پنجشنبه, ۲۷ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 16 May, 2024
مجله ویستا
رحیممشایی و رئیسجمهور
صورتمساله آنچه که رحیممشایی گفته روشنتر از آن است که بشود آن را به یک شکلی جمع و جور نمود و عنوان کرد که خیر، مقصود ایشان این بوده یا آن نبوده و مرادش از آنچه که نقل شده این نبوده و منظورش آن بوده. ایشان خیلی ساده و روشن گفتهاند که مردم اسرائیل خوب هستند و ما مردم ایران با مردم اسرائیل دشمنی نداریم.
صدالبته که اگر این سخن را روزنامهنگاری دگراندیش، روشنفکری سکولار یا حتی شریعتمدار، نویسنده یا چهرهای اصلاحطلب (نه البته در سطح رهبران این جبهه) گفته بود نه جایی منعکس میشد، نه کسی آن را جدی میگرفت و نه کسی زحمت نقل آن را به خود میداد، حداکثر آنکه یکی از روزنامههای رادیکال مشتی ناسزا نثار گوینده میکرد و این کم و بیش میشد پایان ماجرا.
اما اشکال اساسی از جایی بهوجود آمد که این سخن را یکی از <خودی>ها گفت. ابتدا اصولگرایان سعی کردند آن را به نوعی رفع و رجوع کرده و طبق معمول بگویند که مقصود رحیممشایی این بوده یا آن بوده، اما <خناسان> و <مطبوعات فرصتطلب> سعی کردهاند تا سخنان آن اصولگرای بزرگوار و یکی از نزدیکترین یاران رئیسجمهور اصولگرا و انقلابی را تحریف یا مصادره به مطلوب نمایند. اما توضیحات بعدی رحیممشایی پیرامون آنچه که گفته بوده و آنچه که مقصودش بوده آب سردی روی اصولگرایان ریخت. کار که بالا گرفت، رحیممشایی برای بار سوم توضیح داد که مقصودش چه بوده اما هر بار که توضیح میداد، صرفا نمک بیشتری روی زخم اصولگرایان میپاشید و داغ دل آنان را تازه میکرد. او نهتنها نمیگفت که مقصودش آن نبوده که مردم اسرائیل خوب هستند و ما آنها را دوست داریم یا باید دوست داشته باشیم و دشمنیای با آنها نداریم، بلکه توضیح میداد که چرا حرفش درست بوده. فیالواقع توصیفات وی حکایت <عذر بدتر از گناه> بود و نشان میداد که یار اصولگرای رئیسجمهور چه افکار و عقاید ناحق و ناجوری از دید اصولگرایان دارد. آقای رحیممشایی ظرف چند هفته گذشته و علیرغم فشار گسترده اصولگرایان نهتنها حاضر نشد اصل حرفش را پس بگیرد بلکه صرفا توضیح داد که چرا حرفش درست است و اشکال مخالفینی که اصل آن حرف درست را متوجه نمیشوند در کجا است.
□□□
هدف این یادداشت در حقیقت بحث پیرامون چند و چون حرف رحیممشایی نیست. صرفنظر از انگیزه و نیت سخنان رحیممشایی درباره مردم اسرائیل و واکنشهایی که برانگیخته، قضاوت درباره هر قوم و ملتی نیازمند تفکیک آنها از سیاستهایی است که از سوی حکومت آنها اعمال میشود. قضاوت درباره مردمان یک سرزمین یا یک ملت در صورت غلتیدن به دام افراط، گرفتار نژادپرستی و راسیسم (Racism) میشود؛ مثل اعتقادی که برخی سفیدپوستان آمریکا داشتند یا هنوز دارند که سیاهپوستان مردمان خوبی نیستند، یا نژادپرستان سفیدپوست آفریقای جنوبی در زمان حاکمیت نظام <آپارتاید> معتقد بودند که سیاهپوستان خوب نبودند. راسیسم برمبنای فلسفه برتری نژاد استوار شده و تمامی نظراتی که مبتنی بر برتری یک نژاد یا قوم بر نژادها و اقوام دیگر است را شامل میشود.
طرفداران نظریه برتری نژاد بر این عقیدهاند که افراد بشر یکسان خلق نشدهاند و بعضی از نژادها و اقوام بشر بدون در نظر گرفتن شرایط محیط و امکانات تعلیم و تربیت نسبت به نژادها و اقوام دیگر دارای خصوصیات برتر و امتیازات بیشتری هستند و به حکم قوانین طبیعت، نژاد و قوم برتر باید بر نژاد و قوم پستتر حکومت کند. قضاوت مطلق درباره یک قوم، نژاد یا ملت در صورت اینکه برمبنای <خوب> و <بد>، <پست> و <برتر> و... باشد به دام این نظریات میافتد.
گذشته از مبنای این سخنان، واکنش رئیسجمهور در قبال انتقادها و اعتراضهای اصولگرایان نسبت به برکناری مشاورش شگفتانگیز است.
علیرغم اعتراض گسترده قریب به ۲۰۰ تن از نمایندگان مجلس، شماری از آیات عظام و حجج اسلام، مطبوعات وابسته به حکومت، شمار قابل توجهی از ائمه جمعه و جماعات و بسیاری از رجال، چهرهها و شخصیتهای اصولگرا به سخنان رحیممشایی و درخواست عذرخواهی وی یا برکناریاش از سوی رئیسجمهور، احمدینژاد کوچکترین اعتنایی به این اعتراضها نشان ندادند، انگار رحیممشایی معاون رئیسجمهور زنگبار است و این داستان در کشور دیگری اتفاق افتاده.
بیتوجهی و بیاعتنایی رئیسجمهور به آن همه اعتراض علیه معاونش بیش از هر چیز نشاندهنده ارزش و احترامی است که ایشان برای افکار عمومی قائل هستند. توبیخ، سرزنش و معذرتخواهی که جای خود دارد، رئیسجمهور با همراه بودن رحیممشایی در چندین برنامه عمومی نشان داد که چقدر برای احساسات مخالفان و منتقدان ارزش و احترام قائل است.
شاید عدهای بگویند که دفاع رئیسجمهور از معاونش درحقیقت و به تعبیری دفاع از آزادی بیان و حق ابراز نظر مسوولانش است. او میخواهد پشت معاونش بایستد تا نشان دهد که مسوولان و دولتمردانش میتوانند و باید حرفشان را بزنند.
اما کارنامه رئیسجمهور ظرف سه سال گذشته مبین اخراج و کنار گذاردن یک دوجین وزیر، معاون ، استاندار، مدیرکل و مسوولانی بوده که جرات کرده و حرفی، نظری و عقیدهای مغایر با رئیس ابراز کردهاند. رئیسجمهور طی این سه سال نشان داده که علیرغم رویکرد بهظاهر مردمی، مکتبی، انقلابی، رجاییگونه و جبههای، کوچکترین ظرفیتی در قبال انتقاد و مخالفت نداشته و مسوول مربوطه را بلافاصله اخراج میکند. میتوان پرسید یا تصور نمود که اگر فرد دیگری به جز رحیممشایی آن سخن را گفته بود اکنون جای وی کجا بود؟
صادق زیباکلام
منبع : روزنامه اعتماد ملی
نمایندگی زیمنس ایران فروش PLC S71200/300/400/1500 | درایو …
دریافت خدمات پرستاری در منزل
پیچ و مهره پارس سهند
تعمیر جک پارکینگ
خرید بلیط هواپیما
ایران مجلس شورای اسلامی دولت مجلس تعطیلی شنبه ها شورای نگهبان قوه قضائیه دولت سیزدهم رئیس جمهور رهبر انقلاب حسن روحانی مجلس یازدهم
مشهد سیل سیل مشهد قوه قضاییه تهران هواشناسی پلیس قتل شهرداری تهران فضای مجازی بارش باران سازمان هواشناسی
خودرو مالیات تعطیلی شنبه قیمت دلار قیمت خودرو بازار خودرو قیمت طلا بانک مرکزی دلار سایپا مسکن بورس
سریال تلویزیون نمایشگاه کتاب کتاب نمایشگاه کتاب تهران موسیقی فردوسی سحر دولتشاهی شاهنامه سینمای ایران دفاع مقدس سینما
دانشگاه تهران شورای عالی انقلاب فرهنگی فضا تحقیقات و فناوری
فلسطین رژیم صهیونیستی غزه اسرائیل آمریکا جنگ غزه روسیه حماس چین ترکیه اوکراین نوار غزه
استقلال فوتبال پرسپولیس لیگ برتر جواد نکونام بازی لیگ برتر ایران رئال مادرید باشگاه استقلال فولاد خوزستان مهدی طارمی فولاد
هوش مصنوعی گوگل عیسی زارع پور ایرانسل تبلیغات سرعت اینترنت ناسا موبایل تلفن همراه دوربین
دیابت چای سرطان چاقی کاهش وزن زوال عقل کودک بارداری سرماخوردگی