یکشنبه, ۱۶ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 5 May, 2024
مجله ویستا


ادبیات مانوی پس از چهارده سال


ادبیات مانوی پس از چهارده سال
کتاب ادبیات مانوی هنوز پس از چهارده سال به زیور طبع آراسته نشده است. گویا در کنار همه شگفتی های زندگی نیمه سنتی و نیمه پسامدرنی که ما گرفتار آنیم، این هم از دهمین عجایب روزگار ماست که به ناشری بی بدیل این مرز و بوم بگویند "تو این دنیا دستنوشت کتاب را برای چاپ به او بسپار و تو اون دنیا که وقت بیشتری داری، چاپش را ببین و بخوان!"
" ادبیات مانوی" آخرین اثر گرانسنگ اسطوره شناس بزرگ معاصرزنده یاد دکتر مهرداد بهار، که با همکاری راقم این سطور تالیف شده، سال هاست که در هزارتوی اندوهبار اوضاع فلاکت بار نشر سرزمین ما گرفتار آمده است. این اثر در دیماه ۱۳۷۰ (طبق قرارداد به جا مانده) با نشر زنده رود، به مدیریت زنده یاد احمد میرعلایی و دوست گرانقدرم آقای حسام الدین نبوی نژاد قرارداد چاپ و نشر بسته شد و در همان تاریخ برای آماده سازی و چاپ به آقای محمد زهرایی، مدیر محترم نشر کارنامه تحویل داده شد.
این اثر از آن زمان تا پنج سال در نشر کارنامه برای حروفچینی، ویرایش و تکمیل مطالب معطل ماند. البته در این مدت، کتاب چند بار تصحیح و حروفچینی شد و مطالب تکمیلی اعم از واژه نامه تخصصی فارسی میانه مانوی، جدیدترین پژوهش ها و مینیاتورهای مانوی و بخش های دیگر به آن افزوده گشت.
باید اذعان کرد که پیشنهاد تکمیل مطالب و افزوده ها و ویراست چندگانه و حتی پیشنهاد نام کتاب همه مدیون نوآوری، دقت، ظرافت طبع جناب آقای محمد زهرایی، مدیر نشر کارنامه، است که به رغم تاخیر در چاپ کتاب و بدقولی هایش، همه مثل من بر این نکته اعتراف دارند که او یگانه نشر ایران است. من تا کنون ناشر اعجوبه ای مثل او ندیده ام که با شکیبایی بی بدیل و حوصله ای طاقت فرسا ساعت ها، روزها و اگر بگویم ماه ها شاید باور نکنید که به واژه واژه متن از نظر سلامت، دقت و زیبایی صوری و معنایی نگاه می کند و می پالاید و البته روح و نور چشمانش را عمری در این راه فرسوده است.
به هر حال، پس از گذشت زنده یادان دکتر بهار و میرعلایی، در ۱۳۷۵ قرارداد جداگانه ای با نشر کارنامه بسته شد به این امید که در کار نشر کتاب تسریع شود. در بهار ۱۳۷۶ همه منتظر چاپ این اثر بودند چون مراحل آخر را می گذراند. پرسش اینجاست که خوب، شش سال برای آفریدن یک اثر بی بدیل و نفیس کافی است، چرا هفت سال دیگر باید در محاق بماند؟
بر کسی پوشیده نیست که زنده یاد مهرداد بهار دانشمند یگانه اسطوره شناسی و یکی از افتخارات پژوهش های ایران شناسی و صاحب نظریه های نو در این حوزه است. اثر دیگر او، گزارش بندهش، اکنون جزو مراجع دست اول برخی از ایران شناسان اروپا و امریکاست و با آن که به زبان های اروپایی ترجمه نشده، ایران شناسان ناگزیر متن فارسی آن را مرجع قرار مِی دهند. چرا باید آخرین اثر او سال ها زیر منگنه مشکلات نشر معطل بماند؟
امروز در هر جای جهان، پس از درگذشت هر دانشمندی، آثار او جزو گنجینه میراث فرهنگی محسوب می شود و کسی حق ندارد در آن تصرف کند یا به خود اجازه دهد که بیش از ده سال آزگار بماند و پژوهشگران و علاقه مندان را از خواندن آن محروم کند. نمی دانم آیا مرجع پاسخگو کیست. فرض کنید مجموعه چاپ نشده ای از اشعار ملک الشعرا بهار مانده باشد و ناشری به خود اجازه دهد که به هر دلیلی از چاپ آن سر باز زند و مرجعی هم نباشد که به طور قانونی مسله را پیگیری کند.
حقیر تا آن موقع که در ایران بودم برای تکمیل و انتشار کتاب خیلی تلاش کردم، اما زورم نرسید. اکنون که در سفر مطالعاتی هستم چه می توانم کرد. به قول معروف دست ما کوتاه و خرما بر نخیل. جز آن که این گلایه نامه را بنویسم تا به گوش دلسوختگان فرهنگ این مرز و بوم پر گهر برسد و نه تنها برای انتشار این کتاب بلکه برای کتاب های دیگری هم که به این درد مبتلا شده اند، چاره ای بیاندیشند. باید یاد آور شوم که متن کامل و اوزالید کتاب ادبیات مانوی را در شهریورماه ۱۳۸۳تصحیح کرده و این اثر در هفتصد صفحه آماده چاپ است.
در همه جای جهان در راستای نشر معمول است که برای سلسله انتشارات کتب پژوهشی و علمی، از کاغذ مرغوب استفاده کنند و ویراست اثر را به کارشناس حرفه ای می سپارند. اما معمول نیست که حتما کتابی نفیس و لوکس تحویل بدهند. هرچند چاپ کتب لوکس و نفیس ارزش و جایگاه خود را دارد، اما صرفا برای کتاب های هنری، معماری و تزیینی است و کسی نمی آید کتب دانشمندان متخصص را به صودت لوکس چاپ کند.
کتاب ادبیات مانوی می توانست هشت سال پیش با متنی پیراسته و با کاغذی نسبتا مرغوب منتشر شود. اما مشکل اینجاست که ناشر محترم پس از این همه زحمت، سه بار حروفچینی جداگانه، سی و دو بار پرینت و ویرایش و کارهای فنی دیگر در طول ده سال که سلایق هم در این مدت عوض می شد – اکنون ظاهرا می خواهد چند نوع مختلف از نفیس ترین و گران ترین کاغذ موجود در جهان را برای بخش های مختلف کتاب به کار گیرد و عروسی بیاراید که همه از دیدنش انگشت به دهان بمانند و آب دهانشان راه بیافتد!
خوب، تهیه این کاغذ های نفیس و لوکس در هر شرایط زمانی و مکانی مقدور نیست یا دشوار است. شاید هنوزسال ها باید منتظر بود تا چشم ما به جمال این نوعروس طناز روشن شود که بی گمان زیباترین عروس پنحاه سال نشر نوین ایران زمین خواهد شد. اما تو را به خدا ما همان ادبیات مانوی پالوده اما ساده را می خواهیم که مثل دختر رز بی آلایش و جذاب باشد و بی بزک دلبری کند و زودتر به خانه بخت رود و نوعروسان مخملین گونه را برای کتب هنری و خوشنویسی طلب کنیم چون باید یک سال دیگر چشم انتظار بمانیم تا عروس ما پانزده ساله شود و به حجله گاه رود!
دکتر ابوالقاسم اسماعیل پور
منبع : پایگاه اطلاع‌رسانی آتی‌بان