخ زندگیتان یک سوال هم نبوده که به خاطر محدودیت رسانه ای، محدودیت زمانی، نپرسید؟
ـ چرا، چرا خیلی بوده. اما چون این مصاحبه را مثال زدید، من هم از همین مصاحبه گفتم.
▪ یعنی در این مصاحبه هیچ سوال نپرسیده ای از این دست نبوده دیگر.
ـ در این ... راستش حتما بوده. خیلی هم بوده. ]می خندد[
▪ خب من می پرسم یکی اش چه بوده؟
ـ خب نه. ببینید. خب من چند وقت پیش با چند تا از وزرا مصاحبه داشتم و آنها آمارهایی می دادند که ما نسبت به قبل از انقلاب این قدر امکانات اضافه کرده ایم و رشد داشته ایم که من آنجا گفتم سه دهه زمان کمی نیست و ما بهتر است به جای قیاس با آن زمان خودمان را با دنیا مقایسه کنیم.
▪ از توضیح شما راجع به مصاحبه تان با وزرا ممنونم، اما من از مصاحبه تان با رئیس جمهور می پرسم!
ـ شاید آن سوالی که نپرسیدم، این بود که کشور در بعضی موارد موفقیت هایی در این چند ساله داشته که مربوط به شش هفت سال کار است و الان دارد به عنوان موفقیت این دوره مطرح می شود و اشکالات به مشکلات چند سال گذشته ارجاع داده می شود. بحثی که مطرح نکردم، این بود که خب اگر این ناکامی ها به گذشته مربوط است، این توفیقات هم می تواند به گذشته مرتبط شود.
▪ شما در انتخابات دوره نهم ریاست جمهوری با تمام کاندیداها گفت وگوهای جالبی داشتید. می خواهم «ترین» های آن مصاحبه ها را بپرسم. لذت بخش ترین مصاحبه تان با کدام کاندیدا بود؟
ـ قشنگ ترین مصاحبه ای که انجام شد، دو شب متوالی بود در دور دوم انتخابات با نمایندگان کاندیداها که در یکی آقای مرعشی و کلهر بودند و در یکی هم آقای خوش چهره و نوبخت.
▪ و بدترین؟
ـ یک شب که نماینده سه تا از کاندیداها آمده بودند، خیلی کار یخ و بی مزه ای شد.
▪ سوالی پرسیدید که کسی نتواند جواب بدهد؟ البته خود کاندیداها، لطف کنید از نمایندگانشان نگویید!
ـ خب خیلی ها. سوالی که از تمام کاندیداها کردم و هیچ کدام هیچ پاسخ روشنی نداشتند این بود که با نفت می خواهید چه کار کنید؟ چون نفت مستقیم و غیرمستقیم همه چیز کشور را تحت تاثیر قرار می دهد. و تقریبا از هیچ کدام هیچ پاسخ درخوری دریافت نکردم.
▪ سوالی که جواب کاندیدا بسیار خوب و اقناعی بوده باشد چطور؟ نگویید همه یا هیچ کدام!
ـ من تمام مصاحبه ها و جواب ها را دقیق به خاطر دارم. در حوزه فرهنگ البته...
▪ ببخشید اسم بگویید. ما بالاخره ۸ کاندیدا داشتیم که اینها اسم داشتند دیگر.
ـ موضوع سر این است که من با هر هشت نفر سابقه سلام علیک دارم و ممکن است حرفی بزنم که به قول معروف خود آنها چنین برداشتی از اظهارنظرشان نداشته باشند.
▪ خود مصاحبه کننده هم به عنوان یک انسان حق برداشت دارد. من هم دارم برداشت شما را می پرسم.
بله حق برداشت دارم. اما حالا برداشت شخصی من چندان مهم نیست.
ـ آن خودسانسوری که می گفتید گویا در خودتان هست، کم هم نیست.
▪ خب... بالاخره...
شما چرا مجرد هستید؟! سریع متاهل شوید، چون هیچ مشکلی برایتان پیش نمی آید! خانمتان هر سوالی کند، شما با این پاسخ هایی که می دهید هیچ چیز دستگیرش نمی شود! حالا سوال من را لطف کنید جواب بدهید.
ـ خب جواب های آنها کلی بوده. مثلا یک نظر عمومی داشته اند راجع به مسئله ترافیک و شرایط حاکم بر آن، راهکارهایی ارائه داده اند و ...
▪ شما به عنوان یک شهروند که با ترافیک هم دست به گریبانید، از یکی قانع می شوید، از یکی قانع نمی شوید.
ـ مکث. خب بله اما الان چیزی که واقعا پاسخ سوال شما باشد یادم نمی آید.
▪ اخیرا در تلویزیون برنامه های مصاحبه محور زیاد شده آنها را می بینید؟
ـ خیلی کم می رسم تلویزیون تماشا کنم. گذری بعضی ها را می بینم.
▪ در همین حد که دیده اید چطورند؟
ـ خیلی جالب توجه نبوده. فقط دو سه قسمت از عبور شیشه ای توجه مرا جلب کرد که آن را تا آخر ببینم. بقیه را چندان درست ندیده ام و دنبال نکرده ام.
▪ برنامه کوله پشتی و فوق العاده چطور؟
ـ درست پی گیری نکرده ام. راستش در صنف ما فضا طوری است که احتمال دارد از اظهارنظرها سو» برداشت شود یا به حساب حسودی و ... گذاشته شود که ترجیح می دهم به جای طرح آن در فضای عمومی، آن را در یک جلسه تخصصی طرح کنم.
▪ قطعنامه ۱۷۳۷؟
ـ به هر حال یک حرکتی بوده علیه کشور ما و ما باید سعی کنیم ماجرا را بهتر مدیریت کنیم.
▪ محمود احمدی نژاد؟
ـ رئیس جمهور و شخص شماره دو کشور که همه ما باید سعی کنیم کمکش کنیم تا کارها به خوبی انجام شود.
▪ سید محمد خاتمی؟
ـ من بسیار برای ایشان احترام قائلم. شخصیت بسیار برجسته و به نظر من یک رئیس جمهور موفق. کسی که احترامش همواره برای همه ما واجب است.
نویسنده : علی میرمیرانی
منبع : چلچراغ