دوشنبه, ۱۰ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 29 April, 2024
مجله ویستا

آمریکا و تهدیدات سه گانه


آمریکا و تهدیدات سه گانه
از نظر راهبرد امنیت ملی آمریکا، پس از پایان جنگ سرد، دو گروه عوامل تهدیدکننده، منافع و ثبات و امنیت ایالات متحده آمریکا را در معرض خطر و تهدید قرار می دهند:
۱) عوامل تهدید متقارن
۲) عوامل تهدید نامتقارن
استراتژیست های آمریکایی، تهدیدات متقارن را مربوط به قدرتهای هم وزن وهم سنگ آمریکا می دانند که در حال حاضر و پس از فروپاشی بلوک شرق، روسیه و چین و اتحادیه اروپایی در راس لیست این عوامل قرار دارند. از نظر سیاستمداران آمریکایی برای کنترل و مهار عوامل تهدید متقارن، باید راهکارهایی اندیشید که برخی از آنها عبارتند:
▪ افزایش توان دفاعی و نظامی آمریکا
▪ استراتژی های پیشگیرانه دفاعی مانند سامانه سپرموشکی که اتفاقا با مخالفت جدی روسیه مواجه گردیده است.
▪ گسترش و تقویت ناتو به ویژه در اروپای شرقی که همین هم موجب بروز تنش های جدی بین واشنگتن و مسکو گردیده است.
▪ امضاء و برقراری تفاهم نامه های امنیتی، اقتصادی و تجاری با کشورهای یاد شده.
▪ دخالت در امور داخلی آنها و دامن زدن به اختلافات و کشمکش های درونی، پشتیبانی و حمایت از نیروهای مخالف در داخل این کشورها، راه اندازی انقلاب های رنگین، القاء ناکارآمدی حکومت ها و... به منظور ایجاد بی ثباتی و ناامنی و گسترش نارضایتی داخلی
▪ نزدیک شدن هرچه بیشتر به کشورهای همجوار و همسایه آنها و پیشگیری از همگرایی منطقه ای
▪ جلوگیری از نفوذ کشورهای قوی و تهدیدکننده آمریکا در مناطق مختلف جهان به خصوص در نقاط استراتژیک
اما آنچه به عنوان عوامل تهدیدکننده نامتقارن مدنظر آمریکاییان است. تهدیدهایی است که از ناحیه قدرتها و جریان های غیرهم وزن و غیرقابل پیشگیری و کنترل، آمریکا را تهدید می نمایند که مهمترین آنها عبارتند از:
۱) تروریسم
البته «تروریسم» با تعبیری که کاخ سفید از این موضوع دارد، که قطعا کاربرد و تفسیری کاملا ابزاری و صرفا در راستا و چارچوب منافع آمریکاست. چرا که در حالی که بسیاری از ملتها و جنبشهای آزادیخواه و مستقل دنیا از آنجا که فرمانبردار آمریکا نبوده و یا در راستای منافع آمریکا گام بر نمی دارند. تروریست خوانده می شوند و آمریکا برای مهار آنها علاوه بر صرف هزینه های هنگفت و سرسام آور، دست به اقدامات فرامرزی و غیرقابل توجیه می زند، فراوانند گروه ها و کشورها و دولتهای حامی تروریسم، که از حمایت همه جنبه آمریکا بی نصیب نمی مانند. بالاخص اسرائیل که سمبل و نماد کریه تروریسم دولتی در دنیاست و متحد استراتژیک آمریکا نیز هست.
در گفتمان آمریکا و در موضوع تروریسم، تاکید خاص و ویژه ای بر بنیادگرایی اسلامی می شود و تلاش می شود به بهانه گروه های تروریستی شناخته شده و منحرفی مانند القاعده و طالبان که از اتفاق دست پروده خود آمریکاییها هستند، با ایجاد جنگ روانی، کل اسلام را حامی تروریسم معرفی کنند و از این رهگذر مخالفت با گروه های اسلامی آزادیخواهی مانند حماس، جنبش مقاومت اسلامی لبنان، اخوان المسلمین مصر، شیعیان عربستان و... را به بهانه مبارزه با تروریسم توجیه نمایند. طبیعی است که با چنین رویکردی حمایت از مخالفین این گروه ها ولو اسرائیل خون آشام باشد، موجه و ضروری است، اما مدافعین آنها مانند ایران، حامی تروریست خوانده می شوند.
۲) تسلیحات غیرمتعارف کشتار جمعی
در حالی که:
▪ اولا، آمریکا خود بزرگترین تولیدکننده سلاح در دنیاست و عمده بازار فروش اسلحه در دنیا را در اختیار دارد!
▪ ثانیا، بیشترین حجم سلاح های کشتار جمعی و غیرمتعارف دنیا به ویژه کلاهک های هسته ای و بمب های اتمی، در آمریکا تولید و انبار می شود!
▪ ثالثا، کشورهای هم سو با آمریکا همچون اسرائیل، وقیحانه و در مقابل دیدگان جهانیان و بی توجه و فارغ از تمام قراردادها و معاهدات معتبر بین المللی، از گسترش زرادخانه های اتمی و تولید وانباشت انواع مهمات شیمیایی و میکروبی و هسته ای، هیچ ابایی ندارند، آمریکا نه از سرخیرخواهی و بشردوستی، بلکه صرفا برای حفظ و تامین منافع برتری جویانه، ادعای رهبری جریان مبارزه با تسلیحات کشتار جمعی را دارد. قطعا مخالفت آمریکا با تولید این گونه تسلیحات و انتقال تکنولوژی تولید آنها، تنها محدود به کشورهایی می شود که مورد تایید آمریکا نباشند و استفاده از آنها بر علیه منافع آمریکا محتمل باشد.
۳) کشورهای یاغی
رییس جمهور آمریکا در سخنرانی معروفش و با طرح این موضوع که هر کشوری که با ما نیست، بر علیه ماست و استفاده از عبارت «محور شرارت» به خوبی و روشنی منظور آمریکا را از «کشورهای یاغی» تبیین نمود. اگرچه لیست سیاه کشورهای یاغی در نظر سیاستمداران آمریکایی بسیار بلند و طولانی تر از چند کشور محدود است، لیکن، ایران و سوریه و عراق و کره شمالی در راس این لیست قرار گرفته اند که سیاستمداران جنگ طلبی کاخ سفید، گمان داشتند که با حمله به عراق و اشغال آن و سرنگونی دیکتاتوری سیاه و سرکش صدام، حداقل حساب این کشور یاغی را یکسره خواهند نمود و پایگاه دیگری در منطقه برای خود دست و پا می نمایند، اما اکنون خود را در باتلاق خودساخته و خطرناکتری گرفتار می بینند. جالب اینجاست که انتشار بخش هایی از گزارش محرمانه امنیتی سازمان اطلاعات مرکزی آمریکا (سیا) نشان می دهد، پس از اشغال عراق، نسل تازه ای از گروه های تروریستی در کشور عراق، ظاهر شده اند.
از طرف دیگر روی کارآمدن دولت های ضدآمریکایی در منطقه آمریکای لاتین که روزگاری حیات خلوت آمریکا حساب می شد، به ویژه با موضع گیری های دولتمردان ونزوئلا، بولیوی، اکوادور، نیکاراگوئه و حتی برزیل، آمریکا را با کشورهای یاغی جدیدی روبرو نموده است. روابط حسنه و استراتژیک این کشورها با دشمنان قدیمی آمریکا (از جمله کوبا وایران) وضعیت را برای آمریکا بیش از پیش نگران کننده نموده است.
به نظر می رسد علاوه بر تغییراتی که در مفهوم تهدیدهای متقارن و نامتقارن پیش آمده، آمریکا با تهدید نوع سومی مواجه گردیده که چه بسا خطرناکتر از تهدیدهای نوع اول و دوم باشد و امنیت، ثبات و از همه مهمتر اقتدار و هیمنه ایالات متحده آمریکا را به شدت به خطر انداخته است. مشکلات و نابسامانیهای داخلی آمریکا چه در حوزه فرهنگ و اخلاق و مسایل اجتماعی، چه در موضوعات اقتصادی و چه در عرصه سیاسی و مسائل مرتبط با آن و تهدید بالقوه خطرناکی است که کاخ سفید را به طور جدی به چالش کشانده است. تضادها و اختلافات و کشمکش های روزافزون داخلی آمریکا، فقر و فحشا و بیعدالتی، ناکارآمدی دولت در رسیدگی به مشکلات و نیازهای مردم آمریکا به خصوص در شرایط بحرانی مانند توفان کاترینا، فضای شدیدا امنیتی داخل کشور و ورود سازمانهای امنیتی آمریکا به حریم خصوصی شهروندی آن هم به بهانه حفظ امنیت عمومی جامعه که مجموعا به افزایش نارضایتی مردم و کاهش محبوبیت دولت منجر گردیده و از همه مهمتر بی آبرویی آمریکا در افواه عمومی جهان که هم ناشی از رفتار نابخردانه آمریکاییان در اقدامات فرامرزی و بین المللی و خوی جنگ افروزی و نظامی گری و تهاجم و غارت و کشتار آنها در این حوزه بوده و هم محصول افشاگری هایی است که در جهان ارتباطات و رسانه، توانسته است چهره کریه و زشت آمریکا را برملا نماید و... برخی نمادهای تهدیدات نوع سومی است که آمریکا به شدت از آنها به هراس افتاده است و بعید نیست در آینده ای انشاءالله نزدیکتر سرنوشتی همچون رقیب دیرینه اش یعنی شوروی سابق، نصیب آمریکا نماید.
دکتر محمدجعفر طالب پور
منبع : روزنامه کیهان


همچنین مشاهده کنید