پنجشنبه, ۱۳ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 2 May, 2024


مجله ویستا


فیلم ضد اسلامی فتنه


فیلم ضد اسلامی فتنه
«فتنه»، فیلم کوتاه و قرآن ستیزانه‌ی خیرت ویلدرس (گیرت ویلدرز) رهبر حزب آزادی هلند پس از جنجالهای بسیار و ناکامیِ او در نمایش آن از شبکه های تلویزیونی، سرانجام پنجشنبه ۲٨ مارس در فضای اینترنت قرارگرفت و بی درنگ واکنش های گوناگونی را برانگیخت، اما این واکنشها در برابر تندروی های ویلدرس تاکنون چندان افراطی نبوده اند. رهبر حزب آزادیِ هلند از آغاز با مبهم نگهداشتنِ محتوای این فیلم چنان به فضای حدس و گمان درباره‌ی آن دامن زده بود که همگان تصور می‌کردند با چیزی بدتر از این مواجه خواهند شد. اما او در این فیلم زیرکانه تلاش کرده است تا جایِ ممکن از مرزهای قانونی کشورش عبور نکند. چون همان قانونی که به او این آزادی را می‌دهد تا فیلمی را بی هیچ نظارتی بسازد و به نمایش بگذارد ممکن است پس از پخش فیلم گریبان اش را بگیرد. اگرچه در هلند سانسور بدان معنایی که ما می‌شناسیم وجود ندارد اما در کنار آزادیِ بیان، قوانینی هست که بر اساس آن می‌توان فرد یا گروهی را بخاطر کفرگویی یا گسترش نفرتِ نژادی و عقیدتی به دادگاه کشاند.
واقعیتِ عملی این است که در جامعه ای سکولار چون هلند چنین قوانینی به ندرت کاربرد داشته اند و این بار نیز مورد استفاده‌ی دولتِ نگرانِ هلند و مخالفان ویلدرس قرارنگرفتند (دست کم تا این لحظه). چون پیش از دیدنِ فیلم هیچ محکمه ای نمی‌توانست قضاوتی بکند و ویلدرس هم این حق را داشت که از نمایش خصوصی امتناع ورزد. این شد که او به تنهایی توانست اگر نه جهانی را که ملتی را مدتها در تعلیق بگذارد؛ ملتی شانزده میلیونی با نزدیک به یک میلیون مسلمان که هم نگرانِ تنش های داخلی بوده و هست و هم نگرانِ خشونت ها و تحریم های خارجی علیه اتباع و منافع خود. نشانه‌ی زودرس این نگرانیها به آتش کشیده شدنِ پرچم هلند در افغانستان بود، یعنی درست در جایی که نظامیان هلند به گفته‌ی خود به بازسازی و حفظ امنیتِ آن یاری می‌رسانند.
از این منظر ویلدرس موفق شده است بلوایی ملی و شاید جهانی به پا کند و نظریه‌ی اسلامزدایی (یا ضدِ اسلامی سازی) خود را در مرکز توجه رسانه ها و مردم قراردهد. اما آنچه او در این فیلم و در بیانیه‌ی هراس محور اش عرضه می‌کند همانقدر یکسویه و دگماتیک است که گفتار و کردار افراط گرایانِ اسلامی. تا اینجای کار افراطی هایی که در اقلیت اند رویاروی هم قرار گرفته اند اما اشکال کار هر دو گروه در این است که نظرات خود را به اکثریت تعمیم می‌دهند. تندروهای اسلامی خود را مدافع و محافظِ مسلمانان در برابر تهدیدهای امپریالیسم جهانی و وسوسه های شیطانی می‌نامند و سیاسیونِ تندرو مانند ویلدرس نیز خود را نماینده و مدافع جهان غرب و انسانِ آزاد در برابر تهدید اسلام و واپسگرایی می‌دانند.
فیلم با کاریکاتور معروفی که عمامه‌ی پیامبر مسلمین را همچون بمبی مجسم کرده آغاز می‌شود و با شمارش معکوس برای انفجار آن به پایان می‌رسد؛ اما به جای انفجار، رعد و برقی را نشان می‌دهد که قرار است خطر اسلام را القا کند. در طول فیلم قرآن ورق می‌خورد و آیه هایی از آن که مسلمانان را به قهر و خشونت با دشمنان و گناهکاران دعوت می‌کنند در کنار تصاویر قربانیانِ حملاتِ القاعده قرارمی‌گیرند و نیز در کنار خشونت های خودکامگانِ اسلامی، ‌از طالبان و رهبرانِ جمهوری اسلامی گرفته تا مفتی های واپسگرا و افرادی مثل قاتلِ تئو فان خوخ (ون گوگ)، فیلمساز هلندی که فیلم «تسلیم» از او چهار سال پیش جنجال مشابهی برانگیخته بود.
ویلدرس در پایانِ فیلم «فتنه»، کندنِ صفحه ای از قرآن را با صدا القاء می‌کند و در توضیح نوشتاری می‌آورد: این (صدایِ) صفحه ای از راهنمای تلفن بود که جدا شد. چون این کار وظیفه‌ی من نیست، بلکه وظیفه‌ی مسلمانان است که آیه های نفرت بار را از قرآن بیرون بکشند...
اگرچه این ترفندی هوشمندانه است، اما فیلم یکسونگرِ «فتنه» همچون سازنده‌ی خود در دام شعارهایش گرفتار می‌ماند و حقیقتِ فراگیرتر را نشانِ تماشاگر نمی‌دهد. نه تحلیلی سیاسی - اجتماعی بدست می‌دهد و نه نقدی مذهبی یا تاریخی. کلاژی به هم فشرده پیش روی ما می‌گذارد که هم اجزای آن را می‌شناسیم و هم ترکیب اش را. با همه‌ی اینها، فشردگیِ هراس آورِ تصاویر و متون با وجود شلختگی هایی که در آن هست می‌تواند بر اذهانی که مانند سازنده و ضدقهرمانهایِ فیلم گرفتار نفرت، خودخواهی و یکسونگرنی اند تأثیر بگذارد و بلواهای تازه به پا کند.
آنچه در این فیلم و بحث های پیرامونِ آن به کل فراموش شده است، آن دسته از معادلات و عواملی است که جهان را دو قطبی کرده و می‌خواهد مردمانی را که مسلمان و واپسگرا خوانده می‌شوند در برابر آنهایی قرار بدهد که غربی، مسیحی یا متمدن نامیده می‌شوند. به مددِ همین جنگ زرگری بوده است که طبقات زحمتکش و محروم به جای آنکه در برابر تعرضاتِ سرمایه داریِ جهانی و خودکامگانِ مذهبی بایستند، رویاروی همدیگر صف ‌کشیده اند. بی دلیل نیست که هم نژادپرستان و هم ستیزه جویانِ اسلامی اغلب از طبقاتِ محروم می‌آیند و به جای خشم گرفتن بر دشمنانِ مشترک (بهرکشان و مستبدان) بر یکدیگر یا بر عوامل خارجی خشم می‌گیرند. برای صاحبانِ قدرت در هر اردوگاهی که باشند بهتر آن است که این دو گروه بجان همدیگر بیفتند تا اینکه همصدا با هم آنها را (که مسئولِ بی نظمی نوینِ جهانی هستند)، به چالش بطلبند. در این بین سرمایه داریِ جنگ و بحران با ایجاد شکاف ها و تنش های تازه به حیاتِ سودمحور خود ادامه می‌دهد؛ چه در امریکا باشد، چه در هلند و چه در ایران.
نویسنده فرزاد ژورک
منبع : شهرزاد نیوز