چهارشنبه, ۱۲ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 1 May, 2024
مجله ویستا

هلاک شده - BLOWN AWAY


هلاک شده - BLOWN AWAY
سال تولید : ۱۹۹۴
کشور تولیدکننده : امریکا
محصول : جان واتسن، ریچارد ب. لوئیس و پن دنشام
کارگردان : استیون هاپکینز
فیلمنامه‌نویس : جو باتیر و جان رایس، بر مبنای داستانی نوشتهٔ م.جی روچ، رایس و باتیر
فیلمبردار : پیتر لوی
آهنگساز(موسیقی متن) : آلن سیلوستری
هنرپیشگان : جف بریجز، تامی لی جونز، سوزی ایمیس، لوید بریجز، فارست ویتاکر، استفی لاین برگ و جان فین
نوع فیلم : رنگی، ۱۲۱ دقیقه


ـ ̎رایان گیریتی̎ (جونز) از اعضاء شاخه نظامی جمهوری ایرلند از زندانی در شمال ایرلند می‌گریزد و به بوستن می‌رود. آنجا در کافه‌ای از تلویزیون عملیات قهرمانانهٔ خنثی‌سازی بمب توسط افسر پلیس، ̎جیمی داو̎ (بریجز) را می‌بیند و او را باز می‌شناسد که بیست سال قبل جزو گروه بمب‌گذاری در ارتش جمهوری‌خواه ایرلند بوده و در اثر عذاب وجدان مرگ‌های ناشی از بمب‌گذاری، آخرین مأموریتش را ناتمام می‌گذارد و باعث مرگ نامزدش ـ که خواهر ̎رایان̎ بود ـ می‌شود. ̎گیریتی̎ تصمیم به انتقام می‌گیرد. در حالیکه ̎داو̎ که از این شغل ناراحت است، تصمیم به ازدواج با نامزدش، ̎کیت̎ (ایمیس) می‌گیرد که در ارکستر بوستن ویولونیست است و از ازدواج قبلی خود دختری به نام ̎لیزی̎ (لاین‌برگ) دارد. ̎داو̎ حالا به شغل مربیگری مشغول است. میانهٔ جشن عروسی، خبر می‌رسد که بمبی کار گذاشته‌اند و همکاران ̎داو̎ برای خنثی‌سازی می‌روند که یکی از آنان کشته می‌شود. در بمب‌گذاری بعدی دو نفر کشته می‌شوند و ̎داو̎ کم‌کم پی می‌برد که هدف خود او است اما هویت و علت شناختن بمب‌گذار را برای همکاران بر ملا نمی‌کند. روزی ̎گیریتی̎ از منزل ̎کیت̎ به او تلفن می‌کند. او وقتی به منزل می‌رسد سگش را مرده می‌یابد اما ̎کیت̎ و ̎لیزی̎ را به خانهٔ ساحلی‌شان می‌فرستد. از سوی دیگر یکی از شاگردان ̎داو̎ به نام ̎ آنتونی فرانکلین̎ (ویتاکر) هم که به ماجراها مظنون شده، مورد سوء قصد قرار می‌گیرد و بمبی در گوشی دستگاه صوتی‌اش کار گذاشته می‌شود که البته خنثی می‌شود. ̎گیریتی̎ نامه‌ای برای گروه می‌فرستد و گذشتهٔ ̎داو̎ را برملا می‌کند، اما نامه به دست ̎فرانکلین̎ می‌رسد. ̎گیربتی̎ بمبی کنترل از راه دور را در اتوموبیل ̎کیت̎ کار می‌گذارد. ̎جیمی̎ مخفیگاه ̎گبریتی̎ را کشف می‌کند. در مبارزه‌ای که در می‌گیرد ̎فرانکلین̎ به کمک او می‌آید و ̎گیریتی̎ کشته می‌شود. بمب داخل اتوموبیل خنثی می‌شود. ̎فرانکلین̎ قول می‌دهد که اگر افتخار کشتن ̎گیریتی̎ سهم او شود، گذشتهٔ ̎داو̎ را بر ملا نمی‌کند.
ـ انفجار و آتش ـ گه‌گاهی در حرکت آهسته ـ همان ̎ آدم خوبه̎ (بریجز، مثل همیشه در نقش آشنایش ـ مردی درون‌گرا و حساس و مغموم با گذشته‌ای پر دغدغه) و ̎ آدم بده̎ (جونز، مثل همیشه خوب و ظریف و مینیاتوری و گذشته‌ای پر دغدغه و آزاردهنده)، در یک ̎هیجانی̎ معمولی و استاندارد با شروع و پایان استاندارد و کلیشه‌های همیشگی، بی‌اندکی ذوق و فکر تازه. باقی می‌ماند کارکرد خشونت و تأثیرات ویژه (انفجارها) و استفاده‌ای که کارگردان در شخصیت‌پردازی آدم بدش از آن می‌کند ... مردی که ساعت‌ها وقت تلف می‌کند تا عجیب‌ترین بمب دستی را بسازد ... یعنی بیمار روانی در نقش هنرمندی که بمب خلق می‌کند.