بی وفا

● خلاصه داستان :
کانی برای مأموریتی خانه اش را که در حومه شهر قرار دارد ترک می کند و در شرایط بد جوّی راهی منهتن می شود . او در خیابان های کثیف سوهو با پل مارتین ، مرد فرانسوی جوان و خوش قیافه ای که تعداد زیادی کتاب حمل می کند تصادف می کند . زانوی کانی بدجوری آسیب می بیند ، طوری که او حتی نمی تواند تاکسی بگیرد ، پس پل او را به آپارتمانش دعوت می کند . کانی از خانه پل با منزل خود تماس می گیرد و به پسرش چارلی می گوید که دیر به خانه می آید . موقع رفتن پل یک کتاب شعر فارسی « رباعیات عمر خیام » به او هدیه می دهد .
وقتی کانی به خانه بر می گردد ماجرا را برای همسرش ادوارد تعریف می کند ، اما واضح است که مجذوب پل شده و کمی بعد راهی شهر می شود تا او را ببیند . چیزی نمی گذرد که این دو به هم علاقه مند می شوند و کار بالا می گیرد .
ادوارد به کانی شک می کند و بالاخره یک کارآگاه خصوصی استخدام می کند تا کانی را تحت نظر بگیرد . وقتی قضیه برای او مسلّم می شود ، تصمیم می گیرد با پل روبرو شود .
آدریان لین فیلم شابرول را که یکی از هنرمندانه ترین تریلر های دهه شصت بود ــ زن بی وفا ــ ، مورد استفاده قرار داده و با مهارت آن را در محیطی آمریکائی ــ منهتن و منطقه وستچسترکانتی ــ بازآفرینی کرده است و حاصل کار فیلمی خوب از کار درآمده است . فیلم اثری است که به جنبه های اروتیک ــ که مهمترین جنبه فیلم محسوب می شوند ــ با مهارت پرداخته است .
درامی پر تعلیق است که هیجان دارد . ما را به دل احساس گرائی می برد و سپس اخلاق گرا می شود ؛ فیلم لین اثری خوفناک و دیدنی است . فیلم درباره کسانی است که گرفتار زندگی پر زرق و برقشان شده اند و به نوعی خود را زندانی کرده اند لین کارگردانی است که به این موضوع علاقه دارد و فیلم جدید او تماشاگر را دیوانه می کند علت موفقیت فیلم نحوه ارائه داستان است که تماشـاگر را با خود می برد .
● کارگردان :
آدریا لین
● بازیگران :
دایان لین ( کانی سامنر ) ؛ ریچارد گر ( ادوارد سامنر ) ؛ الیور مارتینز ( پل مارتن ) ؛ اریک پر سالیوان ( چارلی ) ؛ دومینیک چیانیز ( فرانک ویلسن ) ؛ چاد لو ( بیل استون ) ؛کیت برتن ( تریسی ) ؛

منبع : سایت دوستان