دوشنبه, ۱۰ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 29 April, 2024
مجله ویستا


عشق سال‌های رفته


عشق سال‌های رفته
«بیداری» در فضای خالی از تنوع و خلاقیت تلویزیون، مجموعه‌ای قابل توجه است. بهرام عظیم‌پور در روایت و کارگردانی از کلیشه‌های مجموعه‌سازی فاصله گرفته و سعی کرده عرصه‌های تازه‌ای را تجربه کند. «بیداری» به واسطه لحن و ساختار متفاوتش مورد توجه قرار گرفت هر چند گروهی با آن ارتباط برقرار نکردند. اما چنین مجموعه‌ای در فضایی که اکثر محصولات گروه فیلم و سریال درگیر شتاب‌زدگی و خطاهای فاحش روایت و کارگردانی هستند یک اتفاق به حساب می‌آید.
«بیداری» را می‌توان دوست نداشت اما نمی‌توان از امتیازهایش به سادگی چشم پوشید و البته آنهایی که این مجموعه را دوست ندارند نمی‌توانند این امتیازها را نادیده بگیرند. فرم در «بیداری» اهمیت زیادی دارد و فرم روایت قصه و اجرای آن کاملا سلیقه خاص کارگردانش را نشان می‌دهد. کارگردانی که در اولین تجربه‌اش برای هر پلان فکر و ایده‌ای داشته و سعی کرده از فضای تکراری سریال‌های تلویزیونی فاصله بگیرد.
● یک آغاز غافلگیرکننده
مجموعه با یک غافلگیری شروع می‌شود. سینا در تاریکی شب مقابل در منزل تورنگ از او خواستگاری می‌کند. این خواستگاری غیرمتعارف، مقدمه‌ای بر اتفاق‌هایی است که برای تورنگ می‌افتد.
ازدواج تورنگ و سینا سرآغاز اتفاق‌هایی است که برای این دختر جوان می‌افتد و زندگی او را تغییر می‌دهد.
در بخش‌های اول این مجموعه تلویزیونی که در مناطق شمالی کشور تصویربرداری شده است کارگردان با انتخاب قاب‌هایی زیبا از طبیعت زیبای این منطقه،‌جلوه بصری خاصی به مجموعه داده. تقابل آرامش و سکونی که در این محیط جریان دارد شلوغی و سردی فضای شهری که تورنگ در آن قرار می‌گیرد از طریق همین تصاویر نشان داده می‌شود. زمانی که پس از مرگ سینا، تورنگ به روستا باز می‌گردد این آرامش و سکون کمی غیرعادی به نظر می‌رسد و باردار شدن تورنگ اتفاقی است که او را از بهشتی که در آن قرار دارد روانه شهر می‌کند.
سکانسی که تورنگ به درمانگاه رفته و با وضعیت جدیدش روبه‌رو می‌شود، طوری طراحی شده بود که این ماجرا سینمایی‌تر دیده شود. تورنگ پشت پرده است و زنانی میانسال در لباس‌هایی تیره در سالن، انتظار می‌کشند.
صدای دکتر را می‌شنویم که خبر را به تورنگ می‌دهد و تصویری از زنان میانسال را می‌بینیم که در سکوت، آنچه ما شنیده‌ایم شنیده‌اند و بعد تورنگ از پشت پرده سفید بیرون می‌آید و با حالتی غمگین به زن‌ها نگاه می‌کند. در این نگاه می‌توان احساس او از اتفاقی را که قرار است برایش در آن روستای کوچک بیفتد درک کرد. سکانسی که تورنگ توسط دو مرد ربوده می‌شود هم از سکانس‌های خوب مجموعه است که درست کارگردانی شده است. بر غریبگی تورنگ با شهر و آدم‌هایش از لحظه‌هایی که او وارد شهر می‌شود تاکید می‌شود.
نوعی رفتار خاص کودکانه در او هست که پس از پایان مجموعه به نظر می‌رسد به پایان رسیده و در مسیر پرفراز و نشیبی که تورنگ طی کرده این خامی جای خود را به آگاهی و بلوغ می‌دهد. در این فصل که در تلویزیون کمتر مشابهش را دیده‌ایم تورنگ با دو مرد درگیر می‌شود. دکوپاژ کارگردان در فضای محدود اتومبیل و با توجه به محدودیت‌های تلویزیون قابل توجه است.
معمولا ساخت فصل‌های درگیری در سینما و تلویزیون کشور ما ضعف‌های زیادی دارند اما در این سکانس بهرام عظیم‌پور تلاش کرده بود با قطع‌های به‌جا و فید مناسب در پایان هم حس صحنه را تشدید کند و هم‌طوری این سکانس را نشان بدهد که قابل باور باشد. «بیداری» می‌توانست تلخ‌تر از این باشد. می‌شد خانم عارف سر راه تورنگ پیدا نمی‌شد و او در مارپیچی از خشونت و پلشتی شهر گیر می‌افتاد اما عظیم‌پور آگاهانه از نمایش تلخی‌ها پرهیز کرده و شخصیت اصلی‌اش را در موقعیتی قرار داده که با وجود خطا کردن راه زندگی کردن را پیدا کند. تورنگ با آنکه در موقعیت‌های مختلف اشتباه می‌کند و هشدار دیگران را جدی نمی‌گیرد، اما هویت خود را ثابت می‌کند و این یکی از معدود مواردی است که در مجموعه‌ای ایرانی تصویری متفاوت از زن می‌بینیم.
یکی از امتیازهای «بیداری» نمایش روابط آدم‌ها در جوامع شهری است. جوامعی که از مسیر سنت گذشته و پا در دامان مدرنیته گذاشته‌اند. در این جوامع روابط شکل پیچیده‌ای دارند. هیچ یک از شخصیت‌های مجموعه مثبت یا منفی نیستند. هر کدام از آنها در شرایطی قرار دارند که مجبور به واکنش نشان دادن هستند. مثلث وحید، شادی و سارا یکی از جذاب‌ترین عناصر این درام است و مختصات یک رابطه مدرن را می‌شود در این ارتباط دید.
وحید برای رشد و ترقی خود حاضر به تحمل زندگی سرد و کسالت‌باری است که با سارا دارد. شادی نقطه مقابل سارا است. زنی سرزنده و فراری از نظم و قانون‌هایی که سارا به آنها پایبند است. سکانسی که شادی تصمیم می‌گیرد از وحید جدا شود یکی از بهترین سکانس‌های سریال است. نوع دیالوگ‌ها و فضایی که این دو شخصیت در آن از هم جدا می‌شوند با خلاقیت طراحی شده است. شادی پایان رابطه را باور دارد و ترجیح می‌دهد بازی را به سارا بسپارد.
در حالی که بیننده گمان می‌کند وحید برای حفظ منافع شخصی‌اش دوباره به سمت سارا می‌آید، او به دورترین نقطه‌ای که ممکن است سفر می‌کند تا مثل شادی، زندگی را دوباره و از جایی دیگر شروع کند.
سکانسی که سارا حلقه ازدواجش را از بالای برج و در سکوت شبانه به پایین می‌اندازد، می‌توان فهمید که او هم از این پیوند ناامید شده و به زندگی دیگری فکر می‌کند. عظیم‌پور در اغلب سکانس‌ها از قابلیت‌های تصویر برای ارائه اطلاعات و فضاسازی استفاده و تنها خود را به دیالوگ محدود نکرده است. به همین دلیل طراحی صحنه در این مجموعه اهمیت زیادی داشته و برای آن زمان صرف شده حتی فضاهای ساده و محقری مثل خانه عموفاضل یا دوست تورنگ از نظر رنگ‌آمیزی و طراحی کار برده است. خانه شادی با روحیه او سازگار و همخوان است و در طراحی منظم خانه سارا می‌توان ردی از علایق و دیدگاه او را پیدا کرد. رنگ‌های غالب در خانه سارا و وحید سرد و تیره است و در خانه شادی، گرما و شور زندگی را می‌توان در فضای خانه او دید. در خانه آرام و قدیمی خانم عارف هم اصالت و اعتماد وجود دارد چیزی که تورنگ به آن محتاج است.
شاید تعدادی از بینندگان مجموعه «بیداری» فضای خاص این مجموعه و لحن بازیگران را دوست نداشته باشند. طبیعی است تفاوت‌هایی که فضای «بیداری» با سایر مجموعه‌های تلویزیونی دارد و پرهیز کارگردان از احساسات‌گرایی و اغراق، تجربه تازه‌ای برای بینندگان تلویزیون باشد. مخصوصا آنهایی که کمتر فیلم می‌بینند و با آثار متفاوت سینمای هنری و سینمای اروپا میانه‌ای ندارند. ریتم مجموعه به دلیل تمرکز بر اتفاق‌ها و شخصیت‌ها کمی کند است اما این کندی به معنای تهی بودن متن از ظرفیت‌های داستانی نیست. نوع روایت عظیم‌پور با تمرکز همراه است و اگر بیننده حوصله کند و با چند بخش از مجموعه همراه شود دیدن «بیداری» تجربه لذت‌بخشی است.
طبیعی است که حاصل کار عظیم‌پور در اولین تجربه کارگردانی‌اش بدون نقطه ضعف نیست. شاید اگر نقش دشوار و مهم تورنگ را بازیگری دیگر بازی می‌کرد این کاراکتر هم قابل باورتر از این بود و هم شیرین‌تر و همدلی مخاطب را بیشتر به همراه داشت. بازی بهناز جعفری کاراکتر شادی را که می‌توانست دافعه‌برانگیز باشد به شخصیتی دوست‌داشتنی برای بیننده تبدیل کرده اما اجرای شقایق نوروزی نتوانسته در مورد تورنگ این همدلی را به وجود بیاورد و مجموعه تا حدی از این انتخاب لطمه خورده است. تلاش کارگردان برای شکستن ویژگی‌های بازیگران و استفاده از آنها در نقش‌های تازه هم قابل توجه است. حتما عظیم‌پور می‌دانسته که چنین تجربه‌هایی معمولا به مذاق مخاطبی که دوست دارد همه چیز کامل‌کننده تصویر ذهنی او باشد خوشایند نیست.
پرونده «بیداری» همان‌طور که انتظار داشتیم بسته شد. بدون آنکه آدم‌ها متحول شوند و بخواهند از حق‌شان بگذرند. تصویر تورنگ در حالی که کودکش را در آغوش گرفته مفهوم آرامشی موقت دارد، آرامشی زودگذر و ناپایدار....
منبع : روزنامه تهران امروز


همچنین مشاهده کنید