سه شنبه, ۱۸ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 7 May, 2024
مجله ویستا

هسته مرکزی عملکرد دولت نهم


هسته مرکزی عملکرد دولت نهم
تراز­ها و ملاک­ های گزارش عملکرد دولت نهم باید مبتنی بر چه شاخص ­هایی در سنجش و مقایسه باشد تا واقعیات و حقایق فعالیت ­ها و مجاهدت­ های به عمل آمده واضح گردد؟
تردیدی نیست که بیان آمار و ارائه ­ی ارقام یکی از طرق متعارف در تشریح فعالیت­ ها و اقدامات هر مجموعه ­ای به شمار می­ آید. از این منظر دولت نهم آنگونه که برخی به خاطر توجیه بعضی کم کاری های پیشین وانمود می کنند ملاک و تراز جدیدی ارائه نکرده و کمّیّت عملکرد ها و چگونگی حصول به نتایج هدف گذاری شده را با همان شیوه­ های رایج در دولت ­های پیشین استخراج ­کرده و به افکار عمومی عرضه می­ نماید. در رویکرد کمّی باید گفت با مراجعه به شیوه­ های رایج در ادوار پیشین و براساس ملاک­ های غیرقابل تردید و نیز قضاوت ­های عقلانی در محاسبات و تحلیل داده ها، از نظر عملکرد، اکنون دولت نهم مفتخر است که در برخی از بخش ­ها به اهدافِ شاخصِ از قبل تعیین شده دست یافته و شگفت اینکه در بسیاری از حوزه­ های دیگر با گذار از شاخص­ های هدف گذاری شده به مراتب و مدارجی در خدمت به ملّت بزرگ ایران دست یافت که وضعیت دولت نهم را از دستاوردهای تمامی دولت ­های پیشین ممتاز می ­نماید. این امتیاز به گونه ­ای است که حصول به شاخص­ های یاد شده، حتی به مقبولیت بیشتر انقلاب اسلامی و نظام جمهوری اسلامی از تمامی ادوار دیگر منجر گردیده است.
اما آن چیزی که نباید سبب غفلت از عمق و گستره ی مجاهدت های به عمل آمده ی دولت نهم در اذهان گردد همانا ضرورت عبور از سیطره و حجاب کمّییّات برای درکی دقیق از خدمات انجام شده می ­باشد. با اینکه آمار و ارقامِ شفاف و غیرقابل تردیدِ پیش روی، خود مؤید آثار گرانبهای دولتِ کار و دولتِ آرمان در زندگی ایرانیان می­ باشد، اما اعداد همواره برای تفسیر عمق خدمات و مجاهدت ­ها، قابلیت تبیین پیدا نمی­ کنند، زیرا گزاره­ های ریاضی و کمّی قادر نیستند قابلیت ­های کیفی و آرمانی را با خود حمل نموده و به تصویر بکشانند. فی­المثل آیا می­ توان آثار، فلسفه و شالوده ی سفرهای استانی دولت نهم و سیره ی عملی ریاست محترم جمهوری و نوع ساده­ زیستی ایشان و مجموعه اعضای هیأت دولت اسلامی را در قالب تعداد سفر، یا کم و زیاد مصوبات و با زبان جداول و آمار ریاضی به رشته تحریر و به منصّه کلام و بیان آورد؟ قهراً پاسخ به این پرسش ­ها منفی است. لذا صرف نظر از ضرورت ارائه گزارش ­های آماری که البته خود معیاری عقلانی در مقایسه ­ها و تطبیق ­ها می ­باشد اما باید در چیستی ها و پیش­نیاز های آمار نیز تفکر و تعمّق کرد.
اکنون به بیان برخی از شاخص ­های کیفی حاصله از آثار ظهور دولت نهم در حوزه ی علم و فرهنگ، سیاست و اقتصاد می­ پردازیم تا اهمیت موضوعات صدر الاشاره در این مقدمه تحلیلی، آشکارتر گردد:
▪ ابتنای برنامه ­ها و سیاست ها بر معرفت­شناسی اسلامی:
تبیین و تعریف رابطه انسان، دولت(قدرت) و پروردگار هستی، از نخستین الویت ها و اقدامات رئیس­ جمهور و مجموعه دولت خدمتگزار در مهندسی قوه مجریه بود. اینکه غایت انسانی عبودیت در برابر ذات حق جلّ جلاله الشریف می ­باشد، اینکه همه موجودات عالم در برابر ذات باریتعالی متواضع و همه چیز در برابر قدرت او تسلیم می­ باشد؛ و دیگر آنکه عدالت، اساس خلقت انسان و همه ی آفرینش می ­باشد، و …، دارای آثار و بازتاب هایی مخصوص به خود در اداره کشور است که دولت نهم به ویژه ریاست محترم جمهوری بدان التزام عملی دارد. مبانی و شالوده­ هایی که دکتر احمدی ­نژاد به صورتی شفاف از آغاز تاکنون آن را برای همگان تشریح نموده ­اند. تصرّف در قدرت و سیاست در این رویکرد بی اذن قیّومی، توهمی بیش نیست. امام خمینی رضوان ­ا... علیه به عنوان معمار جمهوری اسلامی هرگز شأنی مستقل برای قدرت های ابزاری عالم به رسمیت نشناختند و قدرت ها را در صورت انطباق یافتگی با غایت حقیقی بشر قابل اعتنا می ­دانستند. از این رو ذات انقلاب اسلامی با تکریم قدرت های ناصالح بشری و یا تصرف غیر الهی در اداره ‌انسان و جهان مغایرت دارد. در همین راستا ریاست محترم جمهوری و دولت خدمتگزار به عنوان دولت احیاگرِ شعارها و آرمان های انقلاب اسلامی در تکوین سیاست داخلی و سیاست خارجی هرگز شأنی فارغ از عبودیت حق ­تعالی برای خویش قایل نگردید. و در تمامی مناسبات سیاست داخلی و تعاملات دیپلماتیک بر ضرورت توجه به یکتاپرستی و پایبندی به لوازم آن در مهندسی قدرت، سیاست و ساخت­ های مدنی اصرار داشته و دارد. زیرا از منظر دولت نهم، علاوه بر اینکه این مهم جزوی از رسالت های اعلامی و عملی دولت اسلامی است،‌جهانیان نیز اکنون از سلطه‌قدرت های ناصالح و غیر توحیدی به تنگ آمده و خواستار دلالت قدرت و سیاست از سوی ادیان الهی و توحیدی می ­باشند. درهمین راستا دکتر احمدی­ نژاد و کارگزاران دولت اسلامی در تمامی مناسبات جهانی بدون خجلت و احساس شرمندگی بجای تکیه بر بلوک های قدرت جهانی، تمام همت خویش را مصروف شناساندن قدرت مطلقه الهی به جهانیان نموده و در این راه دشوار، به دستاوردهای امیدوار کننده ای در زمانه سیطره پوشالی مدرنیسم دست یافته ­اند. اصرار ریاست محترم جمهوری بر جاری ساختن کلمات و پیام های الهی در مراکز بین­المللی مبنی بر بشارت ظهور انسان کامل و توسل به فلسفه انتظار برای رهایی از آلام برجای مانده از سیطره مدرنیته و زیاده­ خواهی قدرت های استکباری برای حصول به صُلح کل از این منظر ارزیابی می ­گردد. رسالتی که عالمان دینی، فقیهان و صالحان آن را جزوی از وظایف دولت اسلامی به شمار می ­آورند؛ امری که دولت نهم در راه تحقق آن به رغم مخالفت دشمنان و برخی کج سلیقه گی های رقبای داخلی در ایفای آن، مجاهدت های فراوانی از خویش به یادگار گذاشت.
▪ دولت نهم و مهندسی ایرانی ـ اسلامیِ قوه مجریه:
شواهد عینی گویای آن است که قوه مجریه از برج عاج به جمع توده ملّت پیوست. کار و کارگری که جزو ارکان شناسه قوه مجریه ایرانی در گفتمان انقلاب اسلامی بود، پس از ظهور دولت نهم تجدید حیات پیدا کرده و این بار با قوایی سرشار از تحرک و پویایی بیشتر خود را وامدار مردم به حساب آورد. خدمتگزاری به ارزش تبدیل شد و کم تحرکی، انفعال و کم کاری به عنوان اولین ­های ضد ارزش در دولت نهم مورد شناسایی و مذّمت قرار گرفته و فضای عمومی کشور نیز صبغه کار و تولید یافت. وضع گفته شده به گونه­ ای تغلّب گفتمانی پیدا کرد که موجبات تجدید خاطره اتّحاد دولت و ملّت در مقاطع شیرین انقلاب اسلامی نزد اذهان مردم گردید. این مهم بار دیگر سرمایه گفتمانی ریاست جمهوری در ایران را بر مدار خود بازگرداند، دولت نهم بر آن شد تا قوه مجریه و سازمان ریاست جمهوری را حول وظایف قانونی و ذاتی خویش به حرکت در آورد و حتی­ الامکان تمامی قابلیتهای قانونی را برای خدمتگزاری به ملّت بسیج نماید. در همین راستا قوه مجریه به عنوان محور خدمت به ملّت از هیاهو و بازی ­های سیاسی درو نگه داشته شد و تلاش گردید تا بگو مگو های سیاسی و نزاع های رایج موجب آزردگی خاطر شریف مردم نشود. از این رو می ­توان گفت قوه مجریه به اصل خود که همانا خدمت به ملّت بود بازگشت.
▪ تمرکز زدایی در برنامه­ریزی و ایجاد دگرگونی در آمایش سرزمینی:
بلافاصله پس از تشکیل هیأت دولت، رفع تمرکز از تهران و شهرهای بزرگ در دستور کار قرار گرفت و دولت، دولتِ همه مناطق به صورتی عادلانه و با وفاق ملّی رفع
عقب­ماندگی ­های همه مناطق کشور را در صدر برنامه­ های خود قرار داد. در این منطق رشد و توسعه ­ای مورد پذیرش واقع شد که از حیث پشتیبانی ، گستردگی و شمولیّت، از تبعیض­ ها و بی عدالتی­ ها دور باشد.
زیرا معطوف شدن تمام توجهات یا وجه غالب دولت به مناطقی خاص و دور ماندن سایر مناطق، اقوام و طوایف ایرانی از صدر برنامه­ریزی ­ها با توجیهات ناموجّه کلان گری، موجب فربگی دولت، توسعه نامتوازن در کشور و همچنین کم تحرکی سیستم های کارگزاری و ترجیح ناپسند دیوان سالاری بر مردم سالاری دینی می­ گردد. با اعلام راهبرد جدید دولت در آمایش سرزمینی عدالت گرایانه، موجی از شور، شعف و همبستگی ملّی کشور را احاطه کرد. در پی مشی جدید در قوه مجریه مردمان مناطق دور و نزدیک به سازمان ریاست جمهوری، احساسی خوشایندی نسبت به دولت پیدا کرده و در حوزه ­های گوناگون اجتماعی، سیاسی و … دوشادوش دولت هم جبهگی نموده و در سرنوشت خود و سازندگی کشور مشارکت نمودند.
▪ راهبرد سفرهای استانی و ایجاد چابکی در سازمان ریاست جمهوری:
روح غالب تئوریک در سفرهای استانی تأکید بر مقدّم بودن آحاد مردم و سرحدات کشور بر بوروکراسی و سازمان ریاست جمهوری است. تحقق این راهبرد به خصوص مرهون نوع نگرش رئیس جمهوری اسلامی به قدرت و سیاست و به شیوهای اجرایی ایشان در اداره ی هیأت وزیران و اساساً قوه مجریه در کشور است. در این رویکرد، شأن حقیقی دولت اسلامی کار و تلاش و ساماندهی امور مردم و گره ­گشایی از مشکلات پیش­ روی ملّت می ­باشد. از سویی دیگر بنا به قول رهبر فرزانه انقلاب اسلامی رئیس­ جمهور و مجموعه دولت نهم پای به مناطقی گذارده­ اند که ساکنین آنجا چه بسا بعضاً سالها حتّی دیدار با یک مدیرکل را نیز به انتظار می ­نشستند؛ امّا دکتر احمدی ­نژاد بر آن شد تا خود و مجموعه‌هیأت وزیران به مناطق دوردست عزیمت کرده و از نزدیک بر روند گره­ گشایی از کار ملّت نظارت کرده و چگونگی آبادانی و پیشرفت مناطق گوناگون را با حضور عینی در مناطق مهندسی نمایند. لذا می ­توان گفت سفرهای استانی، نوع حقیقی، عالمانه و پژوهش محورانه ی آمایش نوین سرزمینی در ایران به حساب می ­آید. امری که در گذشته صرفاً با تکیه بر گزارشات مورد پردازش قرار می ­گرفت، در دولت نهم اوّلاً مبتنی بر واقعیات منطقه ­ای و ثانیاً با عبور از دیوان­ سالاری مزمن مورد بررسی و واکاوی قرار گرفت.
▪ بازآفرینی آرمانها و آزادسازی قدرت ملّی در افق انقلاب اسلامی و رفع همیشگی تهدید از سر ایران:
بین ظهور دولت نهم و احیای آرمان های انقلاب اسلامی ملازمه ای ضروری وجود دارد. زیرا احیاگری آرمان های اسلامی در دولت نهم از آن روی که شرط محدثه بوده، لاجرم شرط مبقیه آن نیز به شمار می آید.
گو اینکه بنا به تعبیر رهبر فرزانه انقلاب اسلامی، «این دولت، آرمان­ ها را سردست گرفت.» از این رو می ­توان گفت رمز موفقیت دولت نهم، بیش از همه شاخص ها، مرهون پایبندی آن به ارزش ­ها و آرمان­ های انقلاب اسلامی و امام خمینی رضوان ا... علیه می ­باشد. زیرا دولت نهم و به خصوص ریاست محترم جمهوری بر آن است که ایرانیان صرفاً در ذیل لوای آرمان­ ها، سنگرهای کلیدی جهان را در حوزه­ های علم، دانش و تعالی فتح خواهند کرد. لذا رئیس ­جمهوری اسلامی ایران و مجموعه دولت نهم هیچ گاه در تشبّث به آرمانها و ارزشها در مواجهه با تغلّب لیبرال دموکراسی احساس شرمندگی نکرده و دست و دل او در برابر نسخه ­های تمدنی مغرب زمین در حوزه ­های فرهنگ، اقتصاد و سیاست نلرزید. از این رو در فضای آرمانی منبعث از ظهور دولت نهم، ملت بزرگ ایران از محدویت ­های تصنّعی و تحمیلی نظام سلطه و نیز ناتوانی ­های موهوم عبور کرده است.
دسترسی کامل به چرخه فناوری­ های انرژی اتمی، تکمیل زنجیرهای علمی و پژوهشی درحوزه سلول­ های بنیادین، کشف و تثبیت فرآیندهای مربوط به داروهای خاص، دستیابی به دانش های پیچیده در حوزه دفاعی و نظامی و بالاخره ورود مقتدرانه به باشگاه انحصاری هوا ـ فضا و پرتاب نخستین ماهواره ملی امید از طریق ماهواره­ بر بومی سفیر۲ و … همه حاکی از آثار بازآفرینی و بازخوانی آرمان­ ها و شعارهای انقلاب اسلامی در دولت نهم می ­باشد. دستاوردهای سترگی که حتّی حصول به یکی از آنها برای متّصف شدن یک دولت به سربلندی و موفقیت کافی به نظر می رسد. شگفت اینکه دولت نهم در شرایطی به این اقدام های بزرگ مبادرت نمود که به اصطلاح در تحریم کامل قدرت­ های زورگو قرار داشته و نیز چنین وانمود می ­شد که حتّی احتمال اتّخاذ گزینه نظامی برای توقف حرکت رو به رشد ایران روی میز قدرت های بزرگ و نظام سلطه قرار داشته است. از سویی دیگر، این پیشرفت ­ها و اقدام های بزرگ در وضعی تحقق یافت که برخی از کارشکنی ­ها نیز در داخل از سوی اهالی سیاست در جریان بود اما دولت با اتکّال به خدای بزرگ و قدرت ملّی منبعث از ارزش­ ها و آرمان­ها، راه پیشرفت و تعالی را فارغ از توجه به هیاهو و غوغاها در داخل و خارج تداوم بخشید به گونه­ ای که اکنون می توان با ضرس قاطع گفت که در امتداد پیشرفت ­های اخیر در ایران، برای همیشه سایه ­های تهدید قدرت های سلطه­گر از سر ملّت بزرگ ایران رفع شد.
▪ تصحیح مناسبات ملت و دولت:
یکی از افتخارات دولت نهم تصحیح برخی از مناسبات غلط ما بین کارگزاران اجرایی با توده ملت بود. دولت با تکیه بر آموزه­ های کارگزاری در نظام اسلامی و با ایجاد تسهیلات مختلف، در دسترس عموم مردم قرار گرفت. به گونه ­ای که اکنون جزو در دسترس­ترین دولت ­های ایرانی برای مردم به شمار می ­آید. مناسبات دولت و ملّت شفاف گردید و دولت نه بر مبنای خواست احزاب، ذی نفوذان و خواص که متحقق نمودن مطالبات آحاد مردم را در اولویت اقدامات خویش قرار داد. دولت نهم اینک حتّی اوقات خود را به دور از تبعیض به اقشار مختلف ملّت اختصاص می­ دهد، عواطف، امکانات و حمایت های خویش را به صورتی یکسان تقسیم و در اختیار مردمان اقصی نقاط کشور قرار داد. به اقوام، خرده فرهنگ ­ها و طوایف دور از مرکزیت قدرت و سیاست به دیده احترامی می ­نگرد که نسبت به نزدیک ­ترین افرد، مقامات و مناطق مجاور خود توجّه دارد. وانگهی اکنون می­ توان گفت تعامل، و ارتباطات نظام اجرایی با مردم از وضع یکسویه به وضعیتی چند وجهی و دو سویه مابین ملت و دولت تبدّل یافت. رابطه­ ای معنادار که در آن ملّت و دولت به صورتی توأمان دارای حقوق و تکالیف می­ باشند. رئیس ­جمهوری اسلامی ایران و مجموعه دولت خدمتگزار بر آن هستند که ملّت مقاوم و انقلابی ایران به پاس چند دهه ایستادگی در تحقق آرمان ها مشمول حقوقی است که مهمترین آن خدمت بی منّت به آنهاست. دولت نهم به حقوق شهروندی بمثابه یک کلّ یکپارچه می­ نگرد و صیانت از این حقوق را جزو وظایف دولت اسلامی تلقی می ­کند.
▪ تحول آفرینی در نظام برنامه و بودجه ریزی کشور:
از دیگر افتخارات دولت نهم الغای دیوان سالاری حاکم بر نظام برنامه و بودجه کشور می ­باشد. بی­ توجهی و بی ­اعتنایی دولت نهم به نسخه­ ها و مدل ­های وارداتی
برنامه­ریزی ­های اقتصادی، علمی، اجتماعی، فرهنگی با اینکه به بروز برخی مخالفت­ ها و دشمنی ­ها با دولت انجامید اما بارقه های امید را در دل نخبگان کشور، جوانان، دانشگاهیان و آحاد دلسوزان برای مهندسیِ پیشرفت و عدالت در ایران بر مبنای مدل ایرانی ـ اسلامی فراهم کرده است. شجاعتِ اقدام دولت در حذف بروکراسی پیچیده در برنامه و بودجه، ساماندهی وضعیت اسراف گرایانه انرژی و سوخت در سامانه حمل و نقل و دیگر حوزه­ های ذیربط و همچنین ارائه طرح عظیم تحول اقتصادی و هدفمند نمودن عدالت­خواهانه نظام یارانه ­ها و نیز نزدیک کردن سیستم های بانکی و گردش پول به مدل اسلامی و بومی و حمایت از کارگاه های زودبازده و کارآفرین از جمله این اقدامات می ­باشد. دولت نهم به خصوص درباره نظام بانکی بر آن است که بانک ها نباید به رقیبی برای مردم مبدّل شده و رأساً به کارهای اقتصادی مبادرت نمایند. بلکه بانک ها باید منابع مردمی و ملّی در اختیار را نگاهبانی نموده و صرفاً برای رونقِ کار، تولید و اشتغال و پیشرفت کشور بکار بندند و از ایجاد فرصت های رانتیه و نامشروع برای افراد و گروه هایی خارج از فرایند تولید خودداری کرده و نیز از اعطای تبعیض آمیز منابع امانتی در اختیار پرهیز نمایند.
▪ عبور از انحصار در چرخه نیروی انسانی کشور:
دامنه و چگونگی بکارگیری نیروهای جدید در اداره کشور پس از ظهور دولت نهم، خود یکی از شاخص ­های کیفی و بسیار با اهمیت درتحلیل محتوایی گزارش عملکردهای ذیربط می­ باشد، دولت نهم بر آن است گردش نیروی انسانی در حوزه ­های کارگزاری کشور نباید با نوعی تصلّب گروهی، حزبی وانحصارطلبی همراه باشد، از سوی دیگر عدم توجه به راهبرد جوان کردن مجموعه کارگزاران اجرایی کشور، می ­توانست زیان های غیرقابل جبرانی را بر کلّیت نظام سیاسی و استمرار انقلاب اسلامی از منظر نیروی انسانی تحمیل نماید، اما اقدام عالمانه و شجاعانه دولت نهم در ضرورت تصحیح چرخه نامطلوب گذشته، سبب گردید اکنون تعداد کثیری از نیروهای جوان، کارآمد، تازه نفس و متعهد به سیستم کارگزاری کشور افزوده گردد که در کنار تمامی فواید و آثار سازنده، خود از پیری زودرس در نظام اجرایی کشور جلوگیری نمود. اکنون دیگر نباید از حلقه­ ای خاص در مدیریت کشور نام برد بلکه باید از ورود حلقه ­های متنوع و بلکه از حضور بخش اعظمی از اقشار گوناگون ملّت در مدیریت یاد کرد. دولت نهم در این حوزه نیز اوّلاً مطابق با آموزه ­های امام خمینی رضوان­ا... علیه در اعتماد به جوانان عمل کرد، زیرا حضرت ایشان برای اداره انقلاب اسلامی و دفاع مقدس هشت ­ساله، بیش از همه به نیروهای عظیم جوان اعتماد کرد. ثانیاً اکنون جوانان بیشترین و کیفی ­ترین سرمایه­ های کنونی کشور به شمار می آیند. لذا بی ­توجهی به این انرژی عظیم نهفته در متن کشور خود از قضاوت عقل و محاسبه­ های استراتژیک به دور می ­باشد.
▪ ظهور روحیه خودباوری و امید به آینده:
تجلّی ایده و راهبرد ملّی «ما می ­توانیم» و «می­شود» در دولت نهم، اکنون چنان آثار شگرفی از خود برجای گذارده که جوانان و دانش پژوهان ایرانی درایران و اقصی نقاط جهان را بر آن داشت تا به تجدید قوایی دیگر برای پیشرفت و تعالی ایران بپردازند. ایرانیان در داخل و خارج از کشور در سه سال و نیم اخیر، تشخّص بیشتری در خویش سراغ یافته ­اند که کمترین آثار آن میل روز افزون به تعالی، پیشرفت و امید سرشار به آینده است. به نظرمی ­رسد دولت نهم، اکنون به دولتِ امید به آینده و دولتِ شجاعت اقدام ها در آینده بدل شده است. دولتی که از منظر ایرانیان، موانع را بر نمی ­تابد و برای پیشرفت، دغدغه­ مند و صاحب طرح و برنامه است. وانگهی می­ دانیم دولت و ملّتی به تعالی دست خواهد یافت که با امید به آینده و چشم اندازی روشن به مهندسی فردایی بهتر بپردازد. زیرا کم توجهی به خویشتن ایرانی و اسلامی در روند اجرایی کشور، موجبات دلسردی و خمودی در دیگر لایه­ های اجتماعی و سیاسی را در پی داشته و می ­تواند به تزلزل در ارکان هویت ملّی منجر گردد. وضعیتی که پس از ایستادگی­ های شجاعانه دولت نهم در مناسبات جهانی و ورود به حوزه­ های انحصاری تولید علم و فناوری به سرزندگی، نشاط و تحرک در فرهنگ عمومی ایران منجر گردید.
▪ ایجاد ناامنی برای امتیاز طلبان و وی‍ژه خواران:
تلاش بری تأمین کرامت افراد صادق و متعهد و اقشار کم برخوردار از یک سو و ایجاد فضای ناامنی برای متخلفین و ویژه­ خواران از دیگر سو، جزو آثار ارزشمند ظهور دولت نهم می ­باشد که مورد اقبال مردم شریف ایران نیز واقع شد. زیرا در چنین فضایی است که انقلاب اسلامی طعم شیرین عدالت را به آحاد شهروندان می­ چشاند، وانگهی پیش نیاز رونق تولید و رشد و پیشرفت در لایه های مختلف اجتماعی مرهون راهبرد نظام خود کنترلی دولت و پرهیز از رقابت دستگاه ها و سازمان های ذیربط دولت با مردم و بخش­ های خصوصی خواهد بود. از این رو اکنون برای همگان مسجّل شده است که دولت خدمتگزار اسلامی ضمن اینکه از متخلفین اقتصادی و ویژه خواران اعلام برائت
می ­نماید بلکه از ایجاد حاشیه امن برای آنها خودداری کرده و خواستار قطع ارتزاق آنها از اموال و فرصت­ های عمومی و متعاقباً مجازات آنها می­ باشد.
▪ عدالت­گستری در تفکر و ساحت عمل:
تأکید و اصرارهای دولت نهم در پیگیری تحقق گوهر گمشده عدالت اسلامی در حوزه سیاست داخلی و سیاست خارجی، اکنون این راهبرد را به عمومی ­ترین و بین الاذهانی ­ترین پیوست برنامه­ ها و الزام­ های ملّی در تمام اجزای نظام اجرایی کشور مبدّل کرده است. پافشاری عالمانه بر تحقق عدالت در مقطع کنونی به گونه ­ای است که طرح ­ها و برنامه ­های فاقد الزامات و تفکر عدالت طلبانه حتی قابل استماع نزد دولت خدمتگزار اسلامی نیست، ضمن اینکه اساساً توجه عملی به این مهم، به روح سند چشم انداز و رکن بنیادین نخستین برنامه پنج ساله در همان افق ارتقاء پیدا کرده و دو عنصر بنیادین عدالت و پیشرفت به رمز حرکت و نهضت­ های علمی و معنوی رو به رشد در ایران تبدیل شده است.
▪ دگرگونی در سیاست خارجی و ارتقای جایگاه ایران و اسلام در مناسبات جهانی:
تحول در سیاست خارجی ایران از دیگر حوزه ­های با اهمیتی است که دوستان و دشمنان ایران بر تأثیرات شگرف دولت نهم و شخص ریاست محترم جمهوری حول آن اتّفاق نظر دارند. زیرا، جایگاه ایران از موضع و مقام متهّم به جایگاه مدعی و پرسش­گر ارتقاء یافته و لکنت زبان سیاست خارجی ایران در افق بازآفرینی هویت ایرانی و اسلامی در دولت نهم برطرف گردید. دعوت از جهانیان برای تفکر در چیستی اسطوره دروغین هولوکاست و مشروعیت رژیم صهیونیستی، مسأله اول بین­الملل اسلامی (فلسطین) را به تراز نخست جهانی ارتقاء بخشید. برابری و مساوات در مناسبات ایران و دیگر دولت­ ها به عنوان پیش شرط ایران در تعامل و گفت و گو با سایر دول مطرح و بر ضرورت توقف تفسیر یکسویه حقوق و تکالیف بین­المللی تأکید شد. برخورد فعالانه ریاست محترم جمهوری اسلامی ایران با نظام بین­الملل، صدور نامه­های آگاهی بخش به سران و مردمان برخی از کشورهای جهان، تعامل سازنده و اثرگذار در چهار سفر کاری دکتر احمدی ­نژاد به مقرّ مجمع عمومی سازمان ملل در نیویورک به خصوص دستاورد شگرف از نوع مواجهه ایشان با سیاستمداران امریکا در مناظره تاریخی دانشگاه کلمبیا و همچنین ملاقات متعدد با مقامات کشورها و شخصیت­ ها در مناطق مختلف جهان و ایجاد بلوک ­های جدید در قدرت و سیاست جهانی به خصوص در آمریکای لاتین، آفریقا و بخش­ های مختلفی از خاورمیانه، اجرایی نمودن سازمان اپک گازی و ایجاد هویت مستقل در ملّتهای منطقه… از جمله راهبردهایی به شمار می رود که علاوه بر تأمین منافع ملّت بزرگ ایران به ارتقاء شأن و منزلت جهان اسلام در روابط بین­المللی نیز منجر گردید. حمایت معنوی از مقاومت پرافتخار اسلامی لبنان در نبرد ۳۳ روزه با دشمن و همچنین پشتیبانی از نهضت اسلامی غزّه و مقاومت اسلامی در جریان تجاوز رژیم صهیونیستی به باریکه غزّه و نیز ایجاد همبستگی جهانی در تشکیل دادگاه مجازات جنایتکاران جنگی در تهران جزوی از راهبرد بسط و تعمیق راهکارهای اسلامی و ایرانی برای تأمین سیاست خارجی فعّال و مقتدرانه در دولت نهم محسوب می­ شود. وانگهی دولت نهم بر آن است که کارگزاران سیاست خارجی باید از قابلیت ها و قدرت ملّی جاری در حوزه سیاست داخلی برای پیشبرد اهداف جمهوری اسلامی بهره گرفته و زبانی متناسب با شأن، کرامت و مدنیّت ایرانیان در تعامل با قدرت های دیگر به استخدام درآورند، زیرا سیاست خارجی نباید تحت­ الشعاع خواست، ارعاب و سیاست جنگ روانی تمامیت خواهان جهانی، مهندسی شود، بلکه سیاست خارجی هوشمندانه از منظر دولت نهم، به سیاستی گفته می ­شود که از تمامی امکان ها و ظرفیته ای بالقوه اسلامی و ایرانی برای رشد و تعالی در سطوح ملّی و فرا ملّی بهره­مند باشد و به صورتی پویا و مقتدرانه به تدارک امور ایران و اسلام بپردازد.
…به هر روی در بیان ضروری گزارش ­های کمّی دولت نهم، باید به این مهم توجه داشت که بسیاری از آثار ظهور دولت نهم جزوی بنیادی از ارکان هویت ملّی ایرانیان به شمار می ­آید و نمی­ توان آ‌ن را با گزاره ­های ریاضی و جداول به تبیین و تفسیر نشست، امّا باید با بیانی محققانه و حقیقت­ جویانه جملگی آنها را به افکار عمومی و ملّت قدرشناس ایران عرضه کرد.
دکتر شیخ الاسلامی
منبع : صنایع نیوز