دوشنبه, ۳۱ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 20 May, 2024
مجله ویستا

روایت فرمانده


روایت فرمانده
اشاره: نام "فرهاد نظری" با فاجعه كوی دانشگاه گره خورده است؛ پیوندی تنگاتنگ كه از هر سو بدان نگریسته شود، نقش و مسئولیت نیروی تحت امر وی در شكل‌گیری حادثه كوی انكارناشدنی است.
بعد از وقوع فاجعه، بسیار كسان در گفت‌وگوها و یادآوری خاطرات خود از شب هجدهم تیرماه بر این گمان پای فشردند كه نظری و همراهانش در عین یقین بر ممنوعیت ورود به فضا و اماكن دانشگاهی ـ ازجمله خوابگاه ـ دستورات مافوق حكومتی خود (وزیر كشور) را نادیده گرفته و حریم امن دانشجویان را آماج حضور مهاجمان كردند. ابعاد این حریم‌گشایی آنچنان بوده كه فرمانده وقت میدان در صحنه كوی (نظری) در پی تكذیب آن برنیاید. آنچه نظری از فردای حادثه به بعد همواره در گفته‌ها و مكتوباتش بر آن اصرار داشته، الزام وی و همكارانش در انجام مأموریت ذاتی نیروی انتظامی یعنی ایجاد نظم و امنیت [برگرفته از متن نامه دوم وی به رئیس‌جمهوری] بوده است. این مقام پیشین نیروی انتظامی، واقعه كوی دانشگاه را از بعد دیگری می‌نگرد و تفسیر می‌كند. این نگرش و تفسیر هرچه كه بود، كمتر از دو ماه بعد از وقوع فاجعه به بركناری فرهاد نظری از مقام فرماندهی نیروی انتظامی تهران منجر شد.
در این بخش از ویژه‌نامه برای آشناشدن اذهان خوانندگان با تعبیر و تفسیر چگونگی وقوع فاجعه و نقش نیروی انتظامی از منظر فرمانده سابق، بخش‌هایی از موضع‌گیری‌های وی كه درقالب ارسال نامه به رئیس‌جمهوری، ایراد سخنرانی در مراسم تودیع و قرائت دفاعیه در جریان دادگاه انجام پذیرفته درج می‌شود.
نخستین مطلب منتشره، متن سخنرانی فرهاد نظری در مراسم تودیع وی از نیروی انتظامی است كه ۴۶ روز پس از واقعه كوی در مسجد ناحیه انتظامی تهران بزرگ قرائت شد.
●بخش‌هایی از متن سخنرانی نظری در مراسم تودیع
... كسانی‌كه دیروز عافیت‌طلب و شهادت‌گریز بودند امروز ادعای مالكیت انقلاب را یدك می‌كشند و تا دیروز حرف تخصص و بی‌سوادی من و شما را در جامعه لقلقه زبان كرده بودند و حال ما را مانع جدی در راه اهداف شوم خود می‌بینند. همكاران عزیر یقیناً تصدیق می‌فرمایید كه ما در یك فتنه و توطئه سیاسی از پیش تعیین‌شده قرار گرفته بودیم و در این رابطه مقام معظم رهبری نیز در سخنرانی خود اشاره فرمودند كه وقوع این حوادث یك طراحی برای مقابله با نظام بود، این حادثه را دست‌های بدخواه و معارض با نظام با بدترین شكل خشونت به‌وجود آورده بودند. دیدیم و شنیدیم كه در غائله ۱۷ تیرماه خوابگاه دانشگاه، ارزش‌های دینی و انقلاب را كه عمری به خاطر آن اشك فرزندان پدر از دست داده و اشك چشم كم‌سوی مادرانی كه منتظر برگشت فرزندان خود هستند سرازیر شده و دست پینه‌بسته و كمر خمیده پدران به‌عنوان پشتوانه آن می‌باشد را به زیر سوال برده و شعائر مقدس به تمسخر گرفته شد...
●گستردگی توطئه و نفاق و مسئولین ساده‌اندیش
خدایا این چه زمانه‌ای است كه در یك مملكت و حكومت اسلامی كه محوریت نظام و ولایت مورد هتك حرمت و گستاخی عده‌ای معلوم‌الحال قرار می‌گیرد همه دم فرو می‌بندند و با سكوت آگاهانه خود قلب آقا امام‌زمان(عج) را جریحه‌دار می‌كنند و این درحالی است كه به‌دلیل مسائل خیلی كم‌اهمیت، جنجال و هیاهو راه می‌اندازند، گروه تحقیق و تفحص تشكیل می‌دهند و چشمان و گوش خود را بسته نگاه می‌دارند. آیا این است نشانه دین‌سالاری؟! ما پاسداران و حامیان حریم دین و آزادی در مكتب سرخ حسینی آموخته‌ایم كه زندگی چیزی جز عقیده و جهاد نیست. غفلت با ما چه كرده است؟ متأسفانه در این دنیای زر و زور و به‌دلیل گستردگی توطئه و نفاق حتی خیلی از خودی‌ها هم به عمق این خیانت و جسارت پی نبردند، درصورتی‌كه می‌بایست در مملكت عزای عمومی اعلام می‌شد و به حال مظلومیت مذهب شیعه می‌گریستیم. از نكات مبهم این قضیه همنوایی برخی روزنامه‌ها و جراید داخلی ورشكستگان سیاسی با بلندگوهای استكبار جهانی بود كه در یك طرح هماهنگ زمانی كه نیروی انتظامی زیر باران سنگ و چماق و شیشه و كوكتل مولوتف‌های دانشجونماها و اراذل و اوباش و عناصر گروهك‌های ملحد سیاسی سعی در برقراری نظم و امنیت داشت، شروع به نشر انواع تهمت‌ها و گزارشات سراسر كذب نمودند و حتی برخی از مسئولین ساده‌اندیش نیز نیروی انتظامی را از دخالت در امور و انجام وظیفه قانونی منع می‌كردند، اما پرسنل شریف ناجا با سكوت خود در برابر این همه جفا، بسیجی‌وار تحرك دشمن را منكوب نمودند و حسرت یك آه را بر دل آنها گذاشتند. به‌طوری‌كه مقام معظم رهبری و ریاست محترم جمهور در فرمایشات خود از نیروی انتظامی درقبال حادثه اخیر قدردانی نمودند؛ معظم‌له فرمودند نیروی انتظامی با قدرت وارد شد، با این‌كه آن ضربه را آن روز اول و دوم به نیروی انتظامی زدند اما انصافاً نیروی انتظامی خوب به میدان آمد، انتظار این بود كه نیروی‌انتظامی بعد از آن ضربه اول (ضربه حیثیتی) اصلاً نتواند هیچ دفاعی بكند، اما انصافاً به میدان آمدند و خوب دفاع كردند.
●دفاع و مقاومت
در همین راستا نیروی‌انتظامی با استعانت از خداوند متعال و اتخاذ تدابیر لازم و با تلاش پرسنل ناحیه انتظامی تهران بزرگ به‌عنوان پرچمدار و قافله‌سالار حفظ امنیت تهران در مدت پنج‌روز با تمام توان دفاع و مقاومت نمود، به‌طوری‌كه بدون تلفات جانی بحمدالله با یاری بسیج و حضور مردم غائله ختم گردید، بعد از آن گزارش كمیته تحقیق كه با صورت مسئله‌ای خوب آغاز شد ولی درپایان نتیجه‌ای ابهام‌آمیز داشت و بدون برخورد لازم با مسببین شروع غائله صرفاً مبادرت به برخورد با پرسنل پلیس نمود و با عنوان نمودن پست سازمانی افراد و حتی اعلام نام و نسبت آنها در برخی از روزنامه‌ها باعث هتك‌حرمت پرسنل انتظامی شد. مگر آن خادمین ملت فاقد حقوق اجتماعی هستند كه حتی به اندازه عناصر وابسته به گروهك‌های معلوم‌الحال برای آنان ارزش قائل نمی‌شوند؟ ما را به كدام دلیل و اسناد قانونی و شرعی در دادگاه خود به سوء‌تدبیر و عدم مدیریت محكوم می‌كنید؟ مگر نه این‌ است كه پلیس به وظیفه قانونی و شرعی خود عمل نموده است؟ و در تمام مراحل و مأموریت‌های خدمتی به‌عنوان مأمن و ملجأ مردم بوده؟ پلیس با تلاش شبانه‌روزی خود در راستای آسایش عمومی مردم عزیز گام نهاده و می‌نهد و حاضر است تیر بر چشم خود كند، ولی خاری به‌دست مردم مظلوم نبیند.
امروز كسانی‌ زیر سوال رفته و به محاكمه كشیده شده‌اند كه در مهار پنج‌روز آشوب در سخت‌ترین شرایط روانی با كمترین امكانات، فتنه را خاموش و امنیت را به شهر تهران بازگرداندند، آنها جزو كسانی هستند كه در فضای مه‌آلوده جنگ به دور از نام و نشان، مردانگی و عشق به دین و مردم خود را ثابت نمودند، آنان یادگار دفاع مقدس و از جانبازان و خانواده شهدا و از آزادگان سرافراز هستند.
●حذف تعهد و معیارهای انقلاب
آیا محاكمه و خارج نمودن خادمین از صحنه انقلاب آن چیزی نیست كه دشمنان به دنبال آن می‌باشند؟ مگر آنها از قشر جوان جامعه نبودند؟ همان كسانی كه جوانی خود را در دوران جنگ و دفاع مقدس با معیارها و ارزش‌های انقلاب گذراندند. آنها نیز دانشجویان و فارغ‌التحصیلان دانشكده‌های همین مملكت بوده‌اند كه به قصد دفاع از قانون و ارز‌ش‌ها و خدمت به مردم در سطوح مختلف انجام وظیفه می‌نمایند، اما دشمنان با تبلیغات مسموم و دسیسه‌های پشت‌پرده سعی در ایجاد فاصله بین آنان و مردم می‌كنند و آنها را وابسته به جناح و گروه خاص می‌نامند. در این راستا هدف دشمن چیزی جز حذف و خانه‌نشین نمودن افراد متعهد نیست و با حركت‌های خزنده و موذیانه سعی در اجرای نیات پلید خود دارند. "ان‌الله یدافع عن‌الذین آمنوا"...
... شاید فردا نیز جانبازی و یا از خانواده شهدا و اسرا بودن را به‌عنوان فاكتور منفی مورد ارزیابی قرار دهند. ای‌كاش برای لحظه‌ای به خود می‌آمدند و جنگ قدرت و نام و نشان را كنار می‌گذاشتند و آن لحظه را در روز محشر و در پیشگاه عدل الهی به یاد می‌آورند. امروز برخی از صاحبان منصب‌ها و پست‌هایی كه می‌بایست در جهت خدمت به مردم و حفظ امنیت و نظم جامعه باشند متأسفانه به‌دلیل پیروی از هوای نفس و خارج‌نمودن رقیب از گردونه، رسالت خود را فراموش نموده و محل خدمت به مردم را به كانون و پایگاه‌های بازی سیاسی مبدل ساخته‌اند و بار عوارض ناشی از این اعمال را متوجه پلیس می‌نمایند و با عملیات روانی و تبلیغات وسیع و جنجالی به صراحت می‌گویند كه یا با ما باش یا علیه ما. امروز علت‌ها فراموش شده و به‌دنبال معلول هستند و به فرض محال تخلف چندنفر را كه شاید به‌دلیل ضعف آموزش بوده است به كل اركان نظام و نیروی‌انتظامی تسری می‌دهند و سعی در تشویش اذهان عمومی نسبت به چهره‌های انقلابی را دارند.
آیا شعار قانون‌گرایی با این‌گونه اعمال انجام شده، سازگاری دارد؟...
نامه نخست فرهاد نظری به رئیس‌جمهوری
●دیدگاه و زاویه قضاوت
... جناب آقای خاتمی، مجوز این تصدیع، گشاده‌رویی و كریم‌خویی حضرت‌عالی است و این نیست مگر در مصادقت و موافقت با كلام امیر و امیر كلام كه "حسن اخلاق برهان الاعراق"، بر این باور شما را به چشم بهین داور بر آن شب ننگ‌آور می‌نگرم و انتظار دارم به این سرباز به دیده یك خدمتگزار به ملت بنگرید. از كم و كیف آن ماجرا آگاهید، اما شاید بخواهید از زاویه دیگری نیز بر آن معركه نگاه كنید و صد البته با عینكی كه مقتدایمان فرمود: "انصف‌الناس من نفسك و اهلك و خاصك و من لك فیه هوی و اعدل فی‌العدو والصدیق."
جمعی مقدسات و اعتقادات انسان را هدف ركیك‌ترین فحش‌ها و توهین‌ها با چاشنی سنگ و بمب آتش‌زا نمودند و یا بهتر است گفته شود سنگ و ننگ را توأمان به سمت انسان پرتاب كنند و البته رو در رو بایستند، درقالب دشمن در چند مرحله آدم‌ربایی و گروگانگیری كنند و همان‌گونه در كسوت و هیئت دوست وارد صحنه شدند كه بسیجیان و ولی‌نعمتان انقلاب را اوباش بخوانند و حكم بر خالی‌كردن میدان برانند و بالاتر آن‌كه شهامت پذیرش تبعات این فرمان را هم نداشته باشند و از امضای دستور خود نیز امتناع بورزند! و تنها به توصیه ضداخلاقی و ضدسربازی پشت‌كردن به مخاطرات و فراركردن از خطرات بسنده كنند، چه سیاه‌مشقی را برای این شاگرد مكتب پیر جماران می‌توان تكلیف نمود؟!
سید عالی‌شأن، ریاست محترم شورای‌عالی امنیت ملی، به خدا كه استرجاع تنها راه رهایی است. جرم حقیر این بود كه در آن صحنه كشته نشدم! یقین بدانید كه اگر این اتفاق می‌افتاد "آریوبرزن" را شاگرد مكتب من می‌خواندند! و اگر آن صحنه را ترك می‌نمودم "میرزا ابراهیم كلانتر" را در خیانت تحت حضانت حقیر قرار می‌دادند! و بدترین شكل ممكن این‌كه كسی در آن میدان از آنان كشته می‌شد كه در آن صورت نبش قبری از "لیاخوف" در كنكاش تاریخ به‌عمل می‌آوردند و خدای را شكر كه به ذریعه همان ودیعه و جوشش همان شریعه، با عنایت صاحب‌العصر(عج) و تدبیر ولی امر و سعه‌صدر حضرت‌عالی، آنچه رخ داد خیرالامور بود و شكست دشمن عنود و رسوایی جمعی عنود.
ریاست محترم جمهور، فرار از آن صحنه قابل دفاع نبود، ممكن بود كه حقیر را از مظان اتهام رهایی بخشد، لیكن سرداران و پاسداران نظام را زیر سوال می‌برد كه چون كار سخت افتاد، سردار ناجا نایستاد. حمایت شما از قضاوت برحق در آن فتنه، هم حضرت‌عالی را بر مصطبه عدالت می‌نشاند و هم افكار مردم و سربازان را به وادی صلابت و مهابت می‌كشاند. مگذارید فرار از میدان ارزش یابد و بر ایستادگی سرباز اتهام عصیان بتابد.●ایجاد مانع در ذبح عدالت
از جناب‌عالی درخواست دارم مانع از سیاست‌زدگی عدالت گردید! و رادع هجمه ملامت بر سلامت دادگاه شوید. بنده نیز تاوان ایمان و غرامت كرامت را به هر قیمت خواهم پرداخت و هر حكمی صادر شود متابعت خواهم نمود و آغوش قبول بر آن خواهم گشود. گرچه باید گفت در مقطعی كه دنیا چشم امید به نگاه زیبای شما در منظر گفت‌وگوی تمدن‌ها دوخته است، البته در طول این مدت صدای مرا در سینه محكوم به حبس نموده‌اند و ابزار دفاع را از حقیر ربوده‌اند. "سینه‌ای فریاد در چنگال سكوت افتاده!" به‌عنوان آخرین وصیت از شما به‌‌عنوان یك برادر مسلمان خواهانم كه حضور حقیر را در جایگاه متهم، ابطال نظریه "توهم توطئه" اشاعه نمایید و مرا در اعداد كوچك خادمین به دین، ملت و میهن قلمداد فرمایید.
والسلام علیكم و رحمه الله و بركاته
با تقدیم احترام، بسیجی جانباز فرهاد نظری
۴ دی ۱۳۷۸
بخش‌هایی از دومین نامه نظری به رئیس‌جمهوری كه خود آن را "رنجنامه" خوانده است:
... حال كه حضرتعالی حافظ و نگهبان تمامیت ارضی كشور و پاسدار قانون‌اساسی و منادی دین، صلح، آزادی و گفتمان می‌باشید و بر حسن اجرای آن پافشاری می‌كنید، به نظر می‌رسد كه بعد از گذشت یك‌سال و چندماه از حوادث كوی دانشگاه و فرونشستن غبار فتنه و بازشدن چشمان حقیقت‌بین حق‌جویان و كناررفتن پرده‌های تزویر و ریا، با توجه به مسئولیت جنابعالی به‌عنوان ریاست شورای عالی امنیت ملی، برخی ناگفته‌ها و ابهامات را تا حدی كه مصلحت می‌باشد بر حسب تكلیف به عرض رسانیده تا برای نسل امروز و آیندگان مفید و موثر واقع شود. ان‌‌شاءالله.
●ناگفته‌ها و ابهامات
همان‌گونه كه مستحضرید به دو بهانه آشوب و فتنه شكل گرفت؛ اولین بهانه بحث تصویب قانون اصلاح مطبوعات در خانه ملت بود كه شما بهتر از هركس می‌دانید كه طبق اصل ۱۲۳ قانون‌اساسی پشت پا زدن به رأی و نظر مردم و قوانین جاری كشور جای هیچ‌گونه دفاع و حمایتی ندارد و بهانه دوم تعطیلی روزنامه "سلام" بود.
در پی شكایت وزارت اطلاعات، روزنامه "سلام" تعطیل شد و شما به‌عنوان رئیس هیئت دولت قبل از حادثه ۱۷ تیر در جریان شكایت بوده‌اید و به استناد مطالب منتشرشده در "كیهان" شماره ۱۶۵۵۱ و هفته‌نامه "سیاست" شماره ۵۱ مبنی بر اعزام آقایان ربیعی و ابطحی مشاور و عضو محترم دبیرخانه شورای امنیت ملی و رئیس دفتر ریاست محترم جمهور جهت انصراف شكایت از روزنامه "سلام" به آن سازمان مراجعه و اقدام نمودند كه بعد آن از طرف وزارت اطلاعات اطلاعیه‌ای به این مضمون صادر [شد] كه "به‌منظور جلوگیری از هرگونه تشنج در جامعه شكایت خود را پس می‌گیریم" و در همان روز (هفدهم تیر) از طریق رسانه‌های گروهی اعلام گردید.
شایان ذكر است كه كمترین وظیفه شما به‌عنوان رئیس شورای عالی امنیت ملی شناسایی تهدیدات، ابلاغ دستورات هوشیاری به دستگاه‌های امنیتی و انتظامی كشور بوده است، كه متأسفانه صورت نپذیرفت.
اما چند ساعت بعد بدون كوچك‌ترین توجهی به این اطلاعیه در شامگاه هفدهم تیر (پنجشنبه شب) به بهانه‌های فوق‌الذكر تظاهراتی خشن و غیرقانونی در كوی دانشگاه و خیابان امیرآباد شمالی صورت گرفت.
با توجه به بسترسازی‌های گذشته جرقه‌زده شده شعارها و اقداماتی بر علیه مقدسات نظام و ارزش‌ها و باورهای دینی مردم داده شد.
●جشن توطئه
ما را به جشن توطئه میهمان كردند و نیروی‌انتظامی به حسب مأموریت ذاتی خود، یعنی ایجاد نظم و امنیت طبق ماده ۱ مصوبه ۱۵۸ جلسه شورای عالی امنیت ملی مورخ ۱۵ مرداد ۷۳ و قانون مصوب در مجلس، در محل حاضر و در حادثه‌ای پرابهام با اعمالی نظیر سلب آسایش مردم محل، خسارت به اموال عمومی و خصوصی، هتك حرمت به اركان نظام، اهانت، آدم‌ربایی و گروگانگیری پلیس با شكنجه روحی و جسمی در دو مرحله، پرتاب بمب آتش‌زا توسط اغتشاش‌گران كه بعضاً درقالب دانشجو رخ می‌نمودند مواجه گردید، گویی آنها خود را فراتر از قانون می‌دیدند.
تعدادی از آشوبگران دستگیر شدند. پلیس با بحرانی مواجه گردیده بود كه تمامی آن برگرفته از نفوذ برخی اندیشه‌های معوج و گمراه در هر كسوتی بود و بر سر فرزندان این ملت آن آوردند كه مسلمان نشنود و كافر مبیناد.
از جنابعالی در مقام ریاست شورای‌عالی امنیت ملی سوال می‌كنم؛ "با توجه به این‌كه اگر نیروی انتظامی در جرایم مشهود و اقدامات تروریستی عمل نكند وفق مقررات و قانون با آنان برخورد و انفصال از خدمت می‌گردند" پرسنل دعوت‌شده به كوی برای انجام وظیفه چه باید می‌كرد؟!
اگر دولت با این‌گونه حركت‌ها و تشنج در جامعه مخالف بود و انصراف شكایت وزارت اطلاعات به همین دلیل صورت گرفت، چرا وزیر محترم كشور به آنها مجوز نداد؟! مجوز داده نشد، چرا ایشان در بخشی از دستور خود حكم برخورد با آنها را صادر كردند؟! حال كه دستور برخورد را صادر كرد، چرا از آن معترضین حمایت نمود؟!
به‌راستی پاسخ این سوال‌ها را از كه باید گرفت؟!...
●طرح نو
... اگر به خاطر داشته باشید، كمیته تحقیق شورای عالی امنیت ملی در بیانیه خود بخش اول بند ۲ نكات مهم جمع‌بند‌ی‌شده به این‌كه "دفتر تحكیم وحدت در پنجشنبه ۱۷ تیر ۷۸ جلسه‌ای داشته است ولی به راهپیمایی نینجامید صحه گذاشته اما بعضی از هواداران و عناصر آن از آغاز تا پایان در بلوا دیده شدند."
هنگامی‌كه در اطلاعیه خود به اطلاع عموم رساندند كه "برای گرامیداشت شهدای كوی دانشگاه خواهان برپایی مجلسی می‌باشند و استرداد اجساد شهدای دروغین را طلب می‌نمودند"، ما شاهد هیچ‌گونه واكنش و عكس‌العمل و یا پاسخ قاطع و شایسته‌ای به آنان نبودیم.
آن زمان كه شورای غیرقانونی متحصنین دفتر تحكیم وحدت تشكیل و رسماً به‌دنبال تشویش اذهان عمومی بود، به آقایان مسئول آن حتی تذكری داده نشد.
و دریغ و صد افسوس كه علیرغم دستور حضرتعالی مبنی بر عدم برپایی هرگونه تجمع و تظاهرات متأسفانه آنها با انتشار بیانیه‌ای در مورخ ۲۲ تیر ۷۸ مبادرت به برپایی تظاهرات و تجمعی غیرقانونی نمودند و با این كار به شعار خویش جامه عمل پوشانیدند كه "حتی از شما هم باید گذشت."
آنها مبادرت به تهیه و تنظیم و قرائت قطعنامه‌ای نمودند كه برای اثبات حقانیت هریك از طرفین موضوع كافی است مواد قطعنامه را امروز ملاحظه فرمایید و مشخص نمایید كه:
جنبش دانشجویی یا كودتا
"این شورش یك جنبش دانشجویی بوده است یا یك كودتا"؟!
قضاوت را به شما وامی‌گذارم كه وقتی وزیر محترم اطلاعات قسم جلاله ذكر كرد كه دفتر تحكیم وحدت روزهای شنبه، یكشنبه و دوشنبه در حادثه كوی نقش اساسی داشته است، جای تأسف این نبود كه چرا با آنها برخورد نشد؟ تعجب این‌كه آنها باز هم احساس زیر چتر حمایت قانون در جامعه مدنی و عدالت و حق‌بودن را دارند، ولی چنین احساسی برای پرسنل خدوم و زحمتكش نیروی انتظامی جرم و خنده و استهزا[ست]؟!
بند ۱۰ گزارش كمیته تحقیق می‌گوید: باید جلو تشنجات و تحركات به‌شدت گرفته شود و با تشكیلات غیرقانونی دانشجویی برخورد شود و همچنین در بند ۳ آن گزارش آمده است كه: محرز گردید كه عناصری ماجراجو در حادثه با تدوین و الصاق اطلاعیه و تجمع غیرقانونی زمینه شكل‌گیری بحران را فراهم ساختند و مأموریت به وزارت اطلاعات داده شد تا این قضیه را پیگیری و نتایج را برای روشن‌نمودن افكارعمومی به اطلاع مردم برساند.
حال بعد از گذشت مدت‌ها می‌توان پرسید كه چرا تا به حال اقدامات و نتایج به اطلاع عموم نرسیده است؟!
آیا پاسخ استمهال برای روشن‌نمودن حقایق استعصام بود؟
جمله‌ای را كه یكی از مسئولین كوی دانشگاه دفعتاً از روی صداقت ادا نمود، عینا‌ً نقل می‌نمایم كه: "اگر به جای سردار نظری بودم آن شب حداقل ده‌هانفر كشته می‌شد؟" اما دیدید كه همین‌ها عزل فرمانده و معرفی جنایتكار را مطالبه نمودند كه اگر نوشیدن خون در جام پیروزی حلال بود تا آخرین قطره خون ما را سر می‌كشیدند.
●تعجیل در قضاوت
دریغا كه دروغ‌پردازان شما را نیز آنچنان محو گزارشات خود نمودند كه "ورود به كوی را غیرقانونی و بزرگ‌ترین جنایت خواندید" و بعد از آن بود كه رئیس دفتر شما در بازدید از كوی صریحاً اعلام كرد كه "به مجرم اصلی لوح تقدیر دادند."
یا در جای دیگر بعضاً ما را محارب خواندند و... اما در جریان محاكمه و بعد از دفاعیات اینجانب كار به آنجا رسید كه به یك عذرخواهی بسنده كردند. اگر شما به جای من بودید تعجب نمی‌كردید؟!
جناب آقای خاتمی
در اجتماع مردم رزن میزان خسارت كوی دانشگاه را یك‌میلیارد تومان برآورد نمودید.
اگر تركیب گزارش كمیته تحقیق كه مورد تأیید جنابعالی واقع شد را محققانه و منصفانه دانستید، دریافته‌های كمیته بند ۳ می‌نویسد: "میزان تخریب‌های به عمل آمده حاكی از آن است كه آمارهای ارائه‌شده درخصوص تخریب با واقعیات موجود تطابق ندارد و میزان واقعی تخریب كمتر از موارد اعلام‌شده می‌باشد."...
... انصاف دهید، بهتر نبود در قضاوت و پیشداوری خود تعجیل نمی‌كردید؟
آقای سیدمحمد خاتمی، فراموش نكنید كه شما رئیس‌جمهوری یك جناح نیستید و "هر ایرانی شهروند نظام است و بهره‌مند از حقوق."
ایجاد امنیت در سطوح مختلف برای آحاد مردم است و من نیز از همین مردم هستم. انصاف دهید كه فضای ایران را برای ما تنگ و ناامن كرده‌اند.
هرچند كه شما فرمودید: "برقراری و حفظ امنیت واقعی این است كه آرامش و آزادی مردم تأمین شود و شرایط برای كسانی‌كه به امنیت و آزادی جامعه آسیب می‌رسانند، ناامن گردد."و یا در جای دیگر فرمودید: "ایرانیان خارج از كشور سرمایه‌‌های ملی هستند." پس ما چه هستیم؟
شاید بهتر آن باشد ما را نیز از كشور خارج كنید تا حداقل سرمایه‌ای محسوب شویم. چرا كه در تنگنای فعلی فقط بلاكش این حادثه گردیدیم و منزوی شده‌ایم.
"اتقوا دعوت المظلوم فان لیس بینها و بین‌السماء حجابا."
غنیمتی شمر ای شمع وصل پروانه كه این معامله تا صبحدم نخواهد ماند
آقای رئیس‌جمهور، كجا باید بایستیم؟
من هم در ضیافتی كه شما میزبان آن هستید، میهمانم و در كشوری زندگی می‌كنم كه شما رئیس‌جمهور آن هستید، احساس می‌كنم كه سهم من نیز از وجود پرمهر شما مانند سایر فرزندانتان می‌باشد نه كم و نه بیش، كه من نیز جوانم و از نسل مردان بی‌ادعا... .
●روی دیگر سكه
... و اما در مورد آن دانشجوی عزیزی كه چشم خود را از دست داده بود و وضعیت ظاهری وی قلب هر انسانی را به درد می‌آورد، این یك روی سكه بود، اما روی دیگر آن.
جناب آقای خاتمی
آیا می‌دانید كه ایشان درروزهای ۱۷ و ۱۸، در داخل كوی و توسط پلیس مجروح نشده است؟
آیا می‌دانید كه نامبرده در دادگاه اعتراف نمود كه در مورخ ۲۱ تیر ۷۸ مجروح گردیده است؟
آیا می‌دانید كه ثابت نشد مجروحیت ایشان توسط پلیس و با گاز اشك‌آور صورت گرفته است؟
آیا می‌دانید كه جراحت مشارالیه بعد از دستور حضرتعالی مبنی بر برخورد با اخلالگران صورت گرفته و حال ما جوركش دستور و ابلاغیه جنابعالی شده‌ایم.
وآن دیگری مدعی پرتاب از ساختمان سه‌طبقه، افسانه و داستانی كه قصه‌پردازان ترسیم كرده‌اند، اما در تحقیقات و معاینه محل توسط هیئتی به ریاست قاضی محترم پرونده و شاكیان و مدعی‌العموم كذب بودن این موضوع هم به دلایل فراوان به اثبات رسید...
●بخش‌هایی از آخرین دفاعیات نظری در دادگاه
... در این دادگاه بخشی از آنچه هرگز زمینه تبیین آن نبود، بیان گردید و آنچه را با تمامی ابزار و رسانه‌ها امكان اظهارش نبود، به‌سهولت زمینه بروزش مهیا گردید.
مداركی را كه مستند دفاعیاتم قرار داده‌ام تا حد بسیار زیادی از بیانات مدعیان و خارج از دستگاه پلیس بهره‌برداری نموده‌ام و آنچه تاكنون در تشریحات استفاده نموده‌ام درقالب ۱۵۵ سند بوده است و در این آخرین دفاع نیز تعداد ۱۵۹۷ قطعه سند و اوراق را تحویل دادگاه خواهم نمود كه این بدان معنی است كه جمعاً ۱۷۵۲ سند، ضمایم و پیوست‌‌ها را در ۲۴ جلد به اضافه تعداد قابل‌توجهی عكس و فیلم كه تقدیم می‌گردد.
بی‌تردید به لحاظ اهمیت امنیت ملی و عدم خدشه‌دارنمودن وحدت ملی ناگزیرم از ارائه بخش قابل‌توجهی از اسناد ولو تأثیرگذار در قضاوت نهایی خودداری نمایم، حتی به قیمت محكومیت خویش امنیت ملی را حفظ خواهم نمود، مگر آن‌كه ریاست محترم دادگاه مصلحت را در ارائه ببیند.
●عزل وكیل
باید از صداوسیما به جهت تنویر افكارعمومی تشكر نمایم، لكن استدعا دارم برای جلوگیری از سوء برداشت و جناحی دیدن به نحوه ارائه دادگاه، در صورت امكان تمامی جلسات را پخش نموده و در قضاوت شعور جامعه قرار دهند. به یقین در ‌آن صورت راه هرگونه تخطئه بسته خواهد گردید، تا چه قبول افتد و چه در نظر آید و اما آنچه را لازم می‌دانم به جهت روشن‌نمودن اذهان در بیان علت عزل وكیل عنوان نمایم مجزا به عرض می‌رسانم، بنده به چند دلیل از داشتن وكیل استنكاف ورزیدم و مصلحت در آن دیدم كه خود به دفاع از عملكردم بپردازم، اولاً آن‌كه استطاعت مالی در تأمین هزینه وكیل را نداشتم و دوماً آن‌كه باور داشتم سخنی كز دل برآید لاجرم بر دل نشیند و ارتباط با مخاطب آنگاه كه بی‌واسطه باشد تأثیرگذارتر است و سوم آن‌كه خود را بی‌گناه‌تر از آن می‌دانستم كه نیاز به دفاع آن هم از ناحیه دیگری باشم و دیگر آن‌كه قاضی محترم را در مسند مولایمان علی‌بن ابیطالب(ع) می‌دیدم و به تعبیر قرآن آن‌كه تقواپیشه‌تر باشد قدرت تشخیص به او تفویض خواهد شد و بنده این دادگاه را مستغنی از تاثیر سوء و مصون از اغفال می‌بینم، ان‌شاءالله.
نكته دیگر آن‌كه قاضی محترم بارها به این مطلب اشاره فرموده‌اند كه این دادگاه تنها به تخلفات نیروهای مسلح اعم از ارتش و نیروهای انتظامی می‌پردازد و طبیعتاً از پذیرش دادخواهی نسبت به افراد عادی سر باز می‌زند، لذا در صورت لزوم در مورد عاملین اصلی این فتنه و هسته‌های مركزی این توطئه چنانچه دادگاه صالحه‌ای بر مسند اجرا بنشیند، مدارك و اسناد موجود را ارائه خواهیم نمود.
ضمناً اعترافات و اظهارات احدی با هویت معلوم كه جز شكات محترم می‌باشد كه نوار آن موجود و به دادگاه ارائه می‌شود بخشی از واقعیات را مطرح می‌كند.
برائت نمی‌خواهم
خداوند متعال را شاكرم كه ما را مورد رحمت خویش قرار داد و خلعت زیبای سربازی ولایت را زینت‌بخش قامتمان گردانید.
سیدعالیقدر، جناب آقای طباطبایی ریاست محترم دادگاه، به كدام روزنه امید، چشم‌انداز روشن فردا، دلخوشی امروز ما باشد؟
به سخره می‌گیرند غرور یك سردار را كه همچون سردار فاتح سخن می‌گوید...
رسول گرامی اسلام(ص) فرمودند: "شایسته مومن نیست كه خویشتن را خوار كند."
دور باد خواری و ذلت از پاسداری كه مرگ را به مبارزه می‌طلبد. حال از مبارزه با زندگی می‌ترسانندش. اگر با گردنی كج و سرافكنده در این دادگاه حاضر می‌شدم، مطلوب بود؟ سربازان و سردارانی این چنین به چه درد این مردم و نظام می‌خورند؟
باید بر ان اتهامات خندید یا گریست؟ این كدامین آبادی است كه سنگ‌ها را بسته‌اند و درندگان را رها كرده‌اند؟
می‌گویم این اغتشاشگران همان‌هایی هستند كه مسجد و كتاب خدا را آتش زدند و چادر از سر زن محجبه كشیده‌اند، می‌گویند چرا به دانشجو تهمت می‌زنی؟
غرور و شخصیت امثال ما سربازان را نشكنید و شكسته نخواهید كه این غرور روزی به كارتان آید.
چگونه دم فروبندم و بغض در گلو نگه‌دارم؟ یقیناً در این دادگاه عدل الهی حسرت آهی را بر دل دشمنان ملت خواهم گذاشت تا شما سر به افتخار بالا گیرید...
منبع : ماهنامه چشم انداز ایران