پنجشنبه, ۱۳ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 2 May, 2024
مجله ویستا

سلامتی با بخشش و صدقه


سلامتی با بخشش و صدقه
همه ­ادیان جهان، بر صدقه و بخشش تأکید فراوان دارند. اما به نظر نمی رسد دلیل اصلی بسیاری از بخشش­ها و صدقاتی که اهدا می کنیم این توصیه باشد. شاید علت آن است که انسان همیشه نسبت به پول نوعی احساس گناه دارد و تمایل بر دادن صدقات نیز به خاطر آن است که این احساس، تخفیف پیدا کند.
اصل تعلیمی که در ادیان بر آن تاکید می شود به مفهوم بزرگی اشاره دارد .شاید ادیان از شریک شدن و قسمت کردن می‏گویند و این کلمه ویژگی کاملاً متفاوتی دارد. سهیم شدن... اگر چیزی داری آن را قسمت کن. نه به آن خاطر که با این کار به دیگران کمک کنی، نه. با قسمت کردن و سهیم شدن، انسان رشد می‏کند. هر چه بیشتر سهیم شویم، بیشتر رشد می‏کنیم. هر چه بیشتر شریک شویم، بیشتر به دست می‏آوریم.
هدف، تنها پول نیست، بلکه هر چه که باشد است. اگر دانش و معلومات است، آن را پخش کنیم. اگر آگاهی است، آن را قسمت کنیم. اگر عشق است، از آن ببخشیم. هر آنچه داریم را قسمت کنیم. آن را در همه جا پراکنده کنیم. بگذاریم مانند عطر گلی که همراه باد می‏رود، در همه جا گسترده شود. اینجا صحبت از فقر مادی نیست. هر آنچه را که داریم با هر کسی که ممکن است تقسیم کنیم... زیرا کلمه فقیر تنها به کسی که بی‏پول است اطلاق نمی‏شود.
ممکن است مرد ثروتمندی، بیچاره باشد. شاید او هرگز عشق را نشناخته باشد، پس عشق را با او قسمت کنیم. ممکن است مرد فقیری عشق را بشناسد، اما هرگز در عمرش غذای خوبی نخورده باشد، غذای لذیذمان را با او قسمت کنیم. ممکن است انسان ثروتمندی، صاحب همه چیز باشد، اما از شعور و درک بی‏بهره باشد، درک و آگاهی‏امان را با او سهیم شویم. او هم فقیر است. فقر، هزار و یک شکل دارد. هر چه را که داریم قسمت کنیم.
اما به یاد داشته باشیم: هدف از این حرف‏ها این نیست که بگوییم این سهیم شدن با دیگران، ازما انسان باتقوایی می‏سازد و یا در بهشت جای خواهیم داشت و در آنجا با ما به نوعی دیگر رفتار خواهد شد. چرا که اولاً تجربه­ی بهشت را میتوان از همین حالا آغاز کرد و منتظر آن نماند و ثانیاً بهتر است گاهی روی برخی مفاهیم بیشتر فکر کنیم مگر تصویر هریک از ما از بهشت چیست؟ آیا چیزی جز آرامش وشادی و لذت پایدار است؟
وقتی آنچه را که در اختیار داریم، همین حالا و همین جا با دیگران قسمت می‏کنیم، احساس شادی خواهیم کرد. لذتی که وصف آن در کلمات نمی گنجد نه به واسطه­ی آنکه این یک حرکت اخلاقی است بلکه چون آفرینش انسان و لازمه­ی وجودی او سهیم شدن است هرچند از آن فاصله­ی بسیاری گرفته تا آنجا که حتی گاهی خود را از سهیم شدن در خطر می بیند. کسی که فقط پول روی پول می‏گذارد، آدم خوشحالی نیست. او همیشه عبوس است.
مدام پول جمع می‏کند و آرامشی ندارد. نمی‏تواند به دیگران چیزی ببخشد. به جمع کردن ادامه می‏دهد و هرچه را که بتواند جمع می‏کند. هرگز از داشتن چیزی لذت نمی‏برد، چرا که برای لذت بردن، انسان باید با دیگران شریک شود. زیرا همه لذات و شادی‏ها نوعی شراکت و سهیم شدن است. شاید دلیل آنکه ارواح بزرگ و مقدس هم با همه­ی بزرگی و عظمت خود به زمین می آیند و تمام رنج و محدودیت زمین را برخود می خرند، به نوعی بیانگر همین تعلیم باشد: سهیم شدن در هدایت. آنها می آیند در هدایت یافتگی خود با سایرین شریک شوند چرا که حتی بهشت رفتن نیز به تنهایی لذت بخش نیست.
اگر بخواهیم شادی کنیم، در تنهایی شادی وجود ندارد. باید دوستانی در این شادی با ما همراهی کنند. وقتی که با دیگران هستیم شادی را تجربه می‏کنیم. در انزوا شادی و لذتی وجود ندارد. چطور می‏توانیم در تنهایی شاد باشیم؟ وقتی که کاملاً تنهاییم. خوب فکر کنید، چطور می‏شود در تنهایی کامل شاد بود؟ نه! شادی، شراکت است. شادی، در کنار هم بودن است.
صدقه و احسان، کلماتی سنگین‏اند. ابتدا از شریک و سهیم شدن ‏بگوییم. سهیم شوید. در کلمات صدقه و احسان چیزی وجود دارد. به نظر می‏آید که ما صاحب قدرتیم و نفر مقابل از ما پست‏تر است؛ یک گداست. به نظر می‏رسد که ما دیگری را کمک می‏کنیم و او به کمک ما نیاز دارد.. اینکه دیگری را پایین‏تر و پست‏تر از خود ببینیم. اینکه احساس کنیم توانگریم و او نیازمند، این احساس نمی تواند انسان را بزرگ کند مگر نفس او را.
قسمت کردن، دیدگاهی کاملاً متفاوت دارد. اینجا صحبت از داشتن یا نداشتن طرف مقابل نیست، بلکه مسئله آن است که ما از چیزی بهره فراوان داریم و باید آن را قسمت کنیم. و­قتی صدقه می‏دهیم، انتظار تشکر داریم، اما وقتی با کسی شریک می‏شویم، این ما هستیم که از او به خاطر آنکه به ما اجازه داده است تا انرژی اضافی خودمان را به او منتقل کنیم، تشکر می‏کنیم. این انرژی، ما را سنگین می‏کند و ما با تقسیم آن، احساس سپاس می‏کنیم به علاوه آنکه فرصتی می یابیم تا از آن کسی که این توانگری را به ما ارزانی داشته سپاسگزاری کنیم چون او میتواند به طرفه العینی آنرا از ما بگیرد و به دیگری ارزانی کند.
شریک شدن بر اثر فراوانی و وفور است، اما صدقه دادن به خاطر نیاز و فقر دیگری است. سهیم شدن از توانگری بهره می‏گیرد. این دو تفاوتی کیفی دارند. شریک شویم! در هر چه داریم شریک شویم. که رشد خواهد کرد و افزون خواهد شد. این یک قانون اساسی است: هر چه بیشتر بدهید، بیشتر به دست می‏آورید. در بخشش، هرگز خسیس نباشیم.
از آنجاکه نیت اعمال ،نتیجه­ی عمل را تعیین می‌کنند، حیرت نکنیم که گاه صدقه دادن ­هایمان رفع بلا نمی‌کند چرا که اصل نیت را برآورده نساخته­ایم .ما در بخشیدن منتی بر سر خداوند و بندگانش نداریم بلکه خدواند منتی بر ما نهاده که ازطریق ما نعمتی را به دیگری بخشیده. باورکنید اگر به تمام داشته ها ودارایی هایمان اینگونه بنگریم این اندیشه خود درمان بسیاری ازبیماریها و رفع بلایای بسیار است.
تالیف : نورا
منبع : پایگاه اطلاع رسانی پزشکی شفا