دوشنبه, ۱۰ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 29 April, 2024
مجله ویستا


یه سادگی یک اتاق سه در چهار


یه سادگی یک اتاق سه در چهار
معمولاً گفت وگو با عوامل یک کار تلویزیونی پرمخاطب به خصوص اگر مجموعه یی طنز باشد، گرم و پرنشاط است. اما زمانی که برای هماهنگی یک گفت وگو با مجید صالحی تماس گرفتم از نظر روحی بسیار کسل بود و عقیده داشت طی یک سال گذشته پیر شده است.سریال «سه در چهار» هفته یی سه بار حدود ساعت ۲۲ روی آنتن شبکه اول سیما می رود و به همین بهانه قرار گفت وگویی با مجید صالحی کارگردان و علیرضا مسعودی نویسنده این مجموعه گذاشته شد.علیرضا مسعودی چهره یی بی ادعا و ته لهجه شیرینی که مرا به یاد حرم «امام رضا» می انداخت داشت و اگرچه مجید صالحی به رغم گفته اش از نظر ظاهری پیر نشده بود، اما حین گفت وگو از هیجان و به شماره افتادن نفسش متوجه شدم دوران سختی را سپری کرده است. علیرضا مسعودی اصالتاً بیرجندی است، بزرگ شده مشهد و از آنجایی که پدرش ارتشی بود، وی کارش در تلویزیون را با نوشتن چند آیتم از ساعت خوش شروع کرد، در آشتی کنان و کوچه اقاقیا قلم زد، با «قرارگاه مسکونی» شناخته و در «سه در چهار» دیده شد و... مجید صالحی را هم فقط در یک جمله معرفی می کنم. او همان «مجید دلبندم» است که با کارهایش همدلی داریم و این گفت وگو نه حرف های چالشی، بلکه شنیدن درددل هاست.
▪ سه در چهار چگونه شکل گرفت؟
ـ مسعودی؛ زمانی که آقای لطیفی مشغول انتخاب بازیگران سریال «صاحبدلان» بود، طرح اولیه آن در دو صفحه مطرح شد. ایشان را در دفترشان ملاقات کردم. در آنجا باخبر شدیم که این طرح (سه در چهار) تصویب شده و قرار است به تهیه کنندگی «حسن روستایی» ساخته شود و مایل هستند من متن آن را بنویسم. طرح اولیه آن در دو صفحه مطرح شد و اولین مساله من این بود که تا چه اندازه می توانم در این بستر مانور بدهم. برای مثال در این طرح «آقا رحمان» یک وانت داشت و من حس کردم شخصیتی با این شغل به کاراکتر حمید لولایی در «خانه به دوش» نزدیک است و تغییرات دیگری هم صورت گرفت و شروع به نوشتن متن کردم. حدود ۱۰ قسمت از متن را کار کرده بودم که در آن زمان حسین مشغول ساخت صاحبدلان و بلافاصله سینمایی «روز سوم» شد که من نیز در هفته یی که در آبادان برای کمک به فیلمنامه همراه شان بودم قرار بر این بود که بعد از بازگشت حسین به تهران پروژه «سه در چهار» را شروع کنیم اما با موفقیت روز سوم و حضور در جشنواره و گرفتن جایزه، پروژه دیگری به نام «نردبانی به آسمان» که کار بزرگی هم هست را انتخاب کرد و قرار شد سه در چهار را شخص دیگری کارگردانی کند. در این زمینه با من مشورت کرد و من مجید را پیشنهاد دادم چرا که فکر می کردم مجید به خوبی با طنز نوشتاری من ارتباط برقرار می کند. اما با مجید به توافق نرسیدند و قرار شد کارگردانی این کار را «رامبد جوان» به عهده بگیرد که رامبد با این بهانه که نتوانسته با این ۱۰ قسمت ارتباط برقرار کند، یکی دو تا از دوستانش را برای نوشتن قصه معرفی کرد. حدود چهار ماه از این جریان می گذشت که محمد لطیفی و بهرام بهرامیان با من تماس گرفتند که شبکه با متن جدید به توافق نرسیده و مجدداً پیشنهاد همکاری دادند و من هم بار دیگر تاکید کردم مجید صالحی بهترین گزینه برای ساخت این مجموعه است.
ـ مجید صالحی؛ من یک پرانتز باز کنم به موردی که علی به آن اشاره نکرد. علت آنکه بار اول من به عنوان کارگردان این پروژه انتخاب نشدم مخالفت خود شبکه بود. من هم به رغم اینکه فیلمنامه را خوانده بودم و دوست داشتم، مصر به ساخت آن نبودم اما حسین لطیفی، بهرام بهرامیان و علیرضا مسعودی معتقد بودند بهتر است من این کار را بسازم و حسین عقیده داشت که من جنس طنز ایرانی را می شناسم. از طرفی هم من ترجیح می دادم کار بعدی ام را با یک تهیه کننده باتجربه انجام دهم و این اولین کار آقای روستایی بود و من هیچ شناختی روی ایشان نداشتم. برای مثال من آشتی کنان را حدود شش سال پیش با «مهران رسام» کار کرده و از همکاری با او لذت برده بودم و همیشه به نقش تهیه کننده در یک پروژه معتقدم. به نظر من نقش تهیه کننده به خصوص در یک کار تلویزیونی بسیار مهم است و سازمان باید این را در نظر بگیرد، وقتی یک کارگردان جوان ساخت یک پروژه را به عهده دارد شرایط تهیه در موفقیت آن بسیار تاثیرگذار است. نه تنها حکم تکیه گاه و راحتی خیال را به او وام می دهد بلکه موجب دلگرمی اش نیز می شود و سه در چهار تجربه یی بود که من تصمیم بگیرم حتماً در آینده با تهیه کنندگانی کار کنم که با خصوصیات اخلاقی و کاری وی آشنا باشم.
▪ اینکه می گویید شبکه با ساخت سه در چهار به کارگردانی شما مخالف بود یعنی چه؟ آیا عقیده داشتند تجربه شما برای این پروژه کافی نیست؟
ـ بله و من به نظرشان احترام می گذارم. البته این سلیقه یی است چرا که در همان زمان کارگردانی دو تا تله فیلم که هنوز به آن متعهد هستم به من پیشنهاد شده بود. به عبارتی دیگر یک شبکه شایستگی مرا در زمینه کارگردانی باور دارد و شبکه یی دیگر در این رابطه محتاط است.
▪ من فکر می کنم عملکرد بعضی از بازیگران خوب طنز که در زمینه کارگردانی چندان موفق نیستند در این پیشداوری ها موثر بوده است. شاید عدم موفقیت جواد رضویان هم در این رابطه بی تاثیر نبوده باشد. البته جواد رضویان را از این جهت مثال آوردم چرا که نویسنده قرارگاه مسکونی و سه در چهار هر دو آقای مسعودی هستند.
ـ صالحی؛ جواد رضویان کارگردان تازه کاری نیست. قبل از قرارگاه مسکونی هم چندین سابقه کارگردانی از جمله «مدار صفر درجه» و «ارثیه بابام» را داشته است.
▪ اما جواد رضویان بیشتر با قرارگاه مسکونی به عنوان کارگردان شناخته شد یا بهتر بگویم مورد نقد قرار گرفت و شما آقای مسعودی به عنوان نویسنده قرارگاه مسکونی فکر نمی کنید اگر متن را کسی دیگر کارگردانی می کرد، مجموعه موفق تری می شد.
ـ مسعودی؛ اصولاً من با تک دوربین کار کردن خیلی مشکل دارم و ضعف عمده قرارگاه مسکونی را همین تک دوربین کار شدن می دانم. یک کار طنز بر پایه موقعیت ها استوار است و من معتقدم که حس ها با یک دوربین در نمی آید. در این مورد هم خیلی با جواد بحث کردم اما وقتی دیدم تمام عوامل با این روش موافقت کردند من هم همراهشان شدم. در نظر بگیرید در یک کار مثل قرارگاه مسکونی که هشت بازیگر اصلی دارد با روش تک دوربین حداقل باید برای هر قسمت ۱۰ روز وقت گذاشت در حالی که هر کدام در سه یا چهار روز بسته می شد و برخلاف اینکه جواد معتقد بود تک دوربین موجب می شود ما پلانی را از دست ندهیم، به عکس پلان های خوبی هدر می رفت. مثال ساده یی می زنم. شما یک جوک را در نظر بگیرید که دو نفر تعریف می کنند.یکی می گوید و هیچ کس نمی خندد و یکی دیگر مثل مجید می گوید و همه قهقهه می زنیم.
▪ توضیح شما نشان می دهد که حرف مرا تصدیق می کنید یعنی اگر قرارگاه مسکونی را شخص دیگری ساخته بود می توانست موفق تر باشد و عدم توفیق آن خیلی ارتباطی با ساعت پخش آن نداشت. البته آقای تخت کشیان که یکی از تهیه کنندگان باتجربه سینما و تلویزیون هستند هم می توانستند در این رابطه تاثیرگذارتر باشند.
ـ تخت کشیان از جمله تهیه کنندگانی است که معمولاً دست کارگردان را در اعمال سلیقه اش باز می گذارد و در این مورد هم همین کار را کرده بود. از طرفی هم کارگردان باید یک روح و انرژی به کار بدهد که جواد از پس آن بر نیامد و به عکس در سه در چهار مجید در این زمینه بسیار موفق بود. من متن را می نویسم اما کارگردان است که روح زندگی و ملموس بودن را به آن اضافه می کند.
▪ با شما هم عقیده ام. مثلاً یکی از بازیگرانی که اگر این حس یا به قول شما روح و انرژی را در کارگردان حس نکند بازی سردی خواهد داشت، «علی صادقی» است. بازیگری که در سه در چهار بسیار پرانرژی و مثبت است و کاراکتری ملموس و دوست داشتنی از بیژن ارائه می دهد.چرا تا این اندازه حواشی پیرامون مجموعه «سه در چهار» است که البته بی دلیل هم نیست. شما در نظر بگیرید کاری مطرح می شود، کلید می خورد و مطبوعات اعلام می کنند کارگردان آن محمدحسین لطیفی است. بعد از مدتی می خوانیم که نیمی از مجموعه ساخته شده است و در آخر سه در چهار با نام مجید صالحی به عنوان کارگردان به روی آنتن می رود آن هم با مشاوره محمدحسین لطیفی و رضا عطاران.
ـ همان طور که قبلاً هم به آن اشاره کردم دلیل اصلی این اتفاق این بود که شبکه من را به عنوان کارگردان این مجموعه نپذیرفته بود و آقای لطیفی عقیده داشت بهتر است تا مدتی نام او به عنوان کارگردان مطرح شود و در زمانی مناسب یعنی وقتی که توانایی من ثابت شد نام من بیاید و گرچه از راهنمایی های آقای لطیفی و دوست خوبم رضا عطاران بسیار بهره بردم اما به جرات می توانم بگویم حتی برای یک قسمت از آن هم به طور کامل حضور نداشتند چرا که هر دو مشغول کارهای خود بودند و وقت این کار نبود. لطیفی درگیر «نردبانی به آسمان» و عطاران هم مشغول سینمایی قرنطینه بود. اما بزرگ ترین کمک حسین لطیفی به من ایجاد انگیزه بود تا با تمام مشکلات کار را به سرانجام برسانم.
▪ چرا آقای لطیفی و عطاران در این مورد ساکت اند و دفاعی از شما نمی کنند.
ـ صالحی؛ فکر می کنم هر دو ایشان به این موضوع اشاره کرده باشند اما به طور مبسوط صحبتی نکرده اند چرا که این زمان پیک کار هر دوی آنهاست.
ـ مسعودی؛ آقای لطیفی کلاً دو سه بار بیشتر سر صحنه سه در چهار نیامدند. نردبانی به آسمان یک پروژه عظیم (الف ویژه) است که از دکور و متن گرفته تا انتخاب بازیگر تمام وقت ایشان را پر کرده است،سوای اینکه زمان ساخت سه در چهار، ایشان یک ماه هم به سفر حج رفته بودند.
▪ و در مورد رضا عطاران چطور؟ خیلی جاها گفته شده عطاران بیشتر از یک مشاور در «سه در چهار» نقش داشته است.
ـ صالحی؛ زمانی که من سه در چهار را می ساختم اوج مشغله رضا بود. از یک طرف سینمایی قرنطینه و از طرف دیگر فیلمی که برای آن مدت یک ماه هم در فرانسه بود. اما رضا عطاران همیشه حکم استاد مرا دارد و هرگاه فرصت می کرد و سراغ ما می آمد من تمام سوال هایم را جمع می کردم و حتی در زمینه دکور هم از او کمک می گرفتم. به من گوشزد می کرد لزومی ندارد صحنه خیلی شلوغ باشد یا برای مثال قرار بود لوکیشن سلمانی ساخته شود اما رضا تاکید داشت که این باید رئال باشد و یک سلمانی واقعی باورپذیرتر خواهد بود و مرا در انتخاب آن همراهی کرد. حتی بدون توقع چشمداشتی تیتراژ کار را خواند و در انتخاب بازیگر یاری ام کرد و هر بار که او سر صحنه حضور پیدا می کرد، دو سه حرکت پیشنهاد می داد و یک سکانس از این رو به آن رو می شد.
▪ به انتخاب بازیگرها اشاره کردید. بازیگرها چطور انتخاب شدند؟
ـ صالحی؛ انتخاب بازیگرها به طور مشاوره و گروهی انجام می شد و لطیفی، بهرامیان، عطاران، مسعودی و خود من با نظر یکدیگر به نتیجه می رسیدیم. اما برای مثال آقای کاسبی را خود من در نظر گرفتم و کاراکتر علی صادقی به طور خاص براساس خود او نوشته شده بود. البته مثل بیشتر کارها خیلی از بازیگران انتخاب چندم بودند که کاملاً طبیعی است.
▪ یکی از نکات مثبت مجموعه سه در چهار انتخاب مناسب بازیگرها است که همه به خوبی در نقش خود باورپذیرند.هدایت شما هم بی تاثیر نیست.
ـ صالحی؛ گرچه با خیلی از انتخاب ها مخالفت شده بود اما از نظر من بازی ها همان بود که می خواستم. مثلاً «اشکان اشتیاق» در این کار بسیار حرفه یی بازی کرده است و مسلماً اگر او «پارتنر» خوبی نبود، علی صادقی هم نمی توانست تا این اندازه خوب ظاهر شود چرا که نقش های مکمل و هماهنگی دو بازیگر در ارائه بازی خوب بسیار موثر است. اشکان شرایط کمدی مناسبی را ایجاد می کرد تا علی صادقی بتواند از این موقعیت به بهترین حالت استفاده کند.
▪ و عوامل دیگر.
ـ صالحی؛ این لطف خدا بود که خیلی ها در پروژه ما را یاری می کردند. مثلاً آقای «میرکیانی» که به ندرت کار گریم تلویزیونی را می پذیرند. ایشان تا به حال سه بار سیمرغ بلورین گرفته اند اما حاضر شدند برای کمک به کارگردانی من با دستمزدی کمتر از شایستگی شان کار را بپذیرند. او در گریم پرسوناژهای سه در چهار قالب ها را شکست و برای مثال توانست چهره یی تازه از مهران رجبی بسازد. به هر حال من محبت او را هرگز فراموش نخواهم کرد.
▪ این مساله که بگویند کارگردانی سه در چهار متعلق به مجید صالحی نیست، تاثیری روی شما ندارد؟
ـ اتفاقاً این صحبت ها موجب خوشحالی من می شود و به خودم می بالم چرا که این کار یقیناً آنقدر قابل قبول بوده که فکر می کنند بزرگانی چون محمدحسین لطیفی یا رضا عطاران آن را ساخته اند و من به خودم امیدوار می شوم. جالب است بدانید حتی برادرم هم وقتی سریال را تعقیب می کرد، گفته بود؛ «یعنی واقعاً سه در چهار را مجید ساخته، اما من فکر می کنم این کار را لطیفی و عطاران ساخته اند.»
▪ حق با شماست این خودش می تواند یک تشویق باشد. گرچه تشویق دلنشینی نیست. درست مثل بچگی ها که با شور و شوق نقاشی می کشیدیم و بزرگ ترها می دیدند و اگر خیلی خوش آب و رنگ شده بود به عنوان تعریف می گفتند؛ «این رو خودت کشیدی؟»
ـ صالحی؛ بله. دقیقاً. البته همه در این کار به من کمک کردند و منکر هیچ یک نمی شوم به خصوص محمدرضا فاضلی که هم در متن و هم در کارگردانی کمک بزرگی بود اما کارگردانی کار به عهده من بوده است. شاید خالی از لطف نباشد که یک ماجرایی را در این رابطه برایتان تعریف کنم. چندی پیش برای دیدن یک نمایش به تئاتر شهر رفته بودم. چند تا جوان می گفتند کاملاً مشخص است این کار را رضا عطاران ساخته و من باز هم خوشحال بودم که توانسته ام کاری مشابه او ارائه دهم. اما باور کنید من حدود ۱۵ سال است در این زمینه فعالیت می کنم اما این یک سال که درگیر این مجموعه بودم، سخت ترین سال زندگی من بود. البته خیلی چیزها هم یاد گرفتم و به قول یکی از دوستان اگر حالا یک پروژه بزرگ تاریخی هم در سیبری به من پیشنهاد بدهند می توانم آن را جمع کنم.
▪ اگر سه در چهار را یک بار دیگر و با همین شرایط به شما پیشنهاد بدهند چطور، می پذیرید؟
ـ با این شرایط هرگز. در رابطه با هیچ پروژه یی حاضر نخواهم شد با یک تهیه کننده کم تجربه کاری را بپذیرم. باید شرایطی به وجود بیاید که یک سازنده احساس آرامش و راحتی خیال داشته باشد.مثلاً همین سریال شبانه ترانه مادری، یک روز حساب کردم بیش از ۲۰ بار آنونس آن پخش شد در حالی که الان نزدیک دوازده روز است آنونس کار ما نمی رود. یک آنونسی برای سه در چهار ساخته بودیم که به نظر من خیلی تازه و بدیع بود. به صورتی که ما سلام های پرسوناژهای کار را از دیالوگ ها جدا کرده بودیم و به صورت پشت سرهم می آمد. بعد یکی از شخصیت ها می گفت؛ «چیه آنقدر سلام، سلام» و در آخر هم پرسوناژ دیگری می گفت؛ «خب پس خداحافظ.» یک آنونس۳۵ ثانیه یی که دو سه بار بیشتر پخش نشد. بعد یک آنونس دیگر که امید کرامتی موسیقی آن را ساخته بود و رضا مطهری تدوینگر پلان به پلان براساس ضرباهنگ و ریتم موسیقی روی آن تصویر گذاشت که این آنونس هم اصلاً پخش نشد.
▪ فکر می کردید «سه در چهار» سریال پرمخاطبی شود؟
ـ صالحی؛ من می دانستم این کار موفق می شود. نوع کار من تا به حال توانسته با اکثر مخاطبین ارتباط برقرار کند. این نه تنها به دلیل حضور من بلکه به خاطر جنس کارهایی بوده که من در آن حضور داشته ام. مثل سیب خنده، دلبندم، خوش رکاب، کوچه اقاقیا یا ترش و شیرین. من سلیقه مخاطب را می شناسم و می دانم چگونه می توان نبض خنده مردم را در دست داشت و چطور مخاطب با یک شخصیت کمدی حس همذات پنداری خواهد کرد اما مدیر شبکه خیلی به موفقیت این کار خوشبین نبود.
▪ من تعجب می کنم سریالی تحت عنوان حلقه گمشده که یک کار استانی بود و مورد استقبال هم قرار نگرفت یا بهتر بگویم اصلاً دیده نشد در جمعه شب ها که قاعدتاً باید زمان پخش بهترین سریال ها باشد روی آنتن می رفت و مدیر شبکه هم هیچ اعتنایی به آن نداشت اما در مورد سریال سه در چهار تا این اندازه سخت گیری شد.
ـ من قصد ندارم تصمیم گیری های شبکه را آنالیز کنم. برای مثال این طبیعی است که یکسری اصلاحات روی کار صورت می گیرد و در مورد آن با تهیه کننده تبادل نظر می شود و در آخر هم به یک نتیجه می رسند.یا تهیه کننده مورد را توجیه می کند یا اصلاحات صورت می گیرد(با خنده) اما در سه در چهار مدیر گروه بیشتر از پخش هم حساسیت نشان می داد.
▪ کار طنز ساختن در ایران بسیار سخت است.
ـ صالحی؛ در تمام دنیا دستمایه کار کمدی مسائل سیاسی و اجتماعی و همچنین روابط جنس مخالف(که خوشبختانه در فرهنگ ما نیست) است. در مورد مسائل سیاسی که من نه سواد آن را دارم نه دوست دارم به آن نزدیک شوم و نه پذیرفته می شود و در رابطه با مسائل اجتماعی که حتی نمی توانیم با یک لهجه یا یک شغل هم شوخی کنیم. بنابراین تنها حیطه یی که ما می توانیم در آن مانور دهیم کمدی بوف و بزن بکوب است که از زمان «لورل هاردی»، «باستر کیتون» و «چارلی چاپلین» بوده(مثل زدن کیک در صورت یکدیگر) که جالب است بدانید به تازگی از آن هم نمی توانیم وام بگیریم. البته این طبیعی است چرا که شبکه اول سیما یک شبکه ملی محسوب می شود حتی برخوردهای کیوان(اشکان اشتیاق) و بیژن(علی صادقی) هم مورد انتقاد قرار گرفته است. من در این فکرم که چقدر روز به روز خنداندن مردم سخت تر می شود. شاید باور نکنید حتی کلماتی مثل زهرمار یا کوفت که روزانه چندین بار به گوش ما می خورد هم مورد اعتراض قرار می گیرد. (با خنده) باور کنید من نگران بچه ها هستم،اگر واقعاً در جامعه ما تا این اندازه استریلیزه و مودبند، فردا در برخوردهای خیابانی یا استادیوم ها و مراکز عمومی با شنیدن کلمات رکیک شوکه نشوند.
▪ حضور مستمر نویسنده در سریال های موفق دنیا زمان ساخت کار یک امر متداول است. آیا در«سه در چهار» هم آقای مسعودی کنار شما بودند یا اینکه متن جداگانه نوشته می شد و اعمال نظری از جانب نویسنده نبود.
ـ در این مجموعه علی بیشتر اوقات سر کار حضور داشت و غیر از آن هم سکانس هایی که برداشت می شد را هر شب با هم مرور می کردیم. یکی از حسن هایی که این کار داشت این است که من و علی با جنس شوخی های هم آشنا هستیم و این از آشتی کنان شروع شد و در «اقاقیا» شخصیت «گشتاسب» را برای من نوشت بیشتر و بهتر با سلایق هم آشنا شدیم. در این کار هم بدون همفکری نبودیم. حتی اگر من در سکانسی موردی را به آن اضافه می کردم حتماً با مشورت او صورت می گرفت.مثل کاراکتر «اکبر بیکار» که خود ما به داستان اضافه کردیم و بعد علی وقتی او را دید از این شخصیت برای گره افکنی و گره گشایی استفاده می کرد و در متن می گنجاند. یا بازیگر نقش مشتری بیژن(خریدار CD) را من به طور تصادفی دیدم و بعد از آن حتی مهران رجبی و علی صادقی موردی را پیشنهاد می کردند و ما از آن استقبال می کردیم.
▪ بداهه هم کار می شد.
ـ بله، اما این را هم در نظر داشته باشید اگر یک متن خوب نباشد هر چقدر هم بداهه کار شود در حقیقت از چاله به چاه افتادن است اما اگر متن شرایط لازم را ایجاد کند بداهه می تواند علاوه بر جذابیت انگیزه یی هم برای بازیگر باشد.
▪ بعضی از شوخی ها زیاده از حد از جنس شوخی و بداهه رضا عطاران است آیا این تصادفی است، مثل شوخی با دستشویی رفتن یا سکانسی که در بنگاه با کره زمین بازی می شد.
(با خنده) واقعاً در این دو سکانس اصلاً رضا حضور نداشت و کلی هم در مورد این حس که القا شده بود با هم شوخی کردیم و خندیدیم. در مورد دستشویی یک چیزی را باید بگویم از آنجا که گروه ما و آقای بهرامیان که حدود ۶۰ نفر می شدیم مجبور بودیم از تنها دستشویی لوکیشن استفاده کنیم، در صف ایستادن و نوبتی دستشویی رفتن خیلی هم دور از واقعیت نبود.
▪ دلسرد هم می شدید.
ـ بله، خیلی وقت ها اتفاق می افتاد که ما برای سهولت کار لوکیشن ها را جابه جا می کردیم. مثلاً در متن اولیه قرار بود بچه ها در زیرزمین بخوابند که یک جای نمدار بود اما ما براساس داشته هایمان سکانس های مربوط به زیرزمین را به پشت بام انتقال دادیم. اما قدر این کارها دانسته نمی شد،این ما را دلسرد می کرد. ما همه سعی مان را می کردیم تا با کمترین امکانات کار پیش برود و به سرانجام برسد.
▪ منظورتان این است که بودجه این سریال کافی نبود.
ـ بله، خیلی کم بود. بودجه این سریال در حد بودجه سه تله فیلم ۹۰ دقیقه یی می شد.
ـ مسعودی؛ آقای روستایی (تهیه کننده سه درچهار) و آقای شکری (تهیه کننده ساعت شنی) با هم یک دفتر گرفته بودند.در طبقه اول ما که حدوداً ۶۰ نفر بودیم کار می کردیم و در طبقه بالا آقای بهرامیان با یک گروه ۲۰ نفری مشغول مونتاژ، صداگذاری و ساختن آهنگ ساعت شنی بودند. فکر می کنم آقای روستایی نهایت تلاش شان را می کردند تا سختی ها بیشتر باشد و حس بازیگرانی که قرار است دو تا خانواده محروم و درمانده باشند به خوبی دربیاید.
ـ صالحی؛ لوکیشن یک پروژه از نظر روحی- روانی روی عوامل بسیار تاثیرگذار است. مثلاً همین کاری که رضا عطاران برای ماه رمضان مشغول آن است. در آنجا حتی برای استراحت بازیگران و عوامل جایی در نظر گرفته شده اما در سه درچهار لوکیشن ما شامل دو اتاق می شد که لوکیشن اصلی بود و اتاقی دیگر که در پشت آن قرار داشت و مملو از آکسسوار صحنه می شد و یک آشپزخانه که حالت زیرپله داشت و مشاع بود. این فضا امکان یک لانگ شات را هم از ما گرفته بود. گرچه فضای قصه احتیاج به یک چنین برداشت هایی را نداشت ولی همین هم موجب دردسرهای خاص خودش می شد. این فضای تنگ موجب شده بود گاهی اوقات عوامل در کوچه مستقر باشند تا من بتوانم با بازیگرها تمرین داشته باشم و از آنجا که کوچه هم یک مکان مسکونی بود، مجبور می شدند در خیابان های اطراف پرسه بزنند و گاهی مجبور می شدیم برای جمع کردن عوامل وقت را از دست بدهیم.
ـ مسعودی؛ فرق یک تهیه کننده باتجربه با تهیه کننده یی که تا به حال در این زمینه کار نکرده در این مواقع حس می شود. مثلاً در قرارگاه مسکونی به رغم اینکه لوکیشن در چیتگر بود اما ما آنقدر امکانات رفاهی داشتیم که سختی روزی ۱۴ ساعت کار را حس نکنیم چرا که آقای تحت کشیان برای عوامل ارزش قائل بود.
ـ صالحی؛ من حتی در مورد دستیار کارگردان با تهیه کننده کشمکش داشتم در حالی که دستیار من باید مورد اطمینان خود من باشد چرا که ما با یکدیگر رابطه تنگاتنگ داشتیم. یا مورد دیگر اینکه بعضی از عوامل و بازیگران ما تا دو سه ماه بعد از شروع کار هنوز قرارداد نداشتند و این به شدت در کارشان تاثیر می گذاشت یکی از عواملی هم که مرا آزار می داد، شرایط روحی علی مسعودی بود. فکر می کردم باید رعایت حال او بشود تا بتواند بهتر بنویسد. به خصوص که کار، یک کار کمدی بود که متاسفانه متحقق نمی شد. در این مورد اگر علی خودش مایل باشد می تواند بیشتر توضیح بدهد.
ـ مسعودی؛ زمانی که من مشغول نوشتن سه در چهار بودم، خواهرم که پسر کوچکش نقش بچه مجید را در سریال بازی می کند مبتلا به سرطان بود و من نه تنها از نظر روحی در فشار بودم بلکه از نظر مالی هم برای درمان او نیاز داشتم که دستمزدم را به موقع بگیرم و این رعایت نمی شد. حتی من برگه قراردادم را هم نگرفته بودم و حال نیز بعد از گذشت هفت ماه، یک سوم از دستمزد من پرداخت نشده است.
▪ صحبت های شما نشانگر این است که این پروژه برنامه ریزی مناسبی نداشته.
ـ بله، برای مثال خودروی مهندس منوچهر (شهرام قائدی) سوناتا بود و سکانس هایی را برداشته بودیم که ماشین رفت و ما مجبور شدیم از ماشین دیگری استفاده کنیم و فیلمنامه را طوری تغییر دهیم که منوچهر چند تا ماشین دارد یا اینکه برای استفاده از ماشین پلیس با نیروی انتظامی هماهنگ نشده بود و ما مجبور شدیم تنها پلانی را که با ماشین نیروی انتظامی داشتیم به دلیل نداشتن قرارداد حذف کنیم. الان هم برای مونتاژ، تدوین گرمابه یک مانیتور خروجی احتیاج دارد تا فریم هایی که پرش دارد برای صداگذاری موجب اشکال نشود.من در اثر استرس ساخت این پروژه دوبار راهی بیمارستان شدم.
▪ صحبت از حواشی این مجموعه آنقدر به درازا کشید که مجالی برای پرداختن به تکنیک و نقاط قوت و ضعف آن نداد. شاید هم این حرف ها شنیدنی تر باشد و حالا صحبت های پایانی و اینکه برنامه آینده شما چیست؟
ـ مسعودی؛ وقتی سه در چهار را می بینم حس می کنم خیلی به آن چیزی که در ذهن من بود نزدیک است و این را مدیون مجید صالحی می دانم. مجید کارگردان خوبی است که برای کارش ارزش قائل است. حالا هم یکی دو مورد طرح به من پیشنهاد شده که امیدوارم آنها را به کارگردانی مجید صالحی بنویسم چرا که از کار با او بسیار لذت می برم.
ـ صالحی؛ من هم همانطور که گفتم تعهد دو تا تله فیلم دارم و هنوز تصمیم خاصی برای آینده نگرفتم اما مسلماً با تهیه کننده یی کار خواهم کرد که در موردش شناخت کافی داشته باشم و از اینکه فرصتی شد تا بخش کوچکی از حرف هایی که در دلم مانده بود را بازگو کنم،حس خوبی دارم.
هما گویا
منبع : روزنامه اعتماد


همچنین مشاهده کنید