پنجشنبه, ۱۳ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 2 May, 2024
مجله ویستا

دکترین قدیمی بوش در زمان حاضر خطرناکتر است


دکترین قدیمی بوش در زمان حاضر خطرناکتر است
دیگر تمامی این مطالب را از حفظ می دانیم. مدل تجدید یافته "استراتژی امنیت ملی آمریکا" که همین روزها در واشنگتن از سوی "استیون هدلی" مشاور رئیس جمهور در امور امنیت ملی ارائه شد و حس شدیدی را که پیش از این نیز تجربه شده بود را بر جای می گذارد.
مضمون اصلی آن، همان دکترین ضربه پیشگیرانه است که برای اولین بار در سال ۲۰۰۲ اعلام شد و در آن زمان انتقادات بسیاری را و از جمله در خود ایالات متحده آمریکا برانگیخت. منظور از این دکترین این است که واشنگتن این حق را برای خود محفوظ می دارد که ضربه نخست را به گروهک های تروریستی که دسترسی به سلاح هسته ای، شیمیایی، بیولوژیکی یافته اند و یا به دولت هایی که روابط خصمانه با آمریکا دارند، وارد سازد.
در این سند ۴۹ صفحه ای که توسط جرج بوش به امضا رسیده است، هفت کاندیدا در این نقش وجود دارند. در شمار کشورهایی که تهدیدی برای امنیت ملی آمریکا محسوب می شوند، ایران، سوریه، کره شمالی، کوبا، بلاروس، برمه و زیمبابوه دیده می شوند. اما این لیست بسته نشده است و آمریکا وعده می دهد که هر از چند گاهی آن را تکمیل کند.
تغییرناپذیر بودن "استراتژی امنیت ملی آمریکا" بدین معنا نیست که امروزه معنایی تهدیدآمیزتر را برای جامعه جهانی کسب نکرده است. مسئله این است که زمان تغییر یافته است. و دقیقتر این که سومین سالگرد آغاز جنگ در عراق نیز فرا رسیده است.
حیرت انگیز است، اما در متن تجدید شده "استراتژی" نمی توان حتی یک اشاره به عملیات نظامی در عراق پیدا کرد، چه برسد حداقل به اشاره ای به که دولت آمریکا از شکست در آنجا درس گرفته است. مولفین این سند در برابر مهمترین مشکلات، سر خود را در خاک فرو می کنند تا نبینند که در آن کشور پس از آنکه این ضربه پیشگیرانه از قبل طراحی شده بر علیه آن وارد شد، چه می گذرد.
سرنوشت عراق پاسخی جامع است. انفجار تجاوزاتی که تا به آن دیده نشده بود؛ صدها هزار کشته در بین مردم بیگناه؛ نفوذ تمامی گروهک های تروریستی از تمامی جهان که از خاک عراق بعنوان پایگاهی برای رادیکالی ساختن خاور نزدیک استفاده می کنند...
زمانی که جنگ اوضاع را بهتر نساخته و به مراتب بدتر نیز نمود، مقتدرترین قدرت جهانی نتوانست از وقوع چنین وقایعی جلوگیری کند.
بکارگیری نیروی نظامی بر علیه دولتی که اینطور که بعدها معلوم شد، به اشتباه در رابطه با داشتن سلاح کشتار جمعی و ساخت و پاخت با بن لادن مورد سوءظن قرار گرفته بود، منجر به ایجاد مرکز تشنج و حتی مرکزی خطرناکتر از قبل برای خود آمریکا و منطقه شد.
اگر ترجمه استراتژی آمریکا را دقیقتر انجام دهیم، ماهیت تهدید آمیز "استراتژی تجدید شده امنیت ملی آمریکا" بارزتر می شود. در متن رسمی این سند، دکترین ضربه نخست نه با استفاده از واژه«preventive» -به معنای پیشگیرانه- و بلکه از اصطلاح «pre-emptive» استفاده می شود که می توان آن را همچون پیشی و سبقت گرفتن ترجمه کرد. بین این دو تفاوت محرزی وجود دارد.
حمله پیشی گیرانه که حقوقی بودن آن توسط قوانین بین المللی رسمیت دارد، وضعیتی را می نامند که کسی قصد حمله به شما و یا زدن دکمه انفجار را دارد، اما شما پیشی گرفته و نخستین شلیک را انجام می دهید. حمله پیشگیرانه در اوضاع دیگری استفاده می شود: در حال حاضر خطری فوری برای شما وجود ندارد، اما شما ضربه را وارد می سازید تا از وقوع تهدید جلوگیری کنید.
دقیقاً در رابطه با همین گزینه دوم که ریسک آمیز و از دیدگاه قوانین بین الملل غیر قانونی است، در پاراگراف کلیدی "استراتژی امنیت ملی" سخن می رود.
در این سند گفته می شود: "در صورت لزوم، با توجه به اصل قدیمی دفاع از خود، ما استفاده از نیروهای نظامی تا قبل از آنکه حمله (به آمریکا) انجام گیرد را ممکن می دانیم، حتی در صورت نامعین باقی ماندن زمان و مکان حمله از سوی دشمن".
بعبارت دیگر، زمان و مکان حمله مشخص نیست، سلاح کشتار جمعی یافت نشده است، ممکن است هیچ نیرنگی از سوی دشمن وجود نداشته باشد، اما آمریکا خود را محق می داند که جنگ را شروع کند.
دقیقاً چنین چیزی در رابطه با عراق اتفاق افتاد. بوش و معاونش "دیک چینی" هر از چندگاهی نیز تهدید می کنند که در آینده ای نزدیک چنین عملیاتی را در رابطه با ایران اتخاذ کنند. باقی ۶ کشور مطرود از لیست سیاه آمریکا، تنها باید بنشینند و حدس بزنند که کی نوبت آنان فرا می رسد.
"استراتژی جدید امنیت ملی آمریکا" که در سال ۲۰۰۶ منتشر شد، موضعی سرسخت تر در رابطه با روسیه دارد. این سند دورنمای توسعه روابط روسیه و آمریکا را مرتبط می کند با ارزیابی واشنگتن از سیاست داخلی و خارجی مسکو بر اساس معیارهای آنان برای دموکراسی و نیز مطلوبات آنان در مبارزه با رژیم های نامطلوب برای آمریکا.
وزارت امور خارجه روسیه اخیراً چنین چیزی را تکذیب نمود که در بیانیه خود آمریکا را آشکارا دارای ایدئولوژی نامیده است. اما وزارت امور خارجه روسیه نیندیشیده است که کجای متن "استراتژی آمریکا" حداقل حتی یک کلمه در رابطه با روابط مشارکانه بین دو کشور ذکر شده است. طبق این سند، ایالات متحده، باری دیگر مدعی انحصار در فهم دموکراسی و نقش تنها صادر کننده مدل دموکراسی غربی هستند، جدای از اینکه این مدل برای سایر دولت ها قابل پذیرش است یا نه.
در روسیه معتقدند که "استراتژی" جدید واشنگتن حاوی تهدیدی جدی برای خود ایده دموکراسی است.
برای مسکو، چیز دیگری که کمتر بارز است، این است که آیا لازم است برخی از نکات سند را بعنوان هشداری درباره اینکه روابط روسیه-آمریکا می توانند وارد صفحه ای سیاه شوند، تلقی نمود؟ حتی اگر این طور باشد نیز هیچ مسئله غم انگیزی در آن وجود ندارد. بگذار فقط پاندولی که در اثر حادثه ۱۱ سپتامبر به سمت انتظارات زیاده از حد تاب خورده است، به تعادل بازگردد.
حسین اكبری
منبع : خبرگزاری نووستی روسیه