جمعه, ۱۴ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 3 May, 2024
مجله ویستا


گفت وگو با مازیار بهاری و منوچهر مشیری


گفت وگو با مازیار بهاری و منوچهر مشیری
وقتی می خواهی سر بزنگاه و در اوج دغدغه ها و جنب و جوش های کاری، گفت وگویی هم با دو چهره ی مهم کارگاه داشته باشی، همین که از سر بازت نمی کنند خودش خیلی است. پس بیشتر از این سهمی نمیتوانستی داشت. فکر می کنم اگر کوتاه است، ولی مفید هم میتواند باشد. تا نظر شما چه باشد.
▪ گفت وگو با مردی که برای سرش قیمت تعیین کردند.
وقتی از مازیار بهاری خواستم یکی از خاطراتش را برایم تعریف کند گفت: «در یکی از نیزارهای جنوب عراق که با جاده ی اصلی ١٨ کیلومتر فاصله داشت، مشغول تصویربرداری بودیم که ناگهان محافظم گفت: عجله کن مازیار، باید بریم. پرسیدم: چرا ؟ گفت: حتی یک دقیقه هم فرصت نداریم، بعداً برایت توضیح می دهم.خلاصه سوار ماشین شدیم و با سرعت ٢٠٠ کیلومتر در ساعت در جاده ی خاکی حرکت کردیم؛ هرچه من میپ رسیدم چرا؟ می گفت: بعداً برایت تعریف می کنم. بعد ها وقتی به مرز کویت رسیدیم برایم تعریف کرد: آن جا که بودیم، شنیدم عده ا ی برای سرت قیمت تعیین می کردند و تصمیم گرفته بودند تو را گروگان بگیرند .»
▪ آقای بهاری نظر خودتان راجع به کارگاه چیست؟
- به نظر من خیلی عالی بود. اگر بخواهم خیلی خودخواهانه به مساله نگاه کنم، باید بگویم این کارگاه موقعیتی را فراهم آورد تا با عده ی زیادی مستندساز آشنا شوم. البته اگر تجربیات من به درد کسانی که در این دوره ها شرکت کردند بخورد، باز هم باعث خوشحالی ست و فکر می کنم دوره ی موفق و تجربه ی خیلی خوبی بود.
▪ وضعیت مستند گزارشی را در ایران چگونه ارزیابی می کنید؟
- به نظر من با توجه به فیلم هایی که در این چند روز از مستندسازان مختلف دیدم؛ ساخت مستندهای گزارشی در کشور ما از پتانسیل خوبی برخوردار است. در درجه ی اول میتوان گفت کشور ما کانون خبرهای دنیاست و توجه بسیاری از کشورها به ماست. از طرف دیگر ما، مستندسازان خوب و با استعدادی داریم؛ اما مشکل این است که تلویزیون که عملاً متولی اصلی مستندسازی ست، برای این نوع مستند ارزشی قائل نیست؛ و همین باعث شده که نوع سخیفی از مستندگزارشی را ارائه کند. این موضوع باعث شده مستندسازان خوب ما نتوانند آثارشان را در معرض تماشای مخاطب بگذارند. به همین دلیل بسیاری از مستندهای ایرانی، با مخاطب سخت رابطه برقرار می کنند. به نظر من اگر قرار باشد دوره ی دیگری در این زمینه برگزار شود باید این مسأله را مد نظر قرار دهیم که چه گونه با مخاطب ارتباط برقرار کنیم. چون اکثر مستندهایی که دیدم موضوعات جالبی داشتند؛ تصویربرداری و تدوین شان قابل قبول بود؛ اما خط داستانی آن ها مشکل داشت و اطلاع رسانی در آن ها خوب انجام نمی شد.
▪ همان طور که اشاره کردید، یک بحث مهم، تهیه کننده ی این نوع از کارهاست؛ که عموماً تلویزیون است. در این زمینه وضعیت تلویزیون ایران را چه گونه ارزیابی می کنید ؟
- مشکل اصلی تلویزیون ما این است که خیلی ایدئولوژیک و تبلیغاتی نگاه می کند؛ و این باعث می شود مردم تا حد زیادی اعتماد خود را نسبت به رسانه ی ملی از دست بدهند؛ من فکر می کنم حداقل، مردم نسبت به بخش خبری رسانه ی ملی بی اعتماد شده ا ند. به نظر من مستندهای گزارشی ای که بدون بار تبلیغاتی واقعیات را منتقل کنند، میتوانند نفس تازه ای به کالبد تقریباً مرده ی بخش مستند تلویزیون بدمند. این خیلی مهم است کسانی که متولی تلویزیون هستند بپذیرند که هر منتقدی، معاند نیست. انتقاداتی هست که باید مطرح شوند؛ و چه ما بخواهیم و چه نخواهیم مطرح می شوند. خصوصاً اکنون که ما در عصر اینترنت و ماهواره و ارتباطات زندگی می کنیم و مردم به هرحال اطلاعات را از جایی به دست می آورند. خوب چه بهتر که رسانه ی ملی پیشقدم شود و خود، مسائل کشور را مطرح کند، تا افراد دیگر به صورت تحریف شده آن را بیان نکنند.
▪ آیا در شبکه های تلویزیونی دنیا، مثلاً شبکه ی بی بی سی که شما با آن در ارتباط بوده اید این بینش سیاسی وجود ندارد ؟
- به هر حال هر رسانه، دولت یا مؤسسها ی سیاست های خاص خودش را دارد. ولی مثلاً بی بی سی که نام بردید، در حد امکان بی طرفی را رعایت می کند و به عنوان مثال هیچ وقت از گروهی به عنوان تروریست نام نمیبرد؛ این باعث می شود مردم اعمال دولت ها و گروه ها را قضاوت کنند، نه صفت هایی که در مورد آن ها وجود دارد. به هر حال این موضوع باعث شده در سطح جهان، بی بی سی به یکی از مورد اعتمادترین رسانه ها بدل شود.
▪ به نظر شما یک مستندساز گزارشی باید چه ویژه گی هایی داشته باشد تا در کار خود موفق باشد؟
- در درجه ی اول باید گزارشگر و خبرنگار خوبی باشد و به چیزی که می خواهد بگوید اشراف کامل داشته باشد. باید دوست داشته باشد ارتباط برقرارکند؛ و بتواند هنگام کار با سوژه و بعد از کار، با مخاطب ارتباط خوبی برقرار کند. باید راجع به زیبایی شناسی هنرهای مختلف، خصوصاً نقاشی، عکاسی و سینما به صورت عام بداند؛ و بتواند قصه گوی خوبی باشد، که خیلی مهم است. و مهمتر از همه این که بتواند سختی ها را تحمل کند. چون این کار بسیار سخت است، هم از لحاظ مالی و هم از لحاظ شرایط کاری.
▪ واقعاً وضعیت مالی در این حرفه چه گونه است؟
- خیلی عالی (می خندد). نه، وضعیت مالی زیاد خوب نیست؛ و اگر کسی برای کسب در مد به سراغ این حرفه بیاید اشتباه می کند. من هنگامی که برای کار در جنگ عراق می رفتم، خیلی ها فکر می کردند که من درآمد زیادی دارم. ولی وقتی درآمدم را با یک عکاس مد مقایسه می کردم، می دیدم درآمد یک ماه من به اندازه ی یکبار عکسبرداری اوست که نهایتاً یک روز و نیم طول می کشد. در صورتی که من در عراق بین گلوله و بمباران کار می کردم. این کاری ست که باید به آن علاقه داشت؛ در حدی که فکر کنید. اگر این کار را نکنید، چیزی در زندگی کم دارید.
● خسته نباشید آقای مشیری
دو سال پیش وقتی با منوچهر مشیری گفت وگو می کردم، با شور و شوق فراوانی از طرحش برای برگزاری کارگاه های تخصصی آموزش مستند سخن می گفت. انصافاً هم در این مدت با اشتیاق و تلاش مثال زدنی اش، با وجود مشکلات فراوان و بد قولی های مکررِ نهادهای متولی، موفق شد سه دوره از این کارگاه ها را برگزار کند.
اما این بار مشیری خسته می نمود و در پاسخ سؤالم درباره ی برنامه ی آینده ی کارگاه گفت: «دوستان متعددی به من مراجعه کردند و سراغ کارگاه های بعدی را گرفتند. اما در این جا اعلام می کنم که واقعاً شرایطی برای ادامه ی این کار ندارم؛ و نمیتوانم همچون گذشته، کار مدیریت کارگاه را ادامه دهم. ولی از دوستان می خواهم که این راه را ادامه دهند و من هم هر کاری از دستم برآید به عنوان مشاور و راهنما انجام می دهم. »
در پایان می خواهم به عنوان کسی که افتخار حضور در هر سه دوره ی این کارگاه ها را داشته است، صمیمانه از زحمات منوچهر مشیری تشکر کنم؛ چرا که من و دیگر بچه های کارگاه، بسیاری از آموخته هایمان را مدیون زحمات او هستیم.
خسته نباشید آقای مشیری.
محسن سوهانی
چاپ شده در نشریه آینه
منبع : انجمن مستندسازان سینمای ایران