یکشنبه, ۱۶ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 5 May, 2024
مجله ویستا


ماهیت هنر اسلامی


ماهیت هنر اسلامی
آن جا که سخن باز می ماند، هنر آغاز می شود. فارابی- فی تاُلیف و التناسب مسئله ماهیت هنر اسلامی و تبیین ویژگی های مختلف آن از جمله وجوه معنا شناختی، وجود شناختی، معرفت شناختی و ارزش شناختی هنر اسلامی دیر بازی است که اندیشمندان و صاحبان خرد و هنر را به خود مشغول داشته است.
امر محوری در فلسفه مشاء تکیه بر استدلال و اعتبار عقل است.این فلسفه منسوب به ارسطو است و مشائیان حکمایی هستند که تابعان ارسطو محسوب می شوند؛ از جمله آنان می توان به کندی، ابونصر فارابی، ابن سینا، ابن طفیل و ابن رشد اشاره کرد.
در آثار فیلسوفان مشائی مسلمان، بیش از سایر فیلسوفان مسلمان به مباحث هنری بر می خوریم، چرا که هر یک از آنان چندین کتاب و رساله در مورد هنرها و مسائل مربوط به آنها دارند.
بنا به رویکرد فیلسوفان مشائی مسلمان، از جمله ویژگی ها و مشخصات هنر اسلامی که بیانگر ماهیت متمایز آن است، می توان به جایگاه و ارتباط ویژه تخیل و تعقل در فرآیندهای آفرینش و ادراک اثر هنری، نقش هنر اسلامی در ارتقای کمالات انسانی و جنبه تربیتی آن، توجه به امر مورد محاکات در این هنر، کارکردها و ویژگی های معرفتی هنر، جایگاه خاص الهام هنری و لذت متعالی اشاره کرد.
شاید بتوان گفت اصلی ترین ویژگی هنر اسلامی نحوه تخیل اثر هنری است.
از دید این فیلسوفان، تخیلی مقبول است که حاصل قوه متفکره یا به عبارت دیگر معقول باشد. به طوری که می گویند هنگامی اثری زیبا و قابل توجه است که میان قوه متخیله و قوه ناطقه-عقل- نسبتی وجود داشته باشد.
فیلسوفان مشاء در بحث از زیبایی و زیبایی محسوس از زیبایی های هنری، اصوات موسیقی، تابلوهای هنری و حتی زیبایی های مادی نام برده اند.برای مثال ابن سینا در رساله فی ماهیه العشق بحثی در باب زیبایی های محسوس دارد که زیبایی جسمانی و آثار هنری را نیز شامل می شود.
این اندیشمند بزرگ مشائی همچنین در نمط نهم اشارات که به مبحث سیر و سلوک عرفانی اختصاص دارد،اثر هنری بدست آمده ازتخیل همراه با تعقل را یکی از عوامل مؤثر در مراحل سلوک انسان سالک می داند و در ادامه این بحث سه هدف اصلی را برای دستیابی به حقیقت بر می شمرد؛ این عوامل عبارتند از: دوری از هر آنچه غیر خداست و رجحان خداوند متعال بر تمامی امور و مطیع نمودن نفس اماره بر نفس مطمئنه.
شیخ الرئیس برای محقق شدن عامل آخر نیز شرایطی ذکر می کند؛ شرط اول عبادت مقارن با فکر، دومین شرط آهنگ ها و شرط آخر کلام واعظ -پند دهنده- است. نکته قابل توجه این است که در کنار عاملی چون عبادت، موسیقی قرار می گیرد.
به گفته خواجه نصیرالدین طوسی، تأثیرگذاری اصلی موسیقی در این جا به علت وجود نسبت های متناسب و هماهنگ در آن است که نفس انسان را دچارتحیر و شگفتی و سپس بندگی و عبادت حق تعالی می کند. پس همانطور که پیش تر نیز ذکر شد،عامل اصلی در ماهیت هنر اسلامی- مشائی، پیوند میان تخیل و تعقل است.
اهمیت طرح بحث هنر از سوی فیلسوفان مشائی تا بدان جاست که امبرتواکو-متفکر و دانشمند ایتالیایی- در رساله خود که به بحث از نظریات فیلسوفان هنرقرون وسطی می پردازد، از میان فیلسوفان مسلمان تنها به ابن سینا و دوبار به او ارجاع می دهد و هر دو ارجاع او به قوه متخیله است. در واقع قوه متفکره ـ ناطقه ـ است که در باب هنر مورد توجه قرار می گیرد.
آنجا که خیال پردازی انسان تحت حمایت قوه عقل قرار می گیرد ماهیت مشائی این قوه بیشتر خود را به ما می نمایاند.کلام آخر و نتیجه این بحث این است که اثر هنر اسلامی اثری برخوردار از زیبایی و موجد لذت است، زیبایی با خیر تناسب و تساوق دارد، و از آنجا که خداوند خیر مطلق و زیبایی بی حد و حصر است، پیداست که چنین اثر هنری ره به بالا می برد.
به تعبیر ابن سینا، شایسته است که برای مطیع کردن نفس اماره نسبت به نفس مطمئنه و انجذاب تخیل و توهم از جانب مادون به جانب قدسی علاوه برعبادت همراه با تفکر، به الحان و آهنگ ها نیز گوش سپرده شود.
مکتوب حاضر متن ویرایش و تلخیص شده سخنرانی هادی ربیعی با عنوان «رویکرد حکمای مشاء مسلمان نسبت به هنر اسلامی» است که درتاریخ ۱۵ مردادماه در مرکز هنرپژوهی نقش جهان وابسته به فرهنگستان هنر ایراد شد.
هادی ربیعی- عضو فرهنگستان هنر
منبع : روزنامه ایران