شنبه, ۱۵ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 4 May, 2024
مجله ویستا

میلاد امام محمد باقر (ع)


میلاد امام محمد باقر (ع)
اسم مبارك آن بزرگوار محمد، و لقب مشهور او باقر است كه حضرت رسول (ع) آن حضرت را طی روایاتی به این لقب ملقّب فرمود. كنیهٔ مشهور آن حضرت، ابی جعفر و عمر مبارك ایشان مثل عمر پدر بزرگوار و جد بزرگوارشان حسین (ع) پنجاه و هفت سال بود. در اول رجب المرجب سال پنجاه و هفت ه. ق. متولد شد و در سال ۱۱۴ از هجرت به دست ابراهیم بن ولید و به دستور هشام بن عبدالملك مسموم و شهید گردید. سه ساله بود كه حماسهٔ كربلا واقع شد و آن بزرگوار كربلا را مشاهده فرمود. بعد از حماسهٔ كربلا سی و چهار سال با پدر بزرگوار خود، زندگی پر تلاطمی را پشت سر نهاد. مدّت امامت آن حضرت تقریباً نوزده سال بود.
امام باقر دو امتیاز در میان ائمه علیهم السلام دارد. اول جد پدری ایشان امام حسین (ع) و جد مادری آن حضرت امام حسن (ع) است . از این جهت در حق ایشان گفته شده: علوی من علویین وفاطمی من فاطمیین وهاشمی من هاشمیین. از نظر نسبت امتیاز فوق العاده ای را دارا است. خصوصاً اینكه مادر ایشان فاطمه دختر امام حسن (ع) زنی بسیار عالمه و مقدسه بود. از امام صادق نقل شده كه فرمود: جدّه ام صدیقه ای بود كه در میان اولاد امام حسن، مثلش دیده نشده است. و نیز خرق عادتی از ایشان نقل می كند و می فرماید: مادرم پای دیواری نشسته بود كه دیوار فرو ریخت. مادرم گفت: ساقط نشو به حق مصطفی كه خداوند اذن نداده است كه ساقط شوی. دیوار باقی ماند تا جدّه ام از پای آن گذشت.
امتیاز دیگر آنكه وی پایه گذار انقلاب فرهنگی شیعه محسوب می شود. گرچه انتشار معارف شیعه به دست امام صادق (ع) صورت گرفت ولی به دست امام باقر پایه گذاری شد.
در دوران امام باقر (ع) دولت بنی امیه رو به زوال بود مردم از آنها متنفر بودند. بعلت وجود كسی چون عمر بن عبدالعزیز، كه علاوه بر اینكه نفع بزرگی برای شیعه داشت ضرر بزرگی نیز برای بنی امیه داشت و اختلاف شدیدی كه در ممالك اسلامی پدید آمده بود و هر كسی از گوشه ای قیام می كرد، خلفا بسرعت تغییر می كردند ـ چنانكه در مدّت امامت امام باقر (ع)، در مدت نوزده سال پنج خلیفه روی كار آمدند: ولیدبن عبدالملك، سلیمان بن عبدالملك، عمر بن عبدالعزیز، یزید بن عبدالملك، هشام بن عبدالملك ـ پس موقعیت مناسبی برای آن حضرت كه از ظلم بنی امیه فارغ شده بود، پدید آورد كه انقلاب علمی را آغاز نماید و بزرگانی از عامه و خاصه در اطراف ایشان جمع شدند و حقایق اسلام، لطایف اسلام و بالاخره معارف اسلام را منتشر كردند. از این جهت رسول اكرم به ایشان لقب باقر داده است. لسان العرب می گوید: لقّب به لانّه بقر العلم وعرف اصله واستنبط فرعه وتوسع فیه، والتبقر التوسع.
امام باقر ملقّب به این لقب است چون شكافنده علم است. پایه علوم اسلامی را شناخت و فروع آن را درك فرمود و آن را توسعه داد و ریشهٔ تبقّر به معنی توسعه است.
عامه و خاصه نقل می كنند كه رسول اكرم به جابر بن عبدالله انصاری فرموده است:
یا جابر یوشك ان تبقی حتّی تلقی ولداً من الحسین یقال له محمد یبقر علم النبیین بقراً، فاذا لقیته فاقرأه منی السلام.
ای جابر، تو زنده می مانی مردی از اولاد حسین را كه نامش محمد است ملاقات می كنی كه او علم انبیا را می شكافد. هنگامی كه او را دیدی سلامم را به او برسان.
و جابر وقتی سلام پیامبر را به امام باقر رسانید حضرت فرمودند: ?وصیت كن كه در این چند روزه می میری. جابر گریست و گفت: از كجا می گویی؟ حضرت فرمودند: ای جابر به خدا قسم پروردگار عالم علم گذشته و آینده را تا روز قیامت به من عنایت فرموده است.? حضرت باقر را باقر نامیده اند چون انتشار دین و معارف اسلامی را او شالوده ریزی كرده است. مفید در ارشاد گوید: ?افرادی از اصحاب رسول الله (ع) كه مانده بودند نظیر جابربن عبدالله انصاری و بزرگان از تابعین رؤساء مسلمین از فقها و غیر فقها نظیر جابر جعفی، كیسان سختیانی، امین مبارك، زهری، اوزاعی، ابی حنیفه، مالك، شافعی و زیاد بن منذر، از امام باقر روایت نقل می كنند. همچنین مصنفینی نظیر طبری، بلاذری، سلامی، خطیب، ابی داود، اسكافی، مروزی، الاصفهانی، بسیط و نقاش و غیرهم از امام باقر (ع) روایت نقل می كنند. این افراد از علمای عامه هستند كه بعضی از آنان به فیض محضر امام باقر رسیده اند. و بسیاری از علمای اهل تسنن اقرار دارند كه حضرت، بزرگترین عالم زمان خویش بوده است. حتی حكم بن عتیبه یكی از علمای بسیار بزرگ عامه در تفسیر این آیهٔ شریفه: ان ذلك للمتوسّمین گفته است.
والله محمد بن علی منهم. یعنی: به خدا قسم محمد باقر از متوسّمین است. عبدالله بن عطا كه او نیز از علمای عامه است می گوید: ما رایت العلماء عند احدٍ اصغر علما منهم عند ابی جعفر لقد رایت الحكم بن عتیبهٔ عنده كانه متعلم.
ندیدم دانشمندان را كه نزد كسی چنین خویش را كوچك پندارند كه نزد امام باقر كوچك بودند؛ حكم بن عتیبه نزد امام باقر فقط یك شاگرد بود.
خواصّ اصحاب امام باقر و همچنین افرادی كه از او روایت نقل می كنند بیشتر از چندین هزار نفرند. ولی افراد فوق العاده مبرزی در میان آنها وجود دارند كه جداً باید گفت فخر شیعه هستند. اجماع شیعه بر این است كه در میان اصحاب رسول الله و تابعین آنها كه شاگردان اصحاب هستند و آن شش نفر عبارتند از: زراره معروف، الخربوز، ابو بصیر، فضیل بن یسار، محمدبن مسلم و یزید بن معاویه، كه یكی از آنها مثل محمد بن مسلم سی هزار روایت از امام باقر روایت كرده، و می گویم این روایات از اسرار است كه به كسی نباید بگویم.
امام باقر دو امتیاز عالی علاوه بر امتیازهایی كه برای ائمه علیهم السلام وجود دارد، در میان ائمهٔ دین دارند و از زبان ایشان به بعضی از آن امتیازها اشاره شده است.
مناقب ابن شهر آشوب از امام باقر نقل می كند كه حضرت فرموده اند:
نحن جنب الله ونحن حبل الله ونحن رحمهٔ الله علی خلقه وبنا یفتح الله وبنا یختم الله، نحن ائمهٔ الهدی ومصابیح الدجی ونحن العلم المرفوع لاهل الدنیا ونحن السابقون ونحن الآخرون، من تمسك بنا لحق ومن تخلف عنا غرق. نحن قادهٔ المحجلین ونحن حرم الله ونحن الطریق والصراط المستقیم الی الله عزوجل ونحن من نعم الله علی خلقه ونحن المنهاج ونحن معدن النبوهٔ ونحن موضع الرسالهٔ ونحن اصول الدین والینا یختلف الملائكهٔ ونحن السراج لمن استضاء بنا ونحن السبیل لمن اقتدی بنا ونحن الهداهٔ الی الجنهٔ ونحن عروهٔ الاسلام ونحن الجسور ونحن القناطر من مضی علینا اسبق ومن تخلف عنا محق ونحن السنام الاعظم وبنا یصرف الله عنكم العذاب من ابصر بنا وعرفنا وعرف حقنا واخذ بامرنا فهومنا.
این خطبهٔ شریفه اشاره به آیات قرآن و روایات قطعی از پبامبر اكرم است.
ما جنب خداوند متعالیم، جنب به معنی پهلو است و عرب چنانچه از وجه كه به معنی صورت است ارادهٔ ذات می كند و از ید كه به معنی دست است ارادهٔ قدرت می كند، از جنب، ارادهٔ قرب می كند. و چون اهل بیت علیهم السلام منتهای قرب الهی را دارند به آنها جنب الله گفته می شود. این جملهٔ امام باقر اشاره است به آیه ای كه در سورهٔ زمر است:
ان تقول نفس یا حسرتی علی ما فرطت فی جنب الله یعنی: توبه كنید قبل از اینكه بگوید ای وای به من و تفریطگری من دربارهٔ خدا. بنابراین تفسیر، معنی چنین می شود كه می گوید: ای وای به من كه سرو كاری با اهل بیت نداشتم. ماییم حبل الله. جمله اشاره است به آیهٔ شریفه واعتصموا بحبل الله جمیعاً ولاتفرقوا.یعنی: چنگ بزنید به ریسمان محكم خدا و متفرق نشوید. ماییم از جمله رحمت واسعهٔ پروردگار كه بر بنده ها دارد. جمله اشاره است به آیهٔ شریفهٔورحمتی وسعت كل شیء. یعنی رحمت من هر چیزی را فرا گرفته است. و در روایات آمده است كه رحمت واسعهٔ خدا حقیقت اهل بیت علیهم السلام است. ماییم كه خلقت عالم از ابتدا تا انتها به دلیل ما است و خداوند به دلیل ما عالم را خلق نمود. این جمله كه در زیارات نیز دیده می شود اشاره به آیهٔ شهادت است: وكذلك جعلناكم امهٔ وسطا لتكونوا شهداء علی الناس ویكون الرسول علیكم شهیدا. یعنی: و همانا ما شما ـ اهل بیت ـ را مستكمل آفریده ایم تا شاهد مردم باشید و رسول اكرم نیز شاهد بر شما.
و در روایات فراوان است كه این شهادت واسطهٔ فیض است. ما امامانی هستیم رهنما و چراغهای درخشان و علم افراشته شده برای مردم. ماییم سابقون و آخرون. یعنی اول ماییم و آخر ماییم ـ باز اشاره به واسطهٔ فیض است ـ هر كه به ما پناه برد، رستگار می شود و هر كه از ما تخلف كند، غرق خواهد شد. جمله اشاره است به حدیث نبوی كه بطور متواتر از پیامبر اكرم روایت شده است. پیامبر (ع) فرموده است: مثل اهل بیت، كشتی نوح است هر كه به آنان تمسك جوید رستگار و هر كه از آنان تخلف كند غرق خواهد شد. ما راهنمای افراد هستیم در روز قیامت كه رستگارند. ماییم حرم الله كه احترام ما در میان مردم محفوظ است. جملهٔ ما راه مستقیم هستیم، اشاره به آیه اهدنا الصراط المستقیم دارد.
از جملهٔ نعمتهای خدا بر بندگان هستیم. اشاره است به آیهٔ شریفهٔ: وضرب الله مثلاً قریهٔ كانت آمنهٔ مطمئنهٔ یأتیها رزقها رغدا من كل مكان فكفرت بانعم الله فاذاقها الله لباس الجوع والخوف بما كانوا یصنعون. یعنی: ?پروردگار عالم مثل زد به قریه ای كه عقیده و امنیت داشتند و نعمت مثل باران برای آنها می بارید، آنان به نعمت خدا كفر ورزیدند پس پروردگار عالم لباس قحطی و ناامنی را بر آنان پوشانید در قبال آنچه كه انجام می دادند.? راه حق و حقیقت هستیم و معدن نبوّت. آنچه پیامبر داشته ما داریم. و رسالت در خانهٔ ما فرو آمده است: الله اعلم حیث یجعل رسالت. ما پایه های اسلام هستیم و ملائكه به خانهٔ ما رفت و آمد دارند. ما چراغ راه هر كه بخواهد هستیم كه نور ماه بهره ببرند. ماییم عروهٔ الوثقای اسلام. اشاره به آیهٔ شریفه است: ویؤمن بالله فقد استمسك بالعروهٔ الوثقی لاانفصام لها. یعنی: ?هركه ایمان به خدا آورد به دستاویز محكمی دست زده كه ناگستنی است.? ما هستیم پای هر كه بخواهد به حق رسد، از ضلالت نجات یابد و به بهشت رود باید ما را طی كند و از ما راهنمایی گیرد. هر كه از ما عبور كرد سبقت برد و هر كه تخلّف كند نابود شد. بزرگترین حافظ اسلام هستیم. ماییم كه به دلیل وجود ما عذاب دنیوی و اخروی از بندگان برطرف می شود. هر كه ما را شناخت و حق ما را شناخت، و دستورات ما را اجرا كرد، از ما است ـ رستگار خواهد شد.
باید گفت این خطبه دارای اشارات و كنایات و لطایف فراوان است و باید كتابی دربارهٔ این خطبه نگاشت. اما امام باقر (ع) اضافه بر فضایلی كه همهٔ اهل بیت دارند و حضرت در این خطبه به بعضی از آنها اشاره نموده است، دو امتیاز عالی دارد كه فی الجمله دربارهٔ آن سخن گفتیم.
مورخین دربارهٔ سؤال و جواب آن راهب نصرانی با امام باقر مطالبی نوشته اند كه ما خلاصه ای از آن را می آوریم.
هشام بن حكم، حضرت باقر را به شام احضار نمود. آن بزرگوار همراه با امام صادق علیه السلام به طرف شام حركت كردند. در بین راه راهبی را دیدند كه ارادتمندان به دور از حلقه زده بودند تا راهب آنان را نصیحت كند. حضرت باقر (ع) وارد جمع آنان شد. ابهّت و تجلی نور امام باقر، راهب را تحت تأثیر قرار داد. آنگاه از حال آن بزرگوار استفسار كرد و مسایلی پرسید. مسایل او گرچه از نظر ما عوامانه است و با مقام قدس علمی حضرت باقر مناسبتی ندارد، ولی در آن دورهٔ جهل مسایلی بود بزرگ كه توانسته راهب و اطرافیانش را مسلمان كند.
۱ ـ ساعتی كه نه از روز است و نه از شب؟
فرمودند ساعتهای بین الطلوعین می باشد كه از ساعتهای بهشت است. در آن ساعتها می توان آخرت را آباد كرد و سعادت دو جهان را به دست آورد.
۲ ـ می گویند اهل بهشت فضولات ندارند، نشانهٔ آن در این دنیا چیست؟
حضرت فرمودند: نشانهٔ آن بچه ای است كه در شكم مادر است.
۳ ـ می گویند نعمتهای بهشت پایان ناپذیر است، نشانهٔ آن در دنیا چیست؟
حضرت فرمودند: نشانهٔ آن علم است كه هر چه از آن بهره گیرند نقصان ندارد.
۴ ـ آن دو برادر كه با هم متولد شدند و با هم مردند، اما عمر یكی از آنان پنجاه سال و عمر دیگری صد و پنجاه سال چه كسانی بوده اند.
حضرت جواب دادند: آن دو برادر عزیز و عزیز بوده اند كه قرآن از آنها خبر می دهد كه عزیز چون در زنده شدن مرده ها در روز قیامت تردید كرد، پروردگار عالم جان او را صد سال گرفت سپس زنده كرد. آن راهب پس از شنیدن جوابهای حكیمانه با اطرافیانش مسلمان شد. شأن ائمهٔ طاهرین در تاریخ ناشناخته مانده است، گرچه ابن حجر متعصّب در حق او گفته است: هو باقر العلم وجامعه وشاهد علمه ورافعه صفی قلبه وزكا علمه وعمله وطهرت نفسه وشرف خلقه وعمرت اوقاته بطاعهٔ الله وله من الرسوخ من مقامات العارفین مایكل عنه السنهٔ الواصفین وله كلمات كثیرهٔ فی السلوك والمعارف لاتجملها من العجالهٔ.
او جامع علوم و شكافندهٔ علم و توسعه دهندهٔ علم بود. او نمایانگر علم بود و علم را رفعت داد. قلب او مهذب و علم و عمل او پاك و پاك بود. او طاهر و مطهر بود، خلق او عالی بود و عمر او در اطاعت خداوند صرف شد. تبحّری در عرفان داشت كه زبان گویای آن نیست. سخنان او در عرفان و سیر و سلوك به حدّی است كه نمی تواند در این گفتار ضبط شود.? صاحب جنات الخلود كه شیعه است می گوید: ?اكثر اوقات او صرف اطاعت خدا می شد. از خوف خدا می گریید. بسیار متواضع بود تمام بر سر مزارع می رفت و كار می كرد و آنچه به دست می آورد در راه خدا صرف می نمود. سخی ترین مردم بود و تمام علما نزدش می آمدند؛ علمشان قطره ای بود در مقابل دریا، و نظیر امیرالمؤمنین (ع) چشمه های حكمت از اطرافش می جوشید و در مقابل جلالتش هر جلیلی كوچك بود.
در خاتمه، معجزه ای از معجزات آن حضرت را یادآور می شویم. كلینی رحمه الله در كافی از ابی بصیر نقل می كند كه نزد امام باقر (ع) رفتم و گفتم: شما وارث رسول اكرم هستید؟ فرمود: آری. گفتم: رسول الله وارث انبیاست و آنچه آنان می دانند او می داند؟ فرمود: آری، چنین است. گفتم: بنابراین شما قدرت دارید كه مرده را زنده كنید و كور مادرزاد و مرض برص را شفا دهید، چنانچه قرآن دربارهٔ عیسی علیه السلام فرموده؟ فرمود: به اذن پروردگار قدرت داریم. سپس فرمود جلو بیا! چون جلو رفتم دست مبارك خود را به چشمهای من زد و من بینا شدم. سپس به من فرمودند: ای ابی بصیر، آیا می خواهی بینا باشی ولی در روز قیامت مثل مردم، حساب، كتاب و مشقتهای آخرت را دارا باشی، یا كور باشی ولی در آخرت بدون محاسبه به بهشت روی؟ ابی بصیر می گوید كوری را انتخاب كردم.
منبع : خبرگزاری جمهوری اسلامی ـ ایرنا