یکشنبه, ۱۶ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 5 May, 2024
مجله ویستا

هویت یکپارچه اسلامی


هویت یکپارچه اسلامی
وقتی که به عنوان شیعه بعد از انقلاب اسلامی با واژه و مفهوم جهانی مواجه می شویم. بلافاصله اولین چیزی که به ذهن متبادر می شود بحث حکومت جهانی آخرالزمان (عج) است.
مباحثی مثل اینده نگری تصویر پردازی آینده سازی و ... و به سرعت در جهان در حال رشد است و مباحث به ظاهر علمی آینده نگری دینی و فرجام شناسی و ... در حال اتفاق است ولی همین قدر می دانیم و مطمئن هستیم که کامل‌ترین تصویری که از آینده در جهان وجود دارد متعلق به شیعه است. ما البته از باب تعارف یا واقعیت می گوییم که همه ادیان و ملل اسطوره هایی برای آخرالزمانشان دارند و خیلی هم می خواهیم بگوییم که شبیه هم هستند و شاید هم همینطور باشد اما یقین دااریم که کاملترین تصویر از آن شیعه است و در این نباید شکی کنیم. این به چه معنا هست؟ برای ما حداقل در این مرکز چه معنایی دارد؟
حدود ۱۰ هزار روایت در مورد وجود مبارک امام زمان (عج) و احوالات آخرالزمان از ناحیه معصومین (ع) صادر شده و سوال اینجاست که اینها برای چیست و باید چه کنیم. در این دوره اخیر یک توجهی به این روایات شده و بلافاصله از سوی دیگر هم به گونه‌ای منع می شوند که این مصداق تعیین وقت هست و نباید واردش شد. چرا که ما داریم نشانه ها را تطبیق می دهیم. در باب نشانه های ظهور می گوییم که لشکر سفیانی سید خراسانی هست و این اتفاقات در حال وقوع است.
به هر حال موضوع تطبیق شرایط با نشانه ها همیشه برای شیعه مهم بوده و وضعیت معاصر ما هم اقتضای این جریان ها را دارد. چیزی که از مجموع این روایات برمی آید که ظهور نزدیک است. این را واقعا می توان از روایات برداشت کرد که ظهور به تعبیر درست تر می تواند نزدیک باشد نه اینکه قطعا نزدیک است. ولی آیا این مصداق تعین وقت است.
باید گفت که این مصداق تعیین وقت نیست که گفته اند«کذب الوقاتون».
نکته حائز اهمیت این که در دوران انتقال حکومت از بنی امیه به بنی عباس همین شرایط معاصر ما بود و تعبیر دقیق تر به هم ریختگی اجتماعی و فرهنگی و تمدنی امروز ایجاد شده بود و نشانه هایی هم مبنی بر نزدیک بودن ظهور بود همان زمان کسانی پیدا شدند برای اینکه جریان را لوث کنند تعین وقت می کردند و مثلا می گفتند در ماه ذیالحجه یا محرم یا سال بعد و ... ظهور اتفاق می افتد. و مردم منتظر باشد.
از این پیشگویی ها در موارد دیگر هم شده بود اما در این مورد موضوع برای شیعه خیلی مهم بود و این کار را می کردند بعد هم ان تاریخ می آمد می گذشت و می رفت و اتفاقی هم نمی افتاد. بعد دوباره تعین وقت بعدی و بعدی و کم کم موضوع لوث می شد. ظاهرا برای همین بود که می گفتند: «کذب الوقاتون»
یعنی کسانی که تعیین وقت می کنند. دروغ می گویند و تکذیبش بکنید و بگویید دروغ است.
نکته همه این است که اگر بررسی این روایات به معنای تعیین وقت نیست پس چرا و برای چه آمده و این روایات در حالی و در شرایطی به دست ما رسیده که دوره منع نقل حدیث داشتیم و اینروایات به سختی صادر شده و به دست ما رسیده است.
اگر قرار است از اینکه به این روایات بپردازیم منع شویم پس این روایات برای چه کسی است.
نهایت نکته ای که پژوهشگران این حوزه گفته اند و تا حدودی هم درست است، این است که کارکرد این روایات امید بخشی است.
بعد از انقلاب ما نگاه انفعالی به ظهور نداشتیم و لذا انقلابمان را زمینه ساز ظهور می دانیم و به تصریح و و فرمایش حضرت امام (ره) ما باید کاری کنیم تا به سمت ظهور برویم.
مساله ظهور چه استراتژی و چه راهبردی را پیش روی ما قرار می دهد؟
باید چه کنیم تا به موضوع ظهور برسیم و بفهمیم معنای غیبت و ظهور چه بوده که در صحیح ترین روایات می فرمایند که فلسفه غیبت و ظهور موضوعی است که تا آن زمان مخفی می ماند. چون قرار است که به همین شکل اتفاق بیافتد. پس ظهور واقعیتی است که به هر حال هر مقدار که ما نزدیک شویم پرده ها کمی بیشتر کنار می رود و روشن تر متوجه می شویم کهچه اتفاقی در حال وقوع است .
تصور ما از غیبت مانند این است که یک نفر آنجا ایستاده و ناگهان غیب می شود و یا او را نمی بینیم. تصوری که ما از غیبت امام داریم اینگونه است یعنی می گوییم امام غایب است و ما ایشان را نمی بینیم و حالا یک موردی هم که تشرف حاصل می شود امام خودشان را در معرض دید بعضی ها به این شکل قرار می دهند.
در روز ظهور هم همین طور است. امام تا /الن روز غایب است و ناگهان ظاهر می شود. از روایات اینگونه بر نمی‌آید یعنی نه غیبت اینگونه بوده و نه ظهور به این صورت خواهد بود.
بنابراین اگر معنای غیبت این باشد که جسم امام از دید ما غایب است روایت داریم که امام در بین ما زندگی می کند و ما فقط ایشان را نمی شناسیم پس ظهور اتفاقی نیست که جسم امام که تا به حال در پرده غیبت بود در روز ظهور هویدا شود.
اما استراتژی از روز اول درگیری حق و باطل اصولا باطل برای اینکه بتواند زندگی کند به فرمایش امیر المومنین (ع) همیشه با حق می آمیزد تا صحنه را گل آلود کند تا کسی نفهمد باطل چیست و حق کدام است؟ این مساله با یک نقطه عطف تاریخی روبرو شد و آن هم عاشورا بود که حق با مظلومیت حقانیت خودش را نشان داد. به نظر من نقطه دیگر عطف تاریخ انقلاب اسلامی به رهبری امام خمینی (ره) بود که به نهضت عاشورا دامن زد و در این جریان معرفتی را به اوج خودش رساند. یعنی اکنون اتفاقاتی در جهان رخ می دهد که باطل مجبور می شود ماهیت خودش را نشان دهد.
امریکایی ها که همیشه در پس پرده دموکراسی و آزادی طلبی و حتی در پس پرده حمایت از ملت های مظلوم و ... خودش را نشان می دهد و دشمن مجبور می شود رسما از جنایت هایی که اسرائیل صادر می شود را وتو کند یا رسما از جنایت هایی که اسرائیل انجام می دهد و دشمن مجبور شده باطل را در تمام قامت عرضه کند چراکه حق هم در تمامن قامت خودش را نشان می دهد.
به نظر می رسد جریان ظهور این گونه باشد. آن روزی که ما به عنوان کلیت جامعه بشری متوجه حق بشویم و بدانیم حق کجا هست و باطل کجا، آن روز «یموت بترک ذکره» می شود.یعنی وقتی بفهمیم باطل چیست در واقع باطل تمام شده که این کار سختی نیست. سختی مسئله در زمان ظهور پیش بینی نشده و این جنگ‌هایی که گفته شده تقریبا همه از قبل و در آستانه ظهور است.
به هر حال معنای ظهور معنای همه گیر شدن و جهانی شدن نهضت معرفتی «شناخت حق و باطل» است. اتفاقی که به نظر می رسد در دوران معغاصر به طور جدی در حال وقوع است.
موضوعاتی در اطراف که حتی از حوزه اسلامی هم بیرون است مثلا در امریکای جنوبی تا چند سال قبل پرونده ایران به عنوان بمب گذاری در آرژانتینی ها روی میز دادگاه آرژانتینی ها بود اما امروز مردم آرژانتین در خیابان ها علیه حمله اسرائیل به لبنان تظاهرات می کنند. در ترکیه ای که روزی آتاتورک مثل رضا شاه آمده بود تا همه آنان را لائیک کند. هر روز در یکی از شهرهای آن تظاهرات می شود. بنابراین اتفاقات فقط مختص کشورهای اسلامی نیست کشورهای غیر اسلامی هم در جریان روند این نهضت معرفتی قرار می گیرند.
دکتر محم هادی همایون
عضو هیات علمی دانشگاه امام صادق (ع)
منبع : نوسازی