پنجشنبه, ۱۳ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 2 May, 2024
مجله ویستا

ال دورادو - El Dorado


ال دورادو - El Dorado
سال تولید : ۱۹۶۶
کشور تولیدکننده : آمریکا
محصول : هوارد هاکس
کارگردان : هاکس
فیلمنامه‌نویس : لی براکت، برمبنای داستان بلندی نوشته هاری براون.
فیلمبردار : هارولد راسن
آهنگساز(موسیقی متن) : نلسن ریدل.
هنرپیشگان : جان وین، رابرت میچم، جیمز کان، شارلین هولت، میکله‌کاری، آرتور هانیکات، ر.ج. آرمسترانگ، ادوارد آسنر، کریستوفر جرج و پل فیکس.
نوع فیلم : رنگی، ۱۲۷ دقیقه.


"بارت جیسن" (آشنر)، سلطان گله‌داری، هفت‌تیرکش کهنه‌کاری به‌نام "کول تورنتن" (وین) را استخدام می‌کند. او در بدو ورود به شهر ال دورادو با دوست قدیمی خود، "کلانتر هارا" (میچم)، روبه‌رو می‌شود که به او در مورد هم‌کاری با "جیسن" هشدار می‌دهد. به‌زودی نیز، وقتی "تورنتن" متوجه می‌شود که وظیفه‌اش بیرون کردن "کوین مک‌دانلد" (آرمسترانگ) و خانواده‌اش از زمین‌شان (که "جیسن" به آب آن‌جا احتیاج دارد) است، به صاحب کارش جواب منفی می‌دهد.او در بازگشت از مزرعه "جیسن" ناخواسته و در دفاع از خود، جوان‌هٔرین پسر "مک دانلد" را به قتل می‌رساند. خود "مک‌دانلد" توضیح "تورنتن" از ماموقع ماجرا را می‌پذیرد؛ اما دخترش، "جوی" (کاری) می‌کوشد تا انتقام بگیرد. حالا، "تورنتن" در حالی که گلوله‌ای شلیک شده از اسلحه "جوی" را در ستون فقرات دارد (و گه گاه باعث فلج موقت دست راستش می‌شود) جان قمارباز جوانی معروف به "میسی‌سیپی" (کان) را نجات می‌دهد و از طرف دیگر می‌شنود که "جیسن" هفت‌تیرکشی حرفه‌ای، "نلسن مک‌لیود" (جرج)، را به جای او به خدمت گرفته است. ابتدا "مک‌لیود" می‌کوشد تا "تورنتن" را ترغیب به همکاری با خود کند. اما به‌زودی "تورنتن" به کمک "هارا" می‌رود و این دو در کنار "میسی‌سیپی" و معادن "هارا"، "بول هریس" (هانیکات) به مقابله با "جیسن" و هفت‌تیرکش‌های تحت فرمانش برمی‌آیند...
٭ نسخه تازه‌ای از ریو براوو (ساخته خود هاکس، ۱۹۵۹)، با ترکیبی از قهرمان حرفه‌ای تسخیرناپذیر (وین)، رفیق دائم‌الخمر (میچم)، پیرمرد غرغرو اما مفید (هانیکات)، جوان تازه کار (کان) و دختری به‌نم "مادی" (هولت)، که دست از سر "رئیس" برنمی‌دارد و سرانجام طوق را به گردنش می‌اندازد. اما کارگاه آن‌چنان تلخ و سیاه است که به تمامی متفاوت از ریو براوو می‌نماید؛ به‌خصوص در صحنه قتل (شاید ناجوانمردانه) یکی از "بهترین" خبیث‌های تاریخ سینما که وین خطاب به او می‌گوید: "بهتر از آن بودی که فرصتی بهت بدم". بنابراین فیلم بیش از آن‌که درباره عزت نفس باشد، اندر حکایت پیری و خستگی و طلب عافیت است.