شنبه, ۸ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 27 April, 2024
مجله ویستا

ریشه های فکری مطالعات فرهنگی: ماتیو آرنولد، پیامبر فرهنگ


ریشه های فکری مطالعات فرهنگی: ماتیو آرنولد، پیامبر فرهنگ
مرسوم است که شروع مطالعات فرهنگی را به انتشار کتاب کاربردهای سواد (۱۹۵۸) اثر ریچارد هوگارت و آثار ریموند ویلیامز نظیر انقلاب طولانی ( ۱۹۶۱) و فرهنگ و جامعه (۱۹۵۸ ) نسبت دهند. اما هوگارت و ویلیامز تحت تأثیر سنت منتقدان فرهنگ هستند که شاخص آنها ماتیو آرنولد و اف. آر. لی وس بودند. شرح مفصل آثار و معاصران این دو در کتاب منتقدان فرهنگ اثر لزلی جانسون آمده است.[۱]
آرنولد نویسندهٔ دوره ویکتوریایی در نیمهٔ قرن نوزده بود. وی آغازگر بسیاری از مسائل و موضوعاتی بود که روشنفکران اهل ادب انگلیس سال ها پس از او مطرح کردند. شاخص کار آرنولد این بود که با برداشتی از فرهنگ به سراغ نقد اجتماعی رفت. دورهٔ آرنولد همزمان بود با قانون آموزش عمومی ۱۸۷۰ ، ضعف کلیسا و مذهب در زندگی روزمره مردم و تاثیرات بالقوهٔ بازار روزنامه های کثیر الانتشار و بنگاه های نشر. حاصل این تحولات به عقیدهٔ آرنولد در برخی موارد زوال بسیاری از فضائل اجتماعی بود. همهٔ اصرار آرنولد این بود که می باید نیرویی در جامعه باشد تا مردم را در خدمت آرمانی برتر از آرمان های فرد عادی قرار دهد. اعتقاد به وجود حداقل دو آرمان برتر و فردی در بحث آرنولد ما را به نظمی سلسله مراتبی رهنمون می شود که آرنولد به ضرورت وجود آن درجامعه اعتقاد داشت. تا قبل از دورهٔ مورد مطالعه آرنولد این نظم به واسطهٔ حاکمیت اشراف یا اریستوکراسی در جامعه برقرار بود. اما اریستوکراسی به اعتقاد آرنولد رو به ضعف رفته بود. از این رو آرنولد دولت را نیرویی تلقی می کرد که می تواند هدایت جامعه به سوی آرمان های بلند جمعی را به عهده بگیرد.
از سوی دیگر آرنولد همیشه نگران پدیده آمریکایی شدن بود. منظورآرنولد از آمریکایی شدن اعتیاد مردم به ابتذال است که بر نبود معیارهای متعالی دلالت دارد. به بیان ساده آثار دیکنز نمونه اثری متعالی و متعلق به سنت بزرگ و رمان های عشقی آمریکایی مثالی از ادبیات مبتذل به شمار می رود. آرنولد برای خروج از پدیدهٔ روبه فزایندهٔ ابتذال در جامعه انگلیس زمان خود بر سه گانه دولت، فرهنگ و آموزش تاکید کرد. فرمول وی ساده بود: دولت تنها نیرویی است که می تواند از طریق آموزش مردم، سنت برگزیده ( فرهنگ متعالی ) را به مردم آموزش دهد.
در بحث آرنولد فرهنگ، بهترین گفته ها و اندیشیده ها، جستجو برای کمال تلقی می شود و به معنای رشد همه جوانب طبیعت انسان است. به علاوه، در بحث آرنولد جایی برای فرهنگ طبقات فرودست جامعه به ویژه طبقهٔ کارگر وجود ندارد. در سلسله مراتب فرهنگی آرنولد البته فرهنگ اریستوکراسی در رفیع ترین نقطه قرار دارد اما چون این طبقه رو به زوال رفته آرنولد به دنبال گسترش این فرهنگ از طریق آموزش و پرورش و تقویت طبقهٔ متوسطی است که امر متعالی را نمایندگی کند. از این روست که تاکید بر فرهنگ متعالی با اعتقاد به وجود تمایزات سلسله مراتبی در جامعه و غفلت از سرزندگی و پویایی فرهنگ طبقات کارگر همراه می شود. سال ها زمان برد تا فرهنگ این دسته از اعضای جامعه موضوع مطالعه گردد و در نهایت مطالعات فرهنگی حوزهٔ مطالعاتی خود را تعریف کند.

[۱] . این اثر به فارسی ترجمه شده است.
توسط محمد رضائی
http://velashedi.blogfa.com/۸۵۰۷.aspx
منبع : مطالب ارسال شده


همچنین مشاهده کنید