دوشنبه, ۱۷ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 6 May, 2024
مجله ویستا


هویت دینی در قاب سینما


هویت دینی در قاب سینما
در حال حاضر، در جامعه ما شرایطی وجود دارد که وقتی صحبت از سینمای دینی می شود، صرفاً پیوند و آمیختگی آن با مذهب و شعایر مذهبی به ذهن متبادر می شود، در حالی که مفاهیمی چون عرفان، اخلاقیات و آموزه های عاطفی- احساسی نیز در درون مقوله هایی همچون دین وجود دارند.
اغلب، وقتی از منظر مخاطب عام به سینما نگریسته می شود و از مخاطبان می خواهیم مقوله سینمای دینی را با برداشت خود تعریف کنند، آنها به همین موارد روزمره و ساده زندگی اشاره می کنند؛ مقوله هایی همچون، تربیت فرزندان، عشق به سرزمین و زادگاه، رفتار با همنوعان و قضاوت در مورد آنها و موارد مشابه دیگر که در مقوله معنویت دینی قرار می گیرند.
سینمای دینی طیف وسیع و گسترده ای از مضامین را در خود دارد که با اندکی هوشیاری و علاقه مندی، با استفاده از آنها می توان آثاری با محتوای متفاوت و نو را خلق کرد. توجه به مخاطب سبب می شود تا از طریق آنالیز نظرها و انتظارهای تماشاگر، به زمینه ها و موضوعهای جدیدی برای طرح و تولید آثار در سینمای دینی رسید.بدون شک، هنری که برای مردم نباشد، هنری تزئینی و ظاهری است که صرفاً به درد تزئین می خورد، نه کاربرد و استفاده!
هویت دینی در یک اثر سینمایی، جدا از هویت معناگران آن نیست. دین و معنویت شاید در حوزه تعریف از یکدیگر تفکیک گردند، اما حقیقت آن است که در پرداخت عملی به این دو حوزه، کاملاً منطبق بر یک محدوده مشترک می گردیم. سینمای دینی، امری مطلق و قابل حصول محض نیست، بلکه نوعی طریقه و روش است که بسته به حوزه دید، فرهنگ، هنجارهای جمعی و سطح و جنس اجتماع فیلمساز، نگاه و تأویل متفاوت می گردد و اصلاً جذابیت و ذات پرداختن به مسأله دین در ابراز همین تفاوت ها و گاه حتی تضادهاست.
محور اصلی این سینما، زیباییهای زندگی بشری است نه طرح آیین و مناسک مذهبی آن هم به شکل گزارشی و یا آموزشی! چنین فیلمهایی گاه به نحوی افراطی از وقوع هر نوع تجلی معنوی در اثر جلوگیری می کنند و سبب می شوند پیش پا افتاده ترین انتظارهای مخاطب را نیز برآورده سازند. مخاطب از آموزش مستقیم و پیام صریح و نصیحت گرایانه گریزان است، بخصوص اینکه بر پرده سینما شاهد تلاش برای آموزش چیزی باشد که خود بهتر از سازنده فیلم، با آن آشنایی دارد!
برای مطالعه و تحقیق درباب دین و سینما و یا بهتر دیدن و بهتر نقد کردن فیلمهای متعلق به سینمای دین، لازم است رویکردی روشن و اصولی نسبت به آن داشته باشیم. اما از آنجا که دامنه تعاریف و تأویلات در این حوزه گسترده است، شیوه ها و روشهای بی شماری ممکن است در این رابطه مطرح شود.
اما در دسته بندی گرایشهای معناگرا و دینی، سه رویکرد اصلی وجود دارد. اول فیلمهای مذهبی، دوم فیلمهای اسطوره مدار و سوم فیلمهای ایدئولوژیک. این گونه دسته بندی و سنخ شناسی، ما را به طور طبیعی به سوی یک روش شناسی اصولی در مطالعه انواع گوناگون فیلمهای دینی سوق می دهد؛ یعنی نوعی از روش شناسی که متناسب با انواع مختلف فیلم، رویکردهای نقادانه و تحلیل گرایانه متفاوتی را به کار می گیرد.
هر فیلمی برای بررسی، به یک روش یا ساختار تحلیلی نیازمند است که برخاسته از حیطه معنایی همان فیلم باشد. همان گونه که یک فیلم علمی صرف، از منظری علمی مورد ارزیابی قرار می گیرد، فیلمهای حوزه سینمای دینی نیز باید از مناظر خاص خود و با عیارسنج مخصوص ارزیابی شوند.
البته، این روش تحلیل فیلمهای دینی، روش جامع و بی نقصی نیست اما طرح آنها موجب خواهد شد که علاوه بر آشنایی مخاطبان با این روشها خود آنها نیزمورد اصلاح و بازشناسی قرار گیرند.
از طرفی، این روشها به توافق و تعامل میان فیلمساز و پدید آورنده اثر، به تماشاگر و مخاطبش نیز یاری می رسانند.
بعضی از مضامین مانند عدالت، فضیلت، رستگاری، امید و بخشش، گناه و درونمایه هایی این چنینی، اصولاً به احکام الهی و مذهبی وابسته اند، بنابراین روش تحلیل این گونه آثار نیز باید متناسب با همان مقوله ها باشد.
برای نزدیک شدن به این آثار، باید از منظری معناگرا و مذهبی به آنها نگاه کرد. نقدی که اساس شیوه تحلیلی خود را بر مبنای جستجو و درک و دریافت معانی انگاره های دینی و مذهبی قرار می دهد؛ در شناخت و تحلیل مضامین و زمینه های مذهبی، مفید و مؤثر است. در این شیوه، دین را بر پایه نشانه ها و مفاهیم سنتی و مذهبی تعریف می کنند، به جایگاه علوم و احادیث توجه و سعی می شود به بازشناسی نمادها و مقوله های فرمی و معنایی پرداخته شود.
درست به جهت همین توجه خاص و گستره، کارکرد آن اگر چه دقیق است اما محدود نیز هست. این شیوه اگر چه کمک بسیاری به دقت نظر در مسایل مطرح شده می نماید، اما باید همواره با شیوه های دیگر ترکیب شود تا بتواند از حوزه محدود مصداقهای عینی مذهبی به حوزه گسترده سینمای الهیاتی وارد شود.
در مطالعه مناسبات میان دین و سینما، اسطوره نگری و رویکرد اسطوره مداری باعث می شود تا نگاهمان به دین، هستی شناختی و جهانشمول باشد. در حقیقت، این گونه نگاه باعث می شود تا از تقلیل دین در حد یک التزام مذهبی جلوگیری به عمل آید.
توجه به کهن الگوها، نمادها و آیینهای جمعی و سنتی و باستانی باعث می شود مرزبندیهای سلیقه ای و تا حدودی مقطعی ازمیان برداشته شود. این رویکرد به مقوله تحلیل و نقد سینمای دینی، با باز گذاشتن دامنه تعاریف و تأویلات دینی، باعث می شود تا حوزه تعاملهای میان سینما و دین گسترده شود.
نقد اسطوره مدار باعث می شود شخصیت محوری و قهرمان مذهبی فیلم، از شکل قهرمان متعلق به مذهب خاص جدا شود و به یک قهرمان عام و جهانی بدل گردد. مقوله خیر و شر وسفرهای اودیسه وار و روانشناختی هم، زمینه هایی است که تحلیل اسطوره مداری بر محور آنها، فیلمهای مذهبی را مورد مداقه و تحلیل و نقد قرار می دهد. پس در این گونه نگاه به سینمای دینی، قهرمانهای مذهبی می توانند به قهرمانهای ملی بدل شوند و قهرمانهای ملی می توانند الگوهای دست یافته اسطوره هایی جهانشمول باشند.
منتقدان حوزه ایدئولوژیک معتقدند نقد اسطوره ای، ابعاد سیاسی و اجتماعی دین را نادیده می گیرد و بنابراین توصیه می کنند یک فیلم دینی را بر اساس ساختار اجتماعی باید تحلیل کرد؛ یعنی در لوای کشمکشهای هر روزه قدرت در جامعه و روابط اجتماعی انسانها، درونمایه ها و مقوله های دینی ترجمه و تحلیل گردند.
نقد ایدئولوژیک کمک می کند تا با تمرکز بر تعاملها و نحوه رویارویی مردم در جامعه و فرهنگ امروزی، آنها را با تفکرات و آموزه های دینی مقایسه کند. اما صرف نظر از چگونگی و عملکرد این سه حوزه نقد فیلمهای دینی، یعنی نقد مذهبی، اسطوره ای و ایدئولوژیک باید توجه داشت این حوزه ها نه به کمال رسیده اند و نه قطعی هستند وبدون شک با کاوش و کار بیشتر، زمینه های گسترده تر و متنوع تر نیز پدید خواهند آمد. در هر حال سینما به واسطه قدرتمندی اش در برقراری ارتباط میان داستانها، معانی و ارزشهای دینی با مخاطبان عمومی است که اهمیت می یابد. از این منظر، فیلمهای عامه پسند وزنه ای قابل اعتماد در ارایه و نمایش ارزشها و عقاید جمعی به شمار می روند. زیرا نقد و تحلیل آنها به صورتی ناخودآگاه توسط مخاطب انجام شده و به واسطه برخورداری از موضوعات سرگرم کننده و مضامین ساده، قابل فهم و درک و دریافت همگانی هستند.
رضا خسروزاد
منبع : روزنامه قدس