یکشنبه, ۱۶ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 5 May, 2024
مجله ویستا


جغرافیای تاریخی استان ، استان چهارمحال وبختیاری


بنا به گزارش‌های تاریخ‌نویسان در اواخر دوره ساسانی شخصی به نام «فرامرز» كه مذهب زردشتی داشت در سرزمین بختیاری حكومت می‌كرد و بختیاری‌ها نیز به معتقدات خود در عهد فرامرز گبر اشاره‌ها دارند. در اوایل تسلط خلفای عباسی دو برادر در سرزمین لرستان كه به دو شعبه لر كوچك (لرستان فعلی) و لر بزرگ (بختیاری و كهگیلویه و بویراحمد) تقسیم می‌شد، حكومت داشتند. آن كه بر سرزمین لر بزرگ حكومت می‌راند «بدر» نام داشت. بعدها اتابكان فضلوئیه قریب سیصد سال بر بختیاری حكومت كردند. در زمان یكی از اتابكان فضلوئیه (اتابك تكله)، مغولان بر بختیاری و كوه‌های آن دست یافتند، اما اقتدار این قوم دوام نیاورد و سلطه مغولان بر بختیاری‌ها وضعی ناپایدار به خود گرفت.
از آغاز سلسله صفوی تاریخ بختیاری‌ها روشن‌تر است. در زمان صفوی یكی از تیره‌های بختیاری موسوم به «آستریك» كه هم اكنون نیز طایفه كوچكی از بختیاری است به ریاست شخصی به نام «تاجمیر» و با فرمان شاه اسماعیل اول بر بختیاری حكومت می‌راند. این شخص در زمان شاه‌ طهماسب به دلیل استنكاف از پرداخت مالیات به قتل رسید. در همین زمان بختیاری‌ها به دو بخش «هفت لنگ» و «چهار لنگ» كه در اصل یك تقسیم‌بندی مالیاتی است، تفكیك شدند.
پس از دودمان تاجمیر شخصی به نام میرجهانگیرخان به حكومت بختیاری‌ها منصوب شد و در زمان همین شخص تونل معروف به «كاركنان» یا «شاه‌عباس» در نزدیكی محل تونل فعلی كوهرنگ حفر شد كه به دلائل نامعلومی عملیات حفاری آن ناتمام ماند.
پس از فوت میر جهانگیر خان برادر وی «میر خلیل خان»، از ریاست طایفه آستریك خلع شد و طوایف عمده بختیاری و تعدادی از تیره‌ها در حیطه اقتدار محمدتقی خان چهار لنگ باقی ماندند. طوایف هفت لنگ نیز به ریاست دو دسته خوانین «دوركی» و «بختیاروند» از طوایف عمده هفت لنگ گردن نهادند. از اواسط پادشاهی قاجار، حسینقلی خان‌ (رئیس طایفه دوركی) با شكست قطعی خوانین بختیاروند (بهداروند)، همه طوایف هفت لنگ را متحد ساخته و خود را «ایلخان» و برادرانش را «ایل بیگی» نامید و ریاست ایل هفت لنگ و اداره‌ امور كل منطقه‌ بختیاری را به عهده گرفت. ریاست این طایفه تا همین اواخر در بازماندگان این دودمان موروثی بود.
بررسی‌های تاریخی ایران از اواخر دوره صفویه به بعد نشان می‌دهد كه ایل بختیاری و در رأس آن خوانین بختیاری به دلیل برخورداری از شرایط ویژه جغرافیایی قلمرو ایلی، سازمان قبیله‌ایی و نظام ایلی منسجم كه الزاماً اطاعت و فرمانبرداری بی‌قید و شرط گروه‌های فرو دست از رهبران و سركردگان فرادست را در پی داشت، در بیشتر حوادث و وقایع تاریخی كشور حضوری مؤثر و فعال داشتند كه، برخی از نمونه‌های آن به شرح زیر اشاره می‌شود :
- سواران بختیاری از زبده تفنگچیان نادرشاه بودند كه با فتح قندهار، دروازه‌ هند را به روی لشكریان نادر گشودند.
- علیمردان خان بختیاری با شكست افاغنه و بازسازی سلطنت انقراض یافته صفوی، خود نیز مدعی سلطنت شد.
- محمد تقی خان چهار لنگ علم طغیان بر علیه حكومت قاجار برافراشت و «قلعه تل» مقر خود را در منطقه مالمیر به عنوان مركز حكومت بختیاری انتخاب كرد و با كمك و مشاورت «لیارد» انگلیسی (سیاح معروف)‌ با انگلستان رابطه سیاسی برقرار كرد.
- در طول دوره حكومت سلسله‌های صفوی، افشار، زندیه و قاجار عمده قشون سلاطین سلسله‌های مزبور از بختیاری‌ها تشكیل می‌شد، به طوری كه علی قلی خان سردار اسعد فرزند حسین قلی خان اشاره دارد همواره صد نفر از سواران بختیاری به ریاست چند تن از خانزادگان بختیاری حفظ نظم تهران، حتی نگهبانی از دربار قاجار را به عهده داشتند.
- بارزترین نقش بختیاری‌ها در تحولات دوران مشروطیت روی داد؛ سركردگان بختیاری (خوانین و تفنگچیان) با مشاركت و راهبری بخش مهمی از این جنبش عظیم ملی، ضمن اخذ وجاهت، با قبضه كردن پست‌های كلیدی كشوری و لشكری و تقسیم مناصب بین خود و اطرافیان، زمینه دست‌یابی به منابع سرشار و ثروت را فراهم كردند.
بررسی‌های تاریخی وضع اجتماعی و سیاسی ایلات بختیاری نشان می‌دهد كه بختیاری‌ها یكی از بزرگ‌ترین طوایف كوچنده ایران بوده‌اند كه سالیان درازی با قدرت و سلطه‌جویی فراوان توانستند بر قسمتی از اراضی ایران حكومت كنند.
سران این ایل در زمان حكومت قاجار از قرب و منزلتی فراوان برخوردار بودند و برای خود تشكیلات و مقررات خاصی داشتند. حتی در بعضی مواقع خان‌های ایل به عنوان عامل حكومتی تلقی می‌شدند و از این راه درآمدهای كلان و ثروت فراوان و زمین‌های وسیعی را تصاحب می‌كردند. از دولت و حكومت‌ مركزی مستمری دریافت می‌كردند و از طرف دیگر از رعایای خود مالیات نقدی و جنسی، باج و خراج و حتی حق سرزمینی از درآمد استخراج نفت و همچنین انواع هدایا و تحفه‌‌ها را اخذ می‌كردند. به هر صورت سران ایلی چون جعفر قلی‌خان سردار اسعد، امیر مجاهد، سردار جنگ، سردار محتشم و دیگران توانستند پس از انقلاب مشروطیت به پست‌های حساس كشوری و لشگری دست یابند. چنانكه صمصام‌السلطنه بختیاری در سال 1336 قمری به سمت نخست‌وزیری و وزارت امور خارجه و عموزاده‌اش لطفعلی‌خان امیر مفخم نیز به وزارت جنگ گمارده شد.
پس از به قدرت رسیدن رضاخان و دگرگونی شدید در نظام سیاسی كشور، وضع زندگی سنتی ایل بختیاری از هم پاشید. رضاخان برای كسب قدرت هر چه بیشتر و متمركز كردن آن در تهران، به سركوب شدید عشایر پرداخت و عده زیادی از آنان را اعدام و یا به زندان افكند و در مسیر كوچ آنان نیز حكومت نظامی برقرار كرد.
پس از آن جنگ‌های متعددی بین سران و عوامل سلطنت پهلوی و خوانین قدرت ‌طلب بختیاری در گرفت. عشایر خواهان خودمختاری و لغو فرمانداری نظامی شدند، ولی آخرالامر اكثر آنان خلع سلاح و سركوب شدند.
این زد و خوردهای ریشه‌دار خوانین و دولت پس از تبعید رضاخان به جزیره موریس كاهش یافت و حتی بعضی از ایلات كه به زور سرنیزه مجبور به اسكان و یكجانشینی شده بودند مجدداً سیاه چادرها را برافراشتند و زندگی ایلی را از سر گرفتند.
كوچ‌نشینی مجدد دیر زمانی به طول نكشید و شاه سابق همان سیاست پدر را در پیش گرفت و آرام آرام سیاست «تخته‌قاپو» كردن عشایر تحقق یافت. در حال حاضر نیز جریان تحولات كشور به منظور مساعدت و ارائه خدمات به عشایر محروم بختیاری، سیاست اسكان آنان را دنبال می‌كند.
ذیلاً اجمالی از پیشینه تاریخی برخی از مناطق استان كه دارای قدمت تاریخی هستند، آورده می‌شود :