یکشنبه, ۱۶ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 5 May, 2024
مجله ویستا


چرا افزایش قیمت نفت خطرناک است؟


چرا افزایش قیمت نفت خطرناک است؟
کاهش قیمت های نفت هم اکنون به سیاستی ضروری از سوی کشورهای مصرف کننده تبدیل شده است که هنری کیسینجر و مارتین فیلداشتاین دو تن از سیاستمداران سابق آمریکایی برخی از آنها را در مقاله خود برشمرده اند.
سه برابر شدن قیمت نفت از ۳۰ دلار در هر بشکه در سال ۲۰۰۱ به بیش از ۱۰۰ دلار بیانگر وجود ثروتی عظیم در تاریخ بشریت است. گفته می شود که ۱۳ عضو سازمان اوپک یک تریلیون از این ثروت را به دست آورده اند.
این وضعیت به ناچار پیامدهای سیاسی عظیمی را در پی داشته است. یکی از مهمترین جنبه های این زلزله سیاسی و اقتصادی این است که این میزان ثروت توسط برخی از ضعیف ترین کشورها، از قوی ترین کشورهای جهان حاصل می شود. با این وجود این قربانیان به گونه ای عمل می کنند که گویی قیمت نفت رویدادی طبیعی است که توسط یک بازار اقتصادی رقابتی تعیین می شود. بازاری که توسط نیروهای سیاسی بی تاثیر و ناتوان شده است.
اما قیمت نفت توسط بازار رقابتی سنتی تعیین نمی شود. تولید کنندگان عمده می توانند با کاهش نرخ تولید، قیمت نفت را بالا و پائین ببرند و همان گونه که قیمت های کنونی نفت به نوعی بیانگر پیش بینی های آینده از عرضه و تقاضا درهستند، این تامین کنندگان انحصارگر قادرند که بازار شکننده را با اظهاراتشان در مورد اهداف آتی خود، تحت کنترل بگیرند.
این تامین کنندگان تا زمانی که کشورهای مصرف کننده به طور گسترده وابستگی خود را به نفت وارداتی کاهش نداده و راهبردی سیاسی را برای مقابله با استیلای سیاسی بر بازار اتخاذ نکنند، نفوذ مقتدرانه خود را در بازار تداوم خواهند بخشید.
ناکامی تلاش ها و افزایش قیمت نفت پیامدهای سیاسی و اقتصادی عمیقی را در پی خواهد داشت:
در کشورهای صنعتی پیشرفته قیمت بالای انر‍ژی به کاهش استاندارد زندگی، تقویت توازن نامطلوب پرداخت ها و افزایش فشارهای تورمی منجر خواهد شد.
تاثیر منفی افزایش قیمت ها بر استانداردهای زندگی بر کشورهای در حال توسعه بیشتر است. با توجه به این که هزینه های سوخت و مواد غذایی بخش عمده ای از هزینه های خانه داران را به خود اختصاص داده و تولید مواد غذایی هم مستلزم وارد شدن نفت به مراکز تولید کود شیمیایی و سیستم حمل و نقل است، افزایش قیمت های نفت به بی ثباتی سیاسی منجر می شود.
با این وجود حتی با کاهش قیمت های نفت به حدود ۱۰۰ دلار در هر بشکه، صادرکنندگان نفت در خاورمیانه بیش از ۸۰۰ میلیارد دلار درآمد خواهند داشت.
بخش عمده این درآمد به دست دسته ای از کشورهای کم جمعیت می رسد. برای مثال شهر ابوظبی در امارات با ۸۵۰ هزار نفر جمعیت و تنها ۴۰۰ هزار شهروند، ۹۲ میلیارد بشکه نفت ذخیره نفتی ثابت شده دارد. ثروت این کشور از طریق فروش انرژی در گذشته بیش از یک تریلیون دلار بوده است. این تمرکز درآمد نفتی و ثروت، کشورهایی از این دست را که از نظر استراتژیک ضعیف هستند، به هدفی برای همسایگان تندرو تبدیل کرده است.
چنین موقعیتی همچنین از دو نظر به کشورهای مذکور نفوذ سیاسی نامتجانسی را در امور جهانی بخشیده است.
اول، بخش بزرگی از این درآمدهای نفتی در اختیار گروه های تندرو قرار می گیرد. دوم، درآمدهای حاصله از قیمت های بالای نفت بار دیگر به سوی پادشاهی های به سرعت در حال رشد عضو اوپک بازمی گردد. این کشورها درآمد حاصل از افزایش قیمت های نفت را در اقتصادهای کشورهای توسعه یافته سرمایه گذاری می کنند. برای مثال ابوظبی بیش از یک تریلیون دلار وجوه سرمایه ای در اختیار دارد.
افزایش قیمت انفجاری نفت پیامدهای سیاسی جدی تری را در پی داشته است. منابع در حال حرکت از سرمایه گذاری های منفعلانه در قیود دولتی آمریکایی و اروپایی به اتحادیه های شرکتی و خرید یک جای کسب و کارهای اروپایی و آمریکایی است. در حالی که این سرمایه گذاری های جدید دو برابر می شوند، این وضعیت ممکن است که مالکان سرمایه ها را برای افزایش نفوذ خود بر کشورهای غربی وسوسه کند.
چنین روندی در دراز مدت بسیار مشکل ساز خواهد بود. سیاست خارجی کشورهای صنعتی نباید به گروگانی در دست تولید کنندگان نفت تبدیل شود. کشورهای صنعتی باید به فکر یافتن راهی برای ناامید ساختن این سرمایه گذاران در فروش بخش عظیمی از قیود آمریکایی باشند.
تا زمانی که کشورهای مصرف کننده نفت به امید برخورداری از تلاش های دیگران منفعلانه دست روی دست بگذارند یا با چنین چالشی تنها در سطحی ملی مقابله کنند، خطرات کنونی همچنان وجود خواهند داشت.
همه کشورهای مصرف کننده نفت در یک قایق نشسته اند. هیچ کشوری به تنهایی نمی تواند موقعیتی برتر را برای خود به گونه ای پایدار در میان کشورهای تولید کننده بیافریند. هیچ کشوری به تنهایی قادر نیست با اتکای صرف به تلاش های خود، در وضعیت عرضه تغییری به وجود آورد.
کشورهای مصرف کننده در موقعیتی هستند که قادر هستند توازن اقتصادی و سیاسی جهان را شکل دهند به شرطی که با یکدیگر هماهنگ بوده و تا حدی به تلاش هایشان ائتلاف بخشند.
کشورهای بزرگ مصرف کننده – گروه ۷ در کنار هند، برزیل و چین – باید به جای انتظارکشیدن منفعلانه، گروهی هماهنگ را برای تغییر روند عرضه و تقاضا ایجاد کنند. روسیه نیز باید در این تلاش ها سهیم شود.
افزایش قیمت های در سال ۲۰۰۸ به علت تغییراتی است که انتظار می روند در میزان تقاضای دراز مدت نفت ایجاد شود. این در حالی است که تامین کنندگان اقدام خاصی را به انجام نرسانده اند. بر همین اساس اقداماتی که به کاهش روند رشد تقاضا در آینده و افزایش سریع عرضه منجر شوند، زمینه کاهش نسبتا سریع قیمت ها را فراهم خواهند آورد.
نفت در آمریکا بیشتر برای تامین بنزین خودروهای مورد استفاده قرار می گیرد. در خارج از آمریکا نیز این ماده بیشتر برای تامین گرما و الکتریسته به کار گرفته می شود. به همین دلیل سیاست های هماهنگ باید بر کاهش مصرف بنزین در آمریکا متمرکز شده و کشورهای خارجی نیز می توانند برای تامین برق خود به سوخت های هسته ای و یا زغال سنگ روی آورند.
در عین حال که کشورهای مصرف کننده نفت می توانند از طریق اقدامات دیپلماتیک توازن جدیدی را میان مصرف کنندگان و تولید کنندگان ایجاد کنند، در عین حال یکی دیگر از سیاست های برای کاهش قیمت نفت این است که آمریکا بدون حذف کامل نفت وارداتی، وابستگی خود را به آن کاهش دهد.
آمریکا می تواند تا زمانی که بنزین خودروها با سوخت های هیدروژنی و الکتریکی جایگزین نشده اند، همچنان وارد کننده نفت باشد. برای مدتی کوتاه تلاش در جهت افزایش عرضه نفت و سایر سوخت های کربنی ممکن است کاهش آلاینده های کربنی را به چالش بیفکند.
با این حال به دلیل پیامدهای سیاسی عمیقی که افزایش قیمت های نفت در پی دارد، کاهش قیمت این ماده باید به هدفی اصلی و فوری تبدیل شود.
مترجم : حسن بنانج
منبع : دیپلماسی ایران