یکشنبه, ۱۶ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 5 May, 2024
مجله ویستا


مسیر شغلی خود را انتخاب کنید


مسیر شغلی خود را انتخاب کنید
شناخت مهارت‌های قابل انتقال یک قدم اساسی در برنامه‌ریزی شغلی است. مقاله حاضر توضیح می‌دهد که این مهارت‌ها چه هستند و کمک‌هائی را برای تشخیص و افزایش میزان مهارت‌ها و استفاده از آنها در به‌دست آوردن یک موقعیت شغلی مناسب ارائه می‌نمایند. انواع مهارت‌ها، شامل مهارت‌های فنی، مهارت‌های اکتسابی و مهارت‌های قابل انتقال، تشخیص مهارت‌های قابل انتقال، موجودی مهارت‌ها، عناوین شغلی، روش کار را با مهارت‌ها و به روز نگهداشتن مهارت‌ها رئوس مطالب این مقاله را تشکیل می‌دهند.
بسیاری از افراد تصمیم‌های شغلی خود را از طریق مشاهده دنیای اطراف و تلاش برای تطابق خودشان با این دنیا اتخاذ می‌کنند. این امر مخالف کاری است که واقعاً باید انجام شود.
بهترین مسیر شغلی فرایندی است که از درون آغاز می‌شود (یک نوع تکامل خودآگاهی). شما می‌بایست از مهارت‌ها، استعدادها، توانائی‌ها، امکانات و ویژگی‌های منحصر به فردتان آگاه شوید چون این خودآگاهی چرخه‌ای است که فرد را به سمت یک شغل رضایت‌بخش هدایت می‌کند.
شناخت مهارت‌های قابل انتقال یک قدم اساسی در برنامه‌ریزی شغلی است. مقاله حاضر توضیح می‌دهد که این مهارت‌ها چه هستند و کمک‌هائی را برای تشخیص و افزایش میزان مهارت‌ها و استفاده از آنها در به‌دست آوردن یک موقعیت شغلی مناسب ارائه می‌نماید.
● انواع مهارت‌ها
مهارت‌ها را می‌توان به‌عنوان سرمایه‌ منحصر به فرد هر شخص تعریف نمود. سه گروه از مهارت‌ها وجود دارند. مهارت‌های فنی، مهارت‌های اکتسابی و مهارت‌های قابل انتقال. مهارت‌های فنی تخصص‌گرائی درون یک رشته خاص را مطرح می‌کند و فرد را قادر می‌سازد که یک شغل به‌خصوص را داشته باشد، مانند طراحی یک فرایند شیمیائی، عملیات ساخت تجهیزات و مانند آن. مهارت‌های اکتسابی ریشه در ویژگی‌های شخصی یک فرد مانند انعطاف‌پذیری، کنجکاوی، قدرت تصمیم‌گیری و بهینه‌سازی دارد. مهارت‌های قابل انتقال مهمترین نوع مهارت‌ها در توسعه مسیر شغلی است. این مهارت‌ها را می‌توان از حرفه‌ای به حرفه دیگر و از یک حوزه صنعت به حوزه دیگر منتقل کرد. شناخت مهارت‌های قابل انتقال اولین قدم در خودآگاهی و برنامه‌ریزی شغلی است. این مهارت‌ها در هفت مقوله جای می‌گیرند:
۱) ارتباطات: نگارش، گفت‌وگو، گوش دادن، آموزش، مشورت، متقاعدسازی، مدیریت، تبلیغ و بیان احساسات
۲) خلاقیت: تجسم، ذهنی‌سازی، ابداع، ایجاد، بداهه‌پردازی، تعبیر و تفسیر و استفاده از توانائی‌های هنری تحقیق: جمع‌آوری، ارزیابی و طبقه‌بندی اطلاعات
۳) تشریح: استفاده از تحلیل‌های منطقی، توسعه چارچوب‌های کاری، تشخیص ضعف‌ها و شناخت‌ شباهت‌ها
۴) حل مسائل: تعریف یک مسئله، ارزیابی گزینه‌ها، تسلط بر راه‌حل‌ها و بهبود یک موقعیت
۵) سازماندهی: از طریق دنبال کردن برنامه‌ها و دستورالعمل‌ها، توجه به جزئیات، بایگانی، جستجو و طبقه‌بندی
۶) ترکیب: تلفیق قطعات اطلاعات در یک کل به هم پیوسته، بررسی اطلاعات و بیان آنها در یک شکل واضح
آگاهی از مهارت‌های قابل انتقال کمک می‌کند، دریابید چه توانائی‌های ویژه‌ای دارید و ضمناً امکانی برای واضح‌سازی آن توانائی‌ها به شما می‌دهد.
● تشخیص مهارت‌های قابل انتقال
منبع مهارت‌های قابل انتقال اغلب در زندگی روزانه وجود دارد. در تجربیات زندگی، کارهائی که در هر دوره زندگی انجام داده‌ای و از انجام آن لذت برده‌اید، اعتقاد داشته‌اید که به خوبی از عهده آن برآمده‌اید و باعث غرور و خوشحالی شما شده است. این مهارت‌ها باید خیلی زود در زندگی آشکار شود تا محملی باشد برای معرفی فرد.
مهارت‌های قابل انتقال عموماً در موفقیت‌ها و تجربیات مثبت زندگی پیدا می‌شوند. خاطراتتان را مرور کنید و درباره مواقعی که برایتان خیلی ارزشمند بوده، بنویسید چون از طریق نوشتن درک جامع‌تری از خودتان خواهید داشت. تمرین دو مرحله‌ای زیر کمک می‌کند که مهارت‌های قابل انتقال را بشناسید:
موفقیت‌های خود را فراخوانی کنید. یک سفر در خاطراتتان (از کودکی تا زمان حاضر) داشته باشید. تا جائی‌که می‌توانید تجربیاتی را که به شما احساس رضایت می‌دهد به یاد بیاورید. سعی کنید تجربیات را در زمان مختلف زندگی مرور کنید. این تجربیات رضایت‌بخش می‌تواند طیفی از مسائل مانند کمک به برادر یا خواهرتان در یادگیری خواندن، ساختن یک اسباب‌بازی مکانیکی، توسعه یک سیستم تجهیزاتی تا سازماندهی یک رخداد سیاسی را در بر گیرد. این طیف باید شامل کارهائی باشد که شما انجام داده‌اید نه رویدادهائی که برایتان اتفاق افتاده است. اصل لذت یا رضایت بسیار مهم است. ممکن است این قضیه برای بقیه دنیا اهمیتی نداشته باشد، اما در چشمان شما باید ارزشمند جلوه کند و یک رخداد حیاتی و معنادار در زندگیتان قلمداد شود.
خاطراتتان را تحلیل کنید. همان‌طوری که رویدادهای رضایت‌بخش زندگی را به خاطر می‌آورید، جزئیات آن را مشخص نمائید. به موقعیت‌ها، موضوعات، افراد درگیر و نقشی که بازی کرده‌اند، توجه داشته باشید. جمع‌آوری جزئیات را کامل کنید تا جائی‌که می‌توانید درباره فعالیتی که خودتان در این فرآیند انجام داده‌اید و نحوه انجام آن را بنویسید: چگونه کار را سازماندهی کرده‌اید، دیگران را متقاعد کرده‌اید، مسائل را حل کرده‌اید و غیره.
این تمرین کمک خواهد کرد که مهارت‌هایتان را با بررسی تجربیات واقعی در زندگی مشخص کنید. بخش عمده‌ای از امور پنهان در تجربیات (چیزی بیش از آن‌چه که از خودتان انتظار دارید یا قادر به درکش هستید) مهارت‌ها و استعدادهای شما هستند. به‌عنوان مثال، موضوع خاطرات چه ‌بود؟ آیا درباره مردم بود و یا در مورد مفاهیم کلی، هنر، علوم یا پزشکی؟ از چه قابلیت‌هائی استفاده کردید؟ نگارش، آموزش، تحقیق، طراحی یا اقناع؟ چه وضعیتی به‌طور مکرر رخ داد؟ حل مسئله، نیازهائی که باید برآورده می‌شد یا یک وضعیت بحرانی؟ چه چیز باعث دستیابی شد؟ چه نیازی آشکار شد؟ سازماندهی اهداف، نیاز برای کمک‌رسانی، نیاز برای کامل کردن یک فعالیت خاص؟ شرایط انجام کار چگونه بود؟ ایا مجبور به رعایت ضرب‌الاجل‌های تعیین شده بودید و یا آزاد و مستقل کار می‌کردید و فرصت کافی برای آموختن و تجربه‌اندوزی نیز داشتید؟
وقتی که شما محدوده وسیعی از تجربیات را مرور می‌کنید به رخدادهای کوچکی که در پس این محدوده قرار می‌گیرد، دقت کنید. آنها علائمی برای راهیابی به معانی عمیق‌تر هستند. به فعالیت‌هائی که در زندگی روزانه به شما انرژی می‌دهد و نشانی از استعدادهایتان است، توجه کنید: گلکاری در باغ، فعالیت‌های مالی، خواندن نقشه‌های پیچیده و یا تمرکز نمودن روی یک مورد کاری خاص.
استعدادها ممکن است به‌قدری طبیعی در شما پدیدار شوند که آنها را بی‌اهمیت تلقی کنید. اما این ویژگی‌ها شما را از دیگران جدا می‌کنند و دارائی ارزشمندی هستند. به همین لحاظ مهمترین کارکرد پاداش این است که به‌عنوان یک محرک عمل می‌کند و مجالی به بروز استعدادها می‌دهد.
دانستن این‌که در بسیاری از فعالیت‌ها خوب هستید به شما شاهدی از مجموع مهارت‌ها ارائه می‌دهد و به‌ اصولی که در زندگی اجرا می‌کنید، تأکید می‌نماید. به‌عنوان مثال مهارت‌های شما مربوط به کدام یک از امور ذیل است:
مدیریت، رهبری، تحقیق، طراحی و برنامه‌ریزی، ارتباطات میان‌فردی و یا تحلیل مسائل؟
بعد از انجام این تمرین شما باید درک بهتری از مهارت‌های قابل انتقال یا به عبارتی مهارت‌های شخصی و میزان مهارت‌ها داشته باشید.
● موجودی مهارت‌ها
موجودی مهارت‌ها میزان دارائی شما از مهارت‌ها و روش‌های ترجیحی فعالیت‌هاست. هم‌چنین مجموعه منحصر به فردی از استعدادهاست. این موجودی عامل ثبات حرفه‌ای شما در دنیای کار است. شناخت این مهارت‌ها باعث امنیت می‌شود. چون آنها وسائل و امکاناتی نیست که در اختیار دارید، بلکه موجودیت شماست. توانائی و قابلیتی است که شما از یک موقعیت به موقعیت دیگر و از یک شغل به شغل دیگر منتقل می‌کنید.
● روی عناوین شغلی تأکید نکنید
عناوین شغلی فقط برچسب هستند و اغلب باعث گمراهی می‌شوند. شرکت‌ها هنوز این عناوین را خیلی جدی می‌گیرند. آنها مشخصه‌ای هستند که شغل‌ها را توصیف می‌کنند. این مهارت‌های مورد نیاز حرفه‌ها را توصیف نمی‌کنند. عناوین شغلی در رشته‌های مختلف معانی متفاوت دارند. بنابراین بسیار مهم است که دریابیم هر عنوان شغلی چه معنائی می‌دهد و چگونه به استعدادها و مهارت‌های قابل انتقال مرتبط می‌شود. به‌عنوان مثال یک مدیر پروژه در صنایع شیمیائی با یک مدیر پروژه در شرکت بازرگانی متفاوت عمل می‌کند.
در مواجهه با عناوین شغلی باید چند سئوال اساسی را مطرح نمائید. به‌عنوان نمونه به این موارد توجه کنید: وقتی این عناوین شغلی بر عهده ما گذاشته می‌شود، دقیقاً می‌بایست چه اقدامی انجام دهیم؟ آیا پیدا کردن راهکارها برعهده ماست یا سازماندهی و تحلیل؟
● روش کار را با مهارت‌ها ربط دهید
گاهی اوقات درک این نکته که چگونه مسئولیت را کامل کنید از خود آن مسئولیت مهمتر است. روش شما در به نتیجه رساندن فعالیت‌ها چیست؟ آیا فرآیندمدار هستید و کنجکاوید ببینید چگونه اجزاء و مراحل یک فعالیت به هم مرتبط می‌شوند یا هدف‌مدار هستید و روی خروجی بیشتر تأکید دارید تا فرآیند؟ آیا شما در چارچوب فرجه‌های زمانی کار می‌کنید یا جلوتر از زمان حرکت می‌کنید؟ آیا پروژه‌ها را مانند یک اکتشاف در نظر می‌گیرید یا برنامه زمان‌بندی شده دارید؟ آیا دوست دارید به تنهائی کار کنید و یا ترجیح می‌دهید در تعامل با دیگران باشید؟
هنگامی که مهارت‌هایتان را با روش‌های مورد علاقه انجام کار ترکیب می‌کنید، امکاناتی دارید که شما را به‌سوی یک فعالیت‌ کامل‌تر هدایت می‌نماید. در واقع اگر حرفه‌ای را که به آن علاقه دارید، پیشه خود سازید و آن را با روش کاری مورد نظرتان هماهنگ سازید، احساس متعالی بودن خواهید کرد.
مهارت‌هایتان را در سطح مطلوب نگهدارید هدف شما می‌بایست به روز نگهداشتن مهارت‌ها و بالا بردن توانائی کاری در سطحی انعطالف‌پذیر باشد. اگر می‌خواهید انتقال شغلی داشته باشید و یا در حوزه‌ای که هستید پیشرفت کنید، مشخص کردن شکاف‌ها در مهارت‌ها و معلومات یک قدم اساسی است. بالا بردن توانائی کاری به معنای بارور ساختن قابلیت‌ها و درک این نکته است که کجا می‌توان این شکاف‌ها را از بین برد. در این میان توسعه مهارت‌های چندگانه نیز ضروری است.
اگر شما بتوانید از مرزهای قراردادی بگذرید و بین وظایف کاری روزمره و پروژه‌های خاص هماهنگی و توازن ایجاد نمائید، پس می‌توانید پیشرفت کنید. آموزش مستمر بدین معناست که خودتان را مطابق با تکنولوژی‌ها، صنایع و ساختارهای کاری جدید روزآمد نگهدارید و از رویه‌های بازار و تغییرات نیازهای کاری مطلع شوید.
● تعریف موفقیت
موفقیت برای افراد مختلف معانی متفاوتی دارد. برای برخی از افراد به‌دست آوردن قدرت مالی و برای برخی صرف وقت برای خانواده و یا داشتن یک شغل مستقل و مکفی موفقیت محسوب می‌شود. اما یک نکته بین همگان مشترک است و آن این‌که استفاده از استعدادها و توانائی‌ها و ابراز وجود، یکی از راضی‌کننده‌ترین تلاش‌های انسانی است. در این میان کار یک چرخه طبیعی برای ابراز وجود است.
شناخت مهارت‌ها و استعدادها انسان را به خودآگاهی بیشتر می‌رساند. خودآگاهی و توانائی باعث ایجاد اطمینان و اعتمادبه‌نفس می‌شود و اعتمادبه‌نفس باعث موفقیت می‌گردد.
رضا پوررحمتی، شرکت صنایع سیمان دشتستان
منبع : ماهنامه صنعت سیمان