شنبه, ۸ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 27 April, 2024
مجله ویستا


دل کندن از تجارت با غرب


دل کندن از تجارت با غرب
سفر تاریخی ولادیمیر پوتین رئیس جمهور روسیه به ایران بازتاب گسترده یی در میان شهروندان ایرانی از گروه های متفاوت اجتماعی و همچنین سیاستمداران برخی از دولت ها و پژوهشگران و علاقه مندان به مباحث سیاسی داشت.آتش این مجادلات و مباحث هنوز سرد نشده و موضوع مجادله و مناظره است. کسانی که به هر دلیل سفر پوتین به ایران را دنبال می کنند دنبال این هستند که پاسخی برای پرسش های خویش بیابند.
برخی می پرسند ضرورت حضور ولادیمیر پوتین رهبر روسیه در ایران چه بوده است؟ گروهی پرسش شان این است که پوتین آیا حامل پیامی از سوی غرب بوده است؟ یک گروه دیگر می پرسند دستاوردهای سفر پوتین برای ایران چه بوده است؟ برخی پرسش شان این است که ایران و روسیه چه دادوستدی کردند؟ یک پرسش عمومی تر نیز به ویژه در جامعه ایرانی اعم از سیاستمداران و روشنفکران و مردم عادی نیز مطرح است؛ آیا روسیه متحدی استراتژیک برای ایران خواهد بود و می توان به رهبران این کشور اعتماد کرد؟ واقعیت این است که پیشینه روسیه در ایران روشن و اعتمادآفرین نیست و بدبینی تاریخی به نیت ها و روش های این کشور در مناسبات و برخورد با ایران وجود دارد.
نوشته حاضر به دولت فعلی ایران حق می دهد اگر تصور می کند می تواند برای کاهش فشار امریکا و متحدان اروپایی اش از برتری ها و هدف های روسیه استفاده کند، اقدام به این کار کند و تلاش کند سفر تاریخی پوتین به ایران را پاسخی به ادعاهای امریکا بداند. در این نوشته با فرض اینکه نیت های سیاسی رهبران امروز روسیه در برخورد با ایران فاقد جنبه های دسیسه آمیز و پنهان است این ادعا را داریم که روسیه- با فرض ثابت ماندن شرایط اقتصادی امروز خویش برای یک دوره نه چندان کوتاه مدت که فرض استواری نیز هست- نمی تواند متحدی استراتژیک برای ایران باشد. شاید کسانی باشند که با توجه به پیشینه تاریخی دو کشور، تضاد منافع بلندمدت ایران و روسیه در منطقه و در جهان و جدایی و افتراق فرهنگ و دین مردم دو کشور نیز به همین نتیجه رسیده باشند.
اما در این نوشته از پدیده یی به نام «تجارت» برای اثبات ادعای یاد شده استفاده خواهم کرد. برای اینکه بتوانم منظور خود را برای خوانندگان گران سنگ آشکار کنم، از آموزه های جان لاک که انقلاب سپید امریکا را دستاورد اندیشه های سترگ او می دانند کمک می گیرم. فلسفه جان لاک در دو کلمه «توافق قراردادی» جای می گیرد. او اعتقاد داشت دولت و همه مناسبات و روابط افراد بشر و زندگی را باید به صورت دادوستد نگاه کرد و آن را یک نوع تجارت دانست. حاکم به جای اینکه اراده خویش را بر مردم تحمیل کند، باید خدمت خویش را به آنها بفروشد و باید این کار را طبق قراردادی انجام دهد که مورد رضای مردم و او، هر دو باشد. به نظر لاک فلسفه یی که در تجارت معمول است باید در کار دولت و در اصول رفتار و کردار انسان در زندگی روزمره نیز به کار گرفته شود. یعنی قول شرافتمندانه، رعایت انصاف و معامله کالاهایی که نافع باشد. تفکر فیلسوف آزادی را می توان گسترش داد و آن را به نوع مناسبات دو کشور رساند.
در این صورت مناسبات دو کشور در سایه تجارت اگر بر پایه سه اصل قول شرافتمندانه، رعایت انصاف و دادوستد کالاهایی که به نفع هر دو کشور است، شکل و ماهیت پیدا کند می تواند دوام و قوام یافته و توسعه یابنده باشد. در سیاست، این تفکر جان لاک به نام «نظریه مبادله» مشهور شده است و جایگاه ویژه یی دارد.
تجارت میان دو فرد یا دو کشور این برتری را در نظر و در عمل دارد که هر طرف تجارت علاقه مند است طرف دیگر نیرومند، پایدار و در کمال سلامت باشد تا تجارت تداوم یابد. وقتی دو فرد یا دو کشور با یکدیگر دادوستد دارند هرگز خواستار نابودی و ضعف دیگری نیستند زیرا می خواهند نیاز خویش را برطرف کرده و سودی نیز به دست آورند. دادوستد میان دو فرد یا دو جامعه چگونه رشد یابنده می شود و موجبات اتحاد واقعی و بلندمدت را فراهم می کند؟ علاوه بر شرایط در پیش گفته شده یک شرط دیگر آزادی است. دو فرد در شرایط آزاد بودن تجارت می توانند اقدام به این کار کنند. دو کشور نیز در سایه «تجارت آزاد» قادرند به بسط دادوستد بپردازند.
با این مقدمات اکنون می توان ادعا کرد تجارت میان ایران و روسیه به دلایل گوناگون و در شرایط ثابت ماندن وضعیت که چندان دور از انتظار نیست، نمی تواند رشدهای بالا را تجربه کند. دلیل نخست این است که روسیه با وجود حرکت های انجام شده در مسیر اقتصاد آزاد در دوران حکومت یلتسین، اما در سال های اخیر و تحت ریاست پوتین بار دیگر به سمت اقتصاد بسته حرکت می کند. در شرایط فقدان تجارت آزاد در روسیه گسترش دادوستد کالا و خدمات رشدهای ناچیز را به ویژه در بخش هایی غیر از انرژی تجربه می کند. علاوه بر این، واقعیت این است که توسعه صنعتی روسیه در تولید صنایع غیرنظامی در سطح نازلی قرار دارد. توسعه نایافتگی تولیدات صنعتی موجب می شود این کشور کالای صنعتی برای صادرات به ایران نداشته باشد. این ادعایی است که اثبات آن چندان دشوار نیست. کافی است در بازار تولیدات صنعتی ایران جست وجو کنید. آیا تاکنون در بازار پوشاک، بازار کیف و کفش، بازار لوازم خانگی، بازار تجهیزات و ماشین آلات کالای روسی دیده اید؟ در این وضعیت است که تجارت میان دو کشور در سطح نازلی قرار دارد و ادامه خواهد داشت. از طرف دیگر روسیه به دلیل سطح نازل توسعه صنعتی، توانایی فروش تکنولوژی صنعتی به ایران را نیز ندارد و سطح تجارت دو کشور در اندازه مناسبی قرار نمی گیرد و ایران اصولاً نیازی به روسیه در عرصه های یاد شده ندارد.
علاوه بر این، میزان تولید موادغذایی مثل گندم، برنج، شکر، روغن نباتی و چای نیز در روسیه به اندازه یی نیست که مازاد بر مصرف داخلی بوده و توانایی صادرات آن به ایران را داشته باشد و سطح تجارت دو کشور از این جهت نیز در قید و بند قرار دارد. روسیه فعلی حتی در تولید و توزیع مهارت های مدیریتی و مهارت های نیروی انسانی نیز در اندازه هایی نیست که نیازهای ایران را برطرف کند. می توان روی دیگر سکه را نیز دید. ایران چه کالایی می تواند به روسیه صادر کند؟
مهمترین کالاهای صادراتی ایران در حال حاضر نفت و مشتقات آن است که روسیه نیازی به آن ندارد و در زمره صادرکنندگان بزرگ این کالای مهم به حساب می آید. به این ترتیب می ماند کالاهای غیرنفتی ایران که احتمال صدور آن به روسیه صفر نیست، اما اندک است. آیا روسیه نیاز به فولاد ایران دارد؟ اینگونه نیست چون اوکراین در این صنعت یک صادرکننده ممتاز است. آیا روسیه توانایی و تمایل به واردات کالاهایی مثل پسته، فرش دستباف و خاویار ایران دارد؟ حتی اگر روس ها تمایلی به خرید این نوع کالاها داشته باشند به دلیل درآمد سرانه پایین و لوکس بودن نسبی فرش دستباف و پسته و خشکبار ایران توانایی واردات اندک است.
به این ترتیب می توان با پذیرفتن این فرض که سازگاری و اتحاد دو کشور زمانی واقعی است که بر پایه تجارت باشد و با توجه به اینکه رشد تجارت میان روسیه و ایران به دلایل یادشده رشدهای بالایی را تجربه نخواهد کرد، می توان به جرات گفت اتحاد استراتژیک دو کشور بسیار دشوار است و حتی اگر منافع سیاسی موجب سازگاری مقطعی شود ادامه نخواهد یافت. اما کار در همین جا خاتمه نمی یابد و سهم تجارت در ایجاد مانع برای اتحاد استراتژیک دو کشور را می توان در نقاط و گلوگاه های دیگر نیز به خوبی دید. ابتدا از رقابت دو کشور ایران و روسیه در صادرات نفت می توان آغاز کرد. می دانیم که بخش قابل توجهی از درآمد ارزی دو کشور با نسبت های متفاوت به تولید ناخالص داخلی از صادرات نفت به دست می آید.
ایران عضو اوپک است و روسیه خارج از اوپک نفت عرضه می کند. این دو کشور ضمن اینکه احتمال دارد در مقاطعی در صادرات نفت منافع مشترک داشته باشند اما تضاد منافع آنها را نمی توان نادیده گرفت. هر دو کشور برای افزایش ظرفیت های تولید و صادرات به سرمایه و مهارت شرکت های بزرگ نفت در جهان نیاز دارند و نوعی رقابت پنهان در این عرصه میان دو کشور وجود دارد. علاوه بر این، موضوع توسعه صنعت گاز و به چنگ آوردن بازار فروش نیز میان دو کشور نوعی رقابت ایجاد کرده است.
این رقابت به ویژه در عرضه گاز به بازار مطمئن اتحادیه اروپا غیرقابل انکار است. هر دو کشور ایران و روسیه علاقه مندند در بازار انرژی اتحادیه اروپا حضور فعال و موثر داشته باشند و این مساله یی نیست که واگرایی میان دو کشور را تشدید نکند. شاید گفته شود که ایران و عربستان نیز در بخش نفت رقیب یکدیگرند اما در یک سازمان نیز همکاری دارند. در این زمینه اولاً باید یادآور شد که منافع ایران و عربستان هرگز در یک مسیر نبوده و نیست و بارها دیده شده است که سیاست های صادرات عربستان به زیان ایران بوده است و ثانیاً باید گفت که امکان اتحاد استراتژیک میان ایران، روسیه و سایر کشورهای دارای توان صادرات گاز هرگز همانند سال های نخست تاسیس اوپک نخواهد شد. به این ترتیب تضاد منافع ایران و روسیه در بخش صادرات نفت و گاز و تجارت جداگانه دو کشور موجب واگرایی شده و یک مانع برای اتحاد استراتژیک است.
از طرف دیگر اکنون روسیه برای توسعه توانایی های صنعتی خویش در بخش های گوناگون نیازمند انتقال تکنولوژی از غرب است و سطح مبادلات روسیه و غرب قابل مقایسه با سطح داد و ستد این کشور با ایران نیست و وابستگی متقابل موجب می شود در روزگار سخت تر شدن مناسبات، توانایی روسیه برای دل کندن از تجارت با غرب در مقایسه با تجارت با ایران برایش نه ساده و نه ممکن باشد.
محمدصادق جنان صفت
منبع : روزنامه اعتماد


همچنین مشاهده کنید