شنبه, ۱۵ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 4 May, 2024
مجله ویستا

۳ نیروی تحول ساز خاورمیانه


۳ نیروی تحول ساز خاورمیانه
● بازخوانی نقش نوین جنبش های لبنان، فلسطین و مصر
حزب الله ،حماس ، اخوان المسلمین و... نام هایی هستند كه هیچ روزی از كانون اخبار رسانه ها ومحافل سیاسی خارج نمی شوند. دیپلمات های غربی، آنان را جانشینان واقعی وبلامنازع حكومت هایی می شناسند كه درمركز ثروت های نفتی جهان به ضعف پیری و بی اعتمادی مردم دچار شده اند. درسالی كه گذشت تلاش جورج بوش وبازوی دیپلماسی او كاندولیزا رایس، جهت یافتن یك رقیب جدی برای این نیروهای تازه نفس درلبنان ، مصر،فلسطین ودیگر نقاط خاورمیانه به جایی نرسید.
رئیس جمهوری آمریكا امسال به طور چشمگیری از ابزارواهرم های مالی برای تضعیف پایگاه اجتماعی این گرو ه بهره جست. او در صحنه لبنان برای تقویت جبهه رقیب حزب الله، دولت سنیوره چكی ۷ میلیاردی به امضای دوست اروپایی خود شیراك، اختصاص داد. درغزه تنها رقیب نیروهای اسلام گرا یعنی تشكیلات خودگردان ابومازن، همه كمك های اروپا و آمریكا را از آن خود كرد. سومین متحد بوش ونقطه امیداعراب محافظه كار درمهم ترین نقطه خاورمیانه، یعنی مصر(مبارك)، پاداش های میلیاردی از دولت آمریكاواتحادیه اروپا دریافت كرد.
تاریخ سیاسی خاورمیانه جدید همچنان برپایه رؤیارویی جریان های اسلام گرا با سلسله متحدان منطقه ای آمریكارقم می خورد. درفصل جدیداین مواجهه، دوستان بوش تلاش زیادی برای كشاندن بازی به مسیر خشونت كردند. آنهابه تقلید ازالگوی غائله الجزایروچچن، كوشیدنداین باراز نیروی ارتش وبازوی نظامی برای خارج كردن این جنبش ها از صحنه استفاده كنند. امااین سناریو پیش از عملیاتی شدن، لورفت ورهبران جنبش ها به ویژه درغزه وبیروت، تاكتیك های حریف رابا سیاست مذاكره ومدارا خنثی كردند.
اكنون غبار نزاع درخیابان های غزه ونواحی لبنان فروكش كرده است، اگرچه مبارك در قاهره همچنان به بازداشت و سركوب گسترده فعالان اسلامی ادامه می دهد اما به نظرمی آید كه در پایان فصل دیگری از این مواجهه قرارگرفته ایم. نومحافظه كاران كاخ سفید با رهبران محافظه كاران سنتی عرب، یك سال دیگرنیز بخت خود را برای حذف حریفان اسلام گرا آزموده اند .
پس ازاین چه اتفاقی خواهدافتاد؟آیا هنوزبوش ودوستانش برگ هایی استفاده نشده، دراین كارزار در اختیار دارند؟ آیا در سال جدید، اردوی رقیب جنبش های اسلامی، راه مدارا پیش می گیرد یا همچنان درشیپور نزاع خواهددمید؟
بازخوانی كارنامه جنبش های اسلامی بویژه درخطوط خاورمیانه، همیشه جذاب بوده است زیرا مخاطب رابه ژرفای حوادث بنیادین این منطقه می برد. البته جنبش های اسلامی درمیدان مبارزه امروزبا جبهه آمریكاوغرب یاران، تازه ای در اقصی نقاط جهان یافته اند. این حلقه یاران به آنها امید ونیروی تازه ای درپیگیری مرام مبارزاتی شان بخشیده است . شواهد این ماجرا درسخنان وبیانیه های تازه این جنبش هانهفته است، آنجا كه سید حسن نصرالله یا خالد مشعل حركت آزادیخواهانه خود رابه جنبش های نوپدید درسرزمین عراق یا آمریكای لاتین پیوند می زنند.
بنابراین پیش از بازخوانی دفتر یكساله جنبش های اسلامی، ناگزیر از طرح نكته ای ضروری دربحث سنخ شناسی جنبش ها هستیم.
▪ درقامت بازیگران روابط بین الملل
هزاره سوم عصر جنبش های بزرگ نام گرفته است. جنبش های اجتماعی- سیاسی درادبیات بین المللی پدیده تازه ای نیست. آنها جزوآشناترین مفاهیم وپدیده های جاافتاده جهانی هستند. سال هاست كه دستجات مختلفی از مردم برای نیل به آرمان ها وخواسته های سیاسی یا صنفی خویش به پی ریزی حلقه هایی از حركت مبارزاتی مبادرت می كنند؛ برهمین اساس جامعه شناسان، باب مفصلی ازمطالعات خویش را به موضوع جنبش ها اختصاص داده اند.
در نگاهی عمومی به جنبش ها، با فهرستی بلند از گروه بندی ها وحركت های اجتماعی روبه رو می شویم . گویی جنبش ونهضت نامی زیبا، وسوسه انگیزومقدس برای همه نیروها ی اجتماعی بوده است تا رفتاروكنش های سیاسی وصنفی خویش را در لوای آن پیش برند.از این نظر شاید به تعداد معضلات ومسائل مهم جوامع بشری می توان جنبش سراغ داشت. ولی دراین نوشتارمجال بازخوانی شناسنامه وكارنامه جنبش ها نیست كه شاید به اندازه كارنامه حزب واحزاب هم قدمت وكثرت دارند، هم این كه به شدت مناقشه انگیزاست.
محور بحث این نوشتار، مروری گذرابركارنامه گروه جدیدی از جنبش هاست كه در جرگه بازیگران مهم روابط بین الملل درآمده اند .آنها هرچند دریك سرزمین اقامت گزیده اند امابه لحاظ تباروطایفه فكری در یك مكان ودریك زمان، خود رامحصور نمی بینند. قاطبه این جنبش ها هم خانواده وخویشاوند فكری جنبش هایی در ورای سرزمین شان دارند . دارای رهبری مشخص وایدئولوژی مبارزاتی هستند از نقطه نظر«تعیین اهداف» آنها اغلب دگرگونی نظم سیاسی كل جامعه رادرسردارند و تابلوحركت آنان تغییر وضع موجود ورسیدن به وضع مطلوب است. قاطبه این نهضت ها، رسالتی تاریخی ا زنوع زدودن ظلم، استقرارعدالت وتحقق سعادت را تعقیب می كنندویكی از شعارهای بلندبشری مثل رهایی، عدالت وآزادی درپرچم آنان ثبت است.
بنابراین عصرامروز اگربه نام عصرجنبش ها، زینت گرفته است ازآن رو است كه نسل جدیدی از جنبش هابا همان ویژگی های منحصر به فرد درجهان پس از پایان جنگ سرد بروز وظهور كرده اند. جنبش هایی كه مجموعه خصایص یك نیروی تحول خواه و آرمان گرا رادرخود جمع كرد ه ودرنگاه عموم متخصصان عرصه سیاست،به پدیده های دوران گذار، تبدیل شده اند. هدف آنان درگام نخست دگرگونی محیط سیاسی خویش است اما در افقی دورتر به تغییر پهنه سیاست جهانی و برانداختن معادله ناعادلانه حاكم برجامعه جهانی می اندیشند، و درست به همین جهت ناظران روابط بین الملل آنهارابه عنوان حریفان ومدعیان جدی درپایه گذاری نظم نوین سیاسی می شناسند.
دست كم درعصر امروز سه گروه از نهضت هارا می توان درتیره وتباراین جنبش ها قرارداد: «نهضت های ضداشغال» كه برای رهایی خاك و سرزمین خویش از اشغال قدرت یا قدرت های خارجی مبارزه می كنند، «جنبش های ضد وابستگی» و ضد استبداد كه خواهان استقرار نظامی مستقل و برآمده از اراده مردم بركشور هستند وملیت های استقلال طلب كه درسرزمین های آزادشده از بندكمونیسم برای كسب حقوق تاریخی وملی مبارزه می كنند و جهان اسلام تركیبی از هرسه حركت رادردل خود جای داده است . آنچه پیداست سرزمین های اسلامی خط مركزی این جنبش هاست وپدیده جنبش ونهضت درهیچ نقطه ای به اندازه این منطقه تبلور ندارد.
▪ ۳ ضلع جنبش های اسلامی
مناطق اسلامی به تناسب شرایط سیاسی خویش، اكنون به یكی از این گونه های سه گانه جنبش ها روی آورده است، به طوری كه قلمروسرزمینی این نهضت ها ازاروپای مركزی وبالكان تاشمال آفریقا واز جلگه های بین النهرین تا آسیای مركزی وقفقاز گسترده است.
از یك نظراین نهضت ها هركدام به سوی هدف هایی خاص درحركت هستند، بویژه ازمنظرحقوقی وسیاسی آنها مطالبه ای جداگانه دارند، درحالی كه درخطه جمهوری ها و اقمار شوروی سابق این جنبش ها اغلب برای كسب هویت یاگرفتن حقوق پایمال شده و تاریخی اكثریت مسلمانان از اقلیت های دیگر مبارزه می كنند، درحوزه خاورمیانه عربی این جنبش ها رسالت خویش رادفع نفوذ وسلطه آمریكا و متحد آن یعنی اسرائیل اعلام كرده اند و سرانجام درشمال آفریقا این جنبش ها برای تغییر نظام های وابسته سیاسی مبارزه می كنند.
با وجودهمه تفاوت ها وتنوع در تاكتیك ها ، پاره ای ویژگی مشترك ازشاخه ها وشعبه های پراكنده این جنبش ها، موجودیتی واحد ساخته است. مهم ترین حلقه وحدت آنان نیروی مذهب به عنوان قدرت مركزی این نیروها است. همه گرو ه ها، اعم ازآنان كه درپی آزادسازی سرزمین ازیوغ اشغال هستند، یا آنان كه دراندیشه استقرارحكومتی جایگزین برای نظام های محافظه كار هستند، برنیروی مذهب ورشته اعتقادات مسلمانان، تكیه كرده اند. ساكنان كشورهای شمال وشاخ آفریقا به اسلام به عنوان عامل وحدت سرزمینی و منبعی برای رهایی كشورشان از آشفتگی وخشونت تكیه می كنند. در عرصه فلسطین و لبنان، اسلام كانون تغذیه و انرژی مبارزه بااشغالگران است وجبهه مقاومت دراین دونقطه طلایی خاورمیانه، مشروعیت ونیروی مبارزه خود را از این سرچشمه می گیرد.
اشتراك دیگر این حركت ها از وجود دشمن واحد ناشی می شود،بزرگترین بازیگر بین المللی مهم ترین حریف سیاسی این جنبش هاست، دست كم درسالی كه گذشت ایالات متحده آمریكا هنوزوهمچنان درنقش رقیب واحد ومشترك این گروه ها ظاهر شد، تا به این صورت چرخه منازعات كشورهای مسلمان نشین برپایه دومحورودوقطب دیرین،اسلام وغرب استمرار پیدا كند. مواجهه آمریكا با جنبش های اسلامی كه از فردای جنگ سرددرقالب سركوب گروه های اسلامی الجزایروشمال آفریقا شروع ودرفردای ۱۱سپتامبر،باحمله به افغانستان وعراق شكلی جهانی یافت، امسال سیری فزاینده و اشكالی پیچیده تر پیدا كرد.
تاجایی كه برخی ناظران ازاین مرحله به عنوان نقطه اوج رویارویی آمریكا با جهان اسلام یادكردند. این مواجهه درنقاطی مانندعراق وافغانستان، صحنه های بی سابقه ای از خشونت وكشتار را آفرید. در مرزهای فلسطین اشغالی یعنی بیروت،غزه،امان وقاهره كه نهضت ها و گروه های اسلامی به دولت یا مجلس، راه یافتنداین تقابل اشكال دسیسه آمیزی داشت . دراین جا سناریو تحریم وانزوای نیروهای اسلامی یا به دست دولتی لیبرال وپیرو همانندحكومت مبارك، سنیوره یا ملك عبدالله اجراشدیاآنكه به صورت زنجیره تحریم های اقتصادی وسیاسی از طریق قطعنامه های سازمان ملل وشورای امنیت پیگیری شد.
روش معمول آمریكا و قطب های بین المللی درمقابله با نیروهای اسلام گرای سایر نقاط، یا توسل به لیست سیاه و مجازات حقوق بشری بودكه به طور خودكارآنهارا از امتیازات وحقوق طبیعی شان محروم می ساخت، یا ایجاد نیروهای موازی بودكه ازهرابزاری ازجمله نیروی خشونت برای بازداشتن و تارومار كردن نیروهای اسلامی بهره می جست.
به هر روی جنبش های اسلامی درسالی كه گذشت شرایطی متفاوتی راتجربه كردندبرخی به گروه های كامیاب درمیدان مبارزه سخت با آمریكا و متحدان اسرائیل تبدیل شدند همانندحماس وحزب الله. برخی دیگرعلاوه برفشارهای بین المللی با شرایط طاقت فرسای سركوب ازسوی رژیم های توتالیتری مثل اردن ویا مصردست به گریبان بودند و سرانجام گروه سوم از جنبش هابرای كسب حقوق تاریخی خود در راهروهای سازمان های بین المللی معطل ماندند ویا حقوق آنان وجه المصالحه زدوبندهای دیپلماسی كشورهای منطقه قرارگرفت.
▪ بهار جنبش نوپای لبنان
برای گروه های اسلامی لبنان سالی كه گذشت، سالی پرثمروسرشار ازدستاوردهای بزرگ بود. كسب یك پیروزی نظامی بزرگ درتابستان امسال، آن هم دربرابر قدرتی كه دست كم، چهار بارارتش های عربی را به شكست كشانده بود، موجب شد كه حزب الله وجبهه مقاومت ازیك بازیگر حاشیه ای درخاورمیانه به وزنه ای نیرومند در معادلات این منطقه تبدیل شود. نتایج پیروزی خیره كننده درجنگ ۳۳روزه برابر اسرائیل، علاوه برخاورمیانه به سرعت درصحنه داخل لبنان نیز نمایان شد و دولت حاكم كه ائتلافی از متحدان غرب واعراب محافظه كاربودبه شدت مشروعیت خود را ازدست داد . اشتباهات استراتژیك این كابینه ائتلافی درایام جنگ ۳۳روزه موجب شد مردم لبنان تصویریك دولت خائن را از سنیوره ومتحدان اوپیدا كنند و به این ترتیب جنبشی همه جانبه را برای تغییردر نظام سیاسی كشور آغازكنند.
بیروت درآذرماه ۸۵ تولد یك جنبش سیاسی جدید را به نظاره نشست كه همه ویژگی های شورانگیز نهضتی دموكراتیك ،مسالمت آمیز ومردمی را دارا بود . اتفاق جالب تراین بود كه رهبری جنبش، دردست همان كسانی قرارگرفت كه با اداره جنگ ۳۳ روزه، لبنان كوچك را برقله بزرگی از افتخار نشانده بودند.
سید حسن نصرالله درجایگاه رهبری نهضت اصلاح سیاسی بیروت قرارگرفت. به طوری كه برای رهبری حزب الله مدیریت این جنبش آن هم درجامعه پر تكثر ونزاع انگیز لبنان آزمونی خطیرتراز جنگ ۳۳ روزه بود. حریف جنبش اصلاحی لبنان نه دولت سنیوره یا ائتلاف موسوم به ۱۴مارس، كه همه جناح دولت های عربی وغربی بودندكه درزمستان امسال دراجلاس بزرگ پاریس،۳ گرد آمدند. علاوه براین جنبش یادشده با حریفانی درجبهه ۱۴ مارس روبه روبودكه حرفه ای ترین نزاع های قومی را در دهه ۸۰ و۹۰ فرماندهی كرده بودند از «سمیر جعجع» تا «ولید جنبلاط» هركدام تجربه ای طولانی دربازی های خشونت آمیزداشتند.جنبش اصلاحی لبنانی ها برای تغییر دولت، بارها باخطر خشونت روبه روشد. متحدان دولت سنیوره درچند مرحله برای قطبی كردن نزاع وایجادخط نزاع شیعه وسنی یا مسیحی - مسلمان تلاش كردند اما جنبش نوپای بیروت ازهمه این موانع سخت وگردنه های نفس گیر، با موفقیت عبوركرد.
برهمین اساس به باوراغلب ناظران، جنبش اصلاحی لبنان كامیاب ترین جنبش خاورمیانه است كه با وجود عمراندك آن درجه بالایی ازبلوغ واقتدار را به نمایش گذاشته است . برهمین اساس اكنون منبع اصلی نگرانی طرف های غربی وآمریكا را تشكیل می دهد.
كامیابی جنبش ضددولتی همانندكامیابی لبنانی ها دركارزار نزاع با اسرائیل، مرهون مدیریت سیدحسن نصرالله است. این واقعیتی است كه نه فقط ناظران آمریكایی كه صهیونیست های دوآتشه نیز امسال بارها به آن اقراركردند. اما تاكنون دبیركل حزب الله ازپذیرش این عنوان پرهیزكرده ، اوترجیح داده است سخنگویی جنبش را به افرادی نظیر نبیه بری - رهبرامل، میشیل عون - نماینده مارونی ها واگذاركند. این نكته، ظریف ترین بخش از هنر مدیریت دبیركل حزب الله به حساب می آید كه او درمركز اتحاد چندین شاخه نیرومند طوایف واحزاب سیاسی - قومی لبنان، واقع شده است به گونه ای كه درائتلاف امروز جنبش تحت رهبری او علاوه برطایفه های شناخته شده تسنن وتشیع، اقوام مارونی، دروزی وچندین جناح قومی وناسیونالیستی مشاركت جسته اند.
جنبش مردمی لبنان زیرتابلوی ائتلاف ۸ مارس آخرین روزهای سال ۸۵را با دریافت نشانه های تازه از عقب نشینی جبهه حریف به پایان می برد. رقیبان این جبهه درحالی كه درخاكریز دولت پناه گرفته اند، پیش از این هرگونه تلاشی را برای مذاكره وتفاهم ناكام گذاشته بودند اما به تازگی چراغ سبزی برای مصالحه به میانجیگران ایرانی وسعودی نشان داده اند. اما درترازوی سیاست خاورمیانه آنچه معیارسنجش موفقیت جنبش نوپای لبنان است، نه مواضع كابینه سنیوره یا كرنش متحدان او درائتلاف ۱۴ مارس كه همانا توان بسیج سیاسی احزاب وطوایف لبنان است، یعنی آن چیزی كه امروز به عنوان اكسیرمدیریت سیاسی حسن نصرالله شناخته می شود.
▪ راه دشوار شاگردان شیخ یاسین
برای شاگردان شیخ شهید،احمد یاسین سال سختی سپری شد. جنبش حماس كه سال جدید را سال تثبیت دولت ملی - اسلامی خود اعلام كرده بود، با گسترده ترین تهاجم سیاسی وسنگین ترین فشارهای اقتصادی ونظامی روبه روشد. شاید حماسی ها اكنون كه به كارنامه یك ساله خویش می نگرند، حسی از اعتماد و غرور پیدا كنند، كه توانسته اند بار امانت سنگین دولت مردمی را از این همه گردنه های بحران عبوردهند. اما این كه چگونه دولت مولود یك جنبش انقلابی توانست دربرابراین امواج، جان سالم به در برد، موضوعی نیازمند تأمل درریشه های اجتماعی وپایگاه مردمی آن است.
فلسطینی ها درانتخابات ۲۰۰۶ نشان دادندكه بالاترین درجه اعتماد را نسبت به گروه حماس پیداكرده اند.علاوه براین چنان كه برخی تحلیل گران عرب نوشته اند، نام حماس وجهاد اسلامی امروز معادل یك جنبشی است كه حس شكست ناپذیری درذهن هر زن ومردفلسطینی پدید می آورد. آحاد شهروندان فلسطینی از موقعیت اسطوره ای كه گروه های جهادی شان درنزددشمن ونزد افكارعمومی جهان پیداكرده اند باخبرند. آنهامی دانندكه جهاداسلامی یاحماس به مانندحزب الله اگرروزی نام جنبش محرومان فلسطینی یافته بود، اكنون الگوی بیشتر حركت های رهایی بخش شده است.
به باور ناظران، اگرهجوم زنجیره ای اروپا ،آمریكا واسرائیل نتوانست اردوی مجاهدان حماس را ازهم بپاشد به این دلیل روشن است كه این گروه ازمرحله یك تشكل سیاسی فراتررفته وتوانسته جایگاه یك نیروی اجتماعی راپیدا كند. هم اكنون جنبش حماس در میان لایه های مختلف جامعه، بویژه دوگروه دانشجویان و نیز قشر محروم فلسطینی، نفوذ بی مانندی دارد.
در بخش مدنی، جنبش حماس خدمات اجتماعی گسترده ای عرضه می كند و شبكه ای از مؤسسه های خیریه مانند مدارس، درمانگاه ها و بیمارستان های مجانی برای مردم محروم دایر كرده است.
حركت حماس با این كه سابقه زیادی ندارد و پس از جنبش انتفاضه در سال ۱۹۸۷ پا گرفته است، امروزشاخه وشعبه های با نام وبی نام درجوامع اسلامی وعربی یافته است.
جناح دولت های عربی نیزهمانند شهروندان فلسطینی نسبت به نفوذ این سازمان آزادیبخش درمعادلات درون وبیرون سرزمین های اشغالی اشراف دارند وشاید همین عامل موجب شد كه آنها با وجود فشارهای شدید آمریكا نتوانند ارتباط خویش با این جنبش را قطع كنند.
به لحاظ ایدئولوژیك، حماس حق موجودیت اسرائیل را به رسمیت نمی شناسد و خواهان عقب نشینی كامل اسرائیل از خاك فلسطین است. گروه وسیع حامیان حماس نیروهایی هستند كه از صلح با اسرائیل امید بریده اند، ازاین نظرجنبش حماس با گرایش سازش ناپذیرش، رقیب اصلی سازمان آزادیبخش فلسطین به شمار می رود.
جنبش حماس درمسیر دستیابی به جایگاه رهبری جامعه فلسطین و پیمودن این مسیر دشوار هزینه های بسیارپرداخته است . رهبران وفعالان این جنبش همه سال های پیش از تشكیل كابینه را درتبعید ،زندان وتعقیب گذرانده اندبه گونه ای كه دولت خودگردان فلسطین در سال ۱۹۹۹ بیش از هزار نفر از اعضای حماس را دستگیر كرد.مركز فعالیت های حماس قبلاً در اردن بود، اما در زمان ملك عبدالله دوم دفاترجنبش را در اردن تعطیل كرد و بیشتر سران شناخته شده جنبش به كشورهایی مانند قطر مهاجرت كردند.خالد مشعل چهره كلیدی جنبش به دست صهیونیست ها ترورشد . دامنه محاصره این جنبش تا آنجا رفت كه عده ای از به پایان رسیدن این جنبش و حیات آن سخن گفتند.
با وجود این حماس از دیپلماسی به نسبت توانمندی برخورداراست كه طراحی آن را اكنون خالدمشعل دردست دارد . درسایه دیپلماسی این جنبش با بیشتر كشورهای عربی روابط دوستانه خودرا حفظ كرده است. حتی درموج تحریم های شكننده غربی ها توانست به جذب كمك ازجبهه هواداران آرمان فلسطین در این كشورها ادامه دهد.
حماس همانند همه جنبش های خاورمیانه موفقیت خویش راتاحد زیادی مدیون انسجام تشكیلاتی خود است. نظام تشكیلات این جنبش از یك سلسله مراتب ویژه ای برخورداراست كه این گروه رادربرابر آفت ریزش وانشقاق محافظت كرده است. این نظام تشكیلاتی را شیخ احمد یاسین رهبرمحبوب حماس طراحی كرد. شیخ كه در ماه مارس ۲۰۰۴ به وسیله نیروهای اسرائیلی به شهادت رسید، پایه گذار و نظریه پرداز اصلی حماس به شمار می رود. او در نخستین سال های زندگی، از سال ۱۹۳۸ تا ۱۹۴۸ در خاك فلسطین فشار و اختناق نیروی اشغالگر را با گوشت و پوست خود احساس كرده بود. لیدرحماسی ها از دانشگاه اسلامی الازهر قاهره فارغ التحصیل شده بودو در مصر با جناح فلسطینی اخوان المسلمین ارتباط فكری پیداكرد وهمین دلیل حماس نیز از عقاید اخوانی ها تأثیر گرفت.
پس از شیخ یاسین نظام رهبری حماس دردست عبدالعزیز رنتیسی قرارگرفت كه از آغاز تأسیس حماس شاخص ترین چهره آن به شمار می رفت.حماس پس ازانتخابات ۲۰۰۶ به عنوان نخستین جنبش فلسطینی درقامت یك دولت ظاهرشد، رشته ریاست كابینه حماس دردست اسماعیل هنیه قرارگرفت، اماهدایت تشكیلاتی آن راچهره پرنفوذ این جنبش خالد مشعل دردست دارد.
درسالی كه گذشت تلاش زیادی برای ایجاد شكاف دردرون این جنبش صورت گرفت. بسیاری از رقیبان این جنبش درداخل وخارج فلسطین درپی ایجادشكاف در میان فعالان و رهبران حماس دردوحوزه شیوه مبارزه با اسرائیل ونیزشیوه اداره دولت رفتند.
مهم ترین چالش حماس دراین سال علاوه برمواجهه با تحریم های سهمگین آمریكاوغرب نزاع خانگی نیروهای این جنبش با رقیب سنتی آن ، فتح ، بود، تاحدی كه این نزاع به مرحله به هم ریختن بساط امنیت غزه وایجاد چالش برای كابینه نوپای هنیه پیش رفت . رهبران حماس برای عبورازاین چالش كه تاحدی ریشه دراختلاف رهبران فتح وشخص ابومازن رئیس تشكیلات خودگردان برسر تقسیم قدرت داشت، به روش دیپلماسی ومصالحه روی آوردند. این رویكرد، حماس رابه امضای پیمان تفاهم جدید بافتح برای تشكیل دولت ائتلافی یا دولت وحدت ملی كشاند حماس كه استراتژی خود را برپایی یك دولت اسلامی در سراسر خاك فلسطین اعلام كرده و همه هم قطاران خودرابه هدف بزرگی به نام آزادی قدس فراخوانده است اكنون پس ازامضای این پیمان با رقیب سنتی خویش با آزمون تازه ای درمسیر آن استراتژی مواجه شده است اكنون نگاه ها به این نقطه متمركز است كه رهبران این جنبش درانتخاب دشوار دیپلماسی خود تاچه میزان قادر به حفظ اصول فكری خویش هستند.
▪ نیروی تسلیم ناپذیر
جنبش اسلامی مصر فاصله زیادی با موقعیت همتایان خوددرفلسطین ولبنان دارد، اما هم اكنون با وجود دراقلیت بودن به عنوان یكی از محورهای مهم تعیین كننده درمعادلات آینده خاورمیانه به حساب می آید.
درمیان جنبش های خاورمیانه ، اخوان المسلمین موقعیتی تراژیك دارد زیرا با سرسخت ترین رژیم سیاسی روبه روست و بی رحمانه ترین شیوه های سركوب برضد آن اعمال می شود. البته رژیم مبارك درمقابله با اسلامگرایان مصرتنها نیست همان جبهه ائتلافی مقابل حماس به نحوی دیگر پشت سردولت شبه نظامی قاهره صف بسته اند.
اندیشه مشترك جناح محافظه كاران عرب ونومحافظه كاران آمریكا چنان كه بارها محافل غرب اعلام كرده اند، این است كه قاهره ومصر انرژی بی پایانی از جنبش های انقلابی رادرساختارخود انباشته است ودراین میان مبارك نقش بزرگترین سد بازدارنده را برابرموج نیروهای انقلابی خاورمیانه ایفا می كند.
جنبش اخوان المسلمین با وجود تحمل فشار و سركوب، هنوزازعقاید خویش دست نكشیده است، آنها برپایه تفكرات مرجع خویش ، حسن البنا هدف خویش راتشكیل حكومت اسلامی اعلام كرده اند و رژیم كنونی مصر را مصداق نظام جور می خوانند. محمدمهدی عاكف رهبركنونی این گروه ودستیارانش هیچ ابایی از به چالش كشیدن مشروعیت حكومت ندارند.
اخوانی های مصر اكنون نفوذبالایی دردانشگاه ها ،كانون های وكلا،رسانه هاومحاكم مصردارند. با این همه آنها از ورود درهمه پست های حكومتی واداری محروم شده اند و اركان كلیدی مصر دراختیار حزب حاكم مصر باریاست شخص مبارك است.
برای نخستین بار در سال ۲۰۰۵ اخوان المسلمین توانست از فرصت گشایش فضای سیاسی درمصر وانتخابات نیمه آزاداین كشوربهره بگیرد و با وجود ردصلاحیت شمارزیادی ازنامزدان این گروه به وسیله دولت آنهابیش از ۸۰ كرسی پارلمان رادردست گیرد.این پیروزی برای اخوان المسلمین آزمون وزن كشی درترازوی افكارعمومی بود.
نتیجه این آزمون امید جنبش به ادامه حیات بود وموج وحشت برای رژیم مبارك.بااین انتخابات سیاست حكومت مبارك به سمت سركوب بیش تر این جنبش سوق یافت، به گونه ای كه ناظران ازیك تسویه سیاسی گسترده درمسیر انتخابات ماه مه این كشورخبر می دهند . درهفته های اخیر دستگاه پلیسی این كشوربه بازداشت صدهاتن از اعضای گروه اخوان المسلمین مصر در استان های مختلف این كشور مبادرت كرد.
استان های قاهره، اسكندریه، الجیزه، الشرقیه، الغربیه، المنوفیه و الفیوم كانون های اصلی سركوب رهبران اخوان بودند.مبارك دراین مرحله بیش تر برای حذف عناصر شاخص اخوان تلاش می كند تا توان سیاسی این جریان رادرمبارزه انتخاباتی آینده به صفررساند. چنان كه درلیست جدید دستگیر شدگان نام های شاخصی مانند جمال عبدالسلام دبیركل كمیته كمك رسانی در اتحادیه پزشكان عرب و عمر عبدالله هماهنگ كننده مجمع مهندسان مصر و محمدحسن مدیر دفتر عبدالمقصود المحمدی از نمایندگان مصر دیده می شوند.
به نظرمی آید نیروهای مبارك دراین مرحله ازسركوب، چراغ سبز غرب رادریافت كرده اند. آنها درپاسخ این سركوب ها یك پاسخ دارند : این افراد به علت عضویت شان در سازمانی ممنوعه با عنوان گروه اخوان المسلمین دستگیر شده اند و پلیس مصر در این دستگیری ها به اسنادی محرمانه دست یافته است .
واقعیت وجودی این مصالحه پنهانی زمانی آشكارمی شود كه دریابیم بسیاری از این دستگیری ها با هدف كاهش انتقادات از تغییرات پیشنهادی در قانون اساسی صورت گرفته است. تغییراتی كه قرار است مبارك درسكوت رضایت مندانه غرب برای تثبیت نظام دیكتاتوری خود اعمال كند. محمد مهدی عاكف دبیركل گروه اخوان المسلمین مصر در گفت و گو با روزنامه اماراتی البیان به روشنی این مسأله را فاش می كند : مسأله وراثتی بودن ریاست جمهوری در مصر مطرح است، این دستگیری ها آخرین تلاش دولت برای ساكت كردن اخوان المسلمین است .
درهرحال همه چیز درباره آینده این جنبش به انتخابات پیش روبستگی دارد. نظام مصر می داند كه اخوانی ها حتی درشرایط تحریم در این انتخابات شركت خواهند كرد. آن گونه كه ناظران گفته اند اگر اخوان المسلمین به ۲۵ كرسی در مجلس شورا دست یابد، می تواند برای پست ریاست جمهوری مصر نامزدی مستقل معرفی كند و این چیزی نیست كه مبارك وشركای او حاضر به پذیرش آن باشند.
محمد نوری
منبع : روزنامه ایران