پنجشنبه, ۱۳ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 2 May, 2024
مجله ویستا

بینش و پایبندی نه نمایش و لاقیدی


بینش و پایبندی نه نمایش و لاقیدی
« بینش » یکی از نیازهای « حیاتی » است که بدون آن زندگی مفهوم حقیقی خود را نمی یابد و در رفتار و عمل واقعی و راستین به تجلی درنمی آید. زیرا همان گونه که بدون محقق گشتن دیدن ظاهری با چشم سر نمی توان راه و مقصد را یافت و حرکت کرد و رسید بدون محقق گردیدن دیدن باطنی با چشم عقل نمی توان راه حق را شناخت و به حرکت و تلاش پرداخت و به کمال و فلاح نائل آمد.
« چشم سر » که در قسمت پیشین سر و پائین تر از پیشانی خلق و نظم یافته است امور مادی و ملموس و مشهود را می نگرد و وسیله نگریستن و تلاش و فعالیت نمودن برای تامین نیازهای زندگی و بهره وری از نعمت های الوان الهی می باشد و « چشم عقل » درون و باطن اشیا و پدیده های هستی را می کاود و حقایق و واقعیت های ماورای ماده را می بیند و به امور معنوی نظر می گسترد و نعمت های زیبا و پایدار و متجلی در اخلاق و رفتار و پرورنده شخصیت جامع الهی انسان را می نگرد و به بهره وری می رساند.
در نقطه مقابل بینش نابینایی و کوری قرار دارد که دوگونه است : نابینایی و کوری ظاهری و جسمی که با نقص و ضایعه در چشم سر عارض می شود و نابینایی و کوری باطنی و روحی که در اثر تنزل از اعتقادات و باورهای سالم معنوی و گریز از تعالیم و ارزش ها و فضایل بزرگ اخلاقی به وجود می آید.
بینش و بصیرت دارای انواع و ابعادی گوناگون می باشد و از همین روست که وسعت می گیرد و ضرورت وجود و حضور آن در تمام امور مرتبط با « دین » و « دنیا » قطعیت می یابد.
در نگاه کلان و فراگیر به بینش و بصیرت در موضوع دین باوری و دینداری همه جلوه های تعالیم و معارف جامع اسلام در امور اعتقادی عبادی اخلاقی تربیتی اجتماعی اقتصادی سیاسی و حکومتی با ارتباط و امتزاج با بینش و بصیرت به تحقق واقعی و اثربخشی و ثمردهی کامل و راستین درمی آیند و به همین دلیل است که عبادات و طاعات و اعمال فاقد بینش و بصیرت مورد پذیرش قرار نمی گیرند زیرا هر نوع نابینایی و کوری عقل و جان نسبت به فرهنگ و معارف و احکام و قوانین اسلامی موجب دورماندن از آثار ارزشمند آن در همه جلوه های حیات دنیوی و اخروی می گردد و وقتی چنین شد عبادات و اعمال به آن دلیل که سطحی و تهی از بصیرت می باشند و جهت و هدفی را دنبال نمی کنند بی نتیجه و ثمر و ارزش می باشند.
باید به این نکته مهم و عمیق توجه کافی مبذول داریم که هر انسان مسلمانی که به بینش و بصیرت در احکام و ارزش ها و هنجارهای اسلامی نائل آید به « پایبندی » نسبت به آن ها می رسد و با میل و اشتیاق تمام رفتار و سلوک و عملکردهای خود را بر محور معارف و تعالیم و ارزش های اسلامی تنظیم می کند و شخصیتی سالم و پاک و وارسته می یابد و برای جامعه سازنده و ثمردهنده می شود همچنان که فقدان بینش و بصیرت در برابر تعالیم جامع اسلام به « لاقیدی » منتهی می گردد و اگر هم طاعت و عبادت و عملکردی از جانب فاقدان بینش و بصیرت ـ یعنی جاهلان و جمودگرایان ـ انجام پذیرد خالص و راستین نیست و ظاهری و سطحی می باشد و واقعیتی جز « نمایش » ندارد!
علت اصلی اصرار مکرر فرهنگ و معارف اسلامی به کسب بینش و بصیرت و نمایاندن آثار و پی آمدهای آن و در نقطه مقابل مخالفت با کوری و نابینایی عقل و جان جز این نیست که مسلمان فاقد بینش و بصیرت نه درک و فهم صحیحی از اسلام دارد و نه در برابر احکام عملی آن به پایبندی واقعی می رسد.
قرآن کریم با صراحت تمام « هدایت » را « بصیرت و بینایی » نام می نهد(۱ ) و در نقطه مقابل « ضلالت » را « کوری و نابینایی » می نامد(۲ )
پیامبر اکرم (ص ) در معرفی کوری و نابینایی عقل و جان و خطر آن در مقایسه با کوری و نابینایی جسمی و عضوی چنین می فرماید :
« نابینای واقعی آن نیست که چشم ظاهری اش را از دست داده است بلکه نابینای واقعی کسی است که چشم باطن و بصیرت او کور گشته و حقایق را نمی بیند . » (۳ )
در رهنمودهای حضرت علی (ع ) ارزش و اهمیت بینش و بصیرت و نیز خطر کوری و نابینایی عقل و جان نماینده شده است . چنان که امام (ع ) می فرماید : « کسی که بصیرت و بینش ندارد فاقد علم و آگاهی می باشد . » (۴ ) و اعلام می نماید : « نگاه دیده سود ندهد آنجا که چشم دل و بصیرت کور باشد . » (۵ ) و در مقایسه کوری ظاهری و جسمی با کوری باطنی و روحی می فرماید : « کوری دیده بهتر است از کوری بصیرت » (۶ ) و « از دست دادن چشم بهتر از فقدان بینش و بصیرت می باشد . » (۷ )
تعالیم و ارزش های نهفته در نهضت مقدس حضرت امام حسین (ع ) بخش مهم و قابل توجهی از فرهنگ و معارف اسلامی را تشکیل می دهد. این تعالیم به صورت اهداف و مقاصد آرمان های والا فضایل و ارزش های بزرگ در جنبه ها و جلوه های مختلف درس ها و عبرت ها پیام ها و راهگشایی ها در همه اعصار و زمان ها جوامع اسلامی را به بلندای قله های اقتدار و اتحاد وحدت و صلابت عزت و شرف استقلال و آزادی و رشد و پویایی می رساند و امتی بزرگ و سترگ بنیان می نهد.
شرط اصلی بهره گیری جامع از فضایل و درس ها و پیام های نهفته در قیام و حرکت تاریخی امام حسین (ع ) این است که نسبت به این تعالیم و ارزش ها به « بینش » برسیم و حقایق را آنگونه که « هست » بیابیم که در این صورت به « پایبندی » در برابر همه یافته های مقدس این نهضت پرشور نائل می آئیم و از سطحی نگری و جهل و جمودگرایی نسبت به فضایل و ارزش های نهفته در این انقلاب تاریخساز پرهیز نمائیم که در این صورت هر عملی که به عنوان مراثی و مدایح و عزاداری برای بزرگداشت حماسه حسینی انجام دهیم « نمایش » خواهد بود و به « لاقیدی » در برابر تعالیم مقدس آن منتهی خواهد گردید.
یکی از تهدیدها و خطرات بزرگ که همواره مراثی و مدایح و عزاداری های حسینی را از درون می پوساند و به بیراهه سوق می دهد فقدان بینش و پایبندی واقعی و ابتلا به نمایش و لاقیدی می باشد.
واقعیت تلخ و اسف انگیز این است که برخی از این عزاداری ها به مراسمی تبدیل می شود که با ماهیت و حقیقت و اهداف والای این نهضت و مقاصدی که از مراثی و سوگواری برای امام حسین (ع ) مورد نظر می باشد به شدت فاصله می گیرد و به مقابله آشکار با آنها درمی آید. این مشکل بزرگ از نفسانیت ها و هواپرستی های افراد و گروه هایی برمی خیزد که تابع هیچ اصل و قانونی از دین مبین حق نمی باشند و هرچه می خواهند به نام مراثی و عزاداری انجام می دهند و زیر بار هیچ حقیقت و موعظه و توصیه ای نیز نمی روند!
یکی از انواع این نفسانیت ها و خودخواهی و حقیقت گریزی ها در برخی از « شبیه خوانی » ها متجلی می شود و عامل اصلی بروز این مشکل نیز کسانی هستند که شبیه خوانی ها و تعزیه ها را با افکار سطحی و قشری و خرافه و موهوم می آمیزند و از هدف اصلی دور می دارند.
یکی از رنج های اندیشمند بزرگی همچون آیت الله مطهری که همواره آسیب شناسی مدایح و مراثی و شبیه خوانی ها را یکی از اهداف و برنامه ها و مسئولیت های مهم خویش می دانست و در این مسیر مجاهده ای وافر و دقیق داشت حرکات خودخواهانه و آلوده به جهل و خرافه برخی از شبیه خوانان بود که در پی آن انحراف هایی در جامعه به وجود آورده و نهضت عاشورا و اهداف امام حسین (ع ) را به شدت تهدید می کرد.
در نگاه استاد مطهری این نوع شبیه خوانی های ناصحیح و آمیخته با جهل و هوای نفس به آن دلیل که از « بینش » برخوردار نیست و به طور طبیعی به « پایبندی » در برابر تعالیم و ارزش های نهضت حسینی منتهی نمی گردد به « نمایش » آلوده می شود و حاصل و ثمره اش « لاقیدی » و ارتکاب معاصی و گناهان خواهد بود.
متفکر شهید استاد مطهری در این باره چنین توضیح می دهد :
« در قدیم موضوعی بود به نام شبیه خوانی (در تهران هم خیلی زیاد بوده است ) که در واقع نوعی نمایش از حادثه کربلا بود. نمایش قضیه کربلا فی حد ذاته بدون شک اشکال ندارد. یعنی نمایش از آن جهت که نمایش است اشکال ندارد. ولی ما می دیدیم و همه اطلاع دارند که خود مسئله شبیه خوانی برای مردم هدف شده بود دیگر هدف امام حسین و ارائه داستان کربلا و مجسم کردن آن حادثه مطرح نبود! هزاران چیز در شبیه خوانی داخل شده بود که آن را به هرچیزی شبیه می کرد غیر از حادثه کربلا و قضیه امام حسین و چه خیانت ها و شهوت رانی ها و اکاذیب و حقه بازی ها در همین شبیه خوانی ها می شد که گاهی به طور قطع مرتکب امر حرام می شدند. به هیچ چیز پایبند نبودند! » (۸ )
استاد مطهری سپس از پدر خویش که عالمی متقی و متعهد بود یاد می کند و به تلاش او در مقابله با شبیه خوانی های آلوده این گونه اشاره می نماید :
« همیشه مسئله شبیه خوانی مورد نزاع مرحوم ابوی ما رضوان الله علیه و مردم بود گو این که ایشان در اثر نفوذی که داشتند تا حد زیادی در آن منطقه (فریمان ) جلوی این مسئله را گرفته بودند ولی همیشه یک کشمکش در این مورد وجود داشت . ایشان می گفتند که شما کارهای مسلم الحرامی را به نام امام حسین (ع ) مرتکب می شوید و این کار درستی نیست » (۹ )
استاد مطهری سپس به واقعه ای بسیار تامل برانگیز و شگفتی زا اشاره می نماید که در دوران تحلیل ایشان در قم اتفاق می افتد. این واقعه مربوط می شود به دعوت مرجع بزرگ تقلید آیت الله العظمی بروجردی از روسای برخی از هیئت های عزاداری و درخواست از آنان برای پرهیز از شبیه خوانی های آلوده به گناه . استاد مطهری در این باره چنین نقل می کند :
« در سال هایی که در قم بودیم یادم هست که در آن جا هم یک نمایش ها و شبیه های خیلی مزخرفی در میان مردم بود. سال های اول مرجعیت مرحوم آیت الله بروجردی رضوان الله علیه بود که قدرت فوق العاده داشتند. قبل از محرم بود. به ایشان گفتند که وضع شبیه خوانی ما این جور است . دعوت کردند تمام روسای هیئت ها به منزل ایشان آمدند از آنها پرسیدند : شما مقلد کی هستید
همه گفتند : ما مقلد شما هستیم .
فرمودند : اگر مقلد من هستید فتوای من این است که این شبیه هایی که شما به این شکل درمی آورید حرام است .
با کمال صراحت به آقا عرض کردند : آقا ما در تمام سال مقلد شما هستیم الا این سه چهار روز که ابدا از شما تقلید نمی کنیم !
گفتند و رفتند و به حرف مرجع تقلیدشان اعتنا نکردند. خوب این نشان می دهد که هدف امام حسین نیست هدف اسلام نیست نمایشی است که از آن استفاده های دیگری و لااقل لذتی می برند! » (۱۰ )
همان طور که استاد مطهری تصریح می نماید « شبیه خوانی » یا « تعزیه » از منع و اشکال شرعی به دور می باشد و براساس ضوابط فقهی در صورتی که عمل حرام و گناهی بر آن مترتب نگردد و خرافه و موهومی در آن نفوذ نکند و درس و پیام صحیحی را از نهضت حضرت امام حسین (ع ) به جامعه منتقل نماید مانع شرعی برای انجام آن وجود ندارد. لکن اگر این عمل با حقایق و واقعیت های قیام عاشورا انطباق نداشت و با ارزش های بزرگ نهفته در این حرکت مقدس در تضاد و تعارض بود و به واژگونه سازی ماهیت و اهداف آن پرداخت به طور قطع حرام می باشد.
متاسفانه چه در گذشته و چه حال شاهد خروج برخی از شبیه خوانی ها از مسیر صحیح و به بیراهه های جهل و خرافه افتادن آنها بوده ایم و به وضوح مشاهده کرده ایم که این مراسم از « بینش و پایبندی » که دو عنصر اساسی در مراثی و مراسم مختص به امام حسین (ع ) می باشد و سطح آگاهی ها را از این نهضت و اهداف و آرمان های آن بالا می برد و به میزان تقید و تعهد عملی به تعالیم و ارزش های والای آن می افزاید تهی گشته است و به این ترتیب بهره برداری های صحیح و همه جانبه فکری و عملی از این حرکت الهی و تاریخساز به عمل نیامده است . در نقطه مقابل شاهد بوده و هستیم که بسیاری از این شبیه خوانی ها به « نمایش » های مبتنی بر عقاید و افکاری که خاستگاهی جز جهل و جمود و خرافه ندارند تبدیل شده اند و به طور طبیعی آثار تلخی چون « لاقیدی » در افراد بوجود آورده اند!
این وضعیت ناگوار در حالی چهر می نماید و رنج و مرارت می آفریند که علاوه بر نفوذ جهل و جمود در برخی شبیه خوانی ها افرادی که به صورت هیئت های عزاداری و متولیان اصلی به انجام این امور اشتغال دارند به هیچ اصل و قانونی اهمیت نمی دهند و هیچ موعظه و ارشاد و نفی و منعی را نمی پذیرند! وجود این مشکل به این شکل نشان می دهد که علاوه بر تلاش و فعالیت به صورت نصیحت و اندرز وجود یک سیستم قوی نظارتی و یک بازوی اجرایی قوی برای ارسال بازرسان و تهیه گزارش های دقیق و رسیدگی سریع به این نوع مشکلات و انحرافات بسیار ضروری می باشد.
آیا در این زمینه چاره ای اندیشیده شده و مدیریت کارآمد و موثر و دقیقی به این عرصه و میدان مهم و سخت و نه سهل و ساده وارد شده است
واقعیت های موجود نشان می دهند که چنین تدبیر و مدیریتی وجود ندارد و چاره ای اساسی برای مقابله با این مشکل اندیشیده نشده است و اگرچه شبیه خوانی ها از انحرافات بزرگ و خطرناک و فساد و تباهی های گذشته رها گردیده است لکن به پیراستگی کامل از تحریف و خرافه و امور خلاف واقع نرسیده است و وجود تدابیر و اهرم های نظارتی برای سامان دهی و کنترل آنها ضرورتی اجتناب ناپذیر می باشد.
در نگاه کلان و فراگیر به « بینش و بصیرت » در موضوع دین باوری و دینداری همه جلوه های تعالیم و معارف جامع اسلام در امور اعتقادی عبادی اخلاقی . تربیتی اجتماعی اقتصادی و سیاسی و حکومتی با ارتباط و امتزاج با بینش و بصیرت به تحقق واقعی و اثر بخشی و ثمردهی کامل و راستین در می آیند و به همین دلیل است که عبادات و طاعات و اعمال فاقد بینش مورد پذیرش قرار نمی گیرند زیرا هر نوع کوری عقل و جان نسبت به فرهنگ و معارف و قوانین اسلامی موجب دور ماندن از آثار ارزشمند آن می گردد
فقدان شناخت و بینش در برابر تعالیم جامع اسلام به « لاقیدی » منتهی می گردد و اگر هم طاعت و عبادت و عملکردی از جانب فاقدان بصیرت ـ یعنی جاهلان و جمودگرایان انجام پذیرد خالص و عمیق نیست و ظاهری و سطحی می باشد و واقعیتی جز « نمایش » ندارد! همین واقعیت تلخ درباره مراثی و عزاداری ها از جانب اهل جهل و خرافه وجود دارد و آنها به آن دلیل که در برابر تعالیم و ارزش های نهضت حسینی به « بینش و پایبندی » نمی رسند و حقایق را آنگونه که « هست » نمی یابند به « نمایش و لاقیدی » فرو می افتند و هر کاری که خودشان بخواهند به نام عزاداری و شبیه خوانی انجام می دهند و زیر بار هیچ موعظه و توصیه از جانب هیچ کس حتی مراجع تقلید نمی روند!
واقعیت های تلخ موجود درباره برخی شبیه خوانی ها نشان می دهد که در این زمینه تدبیر و مدیریتی وجود ندارد و چاره ای اساسی برای مقابله با این مشکل اندیشیده نشده است و اگر چه شبیه خوانی ها و تعزیه ها از انحرافات بزرگ و خطرناک و فساد و تباهی های گذشته رها گردیده است لکن به پیراستگی کامل از تحریف و امور خلاف واقع نرسیده است و وجود تدابیر و اهرم های نظارتی برای سامان دهی و کنترل آنها ضرورتی اجتناب ناپذیر می باشد
پاورقی :
۱ ـ سوره عنکبوت (۲۹ ) آیه ۳۸
۲ ـ سوره فصلت (۴۱ ) آیه ۱۷
۳ ـ نهج الفصاحه ترجمه ابوالقاسم پاینده انتشارات جاویدان . ص ۵۰۲ روایت ۲۳۷۳
۴ ـ غررالحکم تنظیم موضوعی به کوشش سیدهاشم رسولی محلاتی دفتر نشر فرهنگ اسلامی ج ۱ ص ۱۰۶ روایت ۹۳۹
۵ ـ همان منبع روایت ۹۳۸
۶ ـ همان منبع روایت ۹۳۴
۷ ـ همان منبع روایت ۹۳۵
۸ ـ حماسه حسینی متفکر شهید استاد مرتضی مطهری انتشارات صدرا ج ۱ ص ۲۱۲ و ۲۱۳
۹ ـ همان منبع ص ۲۱۳
۱۰ ـ همان منبع ص ۲۱۳ و ۲۱۴
منبع : روزنامه جمهوری اسلامی