پنجشنبه, ۱۳ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 2 May, 2024
مجله ویستا


ما و ترافیک


ما و ترافیک
برای ما جماعت پایتخت نشین، ترافیک کهنه حکایتی است که پیش از تولد بسیاری از ما آغاز شده و بسیاری در آرزوی دیدن پایان آن، عمر به پایان رسانده اند. با این همه گهگاه روایت های تازه ای از این حکایت مکرر شنیده می شود که واقعا شنیدنی است. دوستی تعریف می کرد که چند هفته قبل در مجلس عروسی دعوت داشته و تا آخرین دقایق که میهمانان شام خوردند و زمان خداحافظی رسید و به قول شاعر«تالا ر آشوب تهی ماند با سفره چیل و کرسی باژگون و سکوب خاموش نوازندگان» داماد و عروس در ترافیک مانده بودند و هنوز به تالا ر نرسیده بودند!
شاید در ابتدا این تصور پیش آید که این داستان کمی ساختگی به نظر می رسد و اغراقی در آن است که باورش را سخت می کند اما کمی که تامل کنید با من هم داستان می شوید که چندان هم بعید نیست. همه ما دیده ایم که چطور با حادثه ساده ای مثل تصادف یا قطع برق چراغ راهنمایی چه ترافیک عجیب و غریب و بدون راه گریزی شکل می گیرد که دست کم سه- چهار ساعتی به رانندگان و مسافران زحمت می دهد و البته اگر مردم عادی که کار مهمی دارند، می توانند در چنین وضعی، پیاده شوند و پیاده بروند یا موتور سیکلتی سوار شوند و با کمی شل کردن کیسه جیب از شر ترافیک نابه هنگام نجات یابند، عروس و داماد محترم در شب عروسی محکوم به نشستن درخودرو و تحمل هستند، حتی اگر به مجلس عروسی خودشان نرسند.
البته و صد البته باید خوشحال باشیم که فعلا چنین اتفاقهایی کمتر پیش می آید ولی اگر کمی اهل تامل باشیم، قبول می کنیم که وضعیت به گونه ای پیش می رود که این گونه اتفاقات عادی می شود و روزگاری می رسد که اگر داماد و عروس سر وقت در مجلس باشند همه تعجب می کنند و می پرسند که مگر عروس خانم به آرایشگاه نرفته بود؟!
ترافیک همان گونه که برای زوج بدشانس فوق الذکر مهمترین حادثه زندگی مشترک شده و هرگز از یادشان نخواهد رفت، سال هاست که حادثه اصلی زندگی همه ماهم شده و بهترین و ارزشمند ترین ساعات تکرار ناشدنی عمر ما را نیز می گیرد و برای همین دریغ و افسوس ما نباید کمتر از آن داماد و عروس باشد.
با این مقدمه، زمان پرسیدن این سوال است که هر کدام از ما برای رهایی از این معضل فرصت سوز و تاسفآور چه می توانیم بکنیم و چگونه باید خویش را نجات دهیم؟
۱) قبلا اشاره کردم که بعضی ها - که عجله دارند- در ترافیک نابهنگام که گرفتار می شوند، از خودرو پیاده می شوند و پیاده روی را به نشستن در خودرو ترجیح می دهند که راه نجات در این است.
خیابان ها و اتوبان های تهران در حال قفل شدن است و بدون شک حال زمانی است که آنهایی که می توانند باید خودرو را ترک کنند و پیاده بروند! این سخن به معنای آن است که همه خودرو سواران نباید راننده باشند یا به عبارت ساده تر باید حتی الامکان تردد با خودروهای تک سرنشین را فراموش کنیم. اگر این فرهنگ مورد قبول عامه شهروندان قرار گیرد که جز در موارد و مواقع ضروری از وسایل نقلیه عمومی استفاده شود، حجم ترافیک به طور محسوسی کاهش خواهد یافت و بسیاری از مشکلات حل می شود.
۲) بسیاری از ما، روزهایی را که بدون سفر شهری و وقت تلف کردن در خیابان ها می گذرد دوست داریم اما کمتر به این موضوع فکر کرده ایم که می توان بسیاری از سفرهای غیر ضروری درون شهری را از زندگی خویش حذف کنیم.
امروزه با گسترش تکنولوژی به ویژه اینترنت، می توان بسیاری از امور اداری، مالی و بانکی و حتی خرید مایحتاج زندگی را بدون مراجعه حضوری و از طریق ارتباط رایانه ای انجام داد. اگر چه کشور ما در این زمینه عقب تر از کشورهای پیشرفته و صنعتی دنیا است اما واقعیت این است که اکثریت مردم از همین امکانات موجود هم استفاده نمی کنند و هنوز ترجیح می دهند برای کوچکترین کارهای اداری یا مالی، مراجعه حضوری به ادارات، بانک ها و موسسات داشته باشند تا جایی که هنوز که هنوز است بیشتر فیش های آب، برق، تلفن و ... با حضور فیزیکی و پرداخت نقدی در بانک ها پرداخت می شود!
آیا واقعا در این زمینه هم دولت باید مردم را هل بدهد و مجبور به انتخاب روش آسان تر کند یا اینکه مردم باید با استقبال از امکانات تازه، در وقت و انرژی خود صرفه جویی کنند که یکی از برکات آن، کاسته شدن از سفرهای غیرضروری درون شهری و در نتیجه ترافیک است.
۳) میزان توجه افکار عمومی به اقدامات انجام شده - و همین طور اقدامات انجام نشده! - در زمینه رفع معضل ترافیک چه اندازه است؟ به عبارت دیگر، مردم تا چه اندازه توجه می کنند که نهادها و مسوولان ذی ربط در این زمینه چقدر به وظایف خود عمل می کنند؟
بدون شک اگر مردم در این زمینه حساسیت لازم را داشته باشند به گونه ای که از آنهایی که به وظیفه خود در این زمینه عمل نمی کنند یا خدای ناکرده در این زمینه مانع تراشی یا سیاسی کاری می کنند، بازخواست کنند و ارزش کار دیگرانی که در این زمینه فعالیت موثر و بدون چشمداشت دارند، بدانند، دسته اول از بسیاری از اقدامات خویش دست می کشند و دسته دوم با دلگرمی و پشتوانه حضور بیشتری به فعالیت می پردازند و این به معنی بهبود تدریجی وضعیت حاد ترافیک است.
نویسنده : محمد حسین روانبخش
منبع : روزنامه مردم سالاری