یکشنبه, ۱۶ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 5 May, 2024
مجله ویستا


سلطان فولاد دنیا


سلطان فولاد دنیا
هند در برخی رشته های اقتصادی و صنعتی در جهان جزء قدرت های برتر است. در حالی كه درصد قابل توجهی از مردم این كشور دچار فقر مفرط هستند و حتی اخیراً آمار خودكشی كشاورزان هندی به دلیل ورشكستگی بحث برانگیز شده است، رشته هایی مثل بیوتكنولوژی و فناوری اطلاعات اوج شكوفایی خود را می گذراند. در این رشته ها هند قدرتی برتر حتی در مقایسه با اروپا و آمریكا است. اما اینكه هندی ها بتوانند به قدرت بزرگ صنعت فولاد بدل شوند، موضوع جدیدی است. رشد اقتصادی هند به مانند چین بالا است. جمعیت بیش از یك میلیاردی هند هم چشم انداز بازار هر رشته ای را مثبت می نمایاند. اما آنچه كه موجب تبدیل هندی ها به ابرقدرت فولاد شده نه رشد اقتصادی و نه جمعیت میلیاردی آنها است، بلكه علت فقط و فقط وجود مردی است به نام لاكشمی میتال كه با جسارت های خود اكنون ثروتش به حدی رسیده كه تنها می توان آن را با افسانه های سرزمین رویایی هفتاد و دو ملت و ثروت بی حد و حصر مهاراجه های هند در سال های دور مقایسه كرد. آقای میتال كه به نوشته مجله فوربس هم اكنون سومین مرد ثروتمند دنیا است، حتی بیش از شاهزاده ولیدبن طلال برادرزاده مشهور فهد- پادشاه سابق عربستان- كه ثروتش عمدتاً ناشی از دلارهای نفتی خاندان سعود است، سرمایه دارد. در این مقاله می كوشیم به معرفی آقای میتال و حضورش در صنعت فولاد و در كنار آن تحولات رشته استراتژیك فولاد بپردازیم.
● از پدر به پسر
آقای میتال كه نام كاملش لاكشمی نارایان میتال است، ۵۵ سال پیش یعنی چند سال پس از خاتمه جنگ جهانی دوم در ایالت راجستان هندوستان به دنیا آمد. تا بیست سال پیش هیچ كس در اروپا یا آمریكا او را نمی شناخت. پدرش مدیر و مالك یك كارخانه فولاد در هندوستان بود. با پول پدر در سال ۱۹۷۶ میلادی یك كارخانه فولاد در اندونزی را خرید. از آن زمان تاكنون او توانست كارخانه هایش را به چهار قاره دنیا گسترش دهد. وی را اولین كسی می دانند كه یك شركت فولاد جهانی به مفهوم واقعی آن ایجاد كرد. از جمله نكات بارز در عملكردش می توان علاقه وی به استفاده از آهن قراضه و بازیافت آن به جای استفاده از آهن تازه استخراج شده و سنگ معدنی دانست. او معتقد بود با این كار می توان از قیمت های جهانی مواد اولیه فولاد استقلال پیدا كرد و تحت تاثیر نوسانات قیمت آنها قرار نگرفت. هنوز هم این اعتقاد را می توان در كارخانه های تحت اداره وی در كشورهای مختلف جهان دید. آنها سعی می كنند تا حدی كه امكان دارد از آهن قراضه به عنوان ماده اولیه استفاده كنند. این امر علاوه بر مزایای مالی موجب كاهش آلودگی محیط زیست نیز می شود. اساساً نخبگان هندی همان گونه كه در پیشرفت های عظیم خویش در رشته بیوتكنولوژی نشان داده اند استاد استفاده از زباله و مواد زاید دورریختنی هستند. شاید وجود فقر سنتی در جامعه هند به آنها عادت چنین كاری را داده باشد. به هر روی لاكشمی میتال به سرعت به خصوص طی یك دهه اخیر توانست رشد كند.
او هر رقیبی را كه از رقابت باز می ماند، می خرید و از تمامی ظرفیت های آن استفاده می كرد. به خصوص پس از فروپاشی بلوك شرق بسیاری از كارخانه های بزرگ فولاد در منطقه مذكور را كه دچار ورشكستگی بودند، خرید. ظرفیت های عظیم بلوك شرق كه قطب بزرگ تولید فولاد بود وی را بیش از پیش رشد داد.
او عملكردی فوق العاده در این كارخانه ها داشت. الگوی رفتارش در این زمینه را می توان در كارخانه فولاد «اوستراوا» در كشور جمهوری چك دید. وقتی این مدیر جسور هندی آن را در سال ۲۰۰۱ خرید سالانه معادل ۱۴ میلیون یورو ضرر می داد. تنها ۲۴ ماه پس از آن رئیس جدید كارخانه را به سوددهی ۱۴۰ میلیون یورو در سال رساند. امروز و در پی حضور مقتدرانه لاكشمی میتال در بسیاری از كارخانه های بزرگ فولاد دنیا می توان نام هایی هندی را در سطح مدیریت دید. بسیاری از كارخانه های خریداری شده توسط وی نیز هم اكنون توسط هندی ها مدیریت می شوند. از جمله آنها مدیر همین كارخانه اوستراوا در جمهوری چك است. كومار سینگ كه امروز اوستراوا را مدیریت می كند، در مورد گذشته این كارخانه و وضعیت امروز آن می گوید: «قبلاً مدیریت كارخانه فقط به تولید بیشتر فكر می كرد، اما امروز ما علایق دیگری هم داریم.» او ادامه می دهد: «مدیران جمهوری چك می دانستند كه چگونه باید فولاد تولید كرد. ما به آنها این را هم یاد دادیم كه چگونه باید پول و سود تولید كرد.» آقای لاكشمی میتال وقتی خواست كه این كارخانه را احیا كند به همراه پانزده نفر از هموطنان هندی خود مراحل تولید فولاد را به صدها بخش تقسیم كرد و برای هر كدام از آنها یك معیار عملكرد روزانه در نظر گرفت. آمار و ارقام روزانه در هر بخش به دقت مشخص شده و با عملكرد سایر كارخانه های میتال در بقیه نقاط دنیا مقایسه می شدند. اگر آمارها نزولی را نشان می دادند، مشكلات موجود مشخص شده و برای رفع آنها بلافاصله از بهترین كارشناسان گروه صنعتی عظیم آقای میتال چاره جویی می شد.
بدین ترتیب كارایی در كوتاه ترین زمان ممكن افزایش یافت. میتال كارخانه های فرسوده اروپای شرقی را با این روش به دستگاه های پولسازی تبدیل كرد. سودآوری بیشتر موجب افزایش سرمایه ها می شد و با این سرمایه های اضافی كارخانه های جدیدی در نقاط دیگر دنیا خریده می شدند. این وضعیت آن قدر ادامه یافت كه بالاخره در سال ۲۰۰۵ شركت آقای میتال با تولید ۶۳ میلیون تن فولاد به قدرت شماره یك دنیا و بزرگترین تولیدكننده فولاد جهان بدل شد. این شركت كه با الهام از نام وی میتال استیل نام دارد، اخیراً هم با خرید پرسروصدای شركت لوكزامبورگی آرسلور چنان فاصله خود را با رقبا زیاد كرده كه به سلطان بلامنازع این رشته مهم صنعتی بدل شده است. موفقیت آقای میتال تنها به دلیل تلاش ها و جسارتش نبود. او خوش شانس هم بود. رشد امپراتوری او به لحاظ زمانی به موازات رشد كم سابقه صنعت فولاد در جهان و افزایش شدید قیمت فولاد در بازارهای بین المللی صورت گرفت. چین، هندوستان و برزیل چنان اقتصاد در حال رشدی داشتند كه هر قدر آقای میتال در كارخانه های ساده خود فولاد تولید می كرد، می بلعیدند.
تازه با این همه تولید تقاضا بسیار بیشتر از عرضه بود. در پی چنین وضعیتی فقط طی چهار سال گذشته قیمت فولاد دو برابر شده است. اهمیت و توجه به قطعات فولادی هم چنان در صنایع مختلف افزایش یافته كه شاید در گذشته قابل تصور نبود. در این میان میزان تولید جهانی این محصول استراتژیك از سال ۲۰۰۰ میلادی تاكنون تنها یك سوم افزایش یافته است. پسر آقای میتال كه آدیتیا نام دارد و امروز با تنها ۳۰ سال سن مدیریت مالی شركت عظیم پدرش را برعهده دارد، مثل بسیاری دیگر معتقد است كه آنها شانس آورده اند. او در آینده و با خرید شركت آرسلور احتمالاً هدایت آن را شخصاً برعهده خواهد گرفت. آدیتیا میتال دو سال پیش طی مصاحبه ای گفته بود: «پدرم قبلاً فكر می كرد كه در آینده شركت های فولاد مجبورند با تولید مجموعاً تنها ۲۰ میلیون تن در سال به بقای خود ادامه بدهند. او می گفت با این وضعیت تنها ده، بیست شركت فولاد در جهان باقی خواهند ماند. اما همین حالا ما به تنهایی بیش از ۴۰ میلیون تن تولید می كنیم. من تخمین می زنم كه در ابعاد واقعی خویش بعدها به ۸۰ میلیون تن هم خواهیم رسید.»
● خرید حیثیتی
وقتی در روز ۲۷ ژانویه ۲۰۰۶ شركت میتال پیشنهاد خرید شركت لوكزامبورگی آرسلور را مطرح كرد، نوعی جنگ جهانی فولاد آغاز شد. نبرد قدرت اول و دوم بازار برای كارشناسان این رشته موضوعی جذاب بود كه دائماً خبرسازی می كرد. پیشنهاد قدرت اول بازار چنان «خصمانه و ناعادلانه» ارزیابی می شد كه آرسلور از هر وسیله ای برای محافظت خود در برابرش استفاده می كرد. دیگران هم به كمكش آمدند، اما این جدال پنج ماهه بالاخره به سود رقیب پایان یافت. مدیران آرسلور به سهامداران وعده پرداخت سودهای آنچنانی دادند تا رای به چنین ادغامی را صادر نكنند. حتی به آنها گفته شد كه اگر بخواهند در آینده می توانند سهام خویش را به خود شركت بفروشند. گای دول مدیر شركت از هیچ اقدامی مضایقه نمی كرد تا ناتوانی های مدیریتی نزد هندی ها و میتال را به دیگران بقبولاند. با چندین شركت بزرگ صحبت كرد تا آرسلور را بخرند و بدین ترتیب از دست حریف سرسخت نجات دهند. وی حتی دو سه ماه پیش تاكید كرد كه اگر شركت روسی «سورستال»، آرسلور را بخرد، شركتش سود هنگفتی به دست می آورد. او تا ایجاد شائبه های نژادپرستی هم پیش رفت: «آلكسی مورداشف مدیر روس سورستال بسیار قابل معاشرت تر از هندی ها است و همكاری با وی اصلاً قابل مقایسه با هندی ها نیست.» اما با تسلیم شركت آرسلور حالا باید تمام این دیدگا ه ها كنار برود. آقای گای دول نیز بركنار شد.
شركت میتال با پرداخت ۲۷ میلیارد یورو یا به عبارتی دیگر ۴۰ یورو به ازای هر سهم در بورس بخش عمده آرسلور را خرید. با خرید مذكور كنترل این شركت عملاً به صورت كامل در اختیار میتال قرار گرفت. البته مبلغ مذكور نصف پیشنهاد اولیه است. آقای میتال و همكارانش برای آنكه آرسلور را متقاعد به تسلیم و فروش كنند، از خرید اكثریت سهام آن منصرف شدند.
همچنین خانواده آقای میتال در آینده تنها ۴۳ درصد سهام شركت حاصل از ادغام را كه آرسلور - میتال نام خواهد داشت، در اختیار می گیرند. البته قدرت این غول بزرگ چنان خواهد بود كه این خانواده را همه كاره فولاد دنیا می سازد. ۱۰ درصد كل فولاد جهان توسط این شركت تامین می شود.علت تسلیم آرسلور پس از مقاومت های فراوان علاقه سهامدارانش به ادغام بود. سهامداران آن عمدتاً صندوق های سرمایه گذاری، كاركنان خود شركت، دولت لوكزامبورگ و دولت محلی در منطقه وال اونیون كشور بلژیك هستند. آنها معتقد بودند كه خرید آرسلور توسط میتال استیل شركت را از چنگال مشكلات خود رهانده و شرایط ممتازی را برایش رقم می زند. به خصوص یك مرد اسپانیایی كه جزء بزرگ ترین سهامداران آرسلور است در این راه نقش عمده ای داشت. وی كه خوزه ماریا آریسترین نام دارد مالك ۷/۳ درصد كل سهام شركت است. آقای لاكشمی میتال با كمك موسسه سرمایه گذاری گلدمن ساچس كه جزء معتبرترین موسسات اقتصادی دنیا است، مرد اسپانیایی را متقاعد كرده بودكه گای دول مدیر آرسلور، در تصمیم گیری هایش به خواسته های سهامداران توجه نمی كند. گای دول اصرار داشت كه شركتش با شركت روسی سورستال ادغام شود و میتال چنین اقدامی را خودسرانه، عجولانه و مضر می نمایاند. در پی چنین تبلیغاتی مرد اسپانیایی كوشید تا بقیه سهامداران را هم به نوعی شورش دعوت كند. وی می گفت كه مورداشف مدیر شركت روسی سورستال ممكن است برخی اقدامات مشكوك را به همراه گای دول صورت دهند و بعدها ادغام آرسلور و سورستال منجر به رسوایی های زیانباری شود. آریسترین پس از تلاش فراوان توانست ۳۰ درصد كل سهامداران را با خود همراه كند و در نهایت گای دول نتوانست اكثریت مورد نیاز برای اجرای برنامه اش را به دست آورد. در جلسه مجمع عمومی سهامداران بسیاری از آنها صراحتاً به مخالفت با تصمیم گای دول پرداختند و در نهایت طرح ادغام با شركت روسی تصویب نشد. كارشناسان اقتصادی هم حق را به سهامداران دادند، زیرا شرایط ادغام مذكور به گونه ای بود كه دقیقاً نمی شد نتایج آن را پیش بینی كرد. در مقابل شركت میتال برای آنكه نظر سهامداران آرسلور را جلب كند در مذاكرات خویش بامدیران این شركت می كوشید تا به صورتی فزاینده علایق و خواسته های مردم لوكزامبورگ را مورد توجه قرار دهد. البته مدیران آرسلور نیز در مواردی با میتال اتفاق نظر كامل داشتند كه از جمله آنها می توان به لزوم تمركزگرایی بیشتر در صنعت جهانی فولاد اشاره كرد. بسیاری از عرضه كنندگان كوچك فولاد كه عمدتاً در داخل یك كشور فعالند و حضور بین المللی ندارند مواد خام خود را از سه فروشنده اصلی مواد خام در جهان تهیه می كنند.
همین امر باعث شده تا سه شركت مذكور قیمت ذغال سنگ و آهن را تحت كنترل خود داشته باشند و بتوانند فعالیت شركت های فولاد را تحت الشعاع خود قرار دهند. آرسلور و میتال هر دو معتقد بودند كه باید این وضعیت تغییر كند.
بخش عمده بازار شركت های فولاد را كارخانه های خودروسازی تشكیل می دهند.
در حال حاضر این كارخانه ها اصرار زیادی به كاهش قیمت محصولات خود دارند و بخشی از این فشار را به كارخانه های فولادسازی منتقل می كنند. آرسلور و میتال هر دو تاكید داشتند كه باید با راهكارهایی از این فشار جلوگیری شود. وضعیت بد شركت های بزرگ خودروسازی آمریكا یعنی جنرال موتورز و فورد شرایط یاد شده را در ایالات متحده كاملاً ملموس ساخته است.
از آنجایی كه جنرال موتورز بزرگ ترین خودروسازی دنیا است و كارخانه های آن و شركت های تابعه اش در سرتاسر جهان پراكنده اند شرایط بد آمریكا به سایر نقاط دنیا نیز منتقل شده اند. آرسلور و میتال چنین مشكلاتی را برای آینده كاملاً جدی می دانستند، لذا با وجود اختلافات و پیشنهاد خرید نامناسب از سوی میتال، زمینه های مشترك برای ادغام غیرقابل انكار بود. گای دول به شركتش همانند فرزند خویش می نگریست. طی دهه هشتاد میلادی نوعی بحران در بازار در صنایع فولاد اروپا پدید آمد. پس از اتمام آن دوره سخت شركت هایی كه در اسپانیا، فرانسه و لوكزامبورگ جان سالم به در برده بودند، با تلاش فراوان گای دول زیر یك سقف گردهم آمدند و دومین شركت فولاد سازی بزرگ دنیا را با نام آرسلور پدید آوردند. وی می كوشید تا در این مجموعه بزرگ بیش از هر چیز ارزش افزوده محصولات بالا باشد. قطعات گران فولادی در صنایع خودروسازی، انواع خاص فولاد و محصولاتی كه فرآیند تولید پیچیده ای داشته باشند، اهداف مورد علاقه اش بودند. او سعی می كرد بخش عمده فعالیت های آرسلور مربوط به تولید این محصولات باشند. با این روش حتی بسیاری از كارخانه های كوچك شركت نیز كه توان رقابت چندانی نداشتند، به حیات خود ادامه دادند. نمونه آن هم وضعیت كارخانه كوچك آرسلورپروفایل در لوكزامبورگ بود. این كارخانه كوچك توانست با فناوری های جدید تولید خود را هم چهار برابر كند. اواسط دهه ۹۰ میلادی تولید آن ۱۵۰ هزار تن بود، در حالی كه هم اكنون به ۶۰۰ هزار تن رسیده است. تمامی این رشدها مرهون دیدگاه ها و كوشش گای دول بود. وی به شركتش عشق می ورزید. لذا وقتی لاكشمی میتال در روز ۱۳ ژانویه ۲۰۰۶ در مهمانی شام در قصرش در لندن به وی خبر داد كه می خواهد آرسلور را بخرد، هیچ جوابی نشنید. او حتی حاضر نبود در این مورد به جواب نه یا بله هم اكتفا كند. پس از آن مهمانی در روز ۲۶ ژانویه آقای میتال به تلفن همراهش زنگ زد و گفت كه فردا پیشنهاد خرید آرسلور را رسماً اعلام خواهد كرد. گای دول دلیل آورد كه اختلافات فرهنگی میان دو شركت، ادغام آنها را به سرانجام ناخوشایندی خواهد رساند، اما مرد هندی گوشش به این حرف ها بدهكار نبود. بالاخره هم پس از پنج ماه مذاكرات به مقصود خود رسید.
● ثروتمندترین آسیایی- ثروتمندترین اروپایی
لاكشمی میتال همان گونه كه در ابتدای مطلب اشاره شد در میان ثروتمندترین مردان دنیا مكان سوم را دارد. او با ۲۸ میلیارد دلار سرمایه پس از بیل گیتس و وارن بوفت (هر دو از آمریكا) مقام سوم لیست ثروتمندترین ها در مجله فوربس را به دست آورده است. از آنجایی كه آسیایی است ثروتمندترین آسیایی محسوب می شود.
چون محل سكونتش لندن است، ثروتمندترین اروپایی هم به شمار می رود. این مرد ۵۵ ساله ۸۸ درصد كل سهام شركت میتال استیل را در اختیار خود و خانواده اش دارد. پسر و دخترش هم اعضای اصلی هیات مدیره هستند.
آدیتیا پسرش كه تازه ۳۰ساله شده مدیر امور مالی است و كل سرمایه امپراتوری میتال در دستان اوست. این خانواده الگوی سرمایه گذاری های ریسك دار هستند. آنها معاملاتی را انجام می دهند كه عده زیادی از مدیران حاضر به انجام آنها نیستند. خانواده میتال كارخانه های فولاد دولتی و در حال ورشكستگی را می خرند و بعد به یك كارخانه سودآور تبدیل می كنند.
چندی پیش حتی پیشنهاد خرید كارخانه موفق فولاد مباركه اصفهان از جانب آنها مطرح شد. لاكشمی میتال مدعی شده بود كه می تواند در عرض مدت نسبتاً كوتاهی ظرفیت تولید فولاد مباركه را چندبرابر كند. مدیران ایرانی این كارخانه ضمن غیرممكن خواندن چنین كاری با این پیشنهاد مخالفت كردند. اساساً دو سال پیش وجهه وی با وجود همه موفقیت هایش در منطقه ما خدشه دار شد. یكی از مراكز اصلی فعالیت های وی در آسیا كشور قزاقستان است. او در آنجا مالك یك معدن بزرگ ذغال سنگ هم هست كه ذغال سنگ مورد نیاز كارخانه اش در قزاقستان را تامین می كند.
در دسامبر سال ۲۰۰۴ به دلیل عدم رعایت نكات ایمنی و به كار نبردن تجهیزات كافی، این معدن دچار یك انفجار بزرگ شد. ۲۳ تن از كارگرانش در جریان این انفجار جان خود را از دست دادند. جدا از بحث فعالیت شركت میتال استیل، زندگی شخصی لاكشمی میتال نیز بسیار مورد توجه رسانه ها است. خانه یا به عبارتی دیگر قصر وی در یك ناحیه اشرافی لندن گرانترین خانه دنیا است و جشن هایی كه در آن برگزار می شود، مورد علاقه شدید خبرنگاران و عكاسان است. مراسم عروسی پسر و دختر آقای میتال چنان پرخرج بود كه تا ماه ها مطبوعات عامه پست در مورد آنها مطلب می نوشتند.
در این مراسم عروسی اغلب مدیران مهم صنعت فولاد و بسیاری از سیاستمداران و سرمایه داران بانفوذ شركت داشتند.ثروت فراوان لاكشمی میتال بر حضورش در عالم سیاست هم افزوده و وی دومین حامی بزرگ مالی حزب كارگر تونی بلر در انگلستان است.
در انتها بد نیست این را هم ذكر كنیم كه او در سال های كودكی زندگی فقیرانه ای داشت اما پس از موفقیت های پدرش در صنعت فولاد همه چیز تغییر كرد و حالا از آفریقای جنوبی گرفته تا اندونزی، رومانی، بوسنی و هرزگوین، لهستان، اوكراین، قزاقستان، آمریكا و چندین كشور دیگر كارخانه های فولاد با نام وی فعالیت می كنند.
عباس فتاح زاده
منبع : روزنامه شرق