پنجشنبه, ۱۳ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 2 May, 2024
مجله ویستا


۳۰ سال تصویر ماندگار


۳۰ سال تصویر ماندگار
فرا رسیدن سی امین سالگرد پیروزی انقلاب اسلامی فرصت مناسبی است تا با نگاهی تحلیلی به گذشته سینمای خود چراغ راهی فراهم آوریم که ادامه مسیر را روشن تر سازد. نگارنده به سیاق سایر یادداشت های خود این بار نیز مرور کوتاهی بر سینمای مستند ایران در سه دهه گذشته انجام می دهد. انقلاب ایران بنا به گفته اغلب صاحب نظران داخلی و خارجی سویه و خاستگاهی فرهنگی داشت و انگاره های عقیدتی و معرفتی آن برانگیزه های اجتماعی و اقتصادی غلبه داشت. از این رو طبیعی بود که وقوع انقلاب اسلامی خون تازه ای در پیکر سینمای مستند ایران جاری سازد زیرا این سینما از بدو پیدایش ، مأوا و مکان نیروهای خلاق، فرهیخته و اندیشمندی بود که محیط بیسواد و دانش گریز فیلم فارسی را عرصه خرد و حقیری برای هنر آفرینی خود می دانستند.
این چنین بود که در دو سال آغازین انقلاب به جز چند مورد معدود فیلم داستانی بیشتر با تولید مستند مواجه هستیم چون اغلب دست اندرکاران سینمای داستانی یا از کار کناره گرفته بودند و یا سردرگم از شتاب حوادث در جست و جوی راهی بودند که بتوانند دوباره همان کلیشه های هزار بار گفته خود را لباس نو و انقلابی بپوشانند. ( نسل جدید سینماگران خلاق سینمای داستانی - نظیر سجادی ها ، حاتمی کیاها ، عیاری ها - نیز هنوز وارد گود نشده بودند.) موضوع اغلب مستندهای این دو سال بیان حوادث سال ۵۷ و پوشش دادن وقایع انقلاب بود ‎/ پاره ای از این فیلم ها در کنار فیلم های خارجی که متناسب با شرایط آن دوران انتخاب شده بودند؛ پشتوانه اکران آن روزگار را تشکیل می دادند. از مهمترین این فیلم ها می توان به «لیلة القدر»، «تپش تاریخ»، «سقوط پنجاه و هفت» و «برای آزادی»اشاره کرد که فیلم اخیر با حضور در فستیوال مسکو و دریافت دیپلم افتخار یکی از اولین کامیابی های بین المللی سینمای پس از انقلاب را رقم زد ‎/ تب و تاب روزهای خون و آتش که فرو نشست ، مستند سازان به این فکر افتادند تا به پیش از سال ۵۷ نظر کنند و راز فساد و انحطاط دستگاه حاکمه پیشین را کشف کنند. در این جست و جو اغلب ایشان به یکی از تئوری های تبلیغاتی رژیم پهلوی یعنی اصلاحات ارضی انگشت گذاشتند. این امر باعث به راه افتادن موجی از فیلم های روستایی شد که می کوشیدند نشان دهند بقایای نظام ارباب و رعیتی هنوز ادامه حیات می دهد و حذف کامل این چرخه ظالمانه رؤیای دروغینی بوده که از سوی رژیم پهلوی تبلیغ می شده است.
به عنوان نمونه این فیلم ها می توان به «نان بلوچی» ساخته ابراهیم مختاری اشاره کرد. مجموعه «خان گزیده ها» ساخته شهید آوینی نیز یادگار همراهی او با این جریان است. موج افشاگری و آشکار سازی نظام های استثماری و بهره کش به روستاها محدود نماند و بعضی از مستند سازان - همچون مقدسیان ، اصلانی و مشیری - با فیلم های «کوره پزخانه» ، «کودک و استثمار» و «با خاک تا خاک» - به معضلات کودکان کارگر حاشیه نشین شهر های بزرگ پرداختند ‎/ در شهریور ۵۹ هنوز التهابات و مناقشات داخلی کاملاً فروکش نکرده بود که هنگامه دیگری بر پا شد: جنگ تحمیلی. در این میدان نیز بنا به طبع ماجراجو و سرکش سینمای مستند اولین گروهی که برای ثبت حقیقت به جبهه ها روانه شدند مستند سازان بودند. در ابتدا اغلب فیلم ها تنها وجه گزارشی و خبررسان داشتند اما به تدریج از دل این آثار نوعی زیبایی شناسی خاص پدید آمد که تا پیش از آن در سینمای مستند جنگی سایر ملل تجربه نشده بود. بارز ترین تجسم این گونه سینمای مستند - که بعد ها با توجه به حال و هوای معنوی جبهه ها ، سینمای اشراقی خوانده شد - در مجموعه «روایت فتح» مشاهد می شود.
هر چند اهمیت این مجموعه نباید ما را از آثار درخشان دیگری نظیر «پل آزادی» و «زندگی در ارتفاعات» غافل کند. قاعدتاً در یک کشور جنگ زده ، اقتصاد وضعیتی نابسامان و متلاطم خواهد داشت. این وضعیت نظر آن دسته از مستند سازان که در پشت جبهه ها بودند را به خود جلب کرد و حاصل آن فیلم های ماندگاری از قبیل «اجاره نشینی» ،«گران فروشی» و «تمرکز» شد. بسیاری از نام آوران سینمای داستانی معاصر ایران - مانند رخشان بنی اعتماد و پوران درخشنده - کار خود را از سینمای مستند دهه شصت آغاز کردند. این امر منحصر به فیلمسازان نبود و بسیاری از فیلمبرداران ، تدوینگران و بخصوص صدا برداران پیش از ورود به سینمای داستانی در عرصه مستند تجربه اندوزی کرده بودند. تأسیس دفاتر انجمن سینمای جوانان در اغلب شهرستان ها یکی از عوامل گرایش نسل جدید به سینمای مستند بود. در دهه ۶۰ صدا و سیما نیز رویکرد مثبتی به سینمای مستند داشت و بخش مهمی از ساعات پخش خود را به این سینما اختصاص می داد. به طوری که امروزه پس از گذشت دو دهه می بینیم هنوز مجموعه مستند «جاده ابریشم» به یاد اغلب مخاطبان مانده است.
پس از پایان جنگ مستندسازان بار دیگر به شهرها بازگشتند و این بار در پرتو گفتمان جدید، اغلب جذب پروژه های صنعتی و عمرانی شدند. یکی از ماندگارترین این تجربه ها؛ تجربه مجتمع فولاد مبارکه است که در زمانی نزدیک به یک دهه و تحت نظارت مدیرانی کاردان که از اهمیت فیلم مستند آگاه بودند، جریانی پویا و هدفمند از مستند های صنعتی شکل گرفت و گنجینه ارزشمندی از آثار دو نسل فیلم سازان مستند گرد آوری شد. در آغاز دهه ۷۰ جریان تولید مستند به نسبت فعال بود اما این سینما هم چنان از دو معضل قدیمی و دیرپا رنج می برد: دشواری تهیه مواد خام (نگاتیو) و پر هزینه بودن پروسه تولید که فیلم سازان را وادار به مراجعه به مراکز دولتی و در نتیجه گرفتار شدن در نظام بوروکراتیک آنان می ساخت. معضل دوم امکان محدود نمایش و رویارویی با مخاطبان بود. در نیمه دهه ۷۰ این دو مشکل تا حدودی برطرف شدند: ورود ابزار ویدئو - که به تسهیل مراحل تولید انجامید - و آغاز دور جدید فعالیت های مرکز گسترش سینمای مستند و تجربی و انجمن سینمای جوانان که بنا را بر اعتماد به نسل جوان می گذاشتند و کمتر با آنان برخورد اداری می کردند ، باعث ایجاد شور و شوق در میان جوانان و تولید بیشتر آثار مستند شد.
از سوی دیگر افزایش جشنواره ها و کانون های فیلم باعث دیده شدن بیشتر آثار مستند شد. رشد کمی سینمای مستند رفته رفته باعث شکل گیری ادبیات انتقادی این سینما نیز شد. حالا دیگر زمانی رسیده بود که مجلات و روزنامه ها به نقد و بررسی سینمای مستند توجه نشان می دادند و اخبار موفقیت های داخلی و خارجی این فیلم ها را بازتاب می دادند ‎/ جا دارد که در این لحظه ادای دین کنیم به سه تن از نویسندگان ثابت قدم این عرصه: محمد تهامی نژاد، پیروز کلانتری و همایون امامی ‎/ تنها نکته تأسف آور دهه هفتاد ؛ تغییر رویه صدا و سیما و توجه بیش از حد آن نهاد به آثار داستانی و نمایشی بود ‎/ یکی از نا موجه ترین این برخورد ها را می توان در عدم پخش و بایگانی کردن مجموعه زیبای «کودکان سرزمین ایران» ملاحظه کرد. این امر باعث شد که جشنواره ها به تنها خانه امن سینمای مستند تبدیل شوند و بدین ترتیب گرایش اغراق آلودی به سمت فرم گرایی به راه افتاد و از بار مستندهای اجتماعی کاسته شد زیرا جشنواره ها و سیاستگذاران آن به این گونه مستندهای پرسش گر توجهی نشان نمی دادند.
اما در برابر این رویه ناخوشایند ؛ اتفاق خجسته دیگری رخ داد و آن تأسیس جشنواره مستند کیش بود که تا آن زمان در خاورمیانه منحصر به فرد و بی رقیب بود ‎/ این جشنواره امکان تبادل آرا میان چند نسل مختلف از سینماگران مستند را فراهم آورد که این مکالمه نسل ها ، امروز نتایج پربار خود را نشان داده است. اکنون در سال های پایانی دهه هشتاد در اغلب آثار مستند نوعی ارجاع به تاریخ پر بار این سینما دیده می شود. توجه به پیشینه بصری موضوع فیلم و استفاده از تصاویر فیلم های قدیمی در فیلم های جدید از نقاط قوت مستند های امروزی است ‎/ به عنوان مثال نگاه کنیم به فیلم «دریاچه ای که بود» -که از تصاویر یکی از فیلم های قدیمی منوچهر عسگری نسب بهره می جوید- و یا کتاب «انیمیشن مستند » که نویسنده امتداد تاریخی این سبک را در سینمای ایران پیگیری می کند ‎/ حال با نزدیک شدن به آخرین سال های دهه هشتاد و آغاز چهارمین دهه انقلاب اسلامی آن چه بیش از هر چیز باید دغدغه مسئولان و کلیه دلسوزان سینمای مستند ایران واقع شود، ایجاد شرایط بیشتر دیده شدن فیلم های مستند است. این سینما با پتانسیل غنی و چشم گیر خود که سرشار از سوژه های ناب و اشکال مختلف بیانی است باید در معرض دید توده ملت - و نه فقط مخاطبان خاص جشنواره ها - قرار گیرد تا هم فیلمسازان کار خود را به محک داوری جمعی بگذارند و هم مردم با تصویر دقیق تری از اوضاع و احوال زمانه خویش روبه رو شوند ‎/
[مهرداد فراهانی
منبع : روزنامه ایران