یکشنبه, ۹ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 28 April, 2024
مجله ویستا

نگاهی به فیلم سوپراستار ساخته تهمینه میلانی تاملی برای خوب یا بد زیستن


نگاهی به فیلم سوپراستار ساخته تهمینه میلانی تاملی برای خوب یا بد زیستن
«سوپراستار» دیگر ساخته «تهمینه میلانی»، اثری است که از آثار اخیر سازنده اش فاصله شگرفی گرفته و فضا و تم قصه اش به گونه ای است که تفاوت نگاه و نگرش فیلمساز به راحتی حس می شود.
سوپراستار داستان هنرپیشه ستاره «کورش زند» سینماست که در منجلابی از خودشیفتگی و غرور و خودخواهی غرق شده و با پیدا شدن سرو کله دختری نوجوان زندگی و دریچه نگاه آن تغییر می کند و یک استحاله شخصیتی می یابد.
فیلم به خودخواهی و خودبزرگبینی آدمها می پردازد، انسانهایی که تغییر و تحول مستلزم وجود آنهاست که با یک نگاه فلسفه مآب برگرفته از روانشناسی و روابط اجتماعی میان مظروفان اجتماع سخن میگوید
فیلمساز می خواهد باتجزیه و تحلیل روان شناختی خود، قهرمان تبدیل شده به ضدقهرمان قصه خود را به سرچشمه سرشت و زندگی بازمی گرداند. میلانی در فیلم مدرن و سانتی مانتالیسم خود به دنبال ریشه های معنایی است که با هدف مسخ شخصیتی هنرپیشه خودشیفته فیلم دست یابد
او با وجود دخترک فرشته خویی آمده است تا به معناگرایی اثرش نزدیک شود و با ریتم مناسب و تند از کندی فیلم های مشابه خود فاصله گرفته و به قوت اثر خویش افزوده است.
«سوپراستار» با بدقلقی های هنرپیشه یک فیلم آغاز می شود، بازیگری سرکش که هیچ کس و مقامی از اکیپ فیلم برایش مهم نیستند و هوش و حواسش تنها به دخترانی است که در پشت صحنه جمع شده اند و خواهان عکس و امضای یادگاری هستند، پس از معرفی شخصیت و پرداخت آن به فصل دیگری از زندگی کوروش مواجه می شویم که دخترانی با رنگ و لعاب، ملعبه دست و بازیچه او شده اند، افرادی که با تفکری سطحی، شیفته شهرت یک انسان خودشیفته شده اند، نقطه عطف این قصه کلاسیک با پیدا شدن دختر نوجوانی که روزمه شخصیتی اش، شهرستانی، ساده پوش و خواهان و خاطرخواه هنرپیشه است آغاز میشود و وقتی که کورش این عطش را می بیند برای مقاصد پلید خود او را در اتومبیل خود سوار می کند، اما زمانی که دختر (عطیه) خود را فرزند او معرفی می کند و محصول ۱۶ سال گذشته با مادری به نام مهناز به کورش می شناسد، نقطه عطف و گره داستان شعله ور می شود.
دختری که با منش متعالی خود و با زیرکی برگرفته از جایگاه و هدف فراانسانی خود می خواهد بر یک انسان دور شده از هویت خدادادی اش تاثیر مثبت بگذارد و به انسانی که زیر سایه موفقیت و شهرت ستاره شده و به گم گشتگی خود خو گرفته است کمک کند.
میلانی در اینجا قصد دارد موفقیت و شهرت انسان های مشهور را که شاید تنها یک هنرپیشه نباشد و طی مسیری در یک ارتباط نادرست قرارگرفته اند، گوشزد کند و با جرقه ها و انسان های تاثیرگذار، سری به سنگ خوردن و بازگشت به خویشتن را به آنان یادآوری و آموزش دهد.
فیلمساز شاید هم می خواسته به چهره واقعی برخی از سوپراستارها، (باز هم تایید می شود سوپراستاری در هر زمینه ای) را برملا کند و برای مخاطبان و اطرافیان آن که خود آنان اعتبار شهرت را برای ستاره شدن فراهم کرده اند، پنددهی کند. و نیز به ستارگان هم اعلام کند که از این درجه معروفیت خود درجهت محبوبیت گام بردارند و به اعتلای فرهنگ و هنر خویش بپردازند.
زمانی که «سوپراستار» در عطف نخست با پررنگ شدن شخصیت عطیه پیش می رود، داستان در دو قطب حرکت می کند و اینجا دو نحوه زیستن را به قهرمان پیشنهاد می کند، خوب زیستن یا بد زیستن؟ خلاف کردن و سربه راه بودن؟ کوروش در این موقعیت خلق شده توسط عطیه، مستاصل می شود و گاه هدفمند، این تلنگر به او سخت اثر گذاشته، دیگر این عادت ها و عیاشی ها خسته کننده شده، نوعی دیگر از زندگی را تجربه می کند، دوری از مشروب، سیگار، عیاشی، این انتخاب تاثیر مثبتی در او به وجود می آورد و زن اصلی قصه به کورش نکات ارزشمند و قابل توجهی یادآور می شود که او از یاد برده است و با روشی کودکانه و با سرشت پاک خود عناصر منفی را کنار می گذارد تا شان نزول خود را هدفمند جلوه دهد.
فیلم در پرده های آخرین خود به گره دیگر بر می خورد، آنجا که کوروش باز تحت تاثیر شهلا، همان زنی که سرمایه گذار پیشرفت و اعتبار شهرت اوست. زین پس به تعهد خود به دختر خیانت می کند عطیه دیگر نای مبارزه با کوروش را ندارد و او را ترک می کند. و باز هم قهرمان برای گره گشایی داستان به دنبال راه حل می گردد، راه حلی که غیرمستقیم ازسوی دختر بدست آورده و آن مسخ شخصیتی و دگرگونی اوست.
از نگاه مثبت ونقاط قوت فیلم که بگذریم به برخی از نقاطی که می توان به ضعف اثر مرتبط داشت آن است که علرغم ریتم تند و تدوین شلاقی و حرکتی کار، بدقلقلی های کورش با کارگردان در اوایل داستان خسته کننده است و حضور، شریفی نیا، رشیدپور، خوئینی ها، چندان مثمرثمر و در خدمت اثر نیست، مخصوصا بازی به دور از حس و غلوآمیز رشید پور حضور پیرمرد هرچند که برگرفته از شخصیت اقتباس شده اثر است اما کارآیی درخوری ندارد. همچنین پلان نخست فیلم، به دنیا آمدن یک کودک خیلی در هدف ساخت فیلم قرار نگرفته است یعنی لزوم این پرداخت ربطی به نیاز دراماتیک قصه دارد. اما در پایان نمی توان از نماهای خوب زرین دست و طراحی صحنه موثر فیلم اشاره ای نکرد.


نویسنده : محسن سلیمانی فاخر
منبع : روزنامه مردم‌سالاری


همچنین مشاهده کنید