پنجشنبه, ۲۰ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 9 May, 2024
مجله ویستا

ضدیت آمریکا با عقلانیت


ضدیت آمریکا با عقلانیت
ایالات متحده درسال‌های اخیر بیشتر از آنکه منبعی برای حل مشکلات جهانی باشد، منشا بی‌ثباتی جهانی بوده است. جنگ عراق، ناکام گذاشتن تلاش برای مقابله با تغییرات حاد آب و هوا،‌ کمک‌های توسعه‌ای ناچیز و نقض معاهدات بین‌المللی همچون کنوانسیون‌های ژنو، نمونه‌ا ی از این عملکرد ایالات متحده هستند در حالی که این اقدامات بی‌ثبات کننده آمریکا، دلایل متعددی دارند، ضدیت با عقلانیت یکی از مهمترین دلایل به شمار می‌آیند.
منظور از ضدیت با عقلانیت، رویکرد ضد علمی کسانی است که هر گونه پیروی از علم و شواهد تجربی را خوار می‌شمارند. حل چاشنی‌های بزرگ جهان امروز نیازمند بررسی دقیق اطلاعات براساس بهترین اصول علمی است.
فی‌المثل، تغییرات زیست محیطی، تهدیدات جدی را برای سیاره‌ زمین ایجاد کرده است که باید طبق هنجارهای علمی شایع و قابلیت علوم زیست محیطی مورد ارزیابی قرار گیرد. ما به سیاستمداران فرهیخته‌ای نیاز داریم که یافته‌ها و توصیه‌های علمی را به سیاستگذاری و توافقات بین‌المللی تبدیل کنند.
با این حال، در ایالات متحده،‌ دیدگاه‌های جرج بوش و جمهوریخواهان، در تضاد با علم می‌باشد.
کاخ سفید در طول ۸ سال گذشته هرچه در توان داشته به کار گرفته است تا اجماع فراگیر علمی مبنی براینکه انسان‌ها موجب تغییرات زیست محیطی شده‌‌‌اند را پنهان سازد ، کاخ سفید تلاش کرد تا دانشمندان حکومتی را از گفتگوی صادقانه با مردم، باز دارد. وال استریت ژورنال نیز برای مخالفت با سیاست‌های مقابله با تغییرات زیست محیطی، شبه علم و ضدیت با علم را ترویج کرده است.
رهیافت‌های ضد علمی نه تنها بر سیاست‌های زیست محیطی بلکه بر سیاست خارجی ایالات متحده نیز تاثیرگذار بوده است. ایالات متحده نه بر مبنای شواهد عینی، بلکه براساس احساسات غریزی و باورهای دینی جرج بوش وارد جنگ عراق شد.
واقعیت این است که بخش عمده‌ای از جامعه آمریکا که عموما به جمهوریخواهان رای می‌دهند هرگونه شواهد علمی راجع به تغییرات زیست محیطی، تکامل زیست شناختی، بهداشت انسانی و شاخه‌های دیگر را رد کرده و یا از آن ناآگاهند. این افراد، به طور کلی مزایای فناوری که از علوم مدرن ناشی می‌شود را رد نمی‌کنند بلکه شواهد و توصیه‌های علمی درباره خط مشی‌های عمومی را رد می‌کنند.
نظر سنجی‌های اخیر موسه PeW نشان می‌دهد در حالی که ۵۸ درصد دموکراتها باور دارند که بشریت گرمای جهانی را ایجاد می‌کند فقط ۲۸ درصد جمهوریخواهان این مسئله را قبول دارند.
از طرف دیگر، نظرسنجی سال ۲۰۰۵ به این نتیجه دست یافت که ۵۹ درصد از جمهوریخواهان محافظه‌کار خود گفته هر نوع نظریه تکامل را رد می‌کنند در حالی که ۶۷ درصد از لیبرال‌ دموکرات‌ها، گونه‌ای از نظریه تکامل را می‌پذیرند.
البته شماری از این افراد،‌ به خاطر کیفیت پایین آموزشی علوم در آمریکا، از نظر علمی ناآگاه هستند ولی دیگران بنیادگرایان مذهبی‌اند که به دلیل اعتقاد به صحت لفظی کتاب مقدس علوم مدرن را رد می‌کنند. اینها چون علم زمین‌شناسی را قبول ندارند، شواهد زمین شناختی تغییرات زیست محیطی را نیز انکار می‌کنند.
مسئله در اینجا تقابل دین در برابر علم نیست. تمامی ادیان بزرگ، سنت‌های ثمربخشی از تبادل و در حقیقت حمایت از بررسی‌های علمی را داشته‌‌اند. یکهزار سال پیش، عصر طلایی اسلام، دورانی بود که علوم اسلامی جهان را هدایت می‌کرد. پاپ ژان پل دوم پشتیبانی خود از علم بنیادین تکامل را اعلام نمود و اسقف‌های کاتولیک رومی، بر مبنای شواهد علمی از محدود کردن تغییرات زیست محیطی جانبداری می‌کنند.
چند تن از دانشمندان برجسته از جمله‌ ای.اویلسون، بزرگترین زیست‌شناس جهان برای جلب حمایت از مقابله‌ با تغییرات زیست محیطی به سراغ انجمن‌های مذهبی رفته‌اند و این انجمن‌ها نیز پشتیبانی و هماهنگی خود را نشان داده‌اند.
مشکل بنیادگرایی تهاجمی است که علم مدرن را نفی می‌کند و نیز جریان ضدیت با عقلانیت که کارشناسان و دانشمندان را دشمن خود می‌داند. این نوع دیدگاه می‌تواند به نابودی همگان منجر شود. علاوه بر این هر نوع افراط‌گرایی مبتنی بر این دیدگاه تحریف شده که هر جنگ خاصی خواست خداست و نه شکست سیاست‌ و همکاری، می‌تواند به جنگ بینجامد.
دانستن اینکه در واقع چه چیزی در بسیاری از مناطق جهان باعث رشد بنیادگرایی می‌شود، دشوار است. آنچه که در ایالات متحده رخ می‌دهد، در فی‌المثل اروپا اتفاق نمی‌افتد، ولی مطمئنا ویژگی‌هایی از بخش‌هایی از خاورمیانه و آسیای مرکزی را در بر دارد. به نظر می‌رسد در دوران تغییرات گسترده زمانی که ترتیبات اجتماعی سنتی به خطر بیفتد، بنیادگرایی ظهور می‌کند. تنها امید بشریت این است که چرخه شدید افراط‌گرایی، با فهم جهانی مشترک از چالش‌های عمده تغییرات زیست محیطی، ذخایر غذا، انرژی پایه‌ای، کمبود آب و فقر، جایگزین گردد. جریانات علمی جهانی بسیار مهم هستند زیرا به ما امید پیدایش اجماعی مبتی بر شواهد علمی را عرضه می‌دارند.
ایالات متحده به جای ضدیت با عقلانیت باید به سوی اجماع جهانی مبتنی بر علوم همگانی روی بیاوردو این امر ضروری‌ترین چالش‌ جامعه کنونی آمریکا می‌باشد.
جفری دیوید ساچز
استاد اقتصاد دانشگاه کلمبیا و مدیر موسسه زمین
مترجم: یعقوب نعمتی وروجنی
منبع : روزنامه رسالت