پنجشنبه, ۱۳ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 2 May, 2024
مجله ویستا


رفتار اجتماعی؛ گمشده ای در ترافیک خرده فرهنگ ها


رفتار اجتماعی؛ گمشده ای در ترافیک خرده فرهنگ ها
شب هنگام خسته از کار روزانه به سمت خانه روانه می شویم. در تاکسی راننده بی توجه به مسافرین نه تنها سیگار خود را به سمت پنجره نمی گیرد، بلکه جریان دودش را به طرف ما می دهد.
چند سرفه پشت سر هم نیز او را متوجه خطایش نمی کند. کمی که سرعت می گیرد، باد با عصبانیت خاکستر سیگارش را به هر طرف می پاشد. تا به خودم می آیم می بینم گرد خاکستر بر تمام لباسم نشسته و از زور خشم نمی دانم چه کنم؟!...
صدای ضبط ماشین آن چنان بلند است که گویی آهنگ پخش شده از آن همچون پتکی در هر ثانیه بر مغزم فرو می نشیند. طاقتم که طاق می شود، اعتراض می کنم. راننده که انگار لج کرده باشد، گرهی به ابرو انداخته و باز هم غر و لندکنان مسیرش را ادامه می دهد. برایم جالب است که چرا سایر مسافرین بی خیالند؟!
حتماً شنیده اید که هر مکانی مقررات خاص خودش را دارد. افرادی می توانند در دل یک مجموعه با موفقیت زندگی کرده و انجام وظیفه کنند که مقررات آن مجموعه را به خوبی شناخته و به کار گیرند.
زندگی در کلان شهرهایی چون تهران زمانی میسر خواهد شد که تک تک شهروندان در کنار هم به یک فهم مشترک از مقررات شهری رسیده و از صبح هنگام تا پایان روز بیشترین نرخ پایبندی به این مقررات را رعایت کنند.
متاسفانه عواملی چون مهاجرت به شهر، مفاهیم مختلف زندگی شهری در خرده فرهنگ های مختلف، نبود یک الگو واحد به عنوان الگوی منسجم زندگی در کلان شهر، عدم آموزش شهروندان و عدم پایبندی ساکنین شهر به قوانین و مقررات زندگی شهری از عمده ترین مسایل و موانع پیش روی رعایت حقوق شهروندی در کلان شهری چون تهران بزرگ است.
وقتی نقش ها و وظایف به خوبی تعریف و شناخته نشوند، بدیهی است که ناخودآگاه دچار خطا و نقض قوانین خواهیم شد.
● کم حوصله بهانه ای برای نقض حقوق شهروندی
روی کارت ویزیت همه بیماران ساعت ۲ بعد از ظهر درج شده است.
صف بیماران منتظر روبروی اتاق پزشک ارتوپد همچون یک مارپیچ کج و معوج به طول چند متر تا راه پله های آن سوی سالن کشیده شده است.
یک جعبه هم روی شوفاژ گذاشته اند که هر مراجعه کننده جدید باید کارت ویزیت خود را درون جعبه قرار داده و در دور بعدی نوبت قرار بگیرد!
فرد میانسالی از راه نرسیده، آرام آرام به بهانه این که سوالی دارم تا نیمه صف به پیش می آید. وقتی به مکان دلخواهش می رسد، دیگر سوالی ندارد و همان جا این پا و آن پا می کند. فریاد معترضین به هوا می رود. وقتی مجبور به عکس العمل می شود باز هم با بی خیالی می گوید: کاری ندارم، می خواهم کارت ویزیتم را درون جعبه قرار دهم. به جعبه که می رسد، با گوشه چادر آن را استتار کرده و زیرکانه کارتش را به زیر همه کارت ها هل می دهد تا وقتی شماره می دهند، کارتش اول باشد.
آقایی که تیپ فرهنگی دارد رو به این خانم می گوید:«این کار از شخصیت اجتماعی شما بعید است. دیگران هم مثل شما وقت گذاشته و در نوبت قرار گرفته اند. چرا حقوق دیگری را نادیده می گیرید؟!»
در همین حین از میانه صف عصای یک بیمار پا شکسته به هوا می رود. او فریاد می کشد و می گوید:«من که یک پایم شکسته، بگذار بمیرم، ولی هر طور که شده باید اولین نفر ویزیت شوم.»
چند نفری می خندند و کادر انتظامات پایان دهنده این نمایش تراژدیک است.
● رفتارهای ضد ارزش های اجتماعی
حق چه تعریفی دارد؟ بسیاری از ما تعریف حق خود و حق دیگری را نمی شناسیم. خیال می کنیم هر جا که مقرراتی روبرویمان قرار گرفت، پس حقی از ما محدود می شود و باید همگان را برای رسیدن به حق غیر واقعی خود در منگنه قرار داده و به اصطلاح دور بزنیم.
داود شعبانیان، جامعه شناس با گرایش پژوهشگری و مدرس دانشگاه در این باره توضیح می دهد: «در کلان شهری چون تهران به این دلیل که افراد مختلف با خرده فرهنگ های متفاوت در کنار هم قرار گرفته اند، رفتارها هم پیچیده و متنوع است. بعضاً افراد ناآگاهانه با یک رفتار نادرست اجتماعی حق گروه کثیری از مردم را ضایع کرده و وقتی مورد اعتراض واقع می شوند، خیلی بی اعتنا عمل صورت گرفته را حق مسلم خود می پندارند!
این گونه رفتارها عمدتاً از عدم درک ارزش های اجتماعی ناشی شده و این افراد اصطلاحاً به گونه ای ناقص، در اجتماع پرورش یافته اند و ارزش های اجتماعی در آنها درونی نشده اند.»
این جامعه شناس با اشاره به رفتار راننده تاکسی که بی اعتنا به حضور مسافرین دودسیگار خود را به هر طرف هدایت می کند، می گوید: «در چنین شرایطی که نقض آشکار حقوق سایرین و نادیده گرفتن حق شهروندان است، در کمال تعجب شاید فقط یک نفر لب به اعتراض بگشاید. شهروندانی که با حقوق اجتماعی آشنایند مطمئناً در برابر دیدن چنین صحنه هایی تاب نمی آورند و براساس وظیفه و نه نفع شخصی لب به اعتراض می گشایند، در حالی که شهروندان دیگری اصلاً رفتار راننده را نقض حقوق شهروندی تلقی نمی کنند، چون حقوق شهروندی برای آنها منطبق با ارزش های اجتماعی تعریف نشده است.»
شعبانیان در ادامه توضیح می دهد: «بنابراین در رفتارهای اجتماعی با دو شخصیت کاملا متفاوت روبرو هستیم؛ یکی با ارزش و اخلاق اجتماعی و دیگری شخصیتی که روند اجتماعی شدنش دچار نقصان بوده است.»
● گریزگاه هایی برای فرار از قانون
چراغ سبز می شود، اما همچنان جمع شهروندانی که از خروجی مترو به سمت خیابان سرازیر می شوند، دست در دست هم زنجیروار در جلوی ماشین های در حال عبور مانع ایجاد کرده و ترافیک سنگینی شکل می گیرد. چند جوان انگار که میانه خیابان را با پیاده رو اشتباه گرفته باشند، همراه با گپ دوستانه بی اعتنا به ماشین های در حال عبور آرام آرام می گذرند! راننده با عصبانیت دستش را روی بوق گذاشته و آلودگی صوتی هم به جمع خطاهای چند لحظه قبل اضافه می شود!
علی ثابتی که خود را فرهنگی معرفی می کند، روبروی خروجی مترو در انتظار خانواده اش ایستاده است، از همین فرصت استفاده کرده و پای صحبت هایش می نشینیم. وی می گوید: «در زمینه مسائل راهنمایی و رانندگی با تلاش برنامه های انیمیشن صدا و سیما خیلی موفق بوده ایم، اما هنوز هم هزار و یک نکته در دل کلان شهری چون تهران وجود دارد که منافذی برای نقض حقوق شهروندی و اختلال در ساختار شهری ایجاد می کنند.»
وی به سطل بزرگ زباله که به گونه ای واژگون در کنار دیوار مترو رها شده است اشاره کرده و می گوید:«اغلب ما خیال می کنیم نظافت و تمیزی معنایش تا جلو در خانه خودمان است، در حالی که شعار «شهر ما خانه ما» تنها با احساس وظیفه جمعی تحقق پیدا می کند.
مدرنیته شدن زندگی لازمه اش در لاک خود فرو رفتن نیست، بلکه ساختارهای جدید اجتماعی زمانی به خوبی پایه ریزی می شوند که هر یک از ما نقش خود را در مجموعه ای به نام شهر به خوبی پیدا کرده وعمل کنیم.»
فریبا احمدی یک شهروند دیگر از بی توجهی ما به حقوق یکدیگر گلایه می کند، وی مثالی می زند و می گوید: «از وقتی که این سطل های بزرگ زباله را به محله ها آورده اند، تمام کوچه بو گرفته و زباله ها تا مسافت چندمتری در اطراف چنین سطل هایی پراکنده است. به نظر می رسد اجرای هر طرح جدیدی در بدنه شهر نیازمند آموزش دقیق به موازات اجرای آن است.»
● شهروندان باید جایگاه خود را بشناسند
دکتر مصطفی اجتهادی، جامعه شناس با اشاره به شاخصه های جامعه سنتی توضیح می دهد: «در قدیم دیوار خانه ها این طور بلند نبود و با حفاظ از هم جدا نمی شد. نگاه همسایه حافظ همسایه بوده است. در جامعه مدرن ساختارهای قدیمی به ناگاه شکسته شد و ساختار جدید بر پایه رفتارهای جدید اجتماعی شکل گرفت. از سوی دیگر سیل مهاجرت به شهر خرده فرهنگ ها را در کنار هم قرار داد. روشن است که رفتارهای برگرفته از این خرده فرهنگ ها قابل تعمیم به کل جامعه شهری نیست. هیچ یک از آنها نمی توانند بر سایر خرده فرهنگ ها غالب شوند. همه این جزءهای کوچک دربرگیرنده درک فردی هستند، نه درک جمعی. به این ترتیب جزیره های کوچک در کنار هم قرارگرفته، بدون آن که نسبت به هم شناختی داشته باشند. در این حال یک نوع بی اعتمادی نیز حاکم می شود. هر فردی خودخواه به نظر می رسد. چاره ای هم ندارد، چون کسی او را نمی شناسد.»
این جامعه شناس با ابراز امیدواری از این که گذر زمان فرصت آموختن را فراهم می آورد، می گوید: «ما به تدریج یاد می گیریم که چه کارهایی انجام دهیم؟ به عنوان مثال مسئله کمربند ایمنی آرام آرام نقش خود را در رفتارهای شهروندان بازکرد و الان در تمام نقاط شهری و جاده ای می شود این فرهنگ را دید. البته منکر جو نظارتی حاکم هم نیستیم، ولی این نظارت به تدریج به هنجار تبدیل شد.» وی در مورد روابط با دیگران که از دل هر فرهنگی در کنار هم قرار گرفته اند، می گوید: «باید از طریق تعاملات همدیگر را بشناسیم و بعد درک کنیم که روابط متقابلی هم وجود دارد. این کشف ساده نیست و زمان بر خواهد بود. شهروند فرد گمنامی است که در یک جامعه بزرگ زندگی می کند و باید در جامعه جایگاه خود را بیابد.»
● اصلاح تدریجی رفتار غلط
بسیاری از رفتارهای غلط اجتماعی که تا همین چند سال پیش به نحو چشمگیری در جامعه رواج داشت، به مدد فرهنگ سازی یا کاملا از بین رفته و یا کمرنگ شده است. به عنوان مثال تا همین چند سال پیش امر گل کاری در باغچه های بین معابر محال به نظر می رسید، اما الان در باغچه های خیابان و یا پارک ها کمتر شهروندی را می بینیم که چیدن گل ها و خراب کردن سبزه ها را رفتاری دور از ادب اجتماعی تلقی نکند. مردم عادی الان به حفظ طبیعت عادت کرده اند، مگر افرادی که قصد آزار و اذیت عمومی داشته باشند. مصطفی اجتهادی جامعه شناس با اعتقاد کامل به این که در گذر زمان همچون آبی که در یک ظرف جمع شده و ناخالصی هایش ته نشین می شود، جامعه مهاجرپذیر نیز به یک همگنی و یکدستی خواهد رسید، از قانونمند شدن روند مهاجرت ها ابراز خرسندی کرده و می گوید: «در گذشته از هر فرد پرسیده می شد که از کدام خاندان هستی؟ و با توجه به تبار فرد روی او قضاوت می شد، اما الان هر شهروند تنها یک کد ده رقمی به نام کد ملی است. این کد باید در کنار سایر کدها خود را پیدا کند و در عین حال مزاحم سایر کدها نشود. در کنار این کد فقط شماره شناسنامه و نام پدر ذکر می شود، آن هم به این دلیل که در موارد تشابه اسمی اشتباهی رخ ندهد. هر فرد باید خودش رشد کند و جایگاهش را بیابد.»
● زخم های آپارتمان نشینی بر پیشانی شهر
بچه همسایه ساعت ۱۱ شب در راه پله های آپارتمان می ایستد و برای رسیدن به خواسته اش داد و فریاد به راه می اندازد. اهالی خانه بی اعتنا به گریه های او هراز چندگاهی در را باز کرده، بر سرش داد زده و با زور سعی در آرام کردن فرزندشان دارند.
جالب این جاست که نه تنها بچه ساکت نمی شود، بلکه اهالی خانه با خشم در را به هم می کوبند و صدای مهیب آن در راهرو می پیچد.
همسایه طبقه بالا که در بستر بیماری نیاز به استراحت و آرامش شبانه دارد، کلافه و پریشان با صدای بلند می گوید:«آخر از دست شما چه گرفتاری شده ایم؟ مهمانی و شب نشینی های شما که هر شب برقرار است کم بود، شیون و قیل و قال بچه هم اضافه شد. این رفتار بی انصافی و خود خواهی است.»
اهالی طبقه پایین گویی لج می کنند، از پایین با صدای بلند در جواب اعتراض همسایه جملات نامفهومی می گویند و از طرفی بچه را رها می کنند تا علاوه بر جیغ و داد به اعتراض همسایه هم بی احترامی کند!
شهرنشینی بسیار پیچیده تر از آن است که در قالب چند واژه به آن پرداخته شود. حقوق آپارتمان نشینی بخشی از آن است. کوچکترین اعتراضی که به رفتارها داشته باشی، جواب اعتراض جمله ای جز «چهار دیواری اختیاری» نیست، اما واقعیت این است که سیستم آپارتمان نشینی با توجه به این که محیط های مشترک زیادی را با همسایه ها ایجاد کرده، دیگر به شهروندان این اجازه را نمی دهد که همچون زندگی در خانه های ویلایی عمل کنند.
دامنه و گستره عملکرد همسایه ها بسیار محدود شده و هر فرد به این بهانه که در خانه خودم هستم، نمی تواند به آرامش و حریم دیگری تجاوز کند.
صدای بلند موسیقی، رفت و آمدهای پرجمعیت در مساحت محدود آپارتمان های نقلی، سر و صدای بچه ها، شست و شوی های افراطی با سوءاستفاده از مشترک بودن کنتور آب و ... همگی از موارد شایع نقض حقوق دیگران در محیط آپارتمان و سیستم های جدید زندگی شهری است. ریشه بیشتر این خطاها به خودخواهی افراد و عدم آشنایی آنها با فرهنگ آپارتمان نشینی برمی گردد.
● یک شبه شهرنشین نمی شویم!
شعار ۱۵ درصد صرفه جویی و رهایی از مشکل کم آبی آویزه در و دیوار شهرمان است.
با شیلنگ آب شرب مشغول شستن که نه جارو زدن فضای جلوی در خانه است. در هنگام عبور پایم به چاله پر از آبی که از نبود یکی و دو موزاییک شکل گرفته برخورد می کند و آب به لباسم پاشیده می شود. فقط یک سوال معترضانه خفیف به کار می برم و می پرسم: «آقای... صرفه جویی آب است دیگر، اگر خدا قبول کند؟!»
با نگاه تندی سرش را برمی گرداند و در جواب می گوید: «پولش را می دهم، به شما چه ربطی دارد؟!»
مجید کاشانی جامعه شناس و مدرس دانشگاه بروز یک چنین رفتارها و نارضایتی ها را به سه عامل اصلی نبود قوانین مشخص و تعریف خط قرمزها در محیط آپارتمان، مشکلات ریشه ای جامعه شهری در شرایط نوپای کشورهای رو به توسعه و نیز انتظار و توقع عمومی از اصلاح ضربتی و آنی رفتارها مرتبط دانسته و می گوید: «شهر با تکیه به تعریف تاریخی و کلاسیک از دوره انگلوساکسون ها در انگلستان به عنوان سکونتگاه های دژ مانند و مستحکم مخصوص طبقه اشراف (بورژوا) شکل گرفت.
روشن است که چنین سکونتگاهی با مناطق روستایی تفاوت فاحشی داشت.
در روستا برخورداری از مواهب طبیعی، ارتباط چهره به چهره و آشنایی طولانی مدت افراد، دور بودن از مراکز خرید و نبود حس تجمل گرایی، وجود مراکز تفریحی طبیعی و نیز تاثیر مستقیم ریش سفیدان در حل اختلافات مردمی چهره زندگی را کاملاً متفاوت از چهره زندگی در شهر رقم می زند، اما از دید جامعه شناسان هیچ گاه ویژگی سکونتگاه های شهری بر روستایی برتری داده نشده و حتی بالعکس آن هم تعریف نشده است. ما جامعه شناسان معتقدیم شهر و روستا هر کدام به صورت جداگانه اختیارات و ویژگی هایی را به ساکنین خود می دهند که شیوه های متفاوت زندگی نتیجه می شود.»
وی در ادامه با اشاره به پدیده مهاجرت افراد از روستا به شهر توضیح می دهد: «در غرب از سال ۱۸۴۵ میلادی همزمان با عصر صنعتی شدن پدیده مهاجرت اتفاق افتاد، ولی در ایران بعد از دهه ۵۰ و به دنبال اجرای سیاست اصلاحات اراضی، روستاها به سرعت خلوت شدند. سال های بعد نیز این روند ادامه یافت و با آگاهی روستاییان از امکانات جدید، دیگر حاضر نبودند به امکانات کم قانع باشند. آمار سال ۱۳۵۵ نرخ ۴۵ درصد شهرنشینی و ۵۵ درصد روستانشینی را به ثبت رساند، در سال ۱۳۶۵ این نرخ ۵۰، ۵۰ شد و برطبق آمار جدید به ازای هر ۲ ایرانی شهرنشین، یک ایرانی روستانشین وجود دارد.»
این جامعه شناس با توجه به تعریف تاریخی شهر در جوامع غربی معتقد است در جوامع جهان سوم و کشورهای رو به توسعه نمی توان از سکونتگاه های شهری با معیارهای غربی سخن گفت، بلکه شهرهای این گروه از جوامع سکونتگاه هایی هستند که از ساختار سنتی خارج و به سمت ساختار مدرن سوق داده می شوند.
کاشانی توضیح می دهد:«به چند نسل قبل تر از نسل خود که برگردیم به اجداد روستانشین می رسیم، حتی پایتخت نیز تا چند صد سال پیش متشکل از قریه هایی چون کن، ری، تجریش، ونک و ... بوده است. به این ترتیب برای اصلاح رفتارها زمان بیشتری لازم است. هیچ چیز یک شبه و در کوتاه مدت درست نمی شود.»
● وسایل جمعی درباره حقوق شهروندی کم تحرکند
زن لباس ها را در بالکن برروی طناب و در منظر عمومی پهن کرده و بدون آن که برای آن پوششی قرار دهد، بی اعتنا می گذرد!
همسایه فرش شسته شده اش را از سر دیوار به بیرون آویزان کرده و چکه های آب بر سر رهگذران می ریزد.
وارد آپارتمان که می شوی، قطار کفش های مختلف متعلق به مهمانان یکی از ساکنین در جای جای راه پله پراکنده اند. صدای بلند خنده و موسیقی بر صورت آرامش در فضای آپارتمان ناخن می کشد.
به عقیده گروهی از جامعه شناسان وقتی می گوییم اصلاح رفتارهای غلط آپارتمان نشینی یک شبه میسر نیست، هرگز به این معنا نگیریم که تلاش برای آموزش شهروندان نتیجه نمی دهد. واضح است که همت دولت به تنهایی و در کوتاه مدت اعجاز نمی آفریند، بلکه آموزش از طریق رسانه های گروهی، نهادهای دینی و نخبگان فکری جامعه را می طلبد.
مجید کاشانی جامعه شناس می گوید: «همان گونه که شهروندان هنوز هم استفاده صحیح از تلفن همراه را نیاموخته اند و از آن همانند تلفن ثابت استفاده می کنند، همان گونه که قوانین راهنمایی و رانندگی نادیده گرفته می شوند و یا رسمیت برخی نهادهای نوپا از سوی شهروندان پذیرفته نمی شود، در زندگی آپارتمان نشینی هم معضلاتی وجود دارد. خداحافظی طولانی مدت با یکدیگر در راهرو آپارتمان، نشستن در جلوی درب ورودی و تجمع در برابر منازل، استفاده از مکان های مشاع، عدم پاکیزگی در مکان های عمومی، مواردی از نقض آشکار حقوق سایرین است.
اصلاح این رفتارها با پخش یکی و دو برنامه تلویزیونی و یا اجرای چند برنامه فرهنگی میسر نیست، وقتی موسیقی همسایه آزار می دهد چرا برای کنترل این رفتار قانون و مرز مشخصی تعیین نشده است. در قوانین آپارتمان نشینی به تعریف خط قرمزها نپرداخته ایم.»
● ترافیک پشت معرکه خیابانی
گویی که میانه خیابان قرق شده باشد، ماشین ها کیپ تاکیپ پشت سر هم توقف کرده اند. صدای فریاد چند نفر که درگیر شده اند، مسافران را به سمت پنجره تاکسی خم می کند. سپر یکی از ماشین ها به چراغ عقب اتومبیل جلویی برخورد کرده و آسیب سطحی دیده می شود، اما معرکه ای از خشم و اهانت به اوج خود رسیده است!
دو راننده به طرز ترسناکی برخورد فیزیکی دارند. یکی از آن ها دیگری را روی آسفالت خیابان خوابانده و به سر و صورت و دماغش می کوبد. خون فوران می زند و کودکی که در تاکسی کنار مادرش نشسته به آغوش او پناه می برد.
سارا ملکی یک شهروند در تحلیل چنین برخوردهایی می گوید: «وقتی شهروندان قوانین را نمی شناسند و یا اصلاً نمی خواهند عمل کنند، هرج و مرج حاکم می شود و هر فرد خودش را صاحب حق می داند. به این خیابان نگاه کنید موتوری ها از هر طرف می پیچند، ماشین ها حاضر نمی شوند از سبقت چشم پوشی کنند و همه خیال می کنند زودتر رسیدن حق مسلم آنهاست. درحالی که حق مسلم همه شهروندان برخورداری از آرامش و زندگی قانونمند است.»
● مشکلات آپارتمان نشینی تهدید آرامش جامعه
به پشت بام می روی تا از فرصت تعطیلی آخر هفته استفاده کرده و کولر را چک کنی. یک مرتبه در کمال تعجب می بینی که شیلنگ آب کولر شما برروی کولر همسایه نصب شده است.
به همسایه که معترض می شوی در کمال تعجب نه تنها منکر نمی شود بلکه می گوید: «شما که کولرتان را هیچ وقت روشن نمی کنید، گفتیم امانت بگیریم، بعد یکی دیگر برایتان بخریم!»
روز دیگری به صاحبخانه تلفن می کنی که فلان قسمت ساختمان نیاز به تعمیر دارد، اما صاحبخانه برای تعمیر هر روز را به روز بعد موکول می کند.
یکی از معضلات ۵۰سال آینده آپارتمان نشینان در کلان شهرها همین مسئله فرسودگی آپارتمان هاست.
هیئت مدیره قادر به گرفتن هزینه تعمیرات و شارژ آپارتمان از ساکنین نخواهد بود. مالکین نیز یا حاضر نمی شوند ملک خود را به دولت بفروشند و یا به دلیل ضعف بنیه مالی توانایی تعمیرات را ندارند.
کاشانی توضیح می دهد: «متأسفانه این مشکل در جاهایی که آپارتمان ها قارچ گونه سبز می شوند و ساکنین از گوناگونی قومیت برخوردارند، به طور مشهودی نمود پیدا می کند.»
وی ادامه می دهد: «در حاشیه پایتخت نیز شهرهای کوچکی شکل گرفته که اگر از مرزبندی طبیعی و کشاورزی برخوردار بودند، جزء پایتخت محسوب نشده و با مشکلات آپارتمان نشینی مواجه نمی شوند. از سوی دیگر ما ناگزیریم در ساخت و سازها و نوسازی آپارتمان های فرسوده از کانال های خصوصی استفاده کنیم.
طرح زمین های ۹۹ساله نیز در این رابطه طرح کارآمدی به نظر می رسد. چون با تمام شدن عمر مفید ساختمان، ساکنین آن را رها کرده و ممکن است در مکان دیگری که ساختمان نوساز ساخته شده ساکن شوند.»
وی در انتها می گوید: «بسیاری از مشکلات این چنینی در ساختارهای جدید شهری با برنامه ریزی اصولی در زمان حال و نتیجه گیری در آینده حل می شوند.»
گالیا توانگر
منبع : روزنامه کیهان