پنجشنبه, ۱۳ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 2 May, 2024
مجله ویستا

سیاست خارجی «تاچر آلمان ها»


سیاست خارجی «تاچر آلمان ها»
سیاست خارجی «تاچر آلمانی ها» اروپایی محور است یا آمریکایی محور؟
سیاست خارجی کشوری که صدراعظم آن از حزب راستگرای دموکرات مسیحی است و وزیر خارجه اش از حزب سوسیال دموکرات چپگرا، به کدام سو متمایل خواهد شد؟ اروپا محوری یا آمریکا محوری؟
«آنگلا مرکل» در اولین روز پس از کسب مقام صدراعظمی آلمان، برای تأکید بر دوستی و مودت با فرانسه عازم این کشور شد و با رئیس جمهور آن کشور «ژاک شیراک» ملاقات کرد.
روابط فرانسه و آلمان همیشه معطوف به روابط رهبران دو کشور بوده و جنبه شخصی وخصوصی رابطه بین سران آنها، نمودار مناسبات دو کشور بوده است. این روابط از زمان «کنراد آدنائر» و ژنرال «دوگل» آغاز شد و سپس در دولتهای بعدی آلمان و فرانسه، «هلموت اشمیت» و والری ژیسکاردستن و سپس میان «هلموت کهل» و «فرانسوا میتران» و بعد از آن هم بین «گرهارد شرودر» و «ژاک شیراک» ادامه یافت و به وقت خود باقی ماند.
ولی گفته می شود که این احساس صمیمیت قلبی بین «آنگلا مرکل» و «ژاک شیراک» مانند دوره های قبل به طرو کامل صدق نمی کند و این دو ، سنت دوره های گذشته را حفظ نخواهند کرد. این امر دلایل مختلفی دارد. برخی معتقدند شیراک و مرکل در زمینه های مختلف از روابط دو کشور با آمریکا و روسیه گرفته تا رفتار با کشورهای کوچکتر و اعضای جدید اتحادیه اروپا، تا موضوع عضویت ترکیه در این اتحادیه و یا اصلاح وضع مالی و بودجه دولت و... نظرات متفاوتی دارند.
در واقع، از دیدگاه برخی کارشناسان، آن زمان که در روابط آلمان و فرانسه کوچکترین ابهام یا عدم توافق مشاهده نمی شد، به پایان رسیده است.
در حال حاضر، بین مرکل و شیراک چنین امری حاکم نیست آنها علاوه بر تضادهای فکری که با یکدیگر دارند، دارای چشم انداز متفاوتی در زمینه حفظ یا کناره گیری از قدرت سیاسی کشورهایشان هستند.
شیراک در جست وجوی وارث سیاسی برای خود است و ۱‎/۵ سال دیگر کار و فعالیت و مبارزه سیاسی ۵۰ ساله اش به پایان می رسد. در حالیکه مرکل در ابتدای دوره حکومت خود قرار دارد که به احتمال قوی، طولانی مدت خواهد بود.
به هر حال، به نظر می رسد که مرکل قصد دارد سیاست خارجی مورد نظر خود را از هم اکنون مشخص کند و به اجرا بگذارد، ولی به زودی متوجه خواهد شد که دایره عمل او محدود است. زیرا شریک ائتلافی او یعنی حزب «سوسیال دموکرات» حاضر نخواهد شد تغییر خط مشی آلمان را در این زمینه بپذیرد، بویژه آنکه وزارت خارجه در اختیار آنهاست. برخی دیگر از کارشناسان معتقدند در روابط آلمان و فرانسه، ساختاری وجود دارد که بدون وابستگی به افراد عمل می کند و آخرین فردی که این حقیقت را دریافت، صدراعظم قبلی آلمان «گرهارد شرودر» بود که در آغاز کار خود در این سمت، تمایلی به فرانسه و شیراک نداشته ولی بعداً چنان با شیراک صمیمی شد که بعضی ها به طنز، آنها را «دوقلوهای سیاسی» می خواندند.
مرکل از منتقدان اصلی پیوستن شرودر به شیراک در مخالفت با حمله نظامی آمریکا به عراق بوده است لذا در مجموع، به نظر می رسد مرکل برخلاف شرودر ، روابط آلمان و فرانسه را در رأس روابط دو جانبه آلمان با کشورهای اروپایی قرار نخواهد داد.وی پیش از شرودر، تمایل به برقراری ارتباط با انگلیس و آمریکا دارد.
مرکل در لندن و در دیدار با «تونی بلر» نخست وزیر انگلیس از رابطه قوی میان برلین و پاریس دفاع کرد، ولی یادآور شد که این رابطه نباید به قیمت جدایی از انگلیس باشد. مرکل می گوید: «محور آلمان - فرانسه همواره نیرویی قوی برای توسعه اروپا بوده، اما این مسأله حائز اهمیت است که ما برای ترقی و تحولات اجتماعی در تمام کشورهای عضو اتحادیه اروپا و برقراری اتحاد میان این کشورها، به کمک انگلیس نیاز داریم». بلر نیز با امید به اینکه برای اصلاح اروپا، از کمک مرکل استفاده خواهد کرد، با وجود سابقه درگیری های متعدد بین اعضای اتحادیه اروپا بر سر بودجه به بن بست رسیده این اتحادیه، خواستار برقراری وحدت بین همه اعضای اتحادیه اروپا شده است.
مرکل و بلر هر دو معتقدند که با تشکیل یک جبهه متحد در اتحادیه اروپای ۲۵ عضوی قادر خواهند بود، با چالش های اقتصادی که بیشتر از سوی آسیا متوجه آنها می شود، قوی تر برخورد کند.
مرکل همچنین می خواهد روابط نزدیکتری میان آلمان و کشورهای کوچک عضو اتحادیه اروپا از جمله لهستان بوجود آورد. وی معتقد است که تعمیق روابط با کشورهای کوچک اتحادیه اروپا و نیز گسترش همکاری های فرا آتلانتیک برای آلمان و این کشورها سودمند است. مرکل در نخستین روز فعالیت خود پس از دیدار با «خوسه مانوئل باروسو» رئیس کمیسیون اروپا در بروکسل گفت: سفرش به بروکسل نشانه آن است که دولت جدید فدرال آلمان از یکپارچگی اروپا حمایت می کند و خواستار ارتقای این یکپارچگی و کمک به این ارتقا است.
صدراعظم آلمان تأکید کرد که اروپا باید به اصلاحات اقتصادی توجه کند تا در دنیایی که با جهانی سازی روبرو است، بتواند رقابت کند. وی گفت: الگوی اجتماعی اروپا فقط زمانی حفظ خواهد شد که در بخش اقتصادی قوی باشیم. زیرا الگوهای اجتماعی و توانمندی اقتصادی، دو روی یک سکه هستند و ما نباید در بازار داخلی اروپا به دنبال خصومت باشیم، بلکه باید به شیوه ای سازنده در جست وجوی راه حلی برای حل مشکلات باشیم.
مرکل تأکید دارد که وی از اروپای قوی که از اقتصادی قوی برخوردار باشد، حمایت می کند. درمجموع، وی از یکپارچگی اروپا و وحدت میان کشورهای اروپایی حمایت می کند و معتقد است که اروپا نیازمند اصلاحات است.
صدراعظمی که به آمریکا نزدیک تر است
مرکل در موضوع پیشبرد مفهوم چند جانبه گرایی یا مخالفت با اهداف واشنگتن در خاورمیانه بسیار محتاطانه تر از شرودر عمل می کند و سعی دارد در این خصوص، اصطکاکی با آمریکا پیش نیاید.
روابط آلمان و آمریکا به دلیل مخالفت گرهارد شرودر صدراعظم آلمان با جنگ عراق در سال ۲۰۰۳ میلادی به سردی گرایید. شرودر در آن زمان اعلام کرد که موضع «برلین» در مخالفت با حمله به عراق تغییر ناپذیر است و دولت وی حاضر به اعزام نیرو به منطقه نیست. در واقع، از بعد از جنگ جهانی دوم هیچگاه روابط آلمان و آمریکا مانند دوره حکومت شرودر پرتلاطم و دارای فراز و نشیب نبود. اولین ابرهای تیره و تار در افق روابط دو کشور در ماه مه سال ۲۰۰۲ میلادی، هنگام دیدار جورج بوش از برلین پدیدار شد. در حین سخنرانی بوش در مجلس نمایندگان آلمان، در خیابانهای برلین تظاهراتی علیه وی صورت گرفت و حتی تعدادی از نمایندگان علیه بوش، لب به اعتراض گشودند. دلیل این اعتراضات، مخالفت با سیاست های بوش در زمینه عراق بود.وقتی قصد آمریکا برای حمله به عراق جدی تر می شد، شرودر آن را موضوع مبارزات انتخابات پارلمانی خود قرار داد و به صراحت اعلام کرد که آلمان تحت حکومت وی در ماجراجویی جنگ با عراق شرکت نخواهد کرد و این موضوع باعث عصبانیت مسؤولان آمریکا شد.صاحب نظران معتقدند گرهارد شرودر در بسیاری از زمینه های سیاست خارجی درست کار کرد، ولی اینکه وی تعادل در روابط خاص آلمان با فرانسه در اروپا و انگلستان و مخصوصاً با آمریکا را حفظ نکرد، کاری خطا بود که باید تصحیح شود. این دو کشور از آن زمان، درتلاش برای عادی سازی روابط خود هستند.مرکل در اولین سخنرانی عمومی خود از روابطی تنگاتنگ، صادقانه ، باز ومطمئن با آمریکا سخن به میان آورد. وی با اشاره به حمله نیروهای آمریکایی به عراق تأکید کرد که کشمکش های سابق درباره عراق را پشت سر گذاشته ایم. ما اکنون برای آینده برنامه ریزی می کنیم و کاری به گذشته نداریم. بنابراین به نظر می رسد دولت جدید آلمان تمام نیروی خود را صرف بهبود روابط برلین - واشنگتن خواهد کرد.
در حال حاضر،اختلاف دیگری که بین دو کشور وجود دارد، در خصوص فعالیت های سازمان های بین المللی و نارضایتی آلمان از شکنجه یک شهروند آلمانی (المصری) توسط مأموران پلیس مخفی آمریکا در زندانی در افغانستان است. «کاندولیزا رایس» وزیر خارجه آمریکا در دیداری که مدتی پیش از آلمان داشت، در خصوص فعالیتهای «سیا» گفت: ما بدون پلیس مخفی قادر به حمایت از شهروندان در مقابل حملات تروریستی نیستیم.اما در خصوص شکنجه شهروند آلمانی گفت: اگر ما اشتباهی در این خصوص مرتکب شده ایم، هرچه زودتر آن را تصحیح خواهیم کرد.اگرچه مسائلی چون فعالیت های سازمان سیا در اروپا، بر نخستین دیدار وزیر خارجه آمریکا و صدراعظم آلمان سایه افکند، اما در تلاش هر دو طرف برای ایجاد هرچه سریع تر فضایی دوستانه میان دو کشور کاملاً مشهود بوده است. به نظر می رسد دیدار جورج بوش و آنگلا مرکل در ۱۱ ژانویه (۲۱ دی)، فرصتی مناسب برای توسعه بیشتر روابط برلین - واشنگتن خواهد بود.
مدافع گسترش روابط با اسرائیل
آنگلا مرکل پیش از اینکه به مقام صدراعظمی آلمان برسد، خواستار گسترش روابط آلمان با اسرائیل شده بود.به عقیده وی، روابط با اسرائیل، یک گنج با ارزش است که باید از آن محافظت کرد. او با ستایش از «آریل شارون» نخست وزیر اسرائیل به خاطر خروج از نوار غزه گفت: «این اقدام، ما را به برقراری صلح در خاورمیانه خوش بین می کند. ما باید موضع شفافی درباره برقراری روابط نزدیک با جامعه یهودی آلمان و اسرائیل اتخاذ کنیم».باید گفت که آلمان از سال ۱۹۴۸ تاکنون حامی جدی اسرائیل بوده است و مرکل نیز قصد ندارد از این سنت فاصله گیرد. آلمان در دوره شرودر نیز خواهان رسیدن به صلح اعراب و اسرائیل بود. در همین ارتباط، وزیر خارجه وقت آلمان «یوشکا فیشر» در دیدار با آریل شارون از عقب نشینی نیروهای اسرائیلی از نوار غزه استقبال کرد و یادآور شد که این عقب نشینی نباید محدود به نوار غزه باشد و باید گام های دیگری از سوی اسرائیل در جهت رسیدن به صلح پیش بینی شود.در طرف مقابل نیز «موشه کاتساو» «رئیس جمهوری رژیم اسرائیل طی نطقی که سال گذشته در محل نمایندگان آلمان (بوندستاگ) ایراد کرد، بر ارزش های مشترک میان آلمان ها و اسرائیلی ها و اهمیت آن برای مناسبات آلمان و اسرائیل تأکید ورزید. وی در نطق خود همچنین از نزدیکی سیاسی دو طرف سخن گفت و این نزدیکی را اساس محکم ارزش های مشترک نسل های بعدی خواند.کاتساو که سخنرانی خود را به مناسبت چهلمین سالگرد شروع مناسبات سیاسی آلمان و اسرائیل ایراد می کرد، متذکر شد که مردم آلمان و اسرائیل با توجه به گذشته دهشتناک مشترک، با یکدیگر پیوند خورده اند و این امر نیز سبب شده است که روابطی ویژه میان آنان شکل گیرد.
رئیس جمهوری رژیم اسرائیل بر لزوم تلاش های بیشتر برای جلوگیری از یهودستیزی در آلمان اشاره و خاطرنشان کرد: ما از آلمان می خواهیم از پا گرفتن اندیشه و فلسفه نئونازی در این کشور جلوگیری کند.
مخالف پیوستن ترکیه به اتحادیه اروپا
یکی از نکات برجسته سیاست خارجی مرکل، مخالفت قاطع با پیوستن ترکیه به اتحادیه اروپا است. وی بر سر راه مذاکرات الحاق ترکیه به اتحادیه اروپا که قرار است از ماه اکتبر ۲۰۰۶ آغاز شود و به احتمال قوی، بیش از ۱۰ سال به طول خواهد انجامید، مانع تراشی می کند. مرکل در یک مناظره تلویزیونی قبل از انتخابش به مقام صدراعظمی، مخالفت خود را با پیوستن ترکیه به اتحادیه اروپا اظهار داشت و گفت: ارتباط این اتحادیه با ترکیه باید در حد یک شریک ویژه تجاری باقی بماند. اما شرودر معتقد بود که باید به تأثیرات ژئواستراتژیک و ژئوپولتیک پیوستن ترکیه به اتحادیه اروپا آگاه بود. مرکل به «رجب طیب اردوغان» نخست وزیر ترکیه برای جذب و ادغام اهالی ترک تبار آلمان در جامعه این کشور قول مساعد داده است، اما از کنار مسأله حساس عضویت ترکیه در اتحادیه اروپا می گذرد.
وی با عضویت کامل و رسمی ترکیه در اتحادیه اروپا مخالف و خواستار روابط و مشارکتی با حقوق ویژه برای این کشور است. این در حالی است که از چهارم ماه اکتبر مذاکرات رسمی عضویت ترکیه در اتحادیه اروپا آغاز شده و با موافقت دولت قبلی آلمان، که متشکل از احزاب سوسیال دموکرات و سبزها به رهبری گرهارد شرودر بود، هدف نهایی این مذاکرات عضویت کامل ترکیه در اتحادیه است. اکنون دولت محافظه کار تحت رهبری مرکل قصد ندارد در این هدف تغییری بدهد و در قرارداد ائتلاف بین احزاب متحد دموکراتیک مسیحی و سوسیال مسیحی و حزب سوسیال دموکرات نیز تصریح شده است که اگر در جریان مذاکرات معلوم شود که عضویت کامل ترکیه در اتحادیه اروپا امکان پذیر نیست، باید مشارکت ویژه ای برای این کشور در نظر گرفته شود.
شریک تجاری سنتی ایران
مسأله فعالیت های هسته ای، اسرائیل و روابط اقتصادی سه اصل مهم در روابط دو کشور ایران و آلمان هستند.مرکل در مواجهه با پرونده هسته ای ایران تلاش خواهد کرد تا حد ممکن سیاست های آلمان را به سیاست های آمریکا نزدیک کند. اما در کنار آن تأکید فراوانی دارد که این مسأله باید از طریق دیپلماسی و مذاکره حل و فصل شود.«فرانک اشتاین مایر» وزیر خارجه آلمان اعلام کرده است که برای حل مسالمت آمیز مناقشه اتمی ایران تلاش می کند، ولی یادآور شده که تاکنون ایران نتوانسته است سوء ظن بین المللی در این خصوص را برطرف کند.اشتاین مایر چندی پیش در اجلاس کارشناسان سازمان اطلاعات و امنیت آلمان گفته بود: ایران حق استفاده مسالمت آمیز از انرژی اتمی را دارد، اما حق ندارد به سلاح های اتمی دسترسی داشته باشد.وی تأکید کرده بود: دولت آلمان در این مسأله با همپیمانان اروپایی، آمریکایی و روسی موضع مشترکی دارد و به علاوه، این موضع برلین با تعهدات حقوقی معاهده صلح گسترش سلاح های اتمی در برابر ایران نیز مطابقت می کند.
اختلاف نظرهای موجود بر سر پرونده هسته ای ایران بر روابط اقتصادی برلین - تهران سایه افکنده است. با توجه به اینکه آلمان اولین شریک تجاری ایران در اروپاست، تهدید آمریکا مبنی بر ارجاع پرونده هسته ای ایران به شورای امنیت سازمان ملل متحد و اعمال تحریم های اقتصادی علیه ایران از جمله مواردی است که طرف های تجاری در آلمان را نگران کرده است.در واقع، شرکت های آلمانی از تبلیغاتی که علیه ایران در برخی رسانه ها می شود، نگران هستند، زیرا این دو کشور چشم انداز خوبی برای گسترش روابط تجاری دارند.
براساس اطلاعات اطاق بازرگانی، صنایع و تجارت آلمان، صادرات این کشور به ایران از ژانویه تا ماه مه سال گذشته میلادی، به رقم ۱‎/۸ میلیارد یورو رسید، که در مقایسه با مدت مشابه در سال ۲۰۰۴ ، ۳۷ درصد فزایش نشان داده است.
در عین حال، انتظار می رفت تا پایان سال ۲۰۰۵ میلادی، رقم صادرات آلمان به ایران به ۴‎/۸ میلیارد یورو برسد. در سال ،۲۰۰۴ شرکت های آلمانی حدود ۶۰ میلیون یورو نیز در بخش های مختلف ایران سرمایه گذاری کردند.پتروشیمی، جاده ها و تجهیزات تأمین آب و انرژی مهم ترین عرصه سرمایه گذاری شرکت های آلمانی در ایران هستند و بیش از دو سوم صادرات آلمان به ایران را نیز ماشین آلات و تأسیسات صنعتی تشکیل می دهد. در واقع، با اعمال هرگونه تحریم اقتصادی علیه ایران، آلمان بیش از سایر کشورهای اروپایی متضرر خواهد شد. در حالی که اقتصاد آلمان در وضعیت بحرانی قرار دارد و نرخ بیکاری دو رقمی آلمان را با چالش های مهمی روبرو کرده است، از دست دادن بازار ایران نیز بیش از پیش به مشکلات این کشور اروپایی خواهد افزود.

لادن سلامی
منبع : روزنامه ایران